فقه خوارجی و حمایت از جلادان
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، اقدامات ضدامنیتی تروریستها و برخی فریبخوردگان در اغتشاشات اخیر جمع زیادی از اقشار مختلف مردم و همچنین نیروهای حافظ امنیت را مجروح ساخت یا به فیض شهادت رساند و در مقابل نیروهای خدوم اطلاعات و امنیت کشور با جانفشانی و فعالیت مجاهدانه حربههای ضدامنیتی را خنثی ساختند و قهرا محاربان، باغیان و جنایتکاران را به دست قانون سپردند و قوه قضائیه نیز با بخشی از دستگیرشدگان مماشات کرد و برخی دیگر را محکوم به اعدام یا سایر احکام قضایی نمود.
از ابتدای شکلگیری اغتشاشات مسئولین نظام در سطوح مختلف بهدلایل گوناگون به نرمش و تسامح با دستگیرشدگان پرداختند اما بر خلاف انتظارات نهتنها جریان غربزده و اتباع حوزوی و غیرحوزویشان این نرمش و تسامح را ندیده گرفتند بلکه بهعکس امروز طلبکارتر از گذشته با سر هم کردن چند فقره فقهی یا مطلب شبهحقوقی نظام را متهم به برخورد بیرویه با باغیان و محاربان و جانیان میکنند و پروژه «عوض کردن جلاد و شهید» را نه از سالهای بعد که از امروز آغاز کردهاند.
بخشی از این افراد از جمله سروش محلاتی همان کسانی هستند که از ابتدا با موضعگیری غلط و تحریفآمیز خود آتش اغتشاش را شعلهور ساختند و چه بسا در صورت پاسخگویی به مطالبه جریان حوزوی انقلابی و برخورد قضائی با این عناصر، امروز امثال محمد محلاتی بار دیگر امنیت روانی مردم را مشوش نمیکردند و هزینه اضافه برای ملت نمیتراشیدند.
محمد محلاتی در دو یادداشت اخیر خود، مجددا از موضع «وکیل البغاة و المحاربین» سخن گفت و با تحریف موضوعات و احکام فقهی به محاربه شبهعلمی با نظام اسلامی پرداخت.
آخرین تحریفات محمد محلاتی را در سه ناحیه پی میگیریم:
١. تحریف موضوعی
۲. تحریف حکمی
٣. تحریف مصداقی
١.تحریف موضوعی
١.١. اخذ قید «قتل» در مفهوم باغی
محمد محلاتی در تعریف «بغی» مینویسد:«خشونتهایی که توسط گروهها و سازمانهای مسلح انجام میشود. سازمانهایی که به هدف براندازی حکومت و یا ضربه زدن به آن از راه به قتل رساندن افراد موثر حکومت تشکیل میشود...[این گروه] در فقه "فئه باغیه" نامیده میشود.»
محمد محلاتی در مقام تعریف «بغی» و «اهل بغی» قید «قتل افراد مؤثر حکومت» را اضافه کرده است اما دلیل فقهی روشنی برای این تقیید وجود ندارد و مخاطب عام گمان میکند که تنها افرادی که اقدام به قتل سران و مؤثرین حکومت میزنند «باغی» هستند و اگر جماعت آشوبطلب به افراد مؤثر حکومت (که انصراف دارد به خواص و نخبگان حکومتی شناختهشده) کاری نداشتند اما مدافعان مظلوم امنیت و عناصر کفِ میدانِ نظام را به شهادت رساندند یا اساسا اقدام ضدامنیتیشان به قتل افراد منجر نشد موضوع باغی بر آنها صدق نمیکند.
شکی نیست که انگاره القا شده از جانب محلاتی باطل است. شیخ طوسی در تعریف اهل بغی مینویسد:«كلّ من خرج على إمام عادل، و نكث بيعته، و خالفه في أحكامه، فهو باغ، و جاز للإمام قتاله و مجاهدته»(النهایة، ص296، همچنین: ر.ک: المؤتلف من المختلف، ج2، ص377، سرائر، ج2، ص16، شرائع، ج1، ص307) طبق این تعریف خروج بر حکومت امام عادل و شکستن بیعت با او و مخالفت علنی با وی «بغی» محسوب میشود و قید مورد ادعای محلاتی نیز در این تعریف جایی ندارد.
١.٢. اخذ قید «پراکندگی» در مفهوم باغی
محمد محلاتی مینویسد:«خشونت هایی که توسط افراد معترض پراکنده...انجام میشود... مشمول حکم باغی نیستند و برخورد با آنها متفاوت است.» و در ادامه به کلام شیخ طوسی استناد میکند. متن شیخ طوسی از این قرار است:«أن يكونوا في منعة لا يمكن كفهم و تفريق جمعهم إلا بإنفاق و تجهيز جيوش و قتال، فأما إن كانوا طائفة قليلة و كيدها كيد ضعيف، فليسوا بأهل البغي»(المبسوط، ج7، ص264) محمد محلاتی با عباراتی دیگر این کلام شیخ طوسی را آورده است اما با نگاهی به همین متن، تحریفگری سروش محلاتی آشکار میگردد چه آنکه شیخ طوسی در مفهوم اهل بغی به «پراکندگی یا عدم پراکندگی» موضوعیت ندادهاند بلکه آنچه از دیدگاه ایشان موضوعیت دارد قوت اهل بغی است بهگونهای که حکومت را مجبور به پرداخت هزینه نظامی، آمادهباش نظامیان و ورود نظامی به عرصه اغتشاشات کند. ظاهرا محمد محلاتی از ذکر قید «پراکندگی» میخواست زمینه برخورد با آشوب بغاة در اغتشاشات اخیر را از بین ببرد چراکه ویژگی ذاتی این اغتشاشات «پراکندگی محیطی و جغرافیایی» بود اما با تبیین مختصر کلام شیخ طوسی، که مستند محلاتی برای اثبات مدعایش بود، روشن شد که چنین قیدی حقیقت فقهی ندارد و همانطور که مشاهده کردیم آشوبهای ضدامنیتی اخیر به گونهای بود که جز با هزینهکرد نظامی، آمادهباش گسترده نیروهای خدوم امنیتی و ورود سخت در تقابل با آشوبگران امکان برخورد وجود نداشت.
١.٣. اخذ قید «عدم نیت مخالفت با نظام» در مفهوم محارب
محمد محلاتی ظاهرا بدون آنکه کسی از او بخواهد وکالت داعشیهای وطنی و غیروطنی را یکتنه بر دوش گرفته و در این زمینه از هیچ تحریف سطحی دریغ نمیکند. او در موضوع محارب، که از مفاهیم ریشهدار در فقه اسلامی است، قیدی را ذکر میکند که هیچ مستند فقهی، اصولی یا حتی عقلی ندارد. او مینویسد:
«محارب و مفسد فی الارض از جنس قطاع الطریق و اشرار خون آشام است که در صدد قتل و غارت مردم است ... ولی معترض قانون شکن در برابر حکومت موضع دارد و بدنبال استقرار نظم دیگری است و به این دلیل است که این دو کاملا از دو جنس متفاوتی هستند.»
با این توصیف مفهوم «محارب» مقید به «عدم نیت مخالفت با نظام» است درنتیجه هرکس که خالصانه (!) نیت کند و در راه مخالفت با نظام اسلامی دست به هر جرم و جنایتی بزند و برای اسقاط نظام اقدام به قتل سرباز مدافع امنیت، سنگسار کردن بسیجی مظلوم، تکهتکه کردن افراد به ظنّ بسیجی بودن، هتک عرض نوامیس مردم به صرف چادری بودن و... کند و نیروی امنیتی را به آتش بکشد و اموال بیتالمال را بسوزاند از نگاه محمد محلاتی نه تنها محارب نیست بلکه یک «معترض مظلوم» است و حکومت نیز حق ندارد حکم محارب را علیه او جاری کند.
ای کاش مسئولین قضائی در کنار بغاة و محاربین، مفتی البغاة و المحاربین را نیز به دادگاه میکشاند تا مردم از شر تئوریسینهای خشونت و حامیان داعش داخلی رها میشدند و زندگی عادی و بهدور از ناآرامی را بار دیگر تجربه میکردند.
۴.١. اخذ قید «اهلیت» در مفهوم محارب
محمد محلاتی در ادامه مطالب خود قید دیگری را به مفهوم «محارب» افزود بدون آنکه پشتوانه فقهی روشنی ارائه کرده باشد یا لااقل به غیرجازمانه بودن و اختلافی بودن این قید اشاره کند. او در این زمینه مینویسد:
«محارب و مفسد فی الارض از جنس قطاع الطریق و اشرار خونآشام است که در صدد قتل و غارت مردم است»
با این حساب اگر فردی خونآشام نباشد آقای محلاتی وی را محارب نمیداند. مثلا اگر یک پزشک در جریان یک آشوب گسترده و خشونتآمیز دست به جنایات داعشگونه بزند بهگونهای که اراذل و اوباش خیابانی چنین جنایتی نداشته باشند، به صرف اینکه آن آقای دکتر «خونآشام» نبوده در دادگاه عدل (!) آقای محلاتی تبرئه میشود.
فقیه بزرگ عالم تشیع، شیخ اعظم انصاری در تعریف محارب مینویسد:
« محارب كسى است كه شمشير يا مثل آن برهنه در دست بگيرد يا عصا و سنگ، در بيابان و آبادى بگردد كه مسلمانان را بترساند، يا مال ايشان را بگيرد، يا خود ايشان را.»(صراط النجاة، ص317)
همانطور که مشاهده میشود تعریف شیخ انصاری مطلق است و شامل «خونآشامها» و «غیرخونآشامها» میشود و فرقی نمیکند ترساننده مردم جزء اراذل و اشرار باشد یا آنکه از حیث اجتماعی، اعتبار ظاهری داشته باشد اما در عین حال مرتکب افساد فی الارض نیز شده باشد.
فارغ از اطلاق فوق، این تقیید محلاتی در کلمات برخی فقهای برجسته معاصر نیز بهصراحت مردود شمرده شده است. بهطور مثال مرحوم آیتالله العظمی بهجت در توصیف شروط «محارب» پس از ذکر «قصد اخافه» مینویسند:
« لازم نيست كه [محارب] اهل ريبه و فتنه باشد كه معلوم يا مظنون باشد كه اهل اين كار است، بلكه فعليت اين عمل كه اخذ سلاح به قصد اخافه است كافى است،»(جامعالمسائل، ج5، ص328)
فقیه بزرگ امامی، علامه حلی نیز اشتراط «اهل ریبة» را بنابر اصح نمیپذیرند:« المحارب كل من جرد السلاح لإخافة الناس في بر أو بحر ليلا كان أو نهارا في مصر و غيره. و هل يشترط كونه من أهل الريبة فيه تردد أصحه أنه لا يشترط مع العلم بقصد الإخافة.»(شرائع، ج4، ص167)
بنابراین برخلاف نگاه جزماندیشانه محلاتی قید مذکور نهتنها از مسلمات فقه امامیه نیست بلکه برخی از بزرگترین فقهای شیعه برخلاف آن نظر دادهاند.
٢. تحریف حکمی
محمد محلاتی پس از فارغ شدن از «تحریف موضوعی» به «تحریف احکام» میرسد. او با ذکر تقطیع شده و تحریف شده کلمات برخی فقها در تلاش است که اثبات کند مجازات محارب تنها در صورتی جاری میشود که فرد محارب قتلی مرتکب شده باشد. او نوشته خود را با این سؤال شروع میکند:
«مجازاتِ محارب اگر مرتکب قتل نشده چیست؟»
و بلافاصله به نقل از آیتالله خوئی مینویسد:
« آيت الله خویی: اگر با اسلحه کشیدن فقط موجب ترس مردم شده باشد، نفی بلد میشود و اگر آسیبی به کسی رسانده باشد، ابتدا در حد همان جراحت قصاص میشود و سپس تبعید میگردد.»(تکملة المنهاج/ص51)
مخاطب ناآشنا با متون فقهی و ناآشنا با روش تحریفات محلاتی گمان میکند که مرحوم آیتالله خوئی مجازات محارب را به ارتکاب قتل مقید میکنند اما متن کامل مرحوم آیتالله خوئی نشان میدهد که این پندار صحیح نیست و محلاتی یک خط از کلام ایشان را بهکلی سانسور کرده است. بخش سانسور شده کلام آیتالله خوئی که تنها چند کلمه پس از استشهاد محلاتی است، از این قرار است:
«... و کسی که سلاح بکشد و مال مردم را بگیرد و آنان را کتک زده و مجروح کند اما کسی را نکشد، مجازاتش در اختیار امام است. اگر خواست او را میکشد و مصلوب میسازد و اگر خواست دست و پایش را قطع میکند.» (تکملة المنهاج/ص51)
گفتنی است ما درصدد تبیین احکام فقهی و جزئیات مجازات محارب و باغی نیستیم و هرکدام از جزئیات فوق ممکن است مانند بسیاری مسائل دیگر اختلافی باشد اما معلوم نیست این سطح از تحریف سخیف و جزماندیشی در موارد اختلافی ریشه در چه مسائلی دارد.
3.تحریف مصداقی
یکی از تحریفات اساسی محلاتی، که مصداق بارز عوض کردن جای جلاد و شهید است، تحریف جنایات انجام گرفته در ماههای گذشته و تقلیل آن به صرف «اعتراض سیاسی» است. بهراستی آیا یک فرد سلیمالنفس به محاربه گستردهای که جوانان عزیزی همچون «روحالله عجمیان» و «آرمان علیوردی» را از ما گرفت و آرتین عزیز را دچار مصیبتی فراموشنشدنی و کمسابقه و مهلک کرد، عنوان «اعتراض» میدهد و تمام جلادان و جانیان این حوادث تلخ را تطهیر میکند؟!
بهنظر میرسد محمد محلاتی در مسیر ضدامنیتی استاد و مراد خود، حسینعلی منتظری، قرار گرفته است و همانطور که منتظری به تطهیر داعش دهه شصت یعنی منافقین کوردل مشغول شد، محمد محلاتی نیز امروز به تطهیر و دفاع از دواعش وحشی داخلی مشغول شده و در این راه از تحریف و تخریب نیز ابا ندارد!
اعاذناالله من شرور انفسنا
منبع: کانال روزنه