۰۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۳
کد خبر: ۶۶۱۵۶۶

«سنگ» داستان مردی که به نفرین ابدی امام حسین دچار شد

«سنگ» داستان مردی که به نفرین ابدی امام حسین دچار شد
قدسیه پائینی می‌گوید: رمان سنگ داستان زرعه ابن ابان است، کسی که به لعن و نفرین امام حسین دچار شد و تا آخر عمر گرفتار بیماری استسقا ماند.

به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، در روزگار گذشته، مقتل‌نویسی و تاریخ‌نویسی درباره حوادثی که در کربلا گذشت، خصوصا واقعه روز عاشورا، موردتوجه نویسندگان و مورخان بوده است، اما آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم، تمایل نویسندگان به بازآفرینی یا اقتباس از این حادثه عظیم تاریخی، برای خلق آثار داستانی است. حتی برخی مقتل‌ها نیز با زبان ادبی و فنی بازنویسی شده‌اند تا برای خواننده امروزی خواندنی باشند و بتوانند این میراث را بخ نسل بعد هم منتقل کنند. به بهانه شروع ماه محرم، در خبرگزاری ایبنا به معرفی برخی از داستان‌هایی  می‌پردازیم که در این قالب ساخته و پرداخته شده‌اند، به این امید که در روزهای خانه‌نشینی اجباری، کتاب‌هایی از این دست بخوانیم و از زاویه‌ای دیگر به این قیام بزرگ بنگریم.
 
کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران
قدسیه پائینی نویسنده‌ای است که بیشتر نوشته‌هایش درباره خاطرات شهدا و آزادگان است. کتابی که امروز به آن می‌پردازیم، درواقع اولین رمان قدسیه پائینی است و به ماجرای یکی از محاربان با امام حسین (ع) می‌پردازد و رمانی تاریخی‌مذهبی به شمار می‌آید.

زرعه ابن ابان یکی از کسانی است که در واقعه کربلا با سپاه امام حسین (ع) جنگید و در عصر عاشورا به لبان امام حسین سنگ زد. زرعه به نفرین امام دچار شد و تا آخر عمر تشنه بود و در آخر هم تشنه مرد. آنچه پائینی در کتاب خویش روایت می‌کند، داستان همین زرعه ابن ابان است و تشنگی‌اش و روابط عاشقانه‌اش با زنی به اسم شاکیه.

داستان در شهر دمشق می‌گذرد و از چند بخش تشکیل می‌شود. تمام این بخش‌ها و روایت‌ها به‌ طور همزمان و با گریز به گذشته روایت می‌شود. بنابراین در این قصه با دو زمان مواجهیم: زمان گذشته که حوادث زندگانی زرعه، پیش از واقعه کربلا را روایت می‌کند و با توصیف صحنه‌هایی از جنگ سپاهیان یزید با سپاهیان امام، اعمال و جایگاه زرعه را نیز روایت می‌کند. زمان دوم داستان هم راوی زندگانی زرعه بعد از واقعه عاشوراست.

او مردی تشنه است. تشنه آب، تشنه خون و تشنه عشق شاکیه. راز هلاکت او هم در همین تشنگی‌هاست... داستان سنگ از خانه شاکیه آغاز می‌شود. او زنی رقاصه است و هواخواهان بسیار دارد. زرعه نیز یکی از آن‌هاست و می‌خواهد دل شاکیه را به دست بیاورد. برای همین تصمیم می‌گیرد که مجسمه‌ای از شاکیه بسازد. شاکیه نیز او را به خانه تاجری بزرگ به اسم ابن‌طفیل می‌فرستد تا سنگی ازاو بخرد. اما زرعه سنگ دیگری را می‌خواهد سنگی که در قصرالخضرا است و ردی از خون سر بریده امام حسین (ع) را در خود دارد....

این رمان با نام «سنگ» در مجموعه رمان‌های تاریخی‌مذهبی نشر اسم تحت عنوان «تمثال» منتشر شده است. می‌توانید نسخه الکترونیکش را هم تهیه کنید، هرچند که خریدش از کتابفروشی یا سایت نشر اسم، سی درصد تخفیف نیز به همراه دارد. در ادامه مصاحبه‌ای را می‌خوانیم که با نویسنده کتاب انجام داده‌ایم.

از نامی که بر کتاب گذاشته‌اید شروع می‌کنم. به دلیل پیچیدگی‌های داستانی این اثر، انتظار نام ویژه‌تری برای این رمان داشتم. چرا به «سنگ» بسنده کردید؟
انتخاب نام کتاب چند وجه داشت که بیشترشان حسی بود. تمام داستان درباره مردی است که قساوت قلبش از سنگ هم بیشتر است. بعد شعر سعدی «بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران/ کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران» یک منظومه معنایی را با تکرار سنگ در مقاتل ایجاد کرده بود. سنگ‌هایی که روز عاشورا به امام یا اصحاب خوردند. سنگ‌هایی که به کاروان اسرا پرتاب شده بود. سنگ‌هایی که روز عاشورا خون گریه کرده بودند. همه این‌ها در طول زمان نوشتن کنار هم قرار گرفتند و نام سنگ را ساختند.

رمان سنگ داستان یکی از افراد سپاه یزید است. از این شخصیت چه روایت‌های تاریخی‌ای در دست داریم؟
شخصیت زرعه بن ابان از افرادی است که در بیشتر مقاتل به او اشاره شده است. البته نقل طولانی نیست اما مستند است. طبق روایت‌های تاریخی زرعه که از قبیله بنی ابان بوده پیش از واقعه کربلا هم یکی از فرزندان امیرالمومنین به نام عثمان را به قتل رسانده. او در ظهر عاشورا جزو نفراتی محسوب می‌شد که دیگران را به بستن آب بر روی خاندان امام حسین (ع) تشویق می‌کرد. تا جایی که وقتی سیدالشهدا در ظهر عاشورا طلب آب کرد و به سوی فرات به راه افتاد تا آب بنوشد، زرعه فریادی زد تا میان امام و آب فاصله بیندازد. به همین خاطر اباعبدالله در همان حال او را نفرین کرد و فرمود: «خداوندا! او را در حال تشنگی بمیران و هرگز او را نیامرز!» دعایی که باعث خشم زرعه شد و به دنبال آن تیری به سمت چانه حضرت پرتاب کرد و مانع آب خوردن ایشان شد.

زرعه بعد از جنگ کربلا هرگز رنگ آرامش را ندید. او که در ظهر عاشورا مورد لعن و نفرین امام حسین (ع) قرار گرفته بود. به مرض استسقا دچار شد. برای همین هم تا آخر عمر همیشه از فرط تشنگی فریاد می‌زد که: «به من آب بدهید که تشنگی مرا کشت!» خیلی‌ها می‌گویند اطراف او همیشه کوزه‌هایی پر از آب بود که برای رفع تشنگی یک خانه کفایت می‌کرد، اما به محض نوشیدن آب دوباره ناله عطش سر می‌داد. این حال آنقدر ادامه‌دار شد که سرانجام درباره نحوه مرگ او نوشته‌اند از شدت نوشیدن آب و احساس عطش شکمش پاره شد و مرد.

دشواری‌های کار را در فضاسازی و توصیف، به خصوص که قصه در دوره‌ای کهن روایت می‌شود، چگونه دیدید؟
طبیعتا تصویرسازی برای دورانی که نزدیک چهارده قرن با ما فاصله دارد، کار دشواری است. اما خوشبختانه به دلیل اهمیت دوران صدر اسلام کتاب‌های زیادی در زمینه‌های مختلف نوشته شده است. سیره‌های مختلف، داستان وقایع و جنگ‌ها، آداب و رسوم، اشعار و.... که همه این‌ها در کنار هم می‌توانند تصویری نسبتا دقیق از فضای آن دوران به ما بدهند. مثلا نقشه شهر کوفه در آن زمان حتی به تفکیک محله‌های مخصوص قبایل مختلف در کتاب‌ها هست.

از طرف دیگر به دلیل عظیم بودن واقعه عاشورا، کتاب‌های پژوهشی و تحلیلی مختلفی نوشته شده است. رویکرد اصلی این کتاب‌ها پیدا کردن جریان‌های آن دوران، شخصیت‌شناسی و به طور کلی تلاش برای پیدا کردن دلایل وقوع عاشورا، اجتناب‌ناپذیر بودنش، ریشه‌های اصلی آن در جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی بوده است که در رهگذر این مطالب، توضیحاتی هم درباره شرایط مکانی و زمانی و.... ثبت شده است. همه این منابع در کنار عنصر تخیل در تصویرسازی داستان سنگ به کار رفته است.

برای نوشتن این داستان‌ از چه منابعی بهره بردید؟
برای نوشتن داستان سنگ از سه دسته منبع استفاده کردم. دسته اول مقاتل مختلف مثل «لهوف» و «نفس‌المهموم» و مقتل علامه عسگری و کتاب «آه» بود. دسته دوم که پرشمارتر هم هستند. تحلیل‌های مربوط به واقعه عاشورا از نگاه علما بود. بیانات و کتاب‌های حضرت آقا مثل «هم‌رزمان حسین» و «دو امام مجاهد»، «ضیافت بلا» از آیت‌الله میرباقری، «حماسه حسینی»، «مراقبه‌های عاشورایی»، «سلوک عاشورایی» حاج آقا مجتبی تهرانی، «حماسه و عرفان و کوثر کربلا» از آیت‌الله جوادی آملی و کتاب‌های آقای جعفری، شهیدی، قنبری، جعفریان و ... .
دسته سوم کتاب‌های شعر و متن‌های ادبی که تعدادشان خیلی زیاد بود.

فکر می‌کنید چه ابعاد دیگری از حماسه عاشورا قابلیت اقتباس و داستان‌پردازی دارد؟
حضرت اباعبدلله در نامه‌ای به محمد حنفیه نوشته است: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ من الحسین بن على الى محمد بن على و من قبله من بنى هاشم. اما بعد فکان الدنیا لم تکن و کان الاخره لم تزل و السلام» که ترجمه‌اش می‌شود: نامه‌اى است از حسین بن على به محمد بن على و دیگر اعضای بنى هاشم. اما بعد، انگار دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگى و دائم بوده و هست.
خواندن این کلام برای بنده حلقه معنایی داستان سنگ را ساخت. انگار پیش از حسین دنیایی نبوده است و پس از حسین نیز دنیایی نخواهد بود و آخرت همیشگی و باقی خواهد بود. مطمئنا این جمله در بستر عادی زمان معنا ندارد اما در چهارچوب حقیقی هستی کاملا معنادار است. در روایاتی گفته می‌شود اولین روضه خوان حضرت حسین، خدا بوده است و اولین گریه‌کنندگانش فرشتگان عالم عرش و ظهور آخرین حجت خدا هم با رمز منتقم خون حسین بودن رقم خواهد خورد.

من تصور نمی‌کنم بعدی از هستی وجود داشته باشد که به سرداری حضرت حسین گره نخورد. اگر اساس حرکت در عالم را مبارزه میان حق و باطل بدانیم، یقینا اولین فرمانده و سپهدار این مبارزه حضرت حسین است. برای همین تا برهه‌ای تمام قیام‌های شیعیان، برای خونخواهی امام حسین بوده است. پس از آن مسیر مسلمانان از اقتدا و تبعیت ایشان گذشته است. یعنی کمتر قیام یا مبارزه‌ای علیه ظلم در ایران و جوامع اسلامی شکل گرفته است که از عاشورا الهام نگرفته باشد تا همین امروز که حتی غیرمسلمانان، در مبارزه برای آزادی شان الگوی کامل‌تر از امام حسین نمی‌شناسند.

به لطف خدا در این چند ساله هم مناسک اربعین بستر آشنایی جهانی با امام حسین را برای همه فراهم کرده است و ابعادی را در مناسبات عالم ساخته است که از محاسبه عقل بشری خارج است. در یک نگاه می‌توانم بگویم عرصه‌ای از زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و... ما نیست که امکان اتصال به حضرت حسین را نداشته باشد و البته برای نجات گریزی هم از این اتصال نداریم پس به تعداد هر فردی و به تنوع هر بستری زمینه‌های ناگفته و بیان‌نشده از عاشورا باقی مانده است.
 
نشر اسم کتاب «سنگ» اثر قدیسه پائینی را در 160 صفحه، 1100 نسخه و با قیمت 23000 تومان منتشر کرده است./826/د101/ق

منبع: ایبنا

ارسال نظرات