شماره 47 فصلنامه علمی لسان مبین منتشر شد
چهل و هفتمین شماره فصلنامه علمی لسان مبین با 4مقاله منتشر شد.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، چهل و هفتمین فصلنامه علمی لسان مبین به صاحب امتیازی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) با مدیر مسؤولی فرشید ترکاشوند و سردبیری نرگس انصاری منتشر شد.
این فصلنامه در 4 مقاله منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است
تحلیل رمان "وطن من زجاج" اثر یاسمینه صالح بر اساس گفتمان قدرت میشل فوکو
سولماز پرشور؛ مهین حاجی زاده؛ عبدالاحد غیبی؛ حمید ولی زاده
چکیده: تحلیل گفتمان مجموعهای از رویکردهای میانرشتهای است که در قلمروهای مختلف ادبی و غیر ادبی مورد استفاده قرار میگیرد. میشل فوکو پسامدرن فرانسوی نقش بنیادی در تکوین تحلیل گفتمان بهعهده دارد. نگرش او به گفتمان، بسیار متفاوت از نگرشهای رایج به گفتمان در زبان-شناسی است. فوکو نه تنها گفتمان را بزرگتر از زبان به حساب میآورد؛ بلکه تحت تأثیر نیچه، قدرت را علتالعلل همة امور میداند و بر این باور است که قدرت تنها از بالا به پایین اعمال نمی-شود بلکه قدرت در هر لایه و سطحی از جامعه نفوذ کرده است. جستار حاضر در صدد است تا با رویکرد توصیفی-تحلیلی گفتمانهایی که در رمان "وطن من زجاج"، قدرت از طریق آنها اعمال میشود را مشخص و به عکسالعملی که از سوی مفعولان قدرت در مقابل فاعلان قدرت انجامشده است بپردازد. نتایج پژوهش نشان میدهد؛ گفتمانهای مختلفی از جمله گفتمان قدرت استعمارگر، گفتمان جبهة آزادیبخش ملی، گفتمان قدرت در خانواده، گفتمان جنسیت، گفتمان فرادستان و گفتمان فرهنگ بیگانه در این رمان حضور دارند و هر یک از این گفتمانها به نوعی در ساختارهای قدرت و ساختار فرهنگی جامعه نقش ایفا میکنند.
زبان و نوشتار زنانه در رمان «حجر الضحک» اثر هدی برکات (بررسی لایه واژگانی و نحوی)
علیرضا شیخی؛ نرگس انصاری؛ مونس شاملی
چکیده: ادبیات زنانه از مهمترین موضوعات در نقد ادبی معاصر است. به دنبال جنبش زنان برای دستیابی به حقوق برابر با مردان نوشتار زنانه در اواسط قرن بیستم شکل گرفت. به عقیده طرفداران جنبش زنان، اصولا مردان قادر به بازنمایی تجربههای زنان در آثار خود نیستند؛ از همین رو بیان این تجربهها را از زبان خود زنان امری ضروری میدانند و معتقدند نگارش زنان افزون بر نوع بیان موضوعات، در سبک و زبان نیز متفاوت از مردان است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و آماری سعی دارد مولفههای نوشتار زنانه را در رمان "حجر الضحک" اثر هدی برکات در دو لایه واژگانی و نحوی بررسی کند. بر اساس این بررسی، هدی برکات با استفاده از تشدیدکنندهها، تردیدنماها، واژگان تکراری، رنگواژهها در حوزه واژگانی ، و کاربرد جملات ساده، کوتاه و همپایه، جملات نیمه تمام، جملات پرسشی به شکل حدیث نفس، در حوزه نحوی سبک نوشتار خود را شکل داده است و علی رغم نگارش این رمان در حوزۀ ادبیات جنگ، توانسته است مؤلفههای نوشتار زنانه خود را حفظ کند. هویت گمشده زنان در جامعه، نقش بسزایی در شکلدهی زبان خاص اثر داشته و چه بسا اساس مولفههای نوشتار زنانه در نتیجه این هویت گمشده زنان باشد.
تحلیل گفتمان رمان «الجازیة و الدراویش» عبد الحمید بنهدوقة از منظر عنصر انسجامی تکرار (براساس نظریهی هالیدی و حسن)
فاطمه قادری؛ حمیده مروتی؛ رضا افخمی عقدا؛ وصال میمندی
چکیده: انسجام، پیوندی ارگانیک میان اجزای یک متن است که آن را به صورت یک گفتمان در میآورد. این نظریه را نخستینبار هالیدی و حسن در سال 1976م مطرح کردند. از دیدگاه این دو زبانشناس، ارجاع، حذف، جایگزینی، ادات پیوندی و انسجامواژگانی، عوامل ایجادکننده انسجام هستند. انسجامواژگانی شامل دو گونة تکرار و همآیی است. تکرار یکواژه به صورتهای لفظی و معنایی علاوه بر ایجاد پیوستگی میان جملههای متن، سبب برجستگی آن واژه در متن میشود. این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با هدف بررسی کارکرد عامل انسجامی تکرار در ایجاد پیوند در متن رمان الجازیة و الدراویش و برجستهسازی موضوع آن، انجامشده و پس از تحلیل دادهها دریافته که نویسنده با کاربرد عنصر تکرار- 2.505 گره انسجامی- ضمن ایجاد پیوندی محکم میان الفاظ و معانی، ایدئولوژی مدنظرش را ابراز نمودهاست. بسامد بالای تکرار مستقیمِ واژگان محوریِ مجموعة رمان و هر قسمت از آن، موضوع اصلی الجزایر و اسلام و موضوعهای فرعی نه به شرق و غرب و کنارهگیری مهاجران بازگشته به وطن را برای رمان محوریت بخشیده و تکرار جزئی، ترادف و شبهترادف در مرتبة بعدی علاوه بر ترسیم قدرت نویسنده در استفاده از واژگان متعدد، موضوعات جانبی ولی مؤثّر در فهم گفتمان رمان را برجستهنمودهاست. واژگان شامل در بروز گفتمان رمان نقش زیادی ندارد.
. جامعهشناسی پیامدهای زبانی در نسل دوم مهاجران (موردپژوهانه: رمان «تحت سماء کوبنهاغن» اثر حوراء النداوی)
نسرین کاظم زاده؛ پیمان صالحی
چکیده: یکی از جنبههای با اهمیت مهاجرت که از نیمة دوم قرن بیستم و بهویژه در دهههای اخیر، مورد توجه پژوهندگان مختلف و از آن جمله جامعهشناسان زبان قرار گرفته، پیامدهای زبانی مهاجرت است. با تمام تنوعی که مهاجرت از نظر نوع و ابعاد در کشورهای مختلف دارد، پیامدهای زبانی کم وبیش مشابهی در همة نمونههای آن بهچشم میخورد. نسل دوم مهاجران که در غربت بهدنیا آمده و یا در کودکی بههمراه والدین خود مهاجرت کردهاند، برخوردهای زبان مادری و میزبان در آنان ملموستر است. رمان «تحت سماء کوبنهاغن» حوراء النداوی رماننویس معاصر عراقی روایتگر گروهی از مهاجران نسل دوم عراقی در کشور دانمارک میباشد که در نتیجة همانندی با جامعة میزبان، زبان و فرهنگ سرزمین مادری در آنان کم رنگ شده، این موضوع علاوهبراین نوعی سردرگمی هویتی را نیز برایشان در پیداشته است. این مقاله بر آن است تا بهشیوة توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر ادبیات جامعهشناسی زبان، پیامدهای زبانی مهاجرت را در نسل دوم مهاجران این رمان بررسی نماید. نتایج گویای آن است که دوزبانگی غالب، قرضگیری واژگانی و آوایی، تغییر زبان و در مواردی حفظ زبان و تطابق زبانی از مهمترین پیامدهای مهاجرت در نسل دوم میباشد. لازم بهذکر است نقش والدین در بروز اینگونه پیامدها چشمگیر میباشد.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی لسان مبین می توانند به نشانی قزوین: دانشگاه بین المللی امام خمینی«ره»- دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی- دفتر فصلنامهی لسان مبین - صندوق پستی 5599- 34149 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس https://lem.journals.ikiu.ac.ir/ مراجعه کنند
ارسال نظرات