«گلولههای داغ» روایتی جذاب از لحظات زائران حسینی در مسیر پیادهروی اربعین
به گزارش خبرگزاری رسا، رضا کشمیری پیرامون مضمون کتاب «گلولههای داغ» گفت: کتاب «گلولههای داغ» کتابی است که پیرامون خاطرات پیادهروی اربعین نوشته شده است. خاطرات این پیادهروی با یادی از روحانی شهید محمدمهدی آفرند در کاروانی ویژه نوشته شده و رخدادها و جذابیتهای این راه عظیم را بیان میکند.
وی در همین راستا ادامه داد: کتاب در بردارنده وقایع، رخدادها و حتی در مواردی لحظاتی طنز است که با ریزبینی به آن پرداخته شده است، از سوی دیگر همراهی فرزند شهیدی که دچار معلولیت ذهنی بوده لحظات جذابی را برای کاروان به آورده که در کتاب ثبت و توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.
کشمیری علت نام گذاری کتاب باعنوان «گلولههای داغ» را بیان کرد و افزود: مقام معظم رهبری در روز اربعین سال ۱۳۵۲ در مسجد «امام حسن مجتبی (ع)» مشهد، سخنرانی داشتند و عاشقان حضرت «سیدالشهدا (ع)« در پیاده روی اربعین را به «گلولههای داغی» تشبیه کردند که به قلب دشمن فرو میروند. من با شنیدن این سخنرانی علاقمند شدم تا نام کتاب را «گلولههای داغ» بگذارم. البته باید یادآوری کرد که پیاده روی اربعین در زمانی که مقام معظم رهبری این سخنرانی را انجام دادند بسیار سخت بود، زیرا رژیم بعث اجازه این پیاده روی را به زائران نمیداد و آنان این کار را به عشق «سیدالشهدا (ع)» مخفیانه برگزار میکردند لذا این فرمایش مقام معظم رهبری در چهل و هفت سال پیش بسیار قابل تامل است.
وی به بخشهای جذاب کتاب «گلولههای داغ» اشاره و ابراز کرد: کتاب «گلولههای داغ» بخشهای جذابی را از روابط و مهماننوازی مردم عراق با زائران «سیدالشهدا (ع)» بیان کرده است، در بخش از کتاب آمده: زمانی که با کاروان در مسیر راهپیمایی اربعین در حرکت بودیم کودکان در آنجا حضور داشتند که در جهت همراهی با بزرگترهای خود به پذیرایی از زوار میپرداختند. در مسیر به کودکی برخوردیم که با نان نازک برنجی که به نظر داغ و خوش مزه میآمد، برای استقبال از ما دوید و روبروی من ایستاد. ما با این کودک گرم گرفتیم و چون کودک بود او را دعوت برای بازی نان بیار و کباب ببر کردیم، او صبورانه ما را همراهی کرد و هنگامی که نوبت به بازی او رسید حاضر نشد بر طبق قانون بازی ضربهای بر پشت دست من بزند. وقتی دلیل این کار او را جویا شدیم او بسیار محکم و بسیار جدی بیان کرد شما زائران «امام حسین (ع)» هستید و من به دست زائر «امام حسین (ع)» ضربه نمیزنم. این سخن او تاثیر عمیقی در من گذاشت.
نویسنده کتاب «شب حنظله» به بخش دیگر کتاب «گلولههای داغ» اشاره و ابراز کرد: در کتاب «گلولههای داغ» به پیاده روی مسیر کاظمین به کربلا اشاره شده، این مسیر راهی است که عموما ایرانیان در آن پیاده روی نمیکنند و بیشتر خود عراقیانی که شیعه هستند در این میسر به پیاده روی میپردازند. در مسیر نوجوانانی بودند که زائران را به زور برای استراحت و ماساژ پا نگه میداشتند و پای آنان را با آب گرم و صابون میشستند و سپس ماساژ میدادند تا ادامه راه برای زائران آسانتر شود و خستگی راه برای آنان قابل تحمل شود، این رویکرد مردم عراق برایم جذاب بود و از همه مهمتر اینکه آنان تلاش داشتند تا این فرهنگ را در ذهن کودکان درونی کنند. وقتی آن نوجوان پای مرا شست و خشک کرد، در حالی که هم من اشک میریختم هم او، پایم را بوسید؛ و این عمیقا قلب مرا فشرد و به عشق او به حضرت «سیدالشهداء (ع)» غبطه خوردم.
وی به شیوه نگارش کتاب «گلولههای داغ» اشاره و اظهار کرد: کتاب «گلولههای داغ» سفرنامهای داستانی است که جذابیتهای خاصی در آن بیان شده است، این اثر برخوردها، وقایع و میهماننوازی موجود در مسیر کربلا را بیان کرده است، کتاب به زبانی ساده، ولی شیوا نوشته شده تا مخاطب را به خود جذب کند، این کتاب در کارگاه خاطره و رمان دفتر تبلیغات اسلامی قم زیر نظر مرتضی سرهنگی تولید شده است.
کشمیری به پیام کتاب «گلولههای داغ» پرداخت و خاطرنشان کرد: کتاب «گلولههای داغ» نگاه مردم عراق به زائران «سیدالشهدا (ع)» و اخلاصی که در برابر میهمانان نشان میدهند را بیان میکند، از سوی دیگر اتحاد امت اسلام در برابر دشمنان را بیان میکند. حرکتی خروشان که به دریای عظیم عشق «امام حسین (ع)» ختم میشود، در این مسیر کسی سر از پا نمیشناسد نژاد و قومیت معنا ندارد، زیرا هدف یکی است و آن هم ارادت و خدمت به زائران حضرت «سیدالشهدا (ع)» است؛ لذا هر طور بتوانند وارد میدان میشوند.