فداکاری به قیمت جان
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از گروه حوادث جام جم آنلاین، علی حالا با 91 درصد سوختگی و سر و رویی پیچیده در باند سوختگی در بیمارستان امام موسی کاظم (ع) اصفهان بستری است.
دو زن میانسال که مادر و دختر بودند هم به بیمارستان انتقال یافتند و مادر به دلیل شدت جراحات ناشی از سوختگی در بیمارستان سوانح سوختگی طالقانی اهواز جان خود را از دست داد، اما دختر میانسالش با فداکاری علی از مرگی که در انتظارش بود، نجات پیدا کرد.
پدر علی به شدت نگران سلامت فرزندش است و این را از صدای آشفته و ناراحت او میشود به خوبی حس کرد.
داوود لندی، پدر علی از شب حادثه به خبرنگار جامجم توضیح میدهد:« ما قبلا در ایذه زندگی میکردیم، اما چند سالی است که به شهرکرد نقل مکان کرده و حالا آنجا زندگی میکنیم، اما به خانهمان در ایذه هم رفت و آمد داریم. خاله علی هم در ایذه زندگی میکند. او چند روز پیش بهعنوان مهمان به خانه خالهاش رفته و شب حادثه یعنی 18 شهریور آنجا بود. حوالی غروب بود که خانه همسایه درگیر حادثه شد.
خانه خاله علی در یک مجتمع نوساز است و همسایهای که گرفتار حادثه شد هم همانجا زندگی میکند. آنجا چون گازشهری وصل نیست، بنابراین برای پخت و پز از گاز مایع استفاده میکنند. شب حادثه، یک مادر و دختر پیر و میانسال در خانه بودند. آنها پیکنیک را روشن کردند، اما موقع روشن کردن، سر پیکنیک را درست و سفت نبستند. وقتی شعله را به پیکنیک نزدیک کردند، ناگهان پیکنیک گُرگرفت و آتشی غیرقابل کنترل به جان خانه و اهالی آن زد.»
دعا برای نجات جان علی
آتش لحظه به لحظه گستردهتر میشد و مادر و دختر که هر دو دچار سوختگی شده بودند، تلاش کردند آتش را خاموش کنند، اما شدت حریق به حدی بود که از ترس شروع به جیغ زدن کردند تا بقیه همسایهها صدایشان را بشنوند و برای کمک بیایند. علی که در خانه بود، به محض شنیدن صدای جیغ و کمکخواهی زنان از خانه خالهاش به سرعت بیرون آمد تا ببیند صدا از کجا میآید. خانهای که آتش گرفته بود، کنار خانه خاله علی بود. پسر نوجوان به سرعت وارد خانه شد و دو زن را دید که در حال سوختن بودند و شعلههای سوزان آتش پیکنیک نیز به سقف خانه آنها رسیده بود.
پدر علی ادامه میدهد:«علی هیچ شناختی از گاز و آتش و پیکنیک نداشت، اما به خاطر کمک به آن دو زن، ناخواسته پیکنیک را برداشت و رو به پایین برعکسکرد تا شعلهها از مادر و دختر دور شود و آنها بتوانند خود را نجات دهند، اما گاز مایع متاسفانه این بار روی خودش نشت کرد و سرتاپای علی آتش گرفت. یکی دیگر از همسایهها که شاهد حادثه بود، به محض دیدن آتشسوزی به سرعت پتویی آورد و یکی از زنان با 50 درصد سوختگی را لای پتو پیچید، اما برای کمک به علی دیر اقدام کردند. تمام لباسهای علی بدلیل شدت آتش به تنش چسبیده بود. یکی از بچههای خاله علی که شاهد حادثه بود، در خانه را باز کرد و به علی گفت سریع به حمام برود و او هم به حمام رفت.»
خیلی طول نکشید که خودروهای آتشنشانی و اورژانس خودشان را به محل حادثه رساندند و تمام حادثه دیدهها به بیمارستان منتقل شدند.
به گفته پدر علی، زنی که سن و سال بالایی داشت و مادر شهید هم بود در اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد و دخترش هم بهدلیل سوختگی سطحی، سرپایی درمان شد، اما علی به دلیل حجم بالای سوختگی به بیمارستان امام موسی کاظم(ع) اصفهان منتقل شد تا تحت درمان قرار گیرد.
آنطور که پدر علی میگوید، وضعیت جسمی علی ناپایدار است:« بعضی وقتها حالش خوب است، اما بعضی وقتها ورم میکند. مشخص هم نیست سوختگی روی کدام یک از اعضای داخلی بدنش تاثیر گذاشته است. پزشکان گفتهاند تا زمانی که وضعیت جسمیاش تثبیت نشود، نمیتوانیم روی او عمل جراحی انجام دهیم. حالا هم تمام امیدم به خداست که وضعیت علی ثابت شود تا پزشکان درمان و عمل جراحی را آغاز کنند.»
حالا خیلیها در ایذه که از ماجرای آتش سوزی خبردار شدهاند، فداکاری و شجاعت علی 15 ساله را تحسین کرده و برایش دعا میکنند تا وضعیت جسمیاش بهتر شود.
لیلا حسین زاده - حوادث روزنامه جام جم