آمادگی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی برای کمک به وزارت علوم
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، سابقه برنامه ریزی توسعه در ایران به سال ۱۳۲۷ برمیگردد زمانی که نخستین برنامه توسعه کشور توسط متخصصان خارجی تنظیم شد، در سال ۱۳۴۶ وزارت علوم و آموزش عالی تاسیس شد و در جریان طراحی برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و تدوین برنامه بخش آموزش عالی و تحقیقات، کمبود مطالعات و تحقیقات و اطلاعات مستند علمی و نیروی انسانی متخصص، با تجربه، کاردان و آشنا به امر برنامه ریزی توسعه در آموزش عالی احساس شد و بر همین اساس پیشنهاد تاسیس موسسهای با نام موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی ارائه شد، این موسسه در حال حاضر حدود ۵۴ ساله است و پژوهشهای زیادی را در سکوت خبری در دل خود دیده است.
در رابطه با عملکرد و برنامههای موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی با علی باقر طاهرینیا رئیس این موسسه گفتوگویی داشتهایم که متن آن را در زیر میخوانید:
* موسسه پژوهش و آموزش عالی؛ ضرورت ۵ دهه نظام آموزش عالی کشور
فارس: در ابتدا درباره موسسه پژوهش و آموزش عالی صحبت کنید، ما و مخاطبان خبرگزاری میخواهیم در این باره بیشتر بدانیم.
طاهرینیا: موسسه پژوهش و آموزش عالی سابقه ۵۴ ساله دارد، این سابقه یعنی انباشت تجربه، یعنی یک ضرورت مورد اعتراف بیش از ۵ دهه در نظام آموزش عالی کشور و کارکرد این موسسه از ابتدا به مثابه کانون تفکر آموزش عالی بوده است و تحت عنوان موسسه تحقیقات و برنامه ریزی آموزشی در دورههای ابتدایی و بعدها در مقطعی در سال ۱۳۶۸ وقتی برای تدوین برنامه توسعه کشور در بخش آموزش عالی وزارت علوم و وزارت فرهنگ آموزش عالی آن زمان با این موضوع مواجه می شود، احساس میکند باید این موسسه دوباره احیا شده و توسعه یابد و متولی تدوین برنامه توسعه در بخش آموزش عالی باشد.
بنابراین غیر از اینکه کانون تفکر بوده در گذر زمان، متولی این مسأله هم از اول بوده و برنامه توسعه به عنوان مهم ترین و زیربنایی ترین برنامه دوره ای کشور که بعد از انقلاب داشتیم متوجه ظرفیت و توانمندی موسسه است.
* ۴ گام برای فعالیت به عنوان کانون تفکر
فارس: این موسسه چگونه به عنوان کانون تفکر فعالیت کرده است؟
طاهرینیا: وقتی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی ما کانون تفکر است، این تفکر الزامات و گام هایی دارد که دست کم میتوان ۴ گام برای آن درنظر گرفت، گام نخست برای هر کانون اندیشه ورزی، شناخت وضع موجود و به تصویر کشیدن آن است.
دوم اینکه نگاه نقادانه به وضعیت موجود داشته باشد، اگر کسی نگاه نقادانه به وضع موجود نداشته باشد و به وضع موجود رضایت دهد، دنبال تحول نخواهد رفت، کسی در پی تحول است که به وضع موجود نقد دارد و میخواهد وضعیت را به سمت نقطه مطلوب سوق دهد.
تصویر افق آرمانی وضع مطلوب گام سوم است و در نهایت گام چهارم ترسیم نقشه راه برای رسیدن به نقطه مطلوب است.
یک کانون تفکر باید این گامها را بردارد، گامهای چهارگانهای که هر کانون تفکری که برای سیستم ها، نهادها و سازمانها کارکرد تولید فکر و ایده دارد، باید انجام دهد.
فارس: نظام آموزش عالی کشور ما از این چهار گام برخوردار است یا نه؟
طاهرینیا: بر این اساس میتوانم ۴ یا ۵ مورد از کاستیهای نظام آموزش عالی کشور را بیان کنم، این کاستیها در دوره ای پررنگ بوده و در دوره دیگر کم رنگ تر. برخی از این کاستیها فقط منحصر به نظام آموزش عالی نیست، سازمان ها و نهادها وسیستمهای اداری از این معضل در رنج هستند، شاید مهمترین کاستی سازمانها و نهادها و از جمله نظام آموزش عالی ما، خلا مدیریت دانش سازمانی باشد. به عبارت دیگر سازمان ها حافظه دانشی سازمان خود را جدی نمیگیرند و ثبت و ضبط نمیکنند، سازمان ها گذشه خود را مرور نمیکنند.
سازمان به منزله یک فرد است، یک فرد وقتی می خواهد برای آینده اش برنامه ریزی کند، گذشتهاش را هم خوب مطالعه می کند و اگر گذشته اش را مطالعه نکند، ظرفیت و توانمندی خودش را نمیتواند بشناسد، ضعف و قوت خودش را متوجه نمی شود و برای ادامه راه نمیتواند برنامه ریزی کند
از این موضوع در ادبیات مدیریتی جهان به عنوان مدیریت دانش یاد می شود، مدیریت دانش هم دانش فردی است و هم دانش سازمانی. دانش سازمانی یعنی اینکه امروز ما بگوییم این موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی ۵۴ سال سابقه دارد، در این مدت تا به امروز چه کار کرده است؟ چه کارهایی درست انجام داده و چه کارهایی اشتباه؟ چه کارهایی باید انجام میداد که انجام نداده است.
مدیریت دانش یعنی ثبت و ضبط حافظه سازمانی، سازمانها این را ندارند و لذا مدیران جدید وقتی وارد می شوند همه از نو شروع می کنند.
* مدیران سازمانها باید براساس نظام اداری به دنبال هم حرکت کنند
فارس: این مسأله چقدر میتواند مشکل ساز باشد؟
طاهرینیا: عدم ضبط دانش سازمانی پیامدهای منفی و مختلفی را دارد، یکی از این پیامدهای منفی دوباره کاری است. مطالعه نمیکنند که قبلا کاری انجام شده ولی جواب نداده، از اول شروع میکنند و دوباره برنامه ریزی می کنند، دوباره کاری میشود و منابع هم از بین میرود.
نظام اداری باید به گونه ای باشد که هر مدیر در پایان دوره خدمتش عملکرد و دانش سازمانی تولید شده زمان مدیریتش را مدون تحویل مدیر بعدی بدهد و مدیر جدید آن را بخواند و بعد حرکت کند.
* آمادگی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی برای کمک به وزارت علوم
فارس: برای انجام این کار اقدامی هم صورت گرفته است؟
طاهرینیا: وزارت علوم برای این کار بنا دارد که دانش سازمانی خودش را ضبط کند و ما هم به وزارت علوم پیشنهاد میدهیم که آمادگی داریم متولی دانش سازمانی وزارت علوم باشیم، یکی از روشها این است که تجربه مدیریت روسای دانشگاهها را ثبت و ضبط کنیم البته اگر وزارت علوم قبول کند ما میتوانیم دانش سازمانی روسای دانشگاهها را هم ثبت و ضبط کنیم.
فارس: به چه صورت؟
طاهرینیا: یکی از روشهای ضبط دانش سازمانی نگارش تاریخ شفاهی است، صحبت های وزیر قبلی که از چالش ها و توفیق هایش می گوید را نگارش میکنیم، این مطالب بسیار موثر است و برای وزیر بعدی راهگشاست.
* عدم توجه به نظام تصمیم مبتنی بر دانش؛ خلاء موجود در نظام آموزش عالی
خلاء دیگری که در نظام آموزش عالی و شاید در نهادها و سازمان های بسیاری وجود دارد، عدم توجه به نظام تصمیم مبتنی بر دانش، در حالی که ما اعتقاد داریم حوزه کارآفرینی، حوزه اشتغال و حوزه اقتصاد باید دانش بنیان شود نظام تصمیم سازی ما دانش بنیان نیست.
فارس: حوزه کارآفرینی به چه شکل باید دانش بنیان شود؟
طاهرینیا: ما میگوییم کارآفرینی ما باید دانشبنیان باشد، یعنی مثلا از فناوری های جدید و به روز برای فرایند تولید و گردش چرخ اقتصادی استفاده کند اما نظام تصمیم سازی ما دانش بنیان نیست، تصمیمات خلق الساعه است، مدیران در لحظه براساس هرآنچه که به ذهنشان خطور میکند، تصمیم میگیرند، نمیگوییم همه مدیران ولی اکثرا اینگونه هستند، این درحالی است که تصمیم سازی باید دانش بنیان باشد و بعد به تبع آن کارآفرینی و اشتغال زایی هم دانش بنیان شوند.
در وزارت علوم تحقیقات فناوری و نظام آموزش عالی کشور بیشتر از دستگاه های دیگر انتظار است که نظام تصمیم سازی دانش بنیان شود، خوشبختانه وزیر علوم به این موضوع توجه دارد و عمل میکند و من شاهد این فرایند تصمیم سازی مبنی بر دانش هستم.
وزیر از زمانی که بنده منصوب شدهام هر هفته یک مسئله را به ما ارجاع داده تا مطالعه کنیم و نظر کارشناسی بدهیم، این می شود تصمیم سازی مبتنی بر دانش و انتظار بر این است همه دستگاهها به همین روش مبتنی بر دانش سازمانی و مطالعات کارشناسی دانش بنیان و دانش پایه سیاست گذاری کنند، این خلا در وزارت علوم در حال برطرف شدن است.
* رویکرد جدید وزارت علوم در حوزه تصمیمسازی مبتنی بر دانش تخصصی
یک خلا دیگر بسیار جدی در نظام های اداری عموما و ما اختصاصا در حوزه خودمان عرض میکنیم عبارت است از اینکه برنامه مغلوب سلیقه مدیران میشود.
فارس: به چه معنی؟
طاهرینیا: یعنی مثلا شخصی در جایگاهی در نهادها منصوب می شود فارغ از اینکه برنامه مصوب ابلاغی وجود دارد سلایق او تعیین کننده مسیر حرکت سازمان است و به سلیقه خودش حرکت میکند.
باید به جای فرد محوری، برنامه محور باشیم، برنامه توسعه ششم ابلاغ شده و همه باید به برنامه پایبند باشند، یکی از دغدغه های دانشگاهها ضرورت توجه بیشتر و نگرانی از کم توجهی به قانون هیئت امنایی دانشگاهها است، بحث استقلال دانشگاه ها و تابعیت از ضوابط در قانونین مصوب هیئت امناها آمده است، این یک قانون تحولی است، قانونی که منجر به استقلال دانشگاه ها است، وضعیت موجود حوزه علم وفناوری حتما و بدون تردید یکی از برکات این قانون است.
این قانون خوب دانشگاه ها را سازمانی عاقل و بالغ تصور کرده و خودشان تصمیم میگیرند نه آن را تقلیل بدهید که بیرون از دستگاه اموزش عالی برایشان تصمیم بگیرند، یکی از دغدغه های جدی دانشگاه ها عدم پایبندی یا پایبند نبودن کامل به این قانون است. پس آسیبی که به طور عام وجود دارد غلبه سلیقه مدیران بر برنامه مصوب است.
دانشگاه ها در عین ماموریت گرا و پاسخگو بودن باید مستقل باشند نه اینکه برای ماموریت گرا و پاسخگو بودن استقلالشان را بگیریم. قانون هیأت امنایی به عنوان قانون مترقی مورد توجه همگان باید قرار بگیرد. و آسیب بعدی هم ضعف در برنامه محوری است.
فارس: از راه حلها بگویید.
طاهرینیا: من برای همه این موارد راه حل پیشنهاد دادهام که به وزارتخانه هم دادهایم، موسسه آمادگی دارد به عنوان اینکه کانون تفکر آموزش عالی است و نظام تصمیم ساز، میزان پایبندی دانشگاهها و پژوهشگاه ها به برنامه مصوب شان را پایش کند و بعد به وزارتخانه بازخورد دهد.
دانشگاه ها برنامه مصوب دارند، برنامه داخلی دانشگاهها تحت عنوان برنامه راهبردی و در چارچوب اسناد بالا دستی است که یکی از آن برنامه ها، برنامهای است که وزیر علوم به مجلس هنگام اخذ رای اعتماد داده است. برنامه راهبردی دانشگاه ها و پژوهشگاه ها در طول اسناد بالا دستی تنظیم شده و پایبندی به آن برنامه به عنوان پایبندی به اسناد بالادستی هم هست، موسسه آمادگی دارد تا میزان پایبندی دانشگاه ها و پژوهشگاه ها را به برنامه راهبردی مصوب خودشان پایش و بازخورد لازم را به وزارت علوم بدهد.
حقیقتش این است که ما خیلی از امور را ابلاغ میکنیم و دست رئیس دانشگاه میدهیم اما تا وقتی برکنار می شود کمتر احوالش را می پرسیم که دارد چه کاری میکند، رئیس با سلیقه، دانش و مدیریت خودش اقدام میکند، در حالی که وقتی شما موضوعی را ابلاغ کردی ماموریت شروع شده باید از همان زمان از او بپرسیم که چه می کند و چه نمیکند؟
تاحالا در زمان تودیع هیچ مدیری ندیدیم که ضمن تکریم بیان شود که وی چند درصد از وعده هایش را محقق کرده است؟ باید کارنامه مدیران منتشر شود.
فارس: این بحث شما در تضاد با تاکید بر استقلال دانشگاهها نیست؟
طاهرینیا: نه، خود دانشگاهها این کارنامه را بدهند. بیرونی که دارم عرض میکنم از خود وزارتخانه است یعنی کسی نیست که با نگاه مدیریت محض و غیر دانش پایه نظارت کند. موسسه یک مرکز پژوهشی است که مداخلهای هم در کار دانشگاه نمیکند، استقلالشان را نمیگیرد، میگوید شما برنامهای دادهاید و من به شما بازخورد همان برنامه را میدهم. پس چون مداخله ای در کار نیست و در درون نظام آموزش عالی است با استقلال دانشگاهها تناقض ندارد.
دولت سیزدهم یک سند تحول دولت مردمی منتشر کرده، این میثاق دولت، دولت مردان و دستگاها و نهادهاست، دستگاهها در این میثاقی که با دولت بستند باید حداکثر پایبندی و حداکثر تلاششان برای تحقق برنامه را داشته باشند. ما در موسسه مشاوری را در راستای تحقق سند تحول دولت مردمی گذاشته ام، یک مشاوره پاره وقت که همه رفتارها و تصمیم گیری ها و اقدامات ما را با این برنامه بسنجد و دائما یادآوری کند ما در مسیر هستیم یا خیر.
* مسوولیت مطالعه، تدوین و تلفیق برنامه هفتم توسعه در بخش آموزش عالی با موسسه پژوهش و آموزش عالی
یکی از کار های مهمی که به دوش موسسه گذاشته شده ابلاغش را هم مقام عالی وزارت اخیرا زدند، مسوولیت مطالعه، تدوین و تلفیق برنامه هفتم توسعه در بخش آموزش عالی یا علوم، تحقیقات فناوری است. این موضوع در راستای تصمیم سازی دانش بنیانی است. کارگروهی تشکیل شده که یکی از کارهایش مطالعه و آسیب شناسی برنامه های اول تا ششم توسعه است.
فارس: در این مورد هم توضیح دهید.
طاهرینیا: ما در موسسه برای برخی از مسائل ارجاع شده یک مجری و یک ناظر گذاشته ایم، مجری یک هیأت علمی متخصص در آن حوزه است که تجربه دارد و ناظر کسی است که به کارفرما نزدیک است، یعنی ایده کار فرما را محقق میکند، یک مشاور است از مدیران یا از معاونان وزیر است، کسی است که میخواهد این دغدغه های وزیر علوم را پیگیری کند.
یکی از مسائلی که ارجاع شده آموزش مهارت محور است، به زبان ساده سوال این است که یک دانشجوی کارشناسی که حدود ۱۳۶ واحد را میگذراند چند واحد درسی مهارتی باید داشته باشد یا چند واحد برای حضور میدانی باید داشته باشد، زمینه احتمالی شغل این دانشجو کجاست؟
یکی دیگر از طرح هایی که وزیر علوم به موسسه ارجاع دادهاند، تنوع بخشی به استفاده از خدمات کادر اموزشی است. یعنی ما دانشگاه های مختلفی از جمله دولتی و غیرانتفاعی داریم، دانشگاهها برای افزودن یک رشته تحصیلی به اعضای هیأت علمی ثابت احتیاج دارند، حالا در بخش خصوصی مثل دانشگاه غیر انتفاعی و عیر دولتی وقتی اعضای هیأت علمی که جذب میشوند هزینه زیادی دارند از طرفی دیگر ما افرادی را داریم با تحصیلات عالیه ولی نه انگیزه و نه وقت دارند تمام وقت در دانشگاه باشند اما میتوانند ۲ ساعت در هفته تدریس کنند. باید بررسی کرد که آیا میتوان به جای هیأت علمی تمام وقت، هیأت علمی و مدرس پاره وقت یا نیمه وقت داشت؟ می توان آیا برای این نوع تدریس تضمین ایجاد کرد؟
* بررسی مهاجرت معکوس نخبگان به کشور
مورد دیگری که به موسسه ارجاع شده و در حال بررسی هستیم بحث مهاجرت معکوس نخبههاست.
فارس: این برنامه به چه صورت اجرا میشود؟
طاهرینیا: مهاجرت معکوس نخبگان چند معنا دارد، ایرانی های نخبه علمی هستند که به خارج از کشور مهاجرت کرده اند، تلاش کنیم آنها را برگردانیم، از طرف دیگر غیر ایرانی های نخبهای هستند که دوست دارند به ایران مهاجرت و اینجا خدمت کنند، این هم می شود مهاجرت معکوس.
از سوی دیگر باید توجه داشته باشید که مهاجرت معکوس به معنای مهاجرت فیزیکی نیست، حصارهای زمان و مکان خیلی برداشته شده، نخبگان میتوانند جای دیگری از دنیا باشند اما اینجا خدمات ارائه دهند.
یکی دیگر از خلأهایی که در کارهای پژوهشی ما وجود دارد فرد محوری است درحالی که کار پژوهشی یک کار گروهی است، گاهی یک مسأله به دلیل پیچیدگی زیادی که دارد نیازمند مداخله پژوهشگران و متخصصان زیادی است، کار پژوهشی گروهی قطعا نسبت به کار فردی کلان تر خواهد شد.
یکی از پروژه هایی که به موسسه ارجاع شده این است که راه های قانونی و انگیزشی برای انجام امور علمی فناوری و نوآوری به صورت گروهی و مشترک را اعلام کنیم و محققان را به انجام آن تشویق کنیم.
من معتقدم که نظام علم و فناوری باید بسیار منعطف باشد، انعطاف پذیری شرط هوشمندی است ونظام آموزش عالی منعطف است، یعنی متناسب با مقتضیات زمان باید در شرایط مختلف تصمیم گیری کرد. متاسفانه در کشور ما چهارچوب های بخشنامه ای ابلاغی خیلی سفت و سخت است و قدرت تصمیم گیری را میگیرد.
یکی از طرح هایی که مورد تاکید وزیر علوم هم است و به موسسه برای مطالعه ارجاع شده مبحث قانونی آموزش تا حد کفایت است، در قانون اساسی آموزش رایگان تا سرحد کفایت وظیفه آموزش عالی است، پرسش ما این است سرحد کفایت یعنی چه؟
این سرحد کفایت یعنی چند درصد؟ آیا ما به سر حد کفایت رسیدهایم؟ اگر رسیده ایم باید آموزش غیر دولتی را توسعه بدهیم؟
در کشور ما حدود ۱۴ درصد مردم دانش آموخته دانشگاه هستند آیا این خوب است یا بد؟ بدی آن وقتی مشخص میشود که ببینیم در کشورهای دیگر این آمار چقدر است.
انتهای پیام/ ت 12