جریان شناسی دولتها در نظام اسلامی
اشاره: از منظر رهبر معظم انقلاب به مثابه یک متفکر و اندیشمند اسلامی، هدف نهایی انقلاب اسلامی رسیدن به تمدن اسلامی در زنجیره ای منطقی و مستمر است که بر چهار رکن دین، عقلانیت، علم و اخلاق بنا شده است و برای تحقق آن بایستی پنج مرحله انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی در مسیر تمدن سازی پشت سر گذاشته شوند.
براساس فرموده رهبر معظم انقلاب ما هم اکنون در مرحله دولت سازی اسلامی قرار داریم، از این جهت دولتهایی که روی کار می آیند باید همه تلاش خود را باید به کار بندند تا هدف انقلاب اسلامی مبنی بر دولت سازی اسلامی محقق شود؛ بدون تردید برای تحقق این مهم نیازمند دولتی جوان، انقلابی و حزب اللهی هستیم، همانطور که رهبر معظم انقلاب در دیدار مجموعهای از جوانان دانشجو و تشکلهای دانشگاهی در تاریخ 28 اردیبهشت ماه سال جاری فرمودند «دولت جوان و حزباللهی یک دولت پای کار، آماده و با نشاط است که علاج مشکلات است و میتواند کشور را از راههای دشوار عبور دهد».
با توجه به هفته دولت و موضوع ضرورت تحقق دولت اسلامی از سوی دولتی جوان و انقلابی، حجت الاسلام محمدرضا باقرزاده، عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) در گفتوگویی تفصیلی با خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا به ارزیابی عملکرد دولتهایی که بعد از انقلاب اسلامی روی کار آمده اند و تبیین ویژگیهای دولت جوان و حزب اللهی پرداخته است.
وی معتقد است، ما باید دولتی جوان و حزب اللهی و انقلابی را برای آینده انتخاب کنیم، زیرا امید به آینده، نشاط، مسؤولیت پذیری، ساختن کشور با حفظ استقلال، خطر پذیری، مواجهه با نظام سلطه، قدرت پیشرانی، مشکل گشایی، ایستادگی، حق طلبی، زمان شناسی، موقعیت شناسی، سلامت شخصیت و آزادگی از شاخصه های این دولت بوده و می تواند در مسیر اسلامی سازی دولت و حل مشکلات اقتصادی مردم گام های اساسی بردارد.
بخش نخست گفتوگوی خبرگزاری رسا با حجت الاسلام باقرزاده عضو هیأت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) تقدیم خوانندگان گرامی می شود:
رسا ـ رهبر معظم انقلاب اخیرا در دیدار با دولت یازدهم بر نقد منصفانه دولتها تأکید داشتند، حضرتعالی در ابتدا جریان شناسی از عملکرد دولتها داشته باشید و نقاط ضعف و قوت دولتها را در نظام اسلامی مورد ارزیابی قرار دهید.
برای ورود در گام دوم انقلاب اسلامی و دولت سازی اسلامی ناگزیر هستیم که نگاهی به دولت های گذشته داشته باشیم، زیرا بدون نگاه تحلیلی نسبت به گذشته نمی توانیم نشه راه آینده را برای کشور ترسیم کنیم؛ دولت هایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی روی کار آمده اند، هم موفقیت ها و هم نقطه ضعف هایی را دارا بوده اند، از این رو نسبت به عملکرد دولت های پیشین باید هم نگاه مثبت و هم نگاه انتقادی داشته باشیم، از این رو برای ساختن آینده باید دولت ها را از نقاط ضعف دور ساخته و نقاط قوتی که دارند را تقویت کنیم.
دولت زمان جنگ نقش مهمی در اداره جنگ داشت، از این جهت مورد حمایت شدید امام خمینی(ره) قرار گرفته بود، زیرا اگر این حمایت وجود نداشت شیطنت برخی جریانات سیاسی شاید به سقوط دولت منجر می شد؛ البته امام(ره) انتقاد را قبول داشتند، اما با تضعیف دولت جنگ موافق نبودند.
انتقادات بسیاری به دولت زمان جنگ وارد بود، اما به دلیل وجود جنگ صلاح نبود آن انتقادات برجسته شود؛ به عنوان مثال یکی از انتقاداتی که به دولت زمان جنگ یعنی دولت آقای میرحسین موسوی وارد بود، این است که نسخه اقتصادی اش، نسخه سوسیالیستی بود که مسائلی همچون کوپنی سازی و دولتی سازی را مطرح کرد و هر کدام از دولت های بعدی به نوعی با آن دست و پنجه نرم می کردند و در زمینه خصوصی سازی با مشکل مواجه بوده و هستند.
بعد از دوران جنگ دولت سازندگی روی کار آمد و با حجم انبوهی از تخریب ها مواجه شد و در زمینه بازسازی ها و فعالیت ها زیربنایی بسیار موفق بود؛ کسی نمی تواند منکر شود که برخی از کارهای اقتصادی، بازسازی ها و جبران خرابی های ناشی از جنگ که در آن دوران انجام شده از جمله کارهایی بوده که باید صورت می گرفته است.
نکته انتقادی این دولت نیز این بود که نگاه اقتصادی دولت آقای هاشمی، نگاه لیبرالیستی بود و توسعه های اقتصادی بر گرفته از نسخه های غربی را در دستور کار خود قرار داده بود و توجهی به مبانی اسلامی نداشت؛ نظریه های دولت سازندگی، اقتصاد کشور را به سوی نظریه «ژاپن اسلامی» و اقتصاد مبتنی بر لیبرالیسم سوق می داد و این موضوع با هویت انقلاب اسلامی در تضاد بود، زیرا ما انقلاب نکرده بودیم که اقتصادمان مبتنی بر مبانی لیبرالیستی باشد، بلکه انقلاب کرده بودیم تا اقتصادی مبتنی بر دیدگاه های اسلامی و عدالت محور را شاهد باشیم.
ما انقلاب کرده بودیم تا اقتصادی در خدمت ایدئولوژی های اسلامی و تسهیل گر رسیدن به اهداف اسلام در زمینه عدالت داشته باشیم، نه این که روح اقتصاد کشور بر اساس نظریه های غربی بنا شود؛ دولت سازندگی همواره به مدل های اقتصاد غربی توجه داشت و این در حالی است که امروز مشاهده می کنیم بر اساس اذعان کارشناسان آمریکایی مدل های اقتصاد غربی به ویژه خود آمریکا رو به افول هستند.
ممکن است برخی افراد بگویند اقتصاد آمریکا هنوز هم حرف اول را در جهان میزند، اما باید دانست که ناکامی های اقتصادی آمریکا در چشم جهانیان مسیری رو به افول را طی می کند و این یک حقیقت است؛ در مدل اقتصاد اسلامی دنبال یک اقتصاد عدالت محور هستیم.
ما شاهد هستیم که نخستین بار در دولت سازندگی مسأله «مقابله با شورشهای خیابانی علیه فاصله طبقاتی» پیشبینی و مطرح شد و این همان چیزی است که در فرانسه و آمریکا تحت عنوان «تظاهرات علیه سرمایه داری» مشاهده می شد و امروز نیز مشاهده می شود.
ثمره نگرش غربی به اقتصاد امروز خود را در ایجاد شکاف فاحش طبقاتی و تورم نشان داده و مشاهده می کنیم که میان اشخاص فقیر و غنی شکاف طبقاتی بسیاری وجود دارد و بدیهی است که افراد در جامعه اسلامی آن را برنمی تابند
ثمره نگرش غربی به اقتصاد امروز خود را در ایجاد شکاف فاحش طبقاتی و تورم نشان داده و مشاهده می کنیم که میان اشخاص فقیر و غنی شکاف طبقاتی بسیاری وجود دارد و بدیهی است که افراد در جامعه اسلامی آن را برنمی تابند.
درست است که دولت سازندگی در زمینه بازسازی خرابی های دوران جنگ موفق بود، اما نگاهش به اقتصاد نگاه جذب در سیستم بانک جهانی بود، یعنی میخواست ایران به قطعه ای از پازل اقتصاد جهانی به رهبری آمریکا و غربی ها تبدیل شود، از این رو سعی می کرد با استقراض از بانک جهانی اقتصاد کشور را وامدار، وابسته و تأثیرپذیر از اقتصاد جهانی سازد.
دولت سازندگی و کارگزارانی اقتصاد را پدیده ای فواره ای می دانست که آقازاده ها می توانند از اصل آن بهره مند شده و مردم باید از اطراف آن معیشت خود را پیگیری کنند و اقتصاد منحصراً در اختیار عده ای خاص باشد که متأسفانه امروز هم با آن مواجه هستیم و تبعاتش را مشاهده می کنیم.
پس از دولت سازندگی، دولت اصلاحات روی کار آمد که شخصی روحانی و سید در رأس آن قرار داشت و مردم به این جایگاه صنفی و مذهبی اعتماد کرده بودند، اما خیانتی که این دولت به مردم خسته از دولت سازندگی کرد این بود که آنها را از چالش تئوری های اقتصادی غربی به چالش تئوری های سیاسی غربی وارد کرد؛ این دولت کارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را تعطیل کرد و این خیانت بزرگ سبب شد برخی از مردم به ویژه جوانان از انقلاب اسلامی فاصله بگیرند و به آن توجهی نداشته باشند.
با خیانت دولت اصلاحات، نهادها و احزاب بسیاری شکل گرفت تا تئوری های مربوط به جامعه مدنی اعم از لیبرالیسم، سکولاریسم، اومانیسم، فمینیسم و نسبی گرایی را مطرح کنند؛ دولت اصلاحات زمینه تئوری سازی برای این جریانات را فراهم کرد که امروز هم همواره در مواجهه با این افکار با مشکل رو به رو هستیم.
قطار انقلاب اسلامی به وسیله دولت اصلاحات در ریل سیاست های غربی قرار گرفت و دولت نهم با تلاش های خود سعی کرد این قطار را به ریل اصلی اهداف انقلابی بازگرداند و شعار عدالت و اسلامی سازی دولت را مطرح کرد و از همین جهت که مسیر اهداف انقلاب را در پیش گرفت مورد حمایت رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفت.
نقدی که به دولت نهم وارد می شود این است که شعار عدالت را مطرح کرد، اما در زمینه اجرای آن «من و تو» داشت، یعنی عدالت برای شما آری، اما برای من و اطرافیانم خیر! این دولت در مسیر عدالت به صورت تبعیضی گام برداشت و دچار نوعی نخوت و خودخواهی شد و نمی گذاشت تیغ عدالت به سوی خود و اطرافیانش برود.
علیرغم موفقیت های بسیاری که دولت نهم و دهم در زمینه های اقتصادی، خانه سازی، مسکن و سیاست خارجی داشت و توانست خطوط قرمز را با دشمن به صورت شفاف بیان کند، دارای یک مشکل اساسی بود، چراکه در زمینه اسلامی سازی دولت، اسلام منهای روحانیت، مرجعیت، حوزه و ولایت فقیه را دنبال میکرد
علیرغم موفقیت های بسیاری که دولت نهم و دهم در زمینه های اقتصادی، خانه سازی، مسکن و سیاست خارجی داشت و توانست خطوط قرمز را با دشمن به صورت شفاف بیان کند، دارای یک مشکل اساسی بود، چراکه در زمینه اسلامی سازی دولت، اسلام منهای روحانیت، مرجعیت، حوزه و ولایت فقیه را دنبال میکرد.
این موضوع شیرینی کارهای انجام شده توسط دولت را برای مردم به تلخی تبدیل کرد، زیرا مردم خوشحال بودند که دولتی دارند که بر اساس نهج البلاغه عمل می کند، اما پس از چندی دیدند که عدالت از سوی دولتمردان بر اساس «منیت» و تبعیضی پیگیری می شود و اسلامی سازی دولت بر اساس تئوری های خود آقای احمدی نژاد و مشایی تعریف می شود!
دولت های گذشته سعی داشتند بر اساس قرائت های اسلامی گام بردارند، اما در دولت نهم و دهم شاهد بودیم که قرائت های اسلامی از سوی یک شخص که مهندس راه و ساختمان بود مطرح می شود که این یک مسأله بسیار خطرناک و غیر قابل قبول است؛ دولت نهم و هم مسأله گریز از منابع اصیل اسلامی سازی را در دستور کار خود قرار داد و در انتهای کار خود وارد عرصه لجاجت شد و تورم را رها کرد و این موضوع سبب شد گرانی های بسیاری در کشور رخ دهد.
دولت نهم و دهم مشکلات بینشی بسیاری داشت و متأسفانه ما نمی توانیم تودههای مردم را نسبت به این مشکلات عمیق متوجه سازیم؛ این دولت عدالت را به قیمت دور کردن مردم از اسلام، مرجعیت، حوزه و ولایت فقیه پیگیری می کرد.
همه این موارد سبب شد مردم به پرچمدار دولت سازندگی یعنی دولت آقای روحانی که مورد حمایت آقای هاشمی رفسنجانی بود رأی دهند؛ این دولت نیز به سوی تئوری های اقتصادی و سیاست خارجی غربی حرکت کرد و مدلی کاملاً غرب زده و وامدار از غرب درباره این دو مقوله ارائه داد و هفت سال مملکت را معطل برجام کرد.
دولت آقای روحانی در زمینه اقتصاد تئوری «رهاسازی» را در پیش گرفت؛ این دولت مردم را با تورم و گرانی های افسارگسیخته و کاهش روز افزون ارزش پول ملی تنها گذاشته و امید بسته اند که غربی ها به برجام مرده توجهی نشان دهند و اقتصاد کشور با برجام نیمه جان مقداری رونق پیدا کند.
دولت آقای روحانی، دولتی است که حتی از نظریه های اقتصادی آقای هاشمی رفسنجانی فرسنگ ها فاصله دارد؛ یعنی اگر خود آقای هاشمی رفسنجانی زنده بود و این دولت را می دید از آن اعلام برائت می کرد؛ البته دولت آقای روحانی در زمینه سیاست خارجی همانند آقای هاشمی رفسنجانی عمل می کند، زیرا آن مرحوم هم معتقد بود ما باید همانند ژاپن در برابر قدرت های استکباری خلع سلاح شویم.
دولت آقای روحانی در زمینه سیاست خارجی، دولت سازش، خلع سلاح و پیوستن به پازل قدرت منطقه ای آمریکا است؛ یعنی این دولت می خواهد ایران اسلامی را به قطعه ای تعریف دار از قدرت منطقه ای اسرائیل و آمریکا تبدیل کند؛ این که دولتمردان گاهی مطرح کردند «ما نباید یک ابر قدرت در منطقه باشیم، بلکه به دنبال منطقه ابر قدرت باشیم»، به این معنا است که ایران باید به قطعه ای از پازل قدرت منطقه ای که اسرائیل سردمدار آن است، تبدیل شود.
از دیدگاه دولت آقای روحانی باید همه تئوری های انقلاب اسلامی در زمینه بیداری اسلامی، قدرت منطقه ای و تقویت جبهه مقاومت را باید کنار بگذاریم تا ایران به قطعه ای از پازل قدرت منطقه ای استکبار تبدیل شده و اهداف اقتصادی و سیاسی دولت محقق شود؛ در زمینه ارزیابی عملکرد دولت ها، کمترین و پایین ترین نمره را به دولت آقای روحانی می دهیم.
امروز دولتمردان از برجام مرده برای خود دستاوردآفرینی می کنند و انزوای آمریکا در شورای امنیت را به برجام پیوند می زنند، این در حالی است که آمریکا برجام را پاره کرده است، نه بخاطر این که آن را یک خطر برای خود می پندارد، بلکه از آن جهت که قائل است دولت های قبلی این کشور باید برجام را به گونه ای می نوشتند که سالیان سال بتوان به استناد آن جلوی رشد و اقتدار منطقه ای و موشکی ایران را گرفت.
مردم باید برای انتخاب دولت آینده از کاندیداهایی که اقتصاد و سیاستش از سیاست های غربی گرته برداری شده است، دوری کنند؛ با توجه به تعبیر رهبر معظم انقلاب درباره «دولت جوان و حزب اللهی»، در آینده باید در پی دولتی باشیم که قدرت عبور از گردنه های سخت سیاسی و اقتصادی را داشته باشد.
رسا ـ با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب بر دولت جوان حزباللهی به عنوان راهحل مشکلات کشور، سازوکارها و شاخصههای دستیابی به این دولت را بیان فرمایید؟
انتخاب دولت جوان و انقلابی بدون نگاه به گذشته امکان پذیر نیست، یعنی افراد جامعه به ویژه جوانان باید بدانند ناکارآمدی های موجود ناشی از انقلاب اسلامی نیست، بلکه ناشی از رویکردهای دولت های بعد از انقلاب به مقولات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی نظامی، امنیتی و سیاست های خارجی است؛ ما باید سعی داشته باشیم نقاط قوت دولت های گذشته را در دولت بعدی تقویت کرده و نقاط ضعفش را از بین ببریم.
هدف انقلاب اسلامی رسیدن به تمدن نوین اسلامی و جهانی سازی اسلام است و افراد باید این موضوع را به خوبی بشناسند
برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی در گام نخست باید این اهداف را به خوبی بشناسیم، زیرا علت اصلی ریزش های انقلاب همین است که برخی افراد نتوانسته اند به خوبی اهداف اصیل نهضت امام خمینی(ره) را درک کنند؛ هدف انقلاب اسلامی رسیدن به تمدن نوین اسلامی و جهانی سازی اسلام است و افراد باید این موضوع را به خوبی بشناسند.
کسانی که مسأله ظهور را قبول داشته باشند بدون شک موضوع عدالت جهانی و تمدن سازی اسلامی را نیز باید قبول کنند، زیرا نمی توان منتظر ظهور بود، اما نگاهی به عدالت جهانی و تمدن سازی اسلامی توجهی نداشت؛ نمی توانیم خود را انقلابی و منتظر ظهور بدانیم، اما به انقلاب اسلامی نگاه زمینه سازی برای تمدن ظهور و تحقق عدالت در سراسر جهان نداشته باشیم.
ما باید در حد توان خود در راستای تحقق عدالت و زمینه سازی برای تمدن نوین اسلامی گام برداریم؛ آری ما توان نداریم آمریکا را در حال حاضر اسلامی کنیم، اما در حد توان خود می توانیم در منطقه و برخی نقاط دنیا فعالیت داشته باشیم؛ نمونه ای از این اقدامات را در مبارزه با داعش تحت تدابیر داهیانه رهبر معظم انقلاب اسلامی در منطقه مشاهده کردیم.
مبانی اسلامی و آموزه های انبیا و اوصیای الهی مسیر جهانی سازی اسلام را بر اساس آیه شریفه «وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ» برای ما ترسیم کرده و موضوع زمینه سازی برای تمدن نوین اسلامی جزء بدیهیات اسلام بوده و طبیعتاً از اهداف عالیه انقلاب اسلامی نیز برشمرده می شود.
ما در مسیر تمدن سازی اسلامی رژیم طاغوت را سرنگون کرده و انقلاب و نظام اسلامی را پایه ریزی کردیم و در حال حاضر باید دولت سازی اسلامی را به سرانجام برسانیم؛ امروز مردم شیرینی دولت اسلامی را در زمینه امنیت به یمن وجود شهید سلیمانی ها چشیده اند و به زودی حلاوت آن را در زمینه عدالت و مسائل قضایی نیز خواهند چشید.
مردم در چهل و یک سال گذشته نسخه های غربی همچون نسخه های سوسیالیستی و لیبرالیستی را با روی کار آمدن دولت های مختلف چشیده اند و امروز بر سر دوراهی مدرنیته و اسلامی سازی قرار گرفته اند، از این رو باید برای رشد و سعادت مسیر اسلامی گری را از طریق انتخاب دولت جوان و انقلابی و رأی دادن به دولت و مجلسی در تراز مکتب شهید سلیمانی، انتخاب کنند.
اگر مسأله دولت اسلامی محقق شده و دارای مسؤولانی پر کار، پاکدست، عدالت محور، شجاع، مدیر و مدبر و انصاف محور باشیم، جامعه سازی اسلامی بسیار آسان محقق خواهد شد، زیرا بر اساس روایت «الناس بامرائهم اشبه منهم بابائهم» هنگامی که مسؤولان کشور صالح باشند، مردم نیز صالح شده و به یک جامعه الگو برای کل کشورها و ملت ها تبدیل خواهیم شد.
ناکارآمدی های موجود ناشی از اصل اسلام نیست، بلکه ناشی از عدم عمل به دستورات الهی و اسلامی است؛ اگر دولتی بر اساس آموزه های وحیانی شکل بگیرد بدون شک مردم شیرینی دولت اسلامی را خواهند چشید؛ باید در زمینه های اجرایی از بخش های هسته ای، موشکی و دفاعی الگو برداری کنیم.
امروز درخت نظام اسلامی تنومند شده و توانایی مبارزه با آفات را دارد، از این رو اگر با امید جلو برویم و نگذاریم دشمن در اراده ما رسوخ کند به اهداف خود دست پیدا می کنیم؛ متأسفانه امروز گاهی تبلیغات غیر اخلاقی برخی کاندیداهای ریاست جمهوری مردم را به ترس می اندازد؛ به عنوان مثال شاهد بودیم که برخی دولتمردان در ایام انتخابات می گفتند اگر فلان جریان رأی بیاورد در پیاده روها دیوار می کشند و در دانشگاه ها تفکیک جنسیتی صورت می دهند و مردم با ترس از این موضوع به دولتی غرب زده، متمول و کاخ نشین رأی دادند!
این مشکل در مردم وجود دارد که از مقوله مذهبی گری هراس دارند و طیف لیبرال و غرب گرا نیز از آن سوء استفاده می کنند؛ بدون شک هیچ دولت انقلابی دست به تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها و پیاده روها نمی زند، اما متأسفانه مردم تبلیغات دروغین را به آسانی باور می کنند و همین سبب می شود از دین و مذهب به قیمت وقوع مشکلات اقتصادی و حاکمیت اشراف و غرب گرایان جدا شوند.
مسؤولان کنونی در برابر سیاست های غربی عقب نشینی کردند تا معیشت مردم را درست کنند، اما آیا با این کار مسأله معیشت مردم و مشکلات اقتصادی درست شد؟
برخی دولتمردان دوگانه سیاست و اقتصاد را مطرح کرده و می گویند تا کنون اقتصاد در خدمت سیاست بوده و امروز سیاست باید در خدمت اقتصاد باشد، یعنی ما باید از همه سیاست ها و اهداف انقلاب اسلامی دست بکشیم تا اقتصادمان رونق پیدا کند، این در حالی است که میان اقتصاد و سیاست هیچ دوگانگی وجود ندارد و هر دو باید در خدمت همدیگر باشند؛ افزون بر این سیاست های غلط دولت کنونی هیچگونه رونقی در اقتصاد به وجود نیاورد؛ مسؤولان کنونی در برابر سیاست های غربی عقب نشینی کردند تا معیشت مردم را درست کنند، اما آیا با این کار مسأله معیشت مردم و مشکلات اقتصادی درست شد؟ دولتمردان ما برای حل مشکلات اقتصادی آدرس غلط می دهند.
رسا ـ شاخصههای دولت جوان و حزباللهی مورد نظر رهبر معظم انقلاب را تبیین کنید.
ما باید دولتی جوان و حزب اللهی و انقلابی را برای آینده انتخاب کنیم، زیرا امید به آینده، نشاط، مسؤولیت پذیری، ساختن کشور با حفظ استقلال، خطر پذیری، مواجهه با نظام سلطه، قدرت پیشرانی، مشکل گشایی، ایستادگی، حق طلبی، زمان شناسی، موقعیت شناسی، سلامت شخصیت و آزادگی از شاخصه های این دولت بوده و می تواند در مسیر اسلامی سازی دولت و حل مشکلات اقتصادی مردم گام های اساسی بردارد؛ البته برخی فکر می کنند جوانی به سن و سال است، در حالی که مراد از دولت جوان، دولتی است که نشاط فکری، قدرت آنالیز و تجزیه و تحلیل، نشاط روحی، حریت، شجاعت و نشاط جسمی داشته باشد.
جوانانی شایسته قرار گرفتن در رأس دولت هستند که هم در سن جوانی قرار داشته باشند و هم از نشاط فکری، روحی و جسمی برخوردار باشند؛ البته ناگفته نماند که گاهی نشاط فکری و روحی برخی پیران از نشاط فکری و روحی جوانان بیشتر است؛ در انتخاب دولت جوان و انقلابی باید شرط لازم را نشاط فکری و روحی بدانیم و جوانانی را انتخاب کنیم که انقلابی و متعهد باشند.
باید بدانیم که دولت های پیرو خسته همچون دولت فعلی نگاه به افق های دور دست نداشته، نشاط و سرزندگی ندارند، مسؤولیت پذیر نیستند و آمریکا را ابر قدرت جهان می دانند و همواره در پی سازشکاری و وام دار بودن نسبت به غرب هستند
نمونه موفق از حضور جوانان در عرصه های حساس را در فرماندهان بسیج دوران جنگ مشاهده می کنیم، زیرا علیرغم کم سن و سال بودنشان، متعهد و انقلابی بودند و توانستند جنگ را به بهترین شکل ممکن اداره کنند؛ از سوی دیگر باید بدانیم که دولت های پیر و خسته همچون دولت فعلی نگاه به افق های دور دست نداشته، نشاط و سرزندگی ندارند، مسؤولیت پذیر نیستند و آمریکا را ابر قدرت جهان می دانند و همواره در پی سازشکاری و وام دار بودن نسبت به غرب هستند./841/گ402/ق
پایان بخش اول
گفتوگو از حسین ثالث مؤید