شماره ۹۴ فصلنامه علمی پژوهشی «مطالعات راهبردی زنان» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نود و چهارمین فصلنامه علمی پژوهشی«مطالعات راهبردی زنان» به صاحب امتیازی شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده با مدیرمسئولی دکتر کبری خزئلی و سردبیری محمدجواد جاوید منتشر شد.
این فصلنامه در 7 مقاله و 163صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
رواج ازدواج خویشاوندی و عوامل پشتیبان آن در میان زنان حداقل یکبار ازدواجکرده مناطق شهری استان بوشهر
احمد دراهکی؛ محمود مشفق
چکیده: ازدواج خویشاوندی یکی از اشکال رایج ازدواج در جامعهی ایرانی است که همواره توجه محققان را به خود جلب کرده است. تئوریهای ساختاری مدعی اند، با افزایش عناصر نوسازی همانند تحول در شیوه ی تولید اقتصادی، تحصیلات، شهرنشینی، رشد درآمد و گسترش مصرف، ارتباطات سریعتر و تغییرات شبکهها و سرانجام گسترش سایر فناوریهای جدید این نوع ازدواج رو به کاهش خواهد رفت. هدف تحقیق حاضر بررسی میزان رواج ازدواج خویشاوندی و عوامل پشتیبان آن است که در این راستا با بهرهگیری از نمونهگیری خوشهایی چندمرحلهای 600 زن 18 تا 44 ساله واجد شرایط در نقاط شهری استان بوشهر مطالعه شدند. براساس نتایج تحقیق حاضر، در جامعه ی مطالعه شده ازدواج خویشاوندی با 2/41 درصد، رواج و مطلوبت دارد. نتایج تحلیل چند متغیره با استفاده از رگرسیون لجستیک نشان داد، با کنترل سایر متغیرهای پژوهش، احتمال ازدواج خویشاوندی در میان پاسخگویانی که سن ازدواج آنها پایینتر و الگوی انتخاب ازدواج آنها والدمحور است، بیشتر است. همچنین احتمال ازدواج خویشاوندی در میان افراد با تحصیلات پایینتر بالاتر است. درمجموع با توجه به نتایج این پژوهش میتوان گفت، تحولات ازدواج خویشاوندی در جامعه ی ایران بیش از آنکه مستقیم از عناصر نوسازی تأثیر بپذیرد از تحولات در سایر ابعاد نهاد خانواده و ازدواج مانند سن ازدواج، الگوی انتخاب همسر و تحولات باروری متأثر خواهد بود. به نظر میرسد، تغییرات در این عوامل پشتیبان زمینه ی کاهش رواج ازدواجهای خویشاوندی در آینده شود.
پرستاری از مجروحان در جنگ تحمیلی: تحلیل اجتماعی اخلاق مراقبت زنانه
سمیه سادات شفیعی
چکیده: مقاله ی حاضر در راستای مطالعه ی نقش اجتماعی زنان در جنگ تحمیلی، کنشگری زنان درمانگر را بهعنوان یکی از مهمترین گروههای شغلی بررسی کرده است. در حقیقت، زنان (داوطلبانه و نیز دستمزدی) بخش اعظم نیروی پرستاری جنگ را تشکیل داده و مستقیم به نیروهای نظامی و غیرنظامی درگیر در جنگ خدمات درمانی ارائه می دادند. دادهها به کمک تحلیل متون خاطرات و روایات زنان (تحلیل اسناد حدود ۴۰ کتاب) و نیز انجام چند مصاحبه ی نیمه ساختاریافته برای تکمیل شکاف اطلاعاتی انجامشده و به مدد رویکرد اخلاق مراقبت زنانه برای تحلیل اجتماعی یافتهها کوشیده، از چگونگی پرداختن زنان بهداری رزمی به فعالیتهای تخصصی نمایی واضح ارائه دهد. تحلیل داده ها نشان میدهد کنش ارتباطی هوشیارانه، مراقبت مسئولانه، مراقبت و مراعات و مراقبت صمیمانه - که از عناصر کنش پروادارانه ی زنانه است - از مهمترین ویژگیهای کنش پروادارانه ی پرستاران در جنگ تحمیلی به شمار میرود. همچنین پرواداری حرفهای، مادروارانه، خواهروارانه و فرزندوارانه از صورتهای این پرواداری زنانه است. نگاه زنانه ی تیماردارانه و مراقبت محور که ظرایف روابط، حالات انسانی و جهان زمینه مند فرد مجروح را بهدقت درک میکند و با فهم همدلانه به همسان پنداری مجروحان با اعضای خانوادهی خود میپردازد، بردبارانه کار سخت در وضعیت جنگی را تاب میآورد و با محبت و شفقت، خیرخواهی و امیدبخشی دستی از مهر بر جراحتهای عمدتاً جدی و مهلک مجروحان می کشد، از ابعاد الگوی اخلاق مراقبت زنان در جنگ تحمیلی است.
مطالعهی تجربه ی زیسته ی نومکانی دختران ساکن شهر تهران
شهربانو پاپی نژاد؛ محمد باقر تاج الدین؛ حسن محدثی گیلوایی
چکیده: در جهان امروز زیست جهان انسان ها متکثر و متنوع شده است و انسان ها دیگر در یک زیست جهان مشخص و معین زندگی نمی کنند و همواره در حال انتخاب روش های گوناگون زندگی هستند. در چنین وضعیتی سبک های مختلف زندگی شکل می گیرد. جامعهی ایران نیز در دو دههی گذشته تحولات ساختاری بسیاری را در فضای روابط خانوادگی تجربه کرده است. شواهد موجود نیز نشان میدهد که در جریان این تحولات خانوادهی ایرانی دستخوش دگرگونی های زیادی شده است. حضور گسترده ی زنان در عرصه های آموزش و اشتغال، گذشته از آنکه شاخصی برای پیشرفت محسوب می شود، تغییرات زیادی را در سبک زندگی آنها ایجاد کرده است. نتایج بهدستآمده از مطالعات و پژوهش های انجام شده در سال های اخیر نشان می دهد، در پی این تغییرات تشکیل زندگی مستقل و بهاصطلاح نومکانی در بین دختران رو به افزایش است. بر این اساس این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری، تجربه ی زیسته ی دختران از نومکانی را مطالعه کرده است. مشارکت کنندگان این پژوهش 22 نفر از دختران نومکان ساکن در شهر تهران و دادهها با استفاده از مصاحبهی عمیق نیمه ساختاریافته بهدستآمده است. مضمونهای بهدستآمده از یافته های پژوهش عبارت از پذیرش اجباری خانواده، دردسر جلب اعتماد افراد برای اجاره خانه، بدبینی و تصویر ذهنی بد، از دست دادن حمایت خانواده بهمرور زمان، نگاه ابزاری و فرصت طلبانه ی مردان، پنهان کردن شیوه ی زندگی، خود – محوریت، احساس بلاتکلیفی و انزواست.
واکاوی تجارب زیسته ی زنان سرپرست خانوار در مواجهه با رفتارهای پرخطر مطالعه ی زنان سرپرست خانوار شهر کرمان
فهیمه واعظی؛ رضا اسماعیلی؛ اصغر محمدی
چکیده: مطالعه ی حاضر باهدف واکاوی تجربه ی زنان سرپرست خانوار در مواجه با رفتارهای پرخطر انجام شده است. پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی است و جامعهی هدف، شامل زنان سرپرست خانوار شهر کرمان است که رفتارهای پرخطر داشتند. از این تعداد 28 نفر مشارکتکننده با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند؛ به این صورت که نمونهگیری تا زمانی که محققان به اشباع نظری دستیافتند ادامه داشته است؛ ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در تحقیق حاضر، برای احراز پایایی و روایی، از روشهای پولکینگ هورن بهره گرفتهشده است. یافتههای بهدستآمده حاکی از آن است که عواملی چون جامعهپذیری نامناسب خانوادگی، سرمایه ی اجتماعی پایین، دینداری پایین، وضعیت بد مالی، اثرات بد رسانهای و احساس تنهایی ناشی از شکست در گرایش زنان سرپرست خانوار به رفتارهای پرخطر مؤثر بوده است؛ همچنین تجربیات زیسته ی زنان در زمانیکه رفتارهای پرخطر داشتهاند، نشاندهنده ی اعتماد اجتماعی پایین، مشارکت اجتماعی نداشتن و بیگانگی اجتماعی در میان زنان بوده است . از راهکارهای پیشنهادی افراد موردمطالعه برای برونرفت از شرایط رفتارهای پرخطر میتوان به حمایت اجتماعی و توانمندسازی اجتماعی زنان اشاره کرد.
نظام معنایی سلامت در بستر تجربهی زیسته ی زنان نابینا و کم بینا
محمد گنجی؛ نرگس نیکخواه؛ فاطمه حامی کارگر؛ مسعود غفاری
چکیده: سلامت و مفهومسازی آن در بین نابینایان و کمبینایان به علت درهمتنیدگی سلامت و معلولیت و نیز تجربیات منحصربهفرد آنها، موضوع مهمی است. این پژوهش با روش پدیدارشناسی، مفهوم سلامت در بستر تجربهی زیستهی زنان نابینا و کمبینای شهر کاشان را بررسی میکند. در این راستا با استفاده از نمونهگیری هدفمند با ملاک اشباع نظری، 25 نفر از زنان نابینا و کمبینا برای انجام مصاحبههای عمیق انتخابشدهاند. سپس با استفاده از تحلیل کلایزی و استخراج کدهای مناسب، دو مضمون اصلی با عناوین ادراک چند ساحتی سلامت و راهکارهای ابراز سلامتی در مواجه با ناسالمپنداری جامعه بهدستآمده است؛ بهطوریکه مضمون ادراک چندساحتی سلامتی نزد زنان نابینا و کمبینا، مضامین فرعی روان سالم، بهزیستی اجتماعی، معنویتگرایی و سلامت جسمانی را دربردارد. مضمون راهکارهای ابراز سلامتی در مواجه با ناسالمپنداری جامعه نیز حاوی مضامین فرعی مدیریت بدن و آراستگی، تلاش برای نشان دادن استقلال در امور فردی و اجتماعی، خود اثباتگری، تلاش برای کارآمدی، ابراز نکردن بیماری و درد در اجتماع و مدیریت روابط (هالهپوشی، تعامل سازنده) است. ادراک چندساحتی سلامتی، بیانگر مفهوم سلامت نزد زنان نابینا و کمبیناست که پس از پذیرش نابینایی یا کمبینایی و توجه به سایر ابعاد سلامت شکل میگیرد و ادراک زنان نابینا و کمبینا از سلامتی نشانگر مساوی نبودن مفهومی معلولیت و سلامت است. همچنین راهکارهای ابراز سلامتی در مواجه با ناسالمپنداری جامعه نشاندهندهی اقدامات و تلاشهای این زنان برای نشان دادن توانایی و سلامتیشان در جامعه است.
درک و تفسیر زنان شهر ایلام از اقدام به خوددرمانی
علی فیض اللهی؛ زهرا رضایی نسب؛ میترا حاجی زاده
چکیده: هدف پژوهش حاضر، دستیابی به درک و تفسیر زنان از پدیدهی خوددرمانی است. این پژوهش، با روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. جامعهی آماری آن زنان شهر ایلام در سال 1399 است که تعداد 26 نفر از آنها بهعنوان نمونهی تحقیق با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند با معیار اشباع نظری انتخابشدهاند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبهی نیمه ساختیافته و روش تحلیل دادهها روش اسمیت و همکاران (2009) است. برای اعتباریابی از معیار مقبولیت و باورپذیری استفاده شد و اطمینانپذیری از طریق روش ممیزی توسط متخصصان محقق شد. برای مقولهبندی، تحلیل و تفسیر دادهها از تکنیک «زاویهبندی نظری دنزین» استفاده شد. یافتهها حاکی است، زنان موردمطالعه تنگناهای معیشتی، سادهانگاری درمان، بیعدالتی در فضاهای درمانی و وجود زمینههای فرهنگی – اجتماعی خوددرمانی را برای توجیه رفتار خویش بیان میکنند. درنتیجه، زنان موردمطالعه به دلیل نا آگاهی از پیامدهای خوددرمانی، برای رهایی از رنج درد، راحتترین، سریعترین و اقتصادیترین روش را برمیگزینند. بهطورکلی خوددرمانی محصول همآیندی مواجههی سوگیرانه با کادر پزشکی از سویی و تجربهی مواجههی غیرحرفهای پزشکان از سویی دیگر در یک بستر فرهنگی است.
مطالعهی جامعهشناختی زمینهها و پیامدهای تأخیر سن ازدواج در بین مردان مجرد شهر تهران
زهره مولاپناه؛ احسان رحمانی خلیلی؛ منصور وثوقی
چکیده: تأخیر در ازدواج و تجربهی طولانی شدن دوران تجرد برای جوانان در سال های اخیر به موضوع مهم و تأمل برانگیزی در شهرهای بزرگ ایران تبدیلشده است. این پژوهش با هدف مطالعه ی تجربه ی زیسته ی دیررسی ازدواج مردان مجرد شهر تهران با استفاده از روش نظریه ی زمینه ای ابعاد گوناگون این موضوع را بررسی کرده است. جامعه ی موردمطالعه ی پژوهش مردان مجرد بالای 30 سال شهر تهران بودند که با نمونه گیری هدفمند انتخاب و یافته های حاصل از مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با آنها بعد از مصاحبه با 32 نفر به اشباع نظری رسید. بر اساس یافته های پژوهش 22 مضمون اصلی از مصاحبه ها شامل زمینه ها، علل، استراتژی ها و پیامدهای تأخیر در سن ازدواج استخراج شد که درنهایت مقوله ی هسته و اصلی تعویق ازدواج بهمنزله ی برآیند آشفتگی نهادی مدرن شناسایی شد. برای افزایش روایی و پایایی پژوهش حاضر نیز برای تفسیر و کدگذاری مصاحبه ها ازنظر استادان و تکنیک مثلث سازی استفادهشده است.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی پژوهشی«مطالعات راهبردی زنان» می توانند به نشانی تهران، خیابان انقلاب اسلامی، خیابان فلسطین شمالی، شماره 309، دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی،شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده تلفن: 5-66468271-021 تماس گرفته یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://www.jwss.ir/ مراجعه کنند.