امام خامنهای فرمانده جهاد علمی در ایران اسلامی
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، پیشرفت و حرکت رو به جلو در هر کشوری، نیازمند یک پیشران بسیار اساسی به نام پیشرفت علمی است و بدون برخوداری از دانش بومی یعنی جابجایی مرزهای دانش در داخل مرزهای جغرافیای سیاسی یک کشور، رسیدن به یک پیشرفت حقیقی و قدرتآفرین محقق نمیگردد. چنین چیزی را میتوان از توسعه پفکی و لرزانی دید که در برخی از کشورهای همسایه رخ داده و علیرغم باجهای فراوانی که سران این کشورها برای بقای بیشتر خود به اربابانشان میدهند، اما در مشکلات بنیادین و فراوانی غوطهورند.
در هر صورت ایرانِ پس از انقلاب باپشت سر گذاشتن ۴ دهه از عمر خود، پیشرفتهایی حیرتانگیز را به خصوص در زمینههای علمی و فنی شاهد است به گونهای که هیچ مجالی برای انکار این تفاوت بسیار ملموس وجود ندارد هرچند جبهه رسانهای استکبار، همواره در صدد القای ناامیدی و نشان دادن یک چهره بزک شده از دوران پهلوی و برعکس چهرهای سیاه از سیمای درخشان جمهوری اسلامی میباشد؛ اما در ایران پیش از انقلاب، هیچ صنعتی بدون ماشینآلات تهیه شده از خارج به همراه کارشناسان اجیر شده خارجی و به شدت بخیل در انتقال تجربیات و فنآوری دیده نمیشود در حالی که در ایران پس از انقلاب شاهد جهش علمی و فنی در حوزههایی هستیم که بسیاری از افراد، آن را در خواب هم نمیدیدند مانند هستهای، نانو، پزشکی، موشکی، زیستفناوری، پتروشیمی و...
حیطههایی که در بسیاری از زمینهها در شرایط تحریمهای سخت و فرسایشی به بالندگی رسیدهاند و این خود نشاندهنده کارآمدی نظام جمهوری اسلامی است؛ این پیشرفت های غیر قابل انکار را بدون هیچ اغراقی، مدیون دو امام بزرگواری هستیم که خودباوری را به جامعه علمی کشور تزریق کرده و همواره از روند رو به رشد آن حراست کردهاند.
هیچ گاه از یاد نمیبریم که چگونه در فضای سمّی بر جای مانده از دوران طاغوت، تفکر خفتبار «ما نمیتوانیم» بر اذهان بسیاری از افراد و با تاسف شدید بر جمع قابل ملاحظهای از مسئولین مستولی شده و اجازه حرکت صحیح به کشور را نمیداد. تحجری که در فضای علمی کشور و به صورت خاص در علوم انسانی، افتخاری جز نشخوار کردن تولیدات غربی تحت عنوان «نهضت ترجمه» نداشت تا به صورت گزینشی، آن دسته از آثاری را در ایران ترجمه کند که به فضای بیایمانی و در نهایت تهیساختن یا در صورت امکان براندازی جمهوری اسلامی بیانجامد.
تفکری و جریانی که تقلید را کار میمون میدانست؛ اما در عمل به خوبی نشان داده که در تقلید از غرب، میمونی بسیار ورزیده است! چه که حتی با نقد و نقض مکاتب فکری توسط نسلهای بعدی متفکران غربی نیز از تقلید متعصبانه خود دست بر نمیدارد و به اقتضای خوی نشخوارکنندگیاش، معمولا با وقفهای چند ده ساله از تاریخ انقضای تفکرات تقلیدی در غرب با خبر میشود!
تفکری و جریانی که تمام تلاش خود را برای القای ناامیدی به خصوص در نخبگان به کار گرفته و میگیرد تا زمینه انتقال آنان به کشورهای معبودشان فراهم شود تا مبادا، ایران اسلامی از سرمایههای انسانی خود در جهت تقویت بنیه علمی و فنی خود بهره برده و اقتداری شایسته خود را کسب کند.
آنان با وجود چنین وطنفروشی عریانی، فریاد میهنپرستی بلندی نیز دارند تا به ادعای کذب خود، جانشان را فدای نه غزه و نه لبنان بلکه ایران کنند! گرچه در تمامی صحنههای خطر برای ایران، هیچ گاه این مدعیان پر سر و صدا را در میدان فدا شدگان برای ایران نمیبینیم و همواره آنانی پیشتاز دفاع از ایران بودهاند که غیرت دینی داشتهاند.
تفکری که دموکراسی غربی را ستایش و بلکه پرستش میکند اما مردم سالاری دینی را بر نمیتابد و بر خلاف آنچه از لزوم تمکین به خواست مردم و احترام به آرای انتخاباتی آنان میگوید، در برهههای مختلف نشان داده که هیچ وقت شعور و جنبه دموکراسی را ندارد همچنانکه در فتنه ۸۸ این رذیله اخلاقی را به تمامه نشان داد!
تفکری که از لزوم علمگرایی و منافع ملی دم میزند اما در موارد بسیاری علیه آن عمل میکند هم جنان که در انکار لزوم دستیابی و حفظ دانش راهبردی هستهای و نیاز قطعی مردم و صنایع کشور به تولید انرژی از آن در آینده بسیار نزدیک، هم به علم و هم به منافع ملی خیانت کرد. همچنانکه در مورد فناوریهای نظامی نیز چنین رویکرد ضد میهندوستانه و به شدت غیر عقلانی را از آنها شاهد هستیم.
در برابر این تفکر سمی و ضدعلمی که سعی بر اکثریتنمایی دروغین در مجامع علمی نیز دارد، امامین انقلاب، منشأ اصلی در پرورش روحیه «ما میتوانیم» بودهاند. رهبر معظم انقلاب (حفظه الله تعالی) در برابر سبک زندگی علمی نشخوارمآبانه نهضت ترجمه گزینشی که نهایت کارآمدی و افتخارش ترجمه آثار دیگران به فارسی بود، این هدفگذاری بزرگ را در پیش روی جامعه علمی قرار دادند که در چند دهه آینده، بایستی زبان فارسی، زبان مرجع علمی باشد. اکتفا به ترجمه به زبان فارسی کجا و مرجعیتسازی زبان فارسی به عنوان زبان علمی کجا؟!
ایشان بر این مطلب تاکید دارند که این هدفگذاری نه مبتنی بر یک آرمانگرایی بلکه واقعگرایی با توجه به استعدادها و ظرفیتهای علمی ایرانیان است؛ همچنانکه بر اساس همین واقعگرایی جوشیده از عقلانیت انقلابی، وضعیت فعلی را مطلوب ندانسته و بر لزوم جهاد علمی برای پر کردن فاصله موجود میان ما و کشورهای پیشرو در زمینه تولید علم تاکید میکنند.
یک فقیه که بحمدالله ولایت و زعامت بیابد، این چنین ملت خود را باور دارد اما برخی افراد مدعی علمگرایی و رخنه کرده در برخی از مجامع علمی و متاسفانه در برخی از مناصب حکومتی در برخی از سالهای اخیر، کماکان سطح دانش و فناوری ایران و ایرانیان را با پیشرفتی حیرتانگیز از لولهنگ در دوره پهلوی، به آبگوشت بزپاش در پسا انقلاب اسلامی میرسانند!
رهبر معظم انقلاب اسلامی(حفظه الله تعالی) در برابر خودباختگی علمی، جنبش نرمافزاری و جهاد علمی را برجسته کرده و نتیجهاش شتابی ستودنی در رشد علمی به اذعان جهانیان بوده است. اکنون ایرانیان یکی از معدود ملتهای دنیا هستند که بیش از سهم جمعیتی خود، در تولید علم و مقالات با تراز بالای علمی سهیماند. چنین چیزی نه در دوره ۱۸۲ ساله دو دودمان پادشاهی نامشروع و بیعرضه قاجار و یا سلطنت وابسته و منحوس پهلوی بلکه در دوره ۴۳ ساله زعامت ولایت فقیه رخ داده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، کسی است که حقیقتاً تا پای جان برای ایجاد و حراست از روند رشد علمی کشور تلاش کرده است که یکی از مصادیق آن تشکیل برخی از نهادهای مهم برای حمایت از رشد و پیشرفت علمی همانند معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و بنیاد ملی نخبگان بود که به اذعان مقامات مسئول با هدایتها و بلکه فشارهای مقام معظم رهبری به وجود آمدهاند. ایجاد یک سازمان مستقل برای حمایت از رشد علمی در بالاترین سطح اجرایی کشور یعنی معاونت ریاستجمهوری، خود گویای اهتمام ویژه ایشان در مورد مقوله قدرتزای دانش و فناوری است.
باید قدردان چنین رهبر شایسته ای بود و ارشادات و هدایتهای او را برای ساختن ایرانی قوی، به گوش جان شنید و از صمیم قلب پذیرفت؛ آن هم ایرانی که قرار است در مناسبات جهانی، قدرت و اقتصادی درونزا داشته باشد تا در این پیچ تاریخی عظیم، زمینهساز مبارکترین اتفاق برای بشریت یعنی ظهور ولی الله الاعظم باشد.
منبع: روزنه