اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-۱۳
این جنگ ناجوانمردانه جنگ سادهای نیست و به سهولت نمیتوان از اهداف آن گذر کرد و آرمانهای دشمنان اسلام را ندیده گرفت ـ آرمانهایی که برای ریشهکن کردن اسلام است و سرکوب هر گونه گرایش به اسلام و جلوگیری از گسترش روزافزون آن در میان ملل مسلمان و اقوام محروم این دنیا. میدانید که سیاستمداران حزب بعث هنگامی که دریافتند انقلاب اسلامی اساس و پایه وجودشان را تهدید میکند و دیر یا زود دامن بسیاری از حکام مرتجع منطقه را خواهد گرفت شعله جنگ را افروختند. نیروهای ارتش بعث با نقشهها و محاسبات و اطلاعات قبلی که حزب بعث از تمام مراجع جاسوسی اربابانش تحویل گرفته بود وارد خاک شما شد و توانست مساحت قابل توجهی از سرزمینهای شما را اشغال کند. بسیاری از شهرها به تصرف نظامیان عراق در آمد. تأسیسات صنعتی و نظامی میهن شما نابود شد و به موازات این جنایات بوق تبلیغات صهیونیستی به نفع صدام به دروغپراکنی پرداخت.
در این میان تودههای باشعور و مردم آزاده دنیا که بیشترشان محروم و مستضعف هستند از انقلاب اسلامی شما دفاع کردند؛ زیرا میدانستند که پایان جنگ به نابودی صدام و پیروزش ما خواهد انجامید و این مطلب بر شما هم پوشیده نیست. فرمایش خداوند متعال است که هر که او را یاری کند، یاریش خواهد کرد.
بنابراین جنگ قادسیه برای صدام ساده نیست؛ زیرا علیه مبانی و اصول پاک اسلام و علیه سنت آسمانی حضرت محمد(ص) است.
حالا ببینید این وعدهای که خداوند داده است آیا هیچ انسان عاقلی میپذیرد که ظلم بر حق غلبه کند؟ وقتی این وعدهها را من به چشم دیدهام چگونه میتوانم فرمان الهی را منکر بشوم.
... شما به صدام میگویید «کافر»، اما رادیو اسرائیل و سایر بنگاههای خبری از او با عنوان «پرزیدنت» نام میبرند و به تعبیر من این پرزیدنت یعنی پرزیدنت جنایت، کشتار، تباهی و سلطان خفقان و تبلیغات کذب، خوب عنوانهایی برایش پیدا کردهایم اما لفظ کافر برای او کافیست و جامع است.
این آدم به همراه ارتش بعث، کفر و فساد را به درون جبههها هم سرایت داده است. حزب بعث دستگاه ویدئو را جهت پخش فیلمهای سکسی به جبههها فرستاده است و بسیاری از سربازان ارتش قادسیه صدام کافر بدون هیچ گونه ممانعت شراب ـ که داروی تقویت روحی آنان است ـ مینوشند. سربازانی با شکم پر از شراب کشته شدند و با شکم پر از شراب باید حساب و کتاب پس بدهند.
حالا صدام کافر میخواهد با این سربازان، اسلام را ساقط کند و مطمئن است که میتواند او خودش هم گاهی به جبهه میآید. شب قدر سال گذشته آمده بود.
نیروی ما نزدیک رودخانه کرخه و در شاهراه سوسنگرد بودند. صدام کافر به ارتش قادسیهاش فرمان حمله داد و تأکید کرد که «ارتش اسلام را تار و مار کنید.» اما نتیجه عکس بود و سپاه اسلام با قدرت الهی توانست ضربات مهلکی را بر پیکر گندیده ارتش مهاجم عراق وارد سازد. در این حمله دو لشکر به کلی نابود شد. با چشم خودم دیدم سه نفر از رزمندگان شما توانستند نظامیان بسیار زیادی از ما را به اسارت بگیرند و تمام مهمات و جنگافزار همراه آنان را به غنیمت ببرند. در عملیات فتحالمبین، در شاهراه شوش ـ دزفول، رزمندگان شما با موتورسیکلت به دنبال تانک میگذاشتند و آنها را سالم و دست نخورده به غنیمت میگرفتند.
یک روز در همین شوش یک هیئت سیاسی ـ اطلاعاتی از بغداد جهت بازدید از خطوط جبهه و بررسی مسائل و کمبودهای پرسنلی به خط آمده بودند. واحد من یکی از واحدهایی بود که مورد بازدید آن هیئت قرار گرفت. تصادفاً بازدید آنها مقارن ظهر بود. عدهای از سربازان و درجهداران برای اقامه نماز صف جماعت تشکیل داده بودند. صفوف نمازگزاران نظر هیئت بازدیدکننده را به خود جلب کرد. آنها از دیدن اوضاع متغیر شدند، طوری که یکی از آنها گفت: «این، بسیار خطرناک است، باید چارهای اندیشید.»
اینگونه عکسالعملها، به خصوص از طرف یک هیئت سیاسی ـ اطلاعاتی، نشاندهنده مقاصد و اهداف این جنگ است. این جنگ به نظر من فقط و فقط برای شکستن اسلام تدارک دیده شده است. همانطور که اول مطلب خدمتتان عرض کردم وحشت دشمنان اسلام از بنده و شما نیست. وحشت ایشان از اسلام است. از خداوند متعال مسئلت دارم که ستمگران و کفار را خوار و ذلیل گرداند و رعب و وحشت در قلب کثیف آنان بیفکند و رزمندگان شما را که رزمندگان اسلام هستند پیروز بگرداند. آمین.