فرق تبلیغات با پروپاگاندا چیست؟
به گزارش خبرگزاری رسا، با نزدیک شدن به انتخابات، واژه «تبلیغات» را بیشتر میشنویم. هر کدام از ما به یکی از کاندیداها تمایل داریم و طبیعتا دوست داریم برای رأی آوردنش، به نفع او تبلیغات کنیم. اما تجربه انتخاباتهای گذشته نشان میدهد که بعضی کاندیداها و طرفدارانشان، به اسم تبلیغ، پروپاگاندا به راه میاندازند. تفاوت تبلیغ با پروپاگاندا چیست؟ چگونه پروپاگاندا، حتی اگر به نفع کاندیدای انقلابی باشد و به پیروزی او منتهی شود؛ در نهایت به ضرر انقلاب اسلامی تمام خواهد شد؟ چرا فضای انتخابات نباید دو قطبی شود؟
برای پاسخ به سوال اول به بیانات مقام معظم رهبری رجوع میکنیم. ایشان در تاریخ ۱۳۹۶/۱۰/۰۶ فرمودند:«تبلیغ، ریشهی قرآنی دارد؛ کاری نیست که ما آن را اختراع کرده باشیم یا از کسی در دنیا آن را یاد گرفته باشیم. خداوند متعال در سورهی مبارکهی احزاب میفرماید: الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِیبًا ...تبلیغ یعنی چه؟ یعنی رساندن. رساندن چه؟ رساندن یک پیام، یک سخن درست؛ این معنای تبلیغ اسلامی است؛ منتها شرط این تبلیغ این است که صادقانه باشد، صمیمانه باشد، امانتدارانه باشد، مسئولانه باشد؛ این معنای تبلیغ است؛ درواقع کار باعظمتی که شما انجام میدهید، این است. در حکومتهای مادّی -عمدتاً در غرب- هم تبلیغ هست؛ [بهاصطلاح] پروپاگاندا؛ که این با آن، بهطور مبنایی و اصولی متفاوت است. پروپاگاندا برای کنترل کردن افکار عمومی مردم است، در جهت دست یافتن به قدرت، به منفعت، به پول است. غربیها انصافاً در این قضیّه، ورودشان هم خوب است، خیلی بلدند. تبلیغات به معنای غربی -پروپاگاندای غربی- را خیلی خوب بلدند؛ پول درمیآورند، به قدرت میرسند. با چه [کاری]؟ با کنترل افکار عمومی مردم. [امّا] تبلیغ اسلامی مسئلهاش این نیست؛ تبلیغ اسلامی عبارت است از تفاهم با مردم؛ بحثِ کنترل نیست، بحثِ تفاهم است؛ ذهنها را به سمت یک هدف عالی و والایی متوجّه کردن و ذهنها را به هم نزدیک کردن. اثر این تفاهم چیست؟ اثر تفاهم این است که مردم در جهت کارهای اساسی و خیر، خودشان مسئولانه وارد میشوند؛ این[طور] است. در تبلیغ اسلامی، بحث قدرتیابی نیست، بحث دست یافتن به پول نیست [بلکه] بحث آوردن مردم در مقام مسئولیّت است؛ خودشان احساس مسئولیّت میکنند، خودشان وارد میشوند و قهراً نتیجهای که بر این حرکت مردمی عظیم مترتّب شد، منافعش هم متوجّه خود مردم خواهد شد. این معنای تبلیغ است؛ بنابراین بکلّی متفاوت است با آن کاری که غربیها میکنند. در آن پروپاگاندای غربی، فریب افکار عمومی اشکالی ندارد، بازیگری اشکالی ندارد، رفتارهای هنرپیشهوار اشکالی ندارد، دروغ گفتن اشکالی ندارد. هرچه انسان را به آن نتیجهی مادّی برساند، در پروپاگاندای غربی جایز است؛ [امّا] در تبلیغ اسلامی ابداً. در تبلیغ اسلامی صداقت، امانتداری، احساس مسئولیّت و مانند اینها لازم است.»
با توجه به این بیانات، نزاع تبلیغات اسلامی با پروپاگاندای غربی را میتوان روی مقوله تفکر دانست. تبلیغات، مردم را به فکر کردن دعوت میکند تا خیر را دریابند و در جهت آن مسئولانه قیام کنند. اما پروپاگاندا، به دنبال تعطیلی افکار و جایگزین کردن هیجانات است که با هدف رسیدن به منافع دنیوی انجام میشود. این منافع دنیوی گاه از طریق چاپیدن پول مردم است و گاه از طریق گرفتن رأی مردم.
از کارویژههای مهم حکومت اسلامی، تبلیغات اسلامی و به تبع آن دعوت مردم به تفکر است. حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در سال ۱۳۶۰ به این نکته اشاره میکنند و میفرمایند:«حکومت اسلامی آن حکومتی است که مردم را به فکر کردن دعوت میکند و هدایت ذهن مردم را به عهده میگیرد.»
پوستر تبلیغاتی حضرت آیت الله العظمی خامنهای برای انتخابات ریاست جمهوری
حال به بحث انتخابات بازگردیم. ما میخواهیم با تبلیغات برای کاندیدای جریان انقلابی، انقلاب اسلامی را تقویت کنیم و انقلاب باید تقویت شود تا مردم در سایه آن به کمال معنوی برسند. حال باید به این نکته توجه کنیم که بنا بر منطق اسلامی که در بیانات مقام معظم رهبری هم مشاهده شد؛ رسیدن به کمال معنوی جز از طریق تفکر مردم و تشخیص دادن خیر توسط مردم و قیام و حرکت مردم برای تحقق خیر ممکن نخواهد بود. حال چرا پروپاگاندا ولو به نفع کاندیدای جریان انقلابی، به ضرر انقلاب خواهد بود؟ برای اینکه پروپاگاندا، با هیجانی کردن فضا، مردم را سطحی و غیر متفکر بار میآورد و بنابر این فرصت حرکت به سمت خیر و کمال معنوی را از انسانها میستاند. وقتی مردم سطحی شدند؛ به جای قیام برای تحقق خیر، یا ناله سر میهند یا انتظار ظهو سوپرمنی دیگر از سیاسیون را میکشند. پرورپاگاندا برای یک کاندیدا ویژگی هایی دارد که باید به هنگام انتخابات هوشمند باشیم و فریب آنها را نخوریم. از جمله این ویژگیها عبارت است از: سیاه نمایی از اوضاع، دو قطبی کردن فضا و به راه انداختن جنگ بین مردم( که هرکس با ما نباشد؛ یقینا علیه ماست)، هیجانی کردن فضا، دادن وعدههای خوش آب و رنگ بدون ارائه برنامه منظم، ترساندن مردم از رأی آوردن رقیب و....
سطحی شدن مردم ممکن است یکبار ورق را به نفع جبهه انقلاب برگرداند؛ اما بار دیگر یقینا به ضرر جبهه انقلاب تمام خواهد شد. ضمن اینکه چنان که گفته شد، پروپاگاندا با منطق انقلاب اسلامی هم در تضاد است. باید یادمان باشد که اگر میخواهیم انقلاب را تقویت کنیم؛ باید مردم را به تفکر دعوت کنیم و اگر میخواهیم با انقلاب دشمنی کنیم؛ مردم را به سطحی شدن عادت دهیم.