بنی صدر با غائله ۱۴ اسفند به دنبال قبضه کردن قدرت و حذف رهبری بود
اشاره: بعد از انتخاب بنیصدر به عنوان ریاست جمهوری اولین دولت رسمی بعد از انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۱۳۵۷، جریانات مختلف لیبرال، کمونیست و مارکسیست در کشور تلاش کردند خط جریان اصلی انقلاب اسلامی را از دستان جامعه روحانیت انقلابی خارج سازند و خودشان سیر حکومت اسلامی را به نفع ضد انقلاب تغییر دهند؛ اما با دست پنهانی امام زمان (عج)، هوشیاری امام خمینی (ره) و انقلابیون اصیل، این تلاشها راه به جایی نبرد.
انقلاب اسلامی در طول ۴۴ سال عمر خود، با مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم کرد. حوادث و اتفاقاتی که طی این مدت رقم خورد، در هر انقلاب دیگر میتوانست به یک آسیب بزرگ تبدیل شود. یکی از این حوادث که در دومینوی عزل بنی صدر از ریاست جمهوری رقم خورد، غائله و آشوب ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در سخنرانی بنی صدر در دانشگاه تهران رقم خورد.
از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا به سراغ دکتر کامران غضنفری، استاد دانشگاه و کارشناس و پژوهشگر مسائل سیاسی رفت تا در گفتگویی به موشکافی علت رقم خوردن شورش ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران بپردازد و نتایج و اهداف بنی صدر در راه اندازی این فتنه را بررسی کند.
رسا ـ غائله ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ چطور آغاز شد و چه اتفاقاتی در آن رقم خورد؟
بنی صدر ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران یک سخنرانی ترتیب داده بود. سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، نهضت آزادی و نیروهای مهندس بازرگان نیز از بنی صدر اعلام حمایت کرده بودند و در آن مراسم در حمایت از بنی صدر شرکت کردند. مراسم سخنرانی بنی صدر یک محفل قدرت نمایی در مقابل حزب جمهوری اسلامی و جناح انقلابی آن زمان بود.
بنی صدر و حامیانش شهید بهشتی و یارانش را مرتجع، سرکوب گر و فاشیست لقب داده بودند. طرفداران بنی صدر علیه حزب جمهوری اسلامی و شهید بهشتی شعارهایی میدادند. جمعی از مردم انقلابی که در دانشگاه حضور داشتند نیز متقابلاً در حمایت از انقلاب اسلامی و شهید بهشتی وارد عمل شدند که به یک درگیری و زد و خورد جدی منجر شد.
طرفداران بنی صدر از بالای محوطه چمن دانشگاه و دیوار نیروهای حزب اللهی و انقلابی را به پایین پرت میکردند و مورد ضرب و جرح قرار میدادند. درگیری زیادی در دانشگاه تهران میان نیروهای انقلابی و طرفداران بنی صدر رقم خورد که باعث شد دستور رسیدگی قضایی و پیگیری این ماجرا از سوی امام صادر شود و هیئتی برای رسیدگی به این ماجرا تعیین گردد.
رسا ـ هیئت رسیدگی به غائله ۱۴ اسفند به چه نتایجی رسید؟
هیئت رسیدگی در آن زمان جمع بندیهای خود را به صورت صریح و شفاف اعلام نکرد. چند ماه رسیدگی به این غائله طول کشید. کار به خرداد سال ۱۳۶۰ مصادف با عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا و متعاقب آن استیضاح و تصویب طرح عدم کفایت وی در مجلس و عزل او از ریاست جمهوری منجر شد. پس از آن نیز درگیریهای مسلحانه منافقین و ورود آنها به فاز مسلحانه رقم خورد و بمبگذاریها و ترورهایشان آغاز شد. بنی صدر هم در خانه تیمیهای منافقین مخفی و پس از آن از ایران فراری شد.
چند ماه بعد نتیجه پیگیریها از طرف دستگاه قضایی منتشر شد. البته بعد از انتشار آن نتایج، یک کتابی این نتایج را برای عموم مردم منتشر کرد و رسانهها نیز به این نتایج پرداختند. به واقع نقش بنی صدر و منافقین در آن آشوب و هرج و مرج با اسناد و مدارک مختلف بیان شد که با برکنار شدن بنی صدر و زندگی مخفیانه او مصادف شد.
رسا ـ موضع گیری شهید بهشتی در قبال این اهانتها و اقدامات بنی صدر چه بود؟
موضع شهید بهشتی قبل از آن اتفاقات نسبت به بنی صدر مشخص بود. شهید بهشتی و اعضای انقلابی حزب جمهوری اسلامی اعتقاد داشتند بنی صدر در مقابل انقلاب و امام ایستاده است و به نوعی میخواهد انقلاب را به انحراف بکشاند و خط مشی لیبرالهای غربی را بر کشور حاکم کند. به همین دلیل در برابر بنی صدر افشاگری میکردند و تلاش میکردند اجازه ندهند او چنین کاری را در کشور دنبال کند.
گرایش غرب گرایانه بنی صدر و اطرافیانش مورد نظر امثال شهید بهشتی و جناح انقلابی حزب جمهوری اسلامی نبود. البته متأسفانه بخشی از جامعه روحانیت نیز در انتخابات ریاست جمهوری فریب شعارهای بنی صدر را خورده بودند و فکر میکردند وی فرد ظاهر الصلاحی است. مردم نیز به این دلیل که بخشی از جامعه روحانیت از وی طرفداری میکنند، به او رأی دادند. البته باید در نظر داشت که اکثریت جناح روحانیون انقلابی نظر خوش و دید مثبتی به بنی صدر نداشتند.
شخص حضرت امام خمینی موضع گیری خودشان را علنی کردند و قسم یاد میکنند که والله من به بنی صدر رای ندادم. امام از ابتدا به عدم صلاحیت بنی صدر اعتقاد داشت؛ اما به این دلیل که بنی صدر افکار عمومی را فریب داده بود، امام خمینی این مخالفت خود را ابراز نکردند. شهید بهشتی اعتقاد بر انحراف بنی صدر داشت. وقتی ارتباط بنی صدر با منافقین علنی شد، ماجرا جور دیگری دنبال شد.
رسا ـ بنی صدر با غائله ۱۴ اسفند به دنبال اثبات چه چیزی در تقابل با انقلابیون بود؟ او با قدرت نمایی خود میخواست به چه چیزی برسد؟
بنی صدر تلاش میکرد خود را آزادی خواه و طرفدار آزادی جلوه دهد و همیشه اینطور وانمود میکرد. او جناح مقابل خودش را طرفدار اختناق، سرکوب و خشونت معرفی میکرد. بنی صدر انقلابیون و نیروهای وفادار به امام (ره) را خشونت طلب، متحجر، چماق دار و عقب مانده لقب داده بود و در مقابل آنها خود و اطرافیانش را آزادی خواه و طرفدار آزادی جلوه میداد. در مقابل بنی صدر با تبلیغات فریب کارانه به دنبال کسب قدرت بیشتر بود.
بنی صدر به کرّات در سخنرانی ۱۴ اسفند به مخالفین و منتقدین خودش حمله میکرد. او انقلابیون را سرکوبگر، چماق به دست و ... خطاب میکرد. بنی صدر به دنبال این بود که در جامعه یک دو قطبی ایجاد کند. یک قطب خودش، اطرافیان و هوادارانش بودند که جناح لیبرالیسم هستند و قطب مقابل هم بهصورت غیر مستقیم امام و نیروهای انقلابی را قرار داده بود.
هدف نهایی بنی صدر با ایجاد این دو قطبی زدن ولایت فقیه، حذف رهبری نظام و یا در نهایت به حاشیه راندن حضرت امام از عرصه رهبری انقلاب اسلامی بود تا خودشان بتوانند در کل کشور قدرت مطلقه بشوند. آمریکاییها پشت صحنه از آنها حمایت میکردند و بنی صدر و اطرافیانش تصور میکردند با اتکا به حمایتهای آمریکا و اروپا میتوانند حضرت امام و نیروهای انقلابی را حذف تا در کل کشور قدرت را قبضه کنند.
رسا ـ امام خمینی (ره) در مواجهه با غائله ۱۴ اسفند نسبت به طرفین چه اقدامات و دستوراتی داشتند؟
امام در آن مقطع همه طرفهای درگیری را به سکوت دعوت میکردند تا چیزی نگویند و علیه طرف مقابل خودشان سخنرانی و مطالب تحریک آمیز که موجب ایجاد تفرقه و انشقاق شود نداشته باشند. امام خمینی این دستور را هم خطاب به بنی صدر و اطرافیانش و هم خطاب به سران حزب جمهوری اسلامی که در مقابل بنی صدر قرار داشتند صادر کردند.
بنی صدر به این توصیه امام عمل نمیکند و بعد از چند روز مقالات تحریک آمیزی را در روزنامه انقلاب اسلامی منتشر میکند که موجب تحریک مردم و جامعه میشود. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پشت بنی صدر ایستاده بودند و او را دعوت و تحریک به مقاومت و مخالفت با حزب جمهوری اسلامی و امام میکردند. آنها مداوم در جامعه درگیری، تنش و زد و خورد به وجود میآوردند. منافقین بهصورت مفصل اخبار و مطالب تحریک آمیزی را در نشریات و روزنامههایشان برای ایجاد دو قطبی و درگیری در جامعه منتشر میکردند.
این مطالب در نهایت به حوادث بهار سال ۱۳۶۰ و قضایای اردیبهشت و خردادماه آن سال که ماجرای برکناری بنی صدر از قدرت ریاست جمهوری بود منجر میشود و در نهایت تابستان داغی در سال ۱۳۶۰ آغاز میشود.
رسا ـ از اینکه فرصتتان را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید، تقدیر و تشکر میکنم.