کرب زنی نماد عزاداری جمادات و نباتات بر شهادت اباعبدالله
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا محرم که می رسد هر قومیتی عزاداری خاص خود را دارد و این نشانه پویایی فرهنگ عزاداری است و یکی از رسومات در شهرهای شمالی ایران مراسم کرپ زنی است.
کرب دو تکه چوب به شکل استوانه ای است که به اندازه مساوی بطور صاف بریده شده و سطح بیرونی آن صاف می باشد و اندازه آن کمی از مشت انسان بزرگتر است و در کف دست قرار می گیرد و انگشتان برگرد آن حفاظ میشوند.
عزاداران، کرب را در دو دست خود می گیرند و با خواندن مرثیه های خاص، آن را با سبک خود به هم می کوبند و قسمتی از شعر مرثیه را تکرار می کنند، کرب ها امروزه با ریتم دو ضرب و سه ضرب بیشتر رواج دارد اما در زمان سابق شش و هفت ضرب آن نیز معمول بود.
در واقع کرب نام درختی است که در گذشته در مناطق کوهستانی جنگل های مازندران فراوان بوده است و مردم از چوب آن درخت در جهت ساخت این وسیله استفاده می کردند ولی امروزه که این درخت کمیاب شده است بیشتر از چوب درخت گردو، توت و آلبالو کرب را می سازند.
کرب زنان صدای کرب را بیانگر ناله نباتات و جمادات عالم بر مظلومیت و شهادت امام حسین می دانند و با صدای پر طنین کرب می خواهند نشان دهند که فوج عظیم موجودات برای یاری امام حسین در حرکتند.
در واقع کرب زنی نشانه آنست که گیاهان و جمادات عالم نیز به همراه انسانها به عزای مولای خویش نشسته اند و صدای کرب بعبارتی ناله زمین و زمان بر شهادت امام (ع) می باشد.
در شهرستان بابل و در منطقه بندپی، در روستاهای کوهپایه سرا، قلعه، ابوالحسن کلا و اطاقسرا و خصوصا روستای باستانی آقاملک این مراسم آیینی مذهبی را برگزار می کنند و آقاملکی ها یک روز از ایام محرم و صفر به شهر مقدس قم می آیند و کرپ زنی را به صورت دسته روی اجرا می کندد و این معدود نقاطی است که این آیین عزاداری را در روستاهایشان زنده نگه داشته اند.
ظاهرا این رسم بازمانده روزگاران دیرین است و ریشه در سنتهای باستانی ما دارد و در تاریخ بسیار کهن آن روز که ایرانیان پیکر خونین شاهزاده محبوب خود سیاوش را از توران می آوردند سوگوارانی که در پی این پیکر خونین روان بودند با سنگ بر هم کوفته و عزاداری میکردند و پس از آن نیز سالهای سال ایرانیان در سوگ سیاوش این رسم را تکرار میکردند.
از جمله های شعرهای کرب زنی می توان به شعر شماره یک اشاره کرد:
ای شیعه بیا خون دل از دیده روان کن فریاد و فغان از غم آن تشنه لبان کن
در تعزیه ی نور دل آل پیمبر هر لحظه سحاب مژه را اشک فشان کن
در ماتم آن سرور دین با دل پر غم هر نظم جهانسوز بر آفاق بیان کن