خطر بزرگی به نام نهضت آزادی
اشاره: نهضت آزادی از جمله جریانات مختلف فکری بود که نتیجه آن ضرر و زیانهای فراوانی برای انقلاب اسلامی بود. بررسی ایده فکری این جریان و همچنین نوع تفکر آن و نیز آسیبهایی که زیست این جریان در انقلاب اسلامی داشت، باعث میشود به علت و چرایی مخالفت صریح امام با بروز و ظهور و نیز حضور این جریان در جرگه انقلاب اسلامی بپردازیم.
از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا در گفتوگو با حجتالاسلام محمدعلی لیالی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی به بررسی نقش نهضت آزادی و علت مخالفتهای صریح امام خمینی (ره) با این جریان پرداخت.
رسا ـ نقش و عملکرد نهضت آزادی در قبل و بعد از انقلاب را تبیین بفرمایید؟
نهضت آزادی و شناخت اندیشههای رهبران آن و فعالیتهای علمی، دینی و سیاسی آنها در عرصه تاریخ معاصر از سال ۱۳۴۰ یا به صورت دقیقتر در سال ۴۲ و در سال ۴۹ مورد بررسی قرار بگیرد. سیر تحول نهضت آزادی قبل و پس از انقلاب در سه دوره رهبری مرحوم مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، ابراهیم یزدی و در حال حاضر دوران مدیرکلی آقای محمد توسلی مباحث مختلف و مفصلی را میطلبد.
اساس پیدایش نهضت آزادی ایران برای ارائه گفتمانی از اسلام بود که در تعبیر آنها، اسلام دموکراتیک عنوان داشت. همان سخن آقای مهندس مهدی بازرگان که معتقد بود انقلاب دموکراتیک اسلامی ایران باید شکل بگیرد. این گفتمان به دنبال دفاع علمی، تجربی با گزارههای تجربی از دین بود که شما میتوانید آن را در آثار رهبران نهضت آزادی مشاهده کنید.
مبانی فکری و معرفتی رهبران نهضت آزادی بحث مفصلی دارد که در جای دیگری باید مورد بحث قرار گیرد؛ اما نسبت به فعالیت سیاسی نهضت آزادی پیش از انقلاب، اساس تفکر نهضت اندیشه مشروطیت و مشروطه خواهی بود. هیچگاه نهضت آزادی مخالف نظریه سلطنت نبود. رهبران نهضت در جمله معروفی تأکید میکردند: «شاه باید سلطنت کند؛ نه حکومت.» آنها میگفتند سلطنت پهلوی باید مشروط به پارلمان و مجلس شورای ملی باشد.
همان اندیشهای که در پدیده مشروطیت دنبال شد، توسط نهضت آزادی نیز در دستور کار قرار گرفته بود. مبارزه نهضت آزادی با رژیم صرفاً مبارزه حقوقی و سیاسی بود. آنها به عنوان ملیگرایان و نهضت ملی، تفکر مرحوم آقای مصدق و جبهه ملی را دنبال میکردند و به مبارزه سیاسی با نظام سیاسی پهلوی میپرداختند.
وقتی بسیاری از رهبران نهضت، زندانی و محاکمه میشدند، عموماً رهبران، سمپادها و اعضای نهضت آزادی به عنوان موکلان، دفاعیه کسانی که در محاکمههای نظامی حضور مییافتند. بنابراین تفکر نهضت آزادی نوعی مبارزه سیاسی بود که قائل به براندازی حکومت پهلوی نبودند. آنها به نظریه سلطنت مشروطه اعتقاد داشتند و میخواستند تنها بخشی از آزادیهایی که باید به مردم داده می شد، داده شود.
با روند جریان انقلاب اسلامی، نهضت آزادی با نهضت روحانیت و انقلاب اسلامی همراه شد. به دنبال نهضت آزادی، ملیگراها، چپها، تودهایها، بسیاری از گروههای سیاسی مانند سازمان منافقین و سایر احزاب سیاسی تلاش کردند در فرآیند پیدایش انقلاب همراهی کنند. نقش نهضت آزادی در همراهی با انقلاب بهقدری بود که نهضت و اعضای آن موفق شدند با وساطت مرحوم آیت الله طالقانی و مرحوم شهید مطهری در مدیریت رهبری انقلاب در شورای انقلاب قرار بگیرند.
هنگامی که هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود، امام دولت موقت را تعیین کردند و مرحوم آقای مهندس مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت انتخاب کردند. خط سیر وقایع تاریخی این گونه است که امام ۱۲ بهمن وارد کشور میشوند، ۱۶ بهمن دولت موقت تشکیل میشود و ۲۲ بهمن نیز انقلاب به پیروزی میرسد. آقای بازرگان و نهضت آزادی، اولین دولت پس از انقلاب اسلامی را شکل میدهد. دولت موقت چالشهای بسیاری داشت. یکی از مهمترین چالشهای آن جریان انقلابی، ضد انقلاب، حزب، مخالفان حزب، روحانیت، مخالفان روحانیت و خبرگان قانون اساسی و مهمتر از همه مخالفان با نظام جمهوری اسلامی بود.
یکی از نقاط مهم چالشی میان امام خمینی و بازرگان این بود که امام میفرمایند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. در حالی که آقای بازرگان به جمهوری دموکراتیک اسلامی اعتقاد داشت. دست اندازها و چالشهای دولت موقت زیاد شد، به خصوص بعد از اشغال لانه جاسوسی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ دولت موقت در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ استعفا داد و امام نیز این استعفا را پذیرفت.
نهضت آزادی نماد لیبرالیسم آشکار در جامعه ایرانی بود. آنها تلاش میکردند تا بعد از پیروزی انقلاب، در مقابل امام، انقلاب و نظام قرار بگیرند. این تعارض و دوگانگیهای آقای بازرگان و همچنین دلخوری ایشان از امام و رهبران انقلاب اسلامی در تحولات سیاسی، مانند مجلس، دولت و جنگ تحمیلی تا درگذشت آقای بازرگان ادامه پیدا کرد.
جریان نهضت آزادی به ولایت فقیه و دخالت روحانیت در حاکمیت اعتقاد نداشت. حتی جریان حاضر به پدیدهای مانند عدالت اعتقادی نداشت و تأکید آن بیشتر بر مفهوم آزادی و دخالت مردم در عرصههای سیاسی بود. آنها نوع نگاه خاصی که برگرفته از تفکر جریان لیبرالیسم بود را دنبال میکردند که منجر به این شد که جریان نهضت آزادی عملاً مدیریت جریان تفکر لیبرالیسم در کشور را نیز برعهده بگیرد.
تا زمانی که آقای بازرگان زنده بود، نهضت آزادی قبایی برازنده آقای بازرگان و آقای سحابی بود. پس از درگذشت این دو، نهضت آزادی عملاً در دستان آقای ابراهیم یزدی افتاد که وزارت امور خارجه دولت موقت را برعهده داشت. با انتقال قدرت به دستان آقای ابراهیم یزدی، فعالیتهای سیاسی نهضت بیشتر شد و بهنوعی مخالفتهای آنها با انقلاب اسلامی، اصل ولایت فقیه و مسائل فقهی اسلام شدت گرفت.
جریان ملی-مذهبیها در دوران آقای ابراهیم یزدی با نهضت آزادی و جریان لیبرالیسم پیوند خوردند. اساس کار آنها مقابله با گفتمان امام و رهبری و جریان انقلاب بود. من تأکید میکنم نهضت آزادی بهقدری قدرت داشت و قدرت دارد که توانست جمعی از جریانات انقلابی را که به جریان چپ معروف بودند را دچار استحاله کند و بهعنوان سربازان خود به خدمت بگیرد!
چه کسی فکر میکرد که جریان انقلابی چپ، سوپر انقلابیها و حزب اللهیهای دهه ۶۰، برخی از مؤسسان سپاه، کمیته، اطلاعات و نهادهای انقلابی در دهه ۶۰ الی ۹۰ اصلاح طلب و استحاله طلب شوند و به سمپادهای جریان لیبرالیسم تبدیل شوند. این مسأله نشان از قوت جریان نهضت آزادی میدهد.
یک حلقه از آن جریان حلقه کیان و فعالیتهای عبدالکریم سروش، ابراهیم یزدی و ملی-مذهبیها، عزت الله سحابی و ملیگراها توانستند برخی از جریانهای دانشجویی و جنبشهای آن را در خدمت خود بگیرند و جوانهای انقلابی و سوپر انقلابی دهه ۶۰ را به اصلاح طلبان یا استحاله طلبان و یا لیبرالهای جدید در دهههای بعدی تبدیل کنند.
رسا ـ چه علتی داشت که حضرت امام ضرر نهضت آزادی را بیشتر از سایر گروههای سیاسی کشور مانند منافقین میدانستند؟
مرحوم آقای علی اکبر محتشمی پور، در سال ۱۳۶۶ به امام نامهای نوشتند. آقای محتشمی پور، وزیر کشور وقت از امام درخواست میکند نسبت به افرادی که در نهضت آزادی هستند، چگونه برخورد کنیم؟ ایشان میگوید که آنها برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ثبت نام میکنند و من به عنوان وزیر کشور چه وظیفهای دارم؟ امام نامه زیبایی در پاسخ به آقای محتشمی پور دارند که در جریان شناسی سیاسی و تبیین دیدگاههای امام و حوادث پس از امام عبرت آموز است.
امام در پاسخ به آقای محتشمی پور چند نکته را گوشزد میکنند. یکی از مهمترین نکاتی که امام مطرح میفرمایند این است که: «خطر نهضت به اصطلاح آزادی از خطر منافقین بیشتر است.» چرا؟ چون منافقین افراد با سوادی نبودند، مبنا و مقوله فکری-معرفتی نداشتند. درست است که پیش از انقلاب اهل مبارزه بودند؛ اما بعد از انقلاب وارد جریان ملیشا و فعالیتهای شبه نظامی شدند، اسلحه دست گرفتند و نظام نیز میدانست باید در مقابل اینها بایستد.
در حالی که جریان نهضت آزادی، ملیگرایان و ملی-مذهبیها مبارزه فکری و مذهبی را با انقلاب اسلامی آغاز کرده بودند، منافقین کمتر از آیات قرآن و مبانی فکری استفاده میکردند. آقای بازرگان، یدالله سحابی، ابراهیم یزدی و دیگران سعی میکردند از تفکر و گفتوگوی دینی استفاده کنند. به این جهت خطر نهضت آزادی در اندیشه امام از خطر منافقین بیشتر بود؛ زیرا آنها از آیات قرآن و مبانی دینی استفاده میکردند و به تفسیر تجربی و علمی از گزارههای دینی می پرداختند و میخواستند دین دموکراتیک و نواندیشی دینی را دنبال کنند.
در چهل سال پس از انقلاب در هرجایی استحالهای در انقلاب رخ داد، شاهد بودیم که اعضای نهضت آزادی در آن فعال بودهاند. جدای از این که این افراد با جنگ و دستاوردهای انقلاب همراه نبودند؛ بنابراین خطرشان نسبت به تغییر و استحاله در نظام و اندیشههای نظام، خطر بزرگی به شمار میرفت. امام در نامه خودشان میفرمایند: «در هر صورت، به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد.» امام در ادامه میفرمایند که نهضت آزادی صلاحیت برای هیچ امری را ندارند و ضرر آنها به اعتبار اینکه متظاهر به اسلام هستند و جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و با دخالت بی مورد در تفسیر قرآن و احادیث شریفه، موجب فساد عظیم ممکن است بشوند.
نکته مهم اینجا بود که کسانی به تفسیر فقه و اسلام میپرداختند که اطلاعی از اسلام و فقه اسلامی نداشتند. به همین جهت برخورد امام با جریان نهضت آزادی به شکلی بود که آنها را صریحاً جزو فرقهها و گروههای انحرافی میدانست. به جرئت میتوان گفت دلیل انحراف حزب مشارکت، دفتر تحکیم وحدت، فلان جریان سیاسی یا ... تأثیر گرفتن از نهضت آزادی بود. متأسفانه برخی از افراد جامعه، به خصوص بازماندگان امام، این هشدار صریح امام درباره نهضت آزادی را جدی نگرفتند.
رسا ـ با وجود مخالفتهای صریح امام درباره نهضت آزادی، چرا برخی از اعضای نهضت آزادی در کمپین انتخاباتی اصلاح طلبان در سال ۱۳۹۹ در جماران حضور یافتند؟
تحلیل این قضیه بسیار سخت است. در حالی که نامه صریح امام نیز وجود دارد که خود پرتال منسوب به حضرت امام و دفتر تنظیم و نشر آثار امام خمینی آن را منتشر کردهاند. مگر میشود کسانی را که امام از عرصه حاکمیت نفی و عزل کرد را آنها دوباره باز گردانند؟ امام این عبارت را به کار بردند که اینها هیچگونه حق دخالت در امور دولتی یا قانون گذاری را ندارند، پس چگونه به عرصه قانون گذاری یا حکومت دعوت شدند و در جماران عکس یادگاری انداختند؟
دو عامل در اینجا وجود دارد که نهضت آزادی و اعضای آن به خوبی از آن استفاده کردهاند؛ یک، زیرکی جریان نهضت آزادی و جریان لیبرالیسم. دو، احساس میشود خستگی و واماندگی بخشی از جریاناتی که به نام نیروهای خط امام، جریان چپ و جریانهای انقلابی در دهه ۶۰ بودند وجود دارد. امروز اگر شما گرایش به لیبرالیسم پیدا کنید، تنها کسانی که رهبری جریان لیبرالیسم را برعهده دارند، ملی-مذهبیها و رهبران نهضت آزادی هستند.
برای ما پیوند بیت امام و انقلابیونی که در بیت امام بودند، با بازماندگان مرحوم شریعتی، بازرگان و سحابی بسیار عجیب است. چه اتفاقی رقم خورده است؟ بیت امام و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی باید حساسیت بیشتری به خرج دهند تا با دشمنان خونی امام بر سر یک سفره ننشینند!
رسا ـ ممنون از اینکه فرصت خودتان را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید.