خادمان و خائنان جنگ تحمیلی را بهدرستی بشناسیم/ میتوانستیم شعار امام را تحقق بخشیم
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، درباره جنگ و از جمله سقوط فاو مباحث و مسائل مختلف و ادعاهای گوناگونی مطرح شده است، از مهم ترین مباحث مطرح شده در این باره اظهار نظر مرحوم آقای هاشمی است که "اگر میخواهیم جنگ تمام شود باید بغداد در خطر باشد و در غرب ما به بغداد نزدیک تر هستیم." موضعی که نقدهای متعددی بر آن وارد است.
ادعاها درباره سقوط مجدد فاو نیازمند تذکر و یادآوری چند نکته اساسی دارد. اولاً تنها و مهمترین مانعی که پیش روی رزمندگان در فاو قرار داشت، رود خروشان اروند بود که عراق تمام آن را با موانع مختلف نظامی، مسدود کرده بود؛ اما رزمندگان با استفاده از فرصت جذر و مد آب و نیز با استفاده از نیروهای تخریب، توانستند در طول عملیات ولفجر هشت از این رود عبور کنند و فاو را به تصرف خود درآورند. طبیعی است که تغییر جبههها از جنوب به غرب با وجود انتقادات فراوان، ضربهای به جنگ بود.
البته از طرفی ماجرای سقوط فاو نیز اثبات کننده قدرت نظامی ایران در پنهان سازی تعداد نیروهای حاضر در این صحنه است. البته خیانت آشکارایی را که هاشمی رفسنجانی و استاندار وقت خوزستان که از جریان آقای هاشمی بود و بعدها در فتنه هشتادوهشت نیز به جرم فتنه افکنی، دستگیر و محاکمه شد نباید در این ماجرا فراموش کرد. هاشمی رفسنجانی نهتنها جبهه را تغییر داد، بلکه جبهههای جنوب را با چنین ضربه اطلاعاتی، تضعیف کرد.
عراق مدتهای زیادی وقت صرف جمع آوری اخبار و اطلاعات از میزان و کیفیت حضور نیروهای ایرانی با کمک و همکاری آمریکاییها داشت. در این فرصت هاشمی رفسنجانی به محسن میردامادی استاندار وقت خوزستان دستور داد تا میزان مشارکت انتخابات فاو را منتشر نماید که دقیقاً تعداد نیروهای ایرانی در این منطقه بود. از طرفی عراق نیز با استفاده از حجم فراوانی از آتش نیروهای نظامی و استفاده از فرصت جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 1367 توانست به سرعت فاو را اشغال نماید.
جالب اینجاست که پس از شکست سهمگینی که ایران در قضیه فاو خورد، بسیاری به دنبال مقصر حادثه میگشتند. هاشمی رفسنجانی در اقدامی جنجالی و عجیب به صادق خلخالی مأموریت محاکمه مقصرین سقوط فاو را میدهد. این دقیقاً به مانند این است که دزدی قاضی دلخواه خود را برای شناسایی و دستگیری سارق خزانه انتخاب نماید. سه تن از فرماندهان نظامی بهعنوان مقصر در آن زمان به اعدام محکوم میشوند که هاشمی رفسنجانی با ژست جنتلمن آنها را از اعدام نجات میدهد که از خود نامی بر جای بگذارد.
جالب اینجاست که چند اشتباه جدی و راهبردی و نیز اختلافاتی که آن روزها در فرماندهی جنگ چه در سطح ستادی و چه فرماندهان میدانی که هاشمی رفسنجانی نیز خود به این اختلافات دامن میزد، همگی چه پیامهایی میتواند داشته باشد؟ هیچ کسی اعتقاد ندارد که هاشمی رفسنجانی خادم جنگ بوده باشد و میل باطنی او بر پیروزی باشد. هاشمی رفسنجانی کسی بود که عملاً در مقابل خواستهها و شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه امام خمینی ایستاد.
اینکه عملاً جنگ بعد از افتادن زمام امور در دستان هاشمی رفسنجانی، عملاً نیروهای نظامی را به عمله سیاست بازیهای افراد حاکم تبدیل ساخته بود. آنها هر جایی را که میخواستند در اختیار دشمن میگذاشتند و هر جایی را که میخواستند از دشمن میگرفتند تا در مذاکرات، عراق را مجبور به پذیرش قطعنامه کنند. نگاهی به دستاوردهای عملیات قبل و بعد از انتصاب هاشمی رفسنجانی بهعنوان جانشین فرماندهی کل قوا این مهم را نشان میدهد.
آخرین تهدید هاشمی رفسنجانی درباره پایان جنگ که میتوان به نوشاندن اجباری جام زهر به امام خمینی(ره) تعبیر کرد، تهدید هاشمی رفسنجانی در جلسهای بود که امام خمینی را تهدید به انجام رفتار خودسرانه کرد. او به امام خمینی گفته بود یا باید جنگ را تمام کنید یا خودم با استفاده از اختیاراتم بهعنوان جانشین فرمانده کل قوا استفاده میکنم، خودسرانه قطعنامه را میپذیریم و سپس اگر برکاتی داشت، که به برکاتی رسیدهایم و اگر به ضرر ما تمام شد، بگویید من را مجازات کنند.
حتی زمانی که قطعنامه پذیرفته شد و قوای نظامی عراق به همراهی قوای نظامی سازمان منافقین به کشور حمله کردند، این هاشمی نبود که جلوی آنها ایستاد. این فرماندهان و نیروهای مخلصی مانند شهید صیادشیرازی، سعید قاسمی، هادی عامری(فرمانده وقت سپاه بدر) بودند که شجاعانه در مقابل دشمن ایستادند و آن زمان برخی دیگر سرمست از شوق به پایان رساندن جنگ بودند.
شاید همه اینها توهم توطئه باشد؛ اما اصرار عجیب حسن روحانی در مذاکره با آمیرام نیر، جاسوس اسرائیلی که تحت پوشش دیپلمات آمریکایی در قضیه مک فارلین مبنی بر تلاش برای به پایان رساندن جنگ تحمیلی و جایگزین کردن گروهی دیگر به جای امام خمینی(ره) را چه میتوان گفت؟ این ادعا بارها توسط پژوهشگران مختلف مانند کامران غضنفری، حسن عباسی و ... مطرح شده است و هیچگاه پاسخ صحیحی بر آن ارائه نشد.
خادمان را از خائنان باید شناخت. قطعاً ادامه جنگ تحمیلی بر همان ریلی که پیش از انتصاب هاشمی رفسنجانی بهعنوان جانشین فرمانده کل قوا بود، میتوانست تحقق واقعی مسیر قدس از کربلا میگذرد باشد. قطعاً خواسته و مکنون قلبی امام خمینی(ره) در صورت نبود خائنین و هوشیاری خادمین، میتوانست تغییرات عمیقی را در مرزها پدید آورد. البته نباید نادیده گرفت که در آن زمان تنها درصد اندکی از میزان فروش نفت در اختیار نیروهای مسلحی که در اوج جنگ قرار داشتند، قرار میگرفت. راستی بروید ماجرای اعدام هفتاد نفر از خلبانان عراقی توسط صدام حسین در پایگاه شکاری شعیبیه عراق را بخوانید و بگردید دنبال مقصر این خونهای بیگناه.
ما میتوانستیم شعار امام خمینی را تحقق بخشیم؛ اما مسأله تنها تغییر جبهه از جنوب به غرب نبود. مسأله این بود که بسیاری از خائنین داخلی نمیخواستند و اجازه نمیدادند که پیشرویها برای تنبیه صورت بگیرد. اهمیت بصره برای عراق اگر بیش از بغداد نباشد، کمتر هم نبود. نیروهای مسلح همانطور که بسیاری از مناطق کوهستانی را از چنگال ضدانقلاب توانسته بودند خارج کنند، میتوانستند در همان غرب هم پیشروی کنند؛ اما منافع عدهای خاص اجازه این کار را نداد و نباید در تحلیلها این موضوع مهم را فراموش کرد.
گفتنی است، حجت الاسلام والمسلمین کیوانی اخیرا در نشستی که به همت گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا برگزار شد نیز نقدهایی بر مباحث و ادعاهای مطرح شده از سوی آقای هاشمی وارد کرد که می توانید اینجا ملاحظه کنید.