۲۷ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۴
کد خبر: ۷۰۲۴۱۲
یادداشت؛

امام خمینی، جلوه و شعاعی از هیبت اولیاء معصوم

امام خمینی، جلوه و شعاعی از هیبت اولیاء معصوم
یکی از ویژگی‌های امام خمینی‌(ره)، عظمت و هيبت در نگاه مخاطبان بود. هیبتی برخاسته از قوت ایمانی، عزم و استحکام شخصیت و نه عظمتی پوشالی، برآمده از ثروت‌ يا قدرت‌هاي ظاهری.

به گزارش خبرنگار سرویس سیره امامین خبرگزاری رسا، یکی از ویژگی‌های امام خمینی‌(ره)، عظمت و هيبت در نگاه مخاطبان بود. هیبتی برخاسته از قوت ایمانی، عزم و استحکام شخصیت و نه عظمتی پوشالی، برآمده از ثروت‌ يا قدرت‌هاي ظاهری، به بیان رهبر معظم انقلاب: «امام دارای یک شخصیت بسیار قوی و بسیار مستحکم بود... انقلاب بر محور عزم و اراده و شخصیت او به وجود آمد؛ ولی امام خود را هیچکاره و خدا را همه‌کاره میداند.»

این ویژگی در جملات منقول از مومنانِ اهل معرفت، نسبت به برخی معصومین نیز نقل شده که نشان می‌دهد این خصلت حضرت امام، شعاع و جلوه‌ای از عظمت اولیاء معصوم الهی بوده است.

حال، در دهه فجر و در بهار چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، این ویژگی امام خمینی‌(ره)، توسط برخی متحجرین، وارونه نشان داده شده است؛ خبرآنلاین با انتشار یادداشتی اهانت آمیز، جذبه معنوی امام خمینی را آفت حکمرانی ایشان خواند و نوشت: می‌گویند جذبه معنوی امام به گونه‌ای بود که کسی زهره و جگر گفتگو، بویژه از نوع انتقادی‌اش را با ایشان نداشت.. ولی از جمله تلاشهای امیر مومنان این بود که در مورد خود کاریزما شکنی و ابهت زدایی کند..

صرف نظر از بی انصافی این نویسنده، در نادیده گرفتن پیشنهادات و انتقادات فراوان به امام، از سوی مشاوران و شاگردان و نظامیان و حتی تصریحات امام که بر خلاف رأی خود، نظر دیگران را پذیرفته‌اند، وجود جذبه معنوی و هیبت، در مورد معصومین نیز نقل شده است. به عنوان مثال، قصیده معروف به قصیده میمیه که جناب فرزدق در وصف امام سجاد (ع) در حضور هشام بن عبدالملک در کنار کعبه سروده است، شنیدنی است.

قضیه از این قرار بود که هشام به دلیل ازدحام جمعیت موفق به لمس حجر الأسود نمی‌شود، عقب میاید، منبری برای او می‌گذارند و اهل شام به گرد او حلقه می‌زنند، ناگهان امام سجاد(ع) وارد می‌شوند و به تعبیر این نقل، مردم به خاطر هیبت و عظمت حضرت، دور می‌شوند و حضرت به آسانی به حجر الاسود می‌رسند. شامی‌ها که امام را نمی‌شناسند از هشام با تعجب می‌پرسند ای امیرمومنان این شخص کیست؟ هشام که نمی‌خواهد امام شناخته شود، می‌گوید: من او را نمی‌شناسم. در اینجا جناب فرزدق، شاعر معروف با شجاعتی مثال زدنی می‌گوید اما من او را می‌شناسم و فی البداهه شعری زیبا و ماندگار می‌سراید که باعث حبس او نیز می‌گردد.

فرزدق در یکی از ابیات امام را چنين توصيف مي‌كند كه به خاطر ابّهت حضرت، كسي توان نگاه مستقيم به امام را ندارد:

یُغضِی حیاءً و یُغضَی من مهابته                   فما یُکلّم الا حین یبتسم

يعني: امام [در مواجهه با افراد] از روي حياء، پلك‌ها را به سمت پايين ميندازند و ديگران از هيبت او چشم را پايين ميندازند [و توان نگاه مستقيم به او را ندارند] از همين روي، كسي را ياراي سخن گفتن با ایشان نيست، مگر زماني كه امام تبسّم مي‌كنند. (بحارالانوار، 46/125)

هیبت در لغت، به معنای خوف و إجلالی است که در دل افراد نسبت به شخصی ایجاد می‌شود.

نظیر این مطلب درباره معصومین دیگر از نگاه یاران با معرفت ایشان نیز نقل شده است:

امام صادق(ع) از هشام‌بن حکم می‌خواهند تا مطلبی را توضیح دهد و او می‌گوید: ای پسر رسول خدا من شما را با عظمت یافته، حیاء می‌کنم و زبان من در برابر شما کار نمی‌کند، حضرت فرمود: وقتی از شما کاری می‌خواهیم، آن را انجام دهید:

«فَقَالَ هِشَامٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أُجِلُّكَ وَ أَسْتَحْيِيكَ وَ لَا يَعْمَلُ لِسَانِي بَيْنَ يَدَيْكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِذَا أَمَرْتُكُمْ بِشَيْ‏ءٍ فَافْعَلُوا» (الكافي، ‏1/169)

قرآن نیز در برابر بی حرمتی افراد بی‌معرفت می‌خواهد، احترام و عظمت رسول خدا(ص) را حفظ کرده و صدای خود را بالاتر از صدای حضرت نبرند. (حجرات/2)

در یکی از توصیفات امیرمومنان(ع)، نسبت به رسول خدا(ص) چنین آمده است:

من رآه بديهة هابه‏، و من خالطه معرفة أحبّه (الغارات‏1/ 169و امالی طوسی، 341)

معنای این عبارت با توجه به توضیح جناب ابن اثیر و مرحوم مجلسی چنین است: کسی که او را قبل از شناخت و مصاحبت، می‌دید، هیبت حضرت او را می‌گرفت (به خاطر وقار و آرامش حضرت) و کسی که با شناخت با او همنشین می‌شد، به او محبت پیدا می‌کرد.

حال باید از نویسنده یادداشت انقلاب اسلامی و رهبری کاریزماتیک، که سیاه نمایی نسبت به انقلاب در یادداشت‌های او موج می‌زند و هرگز درکی از عظمت جایگاه فعلی ایران عزیز، نسبت به پیش از انقلاب ندارد، پرسید آیا منکر وجود این ویژگی در اولیای الهی است؟ آیا اگر معصومین برخوردی متواضعانه و خاکی با مردم داشتند و به آن‌ها اجازه سوال یا نقد می‌دادند، می‌خواستند ابهت و جذبه معنوی خود را به عنوان یک آفت، ناپسند قلمداد کرده و آن را بشکنند؟! آیا با لبخند یا همراهی معصوم، ابهت حضرات در نگاه افراد با معرفت، شکسته می‌شد؟ آیا معنویت امام خمینی و هیبت ایشان که شعاعی از این حالت امام سجاد(ع) است، در همه حالات حتی برای مشاوران و خانواده ایشان، مانع سخن گفتن بود؟

 متاسفانه بار دیگر فردی از طیف متحجر مذهبی که همیشه امام خمینی(ره)، از خطر آنان در حوزه‌ها به تلخی یاد می‌کردند با اتحاد شوم خود با رسانه‌های جریان غربگرا، در دهه فجر، افکار سست و زهرآلود خود را عیان ساخته و با توهین به آن مرد بزرگ الهی، از ایشان انتقام می‌گیرد. اما این وارونه نمایی و حمله مستقیم به امام، نتیجه‌ای جز رسوایی خود او در پی ندارد!

 لذا می‌بینیم طیف غربگرای اصلاحات و حوزویان سکولار، با علم به جایگاه و مقبولیت بالای امام خمینی در جامعه، نه با حمله و نقد مستقیم، بلکه از طریق تظاهر به اعتقاد به مبانی امام و انقلاب، با تحریف و نسبت دادن افکار سست خود به ایشان، خط تخریب و سیاه‌نمایی را در پیش گرفته‌اند تا به هدف نهایی خود، یعنی محدود ساختن اسلام در عرصه سیاسی و اجتماعی دست یابند! بی‌شک حضرت امام، پیراسته از این آلودگی‌هاست و مخالفان ایشان هرگز ره به جایی نمی‌برند و عِرض خود می‌برند!

جمال مومنی‌زاده

ارسال نظرات