موضع حاجقاسم در فتنههای ۷۸ و ۸۸/ ۵ توصیه به سیاسیون کشور
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، سردار شهید سلیمانی حجت خداوند بود برای دوران ما. خداوند با تربیت چنین شهیدی قله را برای انسان ها نشان داد. قله انسانیت، شرافت، تعهد و همه آن خوبی هایی که تمام اولیا الله بشریت را به آنها رهنمون می کنند.
ایشان در حوزه سیاسی اجتماعی نیز یکی از الگوهای اصیل جریان انقلابی بوده و هست. نگاهی به چند برش خاص از کنشهای سیاسی اجتماعی ایشان میتواند ابعاد شخصیتی ایشان را شفاف تر نمایان کند.
اتمام حجت حاج قاسم با خاتمی در سال ۷۸
در روزهای دشورا و غبار آلود فتنه ۷۸ که فشارها علیه نظام اسلامی تشدید شد جمعی از فرماندهان سپاه در نامه ای خطاب به رئیس جمهور وقت از انفعال وی در برابر این فتنه ابراز نگرانی کردند. یکی از نفرات اصلی نگارش این نامه شهید سلیمانی بود. این نامه به نوعی یک اتمام حجت بود برای دولتی که در برابر فتنهگران نه تنها اقدامی نمیکرد بلکه خبرها حاکی از ارتباطات پشت پرده برخی دولتیها با آشوبگران بود.
سال ۸۸ و حضور حاج قاسم در قرارگاه ثارالله تهران
سردار عزیز جعفری فرمانده وقت سپاه پاسداران در سال ۸۸ می گوید: در سال ۸۸ وقتی که فتنه گسترده تر و عمیق تر و خطرناک تر می شود، با وجودیکه ماموریتهای او از سال ۸۵ در منطقه خیلی بیشتر شده بود، در ایام فتنه هرگاه می آمد ایران خیالش راحت نبود و خاطرم هست در قرارگاه ثارالله- قرارگاه امنیتی تهران- حضور پیدا می کرد و دغدغه داشت و تلاش می کرد ماجرا را آرام کند و حتی بارها به من گفت که آمادگی هرنوع ماموریتی را دارم. البته نیازی به نقش آفرینی او در صحنه نبود، اما بیشتر نقش سیاسی و دیپلماسی داخلی را به خوبی انجام میداد؛ اما به شدت ناراحت و عصبانی از کلیت این حرکت و حامیان فتنه ۸۸ بود.
صادق خرازی یکی از فعالان سیاسی اصلاح طلب ۱۱ فروردین ۹۴ در مصاحبه ای، در پاسخ به این سوال که شما در سال ۸۸ برای جلوگیری از آن اتفاقات چه کارهایی میکردید؟ گفت: در رابطه با وقایع سالهای ١٣٨٨ من آن روزها با خیلی از دوستان در تماس بودم. با آقای هاشمی رفسنجانی و دکتر روحانی و چهرههای مطرح دیگر رایزنی داشتیم. برای حل مسایل حتی آقای حاج قاسم سلیمانی و دکتر باقر قالیباف سعی میکردند ماجرا را کنترل کنند تا خدای ناکرده کار از دست نرود. حتی بصورت جدا یا برخی اوقات آقایان سلیمانی و قالیباف با هم و گاهی جدا با بزرگان برای برون رفت از بحران رایزنی میکردند.
چرا حاج قاسم گفت دست روحانی را می بوسم؟
سردار سلیمانی ۱۳ تیر ۹۷ در نامه ای خطاب به روحانی این موضع را داشتند و مرقوم کردند: «آنچه از فرمایشات حضرتعالی در رسانهها منعکس شد، مبنی بر اینکه اگر نفت ایران صادر نشود، تضمینی برای صدور نفت کل منطقه نمیباشد و بیانات بسیار ارزشمندی که در موضع جمهوری اسلامی نسبت به رژیم صهیونیستی فرمودید، مایه مباهات و افتخار است... دست شما را برای ایراد این سخنان به موقع، حکیمانه و صحیح میبوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد در خدمت هستیم».
روشن است که این نامه پیرو موضع درست روحانی بود. روحانی در سوئیس اعلام کرد «ایران، رژیم صهیونیستی را نامشروع و فعالیتهایش را در منطقه تجاوزطلبانه میداند. تهدید به صفر رساندن صادرات نفت ایران، گزافهگویی است. در صورتی که نفت ایران از منطقه صادر نشود، دیگر کشورها هم قادر به صادرات نخواهند بود. اگر میتوانید امتحان کنید تا نتیجهاش را ببینید».
۵ اصل اساسی از منظر حاج قاسم برای فعالان سیاسی
ایشان در وصیت نامه خود خطاب به سیاسیون میفرمایند: اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:
۱- اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیر مسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید.
۲- اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
۳- بهکارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطرهی خانهای سابق را تداعی میکنند.
۴- مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.
۵- در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه گر ارزشها باشد، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کند.
اصول از منظر رهبر انقلاب
پیشتر رهبر انقلاب پس از شرایط فتنه و مسائل پیش آمده در سال ۷۸، برخی از سیاسیون کشور را فرا میخوانند و آنها را برای ایجاد وفاق میان سران سیاسی کشور تشویق می کنند.
حسین فدایی طی مصاحبه ای در سال ۸۸ می گوید: مقام معظم رهبری وقتی مواضع افراطی و رادیکالی برخی جریانها و گروههای سیاسی را در جریان حوادث ۱۸ تیر ۷۸ ، مشاهده کردند و رهنمودهای علنی ایشان در رابطه با توصیه به وحدت و رفتار عقلانی تاثیری در این جماعت نداشت، اکثر اعضای شورای مرکزی این گروهها را دعوت کردند و تذکرات مختلفی را نسبت به آثار اظهارنظرهای افراطی و انحرافی را گوشزد کردند.
نماینده سابق مردم تهران در ادامه همان مصاحبه می گوید: در آن جلسات، ایشان(رهبرانقلاب)، اکثر اعضای شورای مرکزی گروهها را به صورت مجزا دعوت کردند و ۴ اصل را مطرح و مورد تاکید قرار دادند: ۱- اعتقاد به اسلام ۲- اعتقاد به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ۳- اعتقاد به سیره و روش امام(ره) ۴- اعتقاد به اصل ولایت فقیه و ولی فقیه به عنوان یک واقعیت. کسانی که این ۴ اصل را قبول دارند اینها نیروهای خودی هستند که باید جبهه واحدی را تشکیل بدهند در مقابل نیروهایی که مقابل و متخاصم اسلام، انقلاب و نظام هستند.