امام هادی؛ از موفقیت در ساماندهی تشیع تا مظلومیت در دوران معاصر
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، دهمین امام شیعیان حضرت امام علی النقی(ع) طبق نقلی در سوم رجب توسط عوامل خلیفه عباسی به شهادت رسید؛ این امام مظلوم همچون ائمه معاصر دوران عباسی با زهر مصموم شدند و گونهای صحنه سازی شد که طبق نقلی حتی خلیفه عباسی نیز در تشییع امام هادی شرکت کرد.
دوران ۳۳ ساله امامت امام دهم شیعیان با خلافت ۶ خلیفه عباسی همراه بود که معروفترین آنها متوکل نام داشت؛ پیش از متوکل واثق و معتصم نسبت به شیعیان و علویان حساسیت کمتری به خرج میداد؛ شاید، چون اقتصاد سرشار عصر این دو خلیفه دست مخالفین حکومت را برای تأمین مالی اقدامات ضد حکومتی میبست، دستگاه خلافیت حساسیت خود را کاهش داده بود، زیرا پیش از این دو خلیفه در دوران مأمون هم، سختگیریهای زیادی صورت میگرفت.
البته علویان در این دوران به ساماندهی پیروان خود پرداختند، که با توجه کم شدن فشار حکومت وقت اقدامی ضروری بود؛ طبق روایتی برخی از علویان که گروههای زیادی بودند در سامرا مستقر شدند و از جانب واثق، خلیفه عباسی حقوق دریافت میکردند.
آغاز خلافت ستمگرانه متوکل
طبق نقلهای تاریخی ۱۲ سال از امامت امام علی النقی میگذشت که خلیفه ستمگر و خوش گذران عباسی به خلافت رسید و سیاستهای متفاوت و سخت گیرانهای در پیش گرفت؛ امام هادی که در مدینه مستقر بود، در دوران همین خلیفه به عراق و شهر سامراء فراخوانده شد.
این یادداشت به دنبال بررسی اسناد و روایات تاریخی نیست و سعی میکند برداشتی از نقلهای تاریخی داشته باشد از همین رو چند نقل تاریخی در خصوص آغاز و پایان سفر تبعیدی امام هادی جالب توجه است؛ طبق نقل مسعودی امام جماعت منصوب خلیفه در حرمین حجاز در نامهای به خلیفه تذکر داد: «اگر مکه و مدینه را میخواهی، علی بن محمد را از آنجا بیرون کن؛ زیرا او به سوی خود دعوت میکند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است».
وقتی تصمیم انتقال امام از مدینه به سامراء جدی شد، دستگاه خلافت بسیار تلاش میکرد که حساسیتی بر انگیخته نشود از همین رو برنامهای چیده شده بود تا حساسیتی بر انگیخته نشود؛ طبق نقلی از یحیی بن هرثمه در کتاب تذکره الخواص مردم مدینه به سبب ناراحتی از کوچ اجباری امام به شیون، ناله و اقدامات غیر منتظره پرداختند که وضعیت شهر را عوض کرد.
جالب توجهتر از همه استقبال مردم کاظمین از امام بود؛ امام هادی (ع) پیش از رسیدن به سامرا از سوی مردم مدینه و مردم کاظمین هدف احساسات مردمی قرار گرفت که این امر نشان دهنده مسألهای مهم است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
اقدام ضد شیعی متوکل
در نگاه خلفای عباسی معتزله و شیعه دو عقیده تندرو محسوب میشدند که احتیاج بود کنترل شوند از همین رو نقل شده که اختیار تفتیش عقائد راویان عامه که توسط مأمون به معتزله داده شده بود را ممنوع کرد؛ برخی از همکاران خود را برکنار و عناصر ضد شیعی را جایگزین کرد؛ حرکت دوم او این بود که به بازسازى ارتشى نوین موسوم به شاکریه دست زد. بدین منظور افرادى را از مناطقى که در بینش ضد علوى معروف بودند بهویژه از سوریه، الجزیره، جبل، حجاز و حتى از عبنا، که علیه تفتیش عقاید مذهبى قیام کرده بودند استخدام کرد. متوکل با اعمال این شیوهها مىکوشید تا ترتیب کار مخالفین خود را بدهد و فعالیتهاى سازمان یافته زیرزمینى علویان و بهویژه امامیه را خاتمه بخشد.
در برخی از روایات تاریخی کوچ اجباری امام در آغاز خلافت متوکل انجام گرفت و در روایتی دیگر این اقدام در اواسط خلافت ۱۵ ساله متوکل به وقوع پیوست؛ طبق روایت دوم میتوان اقدام دستگاه خلافت را که همواره از حساسیت آفرینی هراس داشت، از سر ناچاری دانست.
امام هادی در فعالیتهای شبکه مخفی خود آن قدر موفق شده بود که شکنجه وکلای حضرت، تجهیز ارتش به نیروهای ضدشیعی، کنترل بیش از پیش شیعیان نتوانست نگرانیهای دستگاه خلافت را برطرف کند و خلیفه وقت را مجبور کرد که امام را تحت نظر خود نگه دارد.
ناراحتی مردم مدینه و استقبال مردم کاظمین نشانهای دیگر از موفقیت ائمه شیعه دارد؛ جریانی عقیدتی سیاسی که همواره مورد فشار حکومتها قرار داشت، آن قدر قوی شده است که حذفش برای دستگاه خلافت غیر ممکن است و تحملش نشدنی است.
مظلومیت امام هادی در دوران معاصر همین است که ثمره اقدامات ضد حکومتی در ساماندهی شیعیان را خوب نشناختیم و به مبارزات سیاسی ائمه نیز توجه نداریم؛ شواهد نشان میدهد امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری (علیهم السلام) آن قدری قوی عمل کردند که دستگاه خلاف نیاز داشت برای ظاهر سازی هم که شده آنها را در شهر محل خلافت خود نگه دارد تا مقبولیت خود را نزد مردم نگه دارد.
در پایان لازم است کتاب زیبای «تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (عج)» نوشته دکتر جاسم حسین با ترجمه محمدتقی آیت الهی، به مخاطبین گرامی توصیه شود؛ در این کتاب نقش اقدامات ائمه در زمینه غیبت بررسی شده است که نقش امام جواد و امام هادی در تشکیل سازمان وکلا جالب توجه است.