از مجازات قطعی تا انتقام سخت
به گزارش خبرگزاری رسا، ترور دانشمند برجسته هستهای و صنایع دفاعی محسن فخریزاده از سوی دشمن آمریکای و سگ ولگرد منطقهای آن رژیم تروریست صهیونیستی، داغ بزرگی بر دل ملت نهاده است. رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت خود دو مأموریت مهم را مشخص کردند: «نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همهی بخشهایی که وی بدانها اشتغال داشت.» در این میان حرفها و صحبتهای مختلفی بیان میشود و شاهد دعواهایی بر سر نحوه شهادت، چگونگی انتقام و مجازات قطعی عاملان، کمکاریهای دستگاههای امنیتی و مقصران لو رفتن نام و آدرس شهید هستیم. اما به نظر میرسد فرای این دعواها باید به نکاتی کلیدی و مهم در اینگونه موارد تأسفبار توجه کرد و بر اساس آنها سناریوهای احتمالی پیشرو را تحلیل کرد چرا که اساساً شیطنتها و خباثتهای دشمنان ملت ایران تا نابودی کامل آنها هیچگاه پایانپذیر نیست و هر چقدر هم که توان دفاعی و قدرت بازدارندگی ملت ایران افزوده شود باز هم آنها در پی ضربه زدن به این ملت خواهند بود. در ادامه نکاتی کلیدی را به زعم خود طرح میکنم و امید است با توجه دغدغهمندان این نکات اصلاح و تکمیل شود تا به اصولی مشخص برای مواجهه با دشمنان در سیاست خارجی دست یابیم.
اصولی کلی در خصوص نحوه مواجهه
متأسفانه اکنون در داخل کشور انسجام و وحدتی در برابر دشمن وجود ندارد و این آسیبی بزرگ برای ملت است. حتی در میان مسئولان نیز این وحدت اگر چه در زبان وجود دارد اما در عمل دارای اختلافات بسیاری است و در مواردی چون ترور رخ داده پردهها کنار رفته و این اختلافات بیش از پیش نمایان و در طراحی سناریوهای بعدی مشکلساز میشود. لذا این وحدت امری ضروری در این مواقع است. و اما لازمه وحدت آن است که اولاً رسانهها بهویژه صداوسیما تلاش بیشتری برای پوشش اخبار و انتقال روایت متقن داشته باشد. این قابل قبول نیست که صداوسیما آخرین مرجع اطلاعرسانی به مردم باشد. ثانیاً شورای امنیت ملی و سایر نهادهای بالادستی باید جلسات جمعبندی را با سرعت بیشتری برگزار کنند و سریعتر گزارش رسمی به مردم ارائه دهند و همچنین از برخوردها و توصیههای تک نفره، سلیقهای و... پرهیز نمایند.
چون ملت ایران، ملت شریف و عزیزی است در این مواقع و البته در هر زمان دیگر وظیفه همگان آن است که از از موضع قدرت صحبت کنند. به هر حال ملتی که در جنگ تمام عیار میباشد، همواره با خطرات بسیاری مواجه است و لزوم این خطرات و مقابله با آن، این است که همیشه اقتدار را در کلام و عمل حفظ نمایند. این اقتدار در خصوص ایران بلوف و گزافه گویی نیست. امروز جایگاه جمهوری اسلامی در منطقه و تواناییها موشکی، دفاعی و هستهای آن بر همه کشورهای جهان آشکار است و اگر اینگونه نبود هرگز دشمن خوار شده ما راه ترور و حذف دانشمندان را که بزدلانهترین راه دشمنی است، برنمیگزید.
ما نباید فراموش کنیم که دشمن شماره یک ما آمریکا و در منطقه رژیم صهیونیستی است. لذا ما نهتنها آنچنان که گذشت بایستی در برابر این دشمن متحد باشیم، بلکه نباید خود و افکار عمومی کشور را با اشتغال به دعواهای بیهوده داخلی از دشمن اصلی غافل کنیم. اتفاقاً چه بسا سناریوی دشمن پس از یک ترور در بخش رسانه آن باشد که به جای اتحاد ملت ایران در برابر دشمن خارجی و مطالبه انتقام و رساندن خود به جهانیان، درگیری داخلی ایجاد شود و یک عده گروهی دیگر را خائن و عده دیگر گروه مقابل را جنگ طلب و... بنامند. از این دعواها آن هم در ابتدای امر چه کسی نهایت سود میبرد؟ بله، کسی مخالف نقد جریانهای لیبرال، سازشگر و... نیست و نخواهد بود و اتفاقاً در عرصه جهاد تبیین و مقابله با جریان تحریف این انتقادات ضروری است اما باید اولویتها را در هر زمان شناخت. رهبر معظم انقلاب بارها تأکید داشتهاند که همیشه آمریکا را در موضعگیریها، پیش چشم داشته باشیم؛ اگر خود را ولایتمدار میدانیم باید در هر لحظه خط مقدم را درست تشخیص دهیم و سلاح خود را به سیبلی اصلی نشانه رویم.
ملاحظات کلان در خصوص انتقام
قطع یقین همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز تأکید داشتند بایستی عاملان ترور شهید فخریزاده به مجازات قطعی رسند. انتقام سخت از قاتلان شهید سلیمانی نیز فراموش نشده است و البته نباید هم فراموش شود. اما نباید سطح این انتقامجویی را به پرتاب موشک به سمت ساختمانها یا کشتن چند یا حتی چند صد سرباز آمریکایی و صهیونیستی تنزل داد. سرداران و دانشمندان ما آنقدر والامقام هستند که حتی کشته شدن کل کابینه دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی هم جبران کننده خون به زمین ریخته آنان و مرهمی بر داغ ما نیست. انتقام اصلی و قطعی ما نابودی اسرائیل و خروج کامل آمریکا از منطقه است. جریانات رسانهای، دانشجویان و فعالان مجازی باید این دو مطالبه را برجسته سازند و آن را به مطالبه شماره یک ملت ایران و حتیهای ملتهای مقاومت منطقه تبدیل سازند.
البته آنچه که در مورد اول ذکر شد به معنای نادیده گرفتن سیلیهای سخت به عاملان ترور نیست. همانطور که کارشناسان امر نیز اذعان دارند محاسبه هزینه-فایده دشمن در خصوص دست زدن به چنین جنایتهایی نباید مثبت ارزیابی شود. پاسخ ایران به چنین اقدامات خصمانهای باید شدید، سخت و شفاف باشد. همانطور که رهبر انقلاب فرمودند ما چون دشمن، ترسو نیستیم که بزنیم و بعد هم به پستوها بخزیم؛ باید مردانه به دشمن ضربه وارد کرد تا متوجه اوج قدرت بازدارندگی ایران بشود و بداند که بازی با دم شیر چه تبعاتی خواهد داشت.
برخیها اصرار دارند با تحلیلهای ضعیفی همچون، اگر پاسخ دهیم جنگ میشود، اینگونه اقدامات دشمن را «تله تنش» معرفی کنند. در حالی که اتفاقاً مواجهه با آمریکاییها و صهیونیستها همانطور که حضرت امام خمینی(ره) فرمودند منطقی 180 درجه مخالف این حرف دارد. آنها نشان دادهاند که اگر ما یک قدم عقب برویم، یک قدم جلو میآیند فلذا اگر با اینگونه منطق ضعیف، بازدارندگی خود را نشان ندهیم، آنها پرروتر از قبل هجوم میآورند و در خصم خود جسورانهتر عمل میکنند.
آنچه که گفته شد به معنای رفتارهای غیرعاقلانه و تحلیل بیپروا نیست. همانطور که رهبری نیز فرمودند ما در برنامهریزی نوع مواجهه با دشمن دچار هیجانات، احساسات و ندیدن واقعیتها نخواهیم شد اما مماشات و ترس نیز امنیت کشور را به خطر میاندازد و دشمن را وقیحتر میکند. لذا بایستی مقاومت فعال داشت و با شناخت دقیق پازل دشمن، از دست زدن به اقدامات و حتی بیان مواضعی که پازل او را تکمیل میکند، خودداری کرد.
سطحبندی عملی انتقام سخت
نباید تصور داشت که انتقام سخت از عاملان ترور شهیدان والامقام ما تنها برعهده نظامیان و امثال سرداران رشید اسلام سلامی، قاآنی و حاجیزاده است. بلکه هر نهاد، دستگاه و کنشگری باید جایگاه خود را در انتقام سخت بیابد و در آن مسیر برنامهریزی و حرکت کند. در غیر این صورت هرگز به انتقام سخت که «نابودی رژیم صهیونیستی» و «خروج آمریکا از منطقه» است، دست نخواهیم. لذا چه جهت زدن سیلی سخت و چه جهت گرفتن انتقام سخت و مجازات قطعی عاملان، بایستی ظرفیتهای خود را در سطح کلان و سطح خورد برای انتقام را شناسایی کنیم. به عنوان مثال میتوان در یک دستهبندی بین دستگاهها وظایف هر یک در انتقام سخت را به نحوی احصا کرد:
دستگاههای نظامی: شناسایی نقاط ضربه پذیر دشمن جهت زدن سیلی و بلکه سیلیهای سخت در جوانب مختلف و همچنین تقویت ارتباط با سایر گروهها و ظرفیتهای منطقهای جهت اجماع بر خروج آمریکا از منطقه و مبارزه با رژیم صهیونیستی.
دستگاههای امنیتی: شناسایی نقاط رخنهپذیر و آسیبهایی که بستر ترور را محیا میسازد. عملکرد دستگاههای امنیتی در سالهای گذشته نشان داده این عناصر خدوم در تأمین امنیت ملت ایران بسیار خبره و ضربهناپذیرند لذا باید دید چه عوامل و غفلتهایی موجب وقوع این استثنائات میشود.
دستگاه قضائی: مجازات عاملان و شناسایی عوامل ترور که در جای خود انجام میپذیرد اما شاید مهمتر از آن برخورد با افراد و کسانی باشد که به رغم دستورالعملها، قوانین، تذکرات و تأکیدات نهادها و دستگاههای بالادستی در ارتباطات با دشمن خطوط قرمز را رعایت نمیکنند و با مماشات و اعتماد بیجا بستر درز اطلاعاتی و نفوذ اطلاعاتی را فراهم میآورند.
دستگاههای بینالمللی: یکی از جنبههای مهم انتقام سخت استفاده از ظرفیتهای حقوق بینالملل است. در واقع نهادها و دادگاههای بینالمللی بایستی اینگونه ترورها را محکوم کنند و متوجه مظلومیت ملت ایران باشند.
رسانهها: جریانات رسانه نباید بگذارند مطالبه انتقام سخت از اذهان عمومی تضعیف شده یا با قلم جریان تحریف به سخره گرفته شده و به حواشی دچار گردد. از طرفی باید مسئولان را دائماً در برابر این مطالبه قرار داد.
دستگاهها و نهادهای علمی: همانگونه که رهبر انقلاب فرمودند مرحله پس از مجازات قطعی عاملان ترور شهید فخریزاده تداوم و تقویت دستاوردها علمی و مسیر شهید است. باید با قدرتتر از پیش به جلو حرکت کرد تا دشمن بداند حذف یک دانشمند هر چند برای جمهوری اسلامی سنگین است اما مانع تداوم پیشرفت آن نخواهد شد.
فعالان دانشجویی: فعالان دانشجویی نقش برجستهای در مطالبه انتقام سخت و زنده نگاه داشتن آن در اذهان عمومی از سویی و تداوم مسیر شهید از سوی دیگر خواهند داشت. دانشجویان نباید بگذارند این علم بر زمین ماند و حتی بایستی با ارتباطگیری در سطح بینالملل این مطالبه را فراتر از ایران طرح کنند.
امید است با همفکری نخبگان، اساتید، دانشجویان و دغدغهمندان انقلاب اسلامی این نوشته تکمیل شود و پایه نابودی غده سرطانی جهان، رژیم صهیونیستی، و اخراج کامل آمریکا در منطقه گذاشته شود.