شریعت گرایی فصل مقوّم عرفان شیعی
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، متن زیر یادداشت محمدجواد رودگر عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است که در اختیار نشریه عصر اندیشه قرار داده است:
عرفان شیعی مولود طبیعی نصوص دینی مبتنی بر منطق کشف و تولید «از» منابع وحیانی است، نه منطق تبیین و تطبیق «بر» منابع وحیانی. عرفان قرآنی بهمعنای انطباق با قرآن و سنت نیست، بلکه بهمعنای کشف و تولید از کتاب و سنت با روش اجتهادی است. عرفان در ساحت عملی با گزارة «جز خدا هیچ ندیدن» وصفشدنی است که از آن به «توحید احدی وجود» تعبیر میشود. در گرایشهای عرفانی و کنشهای عارف، چیزی غیر از خدا نیست که دیده شود؛ یعنی چنین نیست که غیرخدایی هست اما عارف فقط خدا را میبیند، بلکه در منطق عارف، غیری نیست و هرچه هست، اوست.
اوست که در همة مجال و مظاهرش متجلّی و ظاهر است و عارف حقیقی، تنها او را مشاهده میکند که در آموزههای عرفانی از آن به «وحدت شهود» تعبیر میشود. بنابراین عرفان یعنی معرفت شهودی به عینالیقین و در مراتب بالاتر به حقالیقین رسیدن. در عرفان اسلامی و اهلبیتی، «معرفةالله» یعنی همه عرفان و همه عرفان یعنی «معرفةالله»؛ چنین معرفت شهودی به حق بر اثر سلوک باطنی و طی مقامات معنوی و فتوحات غیبی حاصلشدنی و قابل دستیابی است. عرفان نظری یا عرفان دانشبنیاد که در واقع علم حصولی بوده و ترجمان عرفان شهودی، تعبیر حقیقت شهود و شهود حقیقی وجهالله و اسمای حسنای الهی است.
سلوک عرفانی، حرکت باطنی نفس از مبدأ عالم ماده بهسوی عالم عقل و مقصد نهایی توحید است؛ بهبیاندیگر، حرکتی نهانی و نهادی است در جوهر آدمی که وی را از عالم کثرت به عالم وحدت سوق و سیر میدهد؛ حرکت در قرائت فلسفی ـ حکمی، خروج شیء از قوّه به فعل در گذر زمان یا سیر و صیری تدریجی است. سالک در سلوک عرفانی خویش بهتدریج از منازل و مقاماتی میگذرد که عرفا گاه از آن با عنوان منازل آخرت نامبرده و تکامل و تدریج در ساحت سلوک را درهم تنیدهاند. به تعبیر شهید مرتضی مطهری: «سرنوشت انسان، تکامل است و جز دین چیز دیگری چنین قدرتی را ندارد و لهذا دین، آیندة انسان است.»
از رهگذر شریعت حقّه است که سالک به طریقت و آنگاه حقیقت میرسد؛ به بیان دیگر، راه رسیدن به حقیقت از شریعت عبور میکند و شریعت در همة منازل طریقت و مقامات حقیقت، حضور بالفعل و فعال دارد؛ البته شریعت، ظاهر و باطن دارد و دارای مراتب مختلفی است تا مراتب وجودی سالک الی الله را در مقامات ایمان، احسان و ایقان پوشش دهد. سلوک حقیقی، سلوکی منطبق بر صراط مستقیم است و صراط مستقیم، صراط توحید محض و عبودیت خالص است؛ توحیدی علمی و عملی که در آن نه شرک و ظلمی است و نه ضلالت و گمراهی؛ نه کفری در باطن جوانح است و نه معصیت و قصور از طاعتی در ظاهر جوارح و نفس کمالیافته با فنا و استهلاک خویش در وجهالله، بعد از سیر طاقتفرسا، به بقا، ثبات، سکون و آرامش نهایی میرسد.
شریعت
شریعت در لغت بهمعنای راهی است در کنارة رودخانه که دستیابی به آب را آسان میسازد و در اصطلاحِ رایج اسلامی، تقریباً با واژة دین یکسان قلمداد میشود. گویی هرکدام از ادیان آسمانی راهی است که تشنگان حقیقت و معنویت را به سرچشمة هدایت میرساند. شریعت در اصطلاح بهمعنای مجموعه باید و نبایدها یا احکام فقهی اسلام است که در قالب وجوب، حرمت، اباحه، استحباب و کراهت ظهور یافته است. شریعت، راهی است که از آن به آبی میتوان رسید که مایة حیات است. شریعت عبارت از اموری است که از راه نقل برای عبادت خدا به دست ما رسیده و اصل در آن، ظهور است.
در قرآن کریم میخوانیم: ﴿لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً﴾ (مائده: 48) «برای هریک از شما راه و روشی معین داشتهایم.» در جای دیگر آمده است: ﴿ثُمَّ جَعَلْناکَ عَلی شَرِیعَةٍ مِنَ الْأمْرِ﴾ (جاثیه: 18) «سپس تو را برخوردار از آبشخوری از امر [دین] ساختیم.» درنگ بیشتر در این آیات و آیههایی که واژة دین را بهکار میگیرند، روشن میسازد که دین در اصطلاح قرآن، گستردهتر از شریعت است و بهمنزلة نهر آبی است که هرکدام از شرایع آسمانی آبشخوری از آن بهشمار میروند.
در عرفان اهل بیتی، سلوک بر مدار شریعت میگردد و سیر و سفر معنوی، تنها بر فلک باید و نبایدهای الهی و وحیانی دور میزند؛ زیرا چنین عرفان و سیر و سلوکی، شریعت حقّة محمدیه و حامل و حاوی همة کمالات معنوی و مقامات سلوکی است و خطّ قرمز طی طریقت تا رسیدن به حقیقت، همانا شریعت خواهد بود. شریعت، دارای لایهها و سطوح گوناگونی است که سالک را در همة مراحل سلوکیاش اداره میکند و در هیچ مرحله و منزلی، او را مُهْمَل و رها نمیگذارد که سرگردان شود. عرفان اهل بیتی، از رهگذر بندگی و عبودیت در چارچوب شریعت شکل میگیرد و همة اعمال سالک، طبق موازین شریعت اسلامی صورت میپذیرد و عمل به شریعت، در همة مراحل سلوک، لازم و قطعی تلقی میشود و سالک هرگز از احکام الهی و دستورالعملهای شرعی بینیاز نمیشود.
عارف اهل بیتی بایسته است تا بیش و پیش از هرکسی شریعتگرا و فقهمحور باشد که اینگونه است و اساساً عرفان منهای شریعت در سیر و سلوک الهی - که خداگرایی در آن اصل و اساس است - معنا ندارد و صدالبته شریعت، حقیقت واحد ذومراتبی است که از لایههای دیگر آن به طریقت و حقیقت تعبیر میشود. سلوک عرفانی بدون التزام عملی به شریعت، نتیجهبخش نیست. بنابراین شریعتگروی برای همة اصحاب سیر و سلوک لازم است و به همین دلیل، سقوط تکلیف نهتنها در هیچ مرتبهای از مراتب و هیچمنزلی از منازل معنوی اعتبار ندارد، بلکه تکلیف، بیشتر و وظایف دشوارتر میشود. افراد هرچه تقربی بیشتر به خداوند داشته باشند، تکالیفی سنگینتر دارند؛ زیرا به تعبیر اهل معرفت: «حسنات الابرار، سیئات المقربین.» سلوک فاقد شریعت، سلوک نیست، بلکه سراب و موجب ضلالت و فساد است و فرجامی جز ندامت و پشیمانی ندارد.
امام علی (ع) التزام به کتاب خدا را یکی از شاخصههای مؤمنان قلمداد میکند و میفرماید: «قَدْ أَلْزَمَ الْكتَابَ زِمَامَهُ أَمَامَهُ فَهُوَ قَائِدُهُ وَ دَلِیلُهُ یحُل حَیثُ حَل ثَقَلُهُ وَ ینْزِلُ حَیثُ كانَ مَنْزِلُهُ وَ لَا یدَعُ لِلْخَیرِ غَایةً إِلا أَمهَا وَ لَا مَنْزِلَةً إِلا قَصَدَهَا»؛ «مؤمن، ملتزم به کتاب خداست و زمام خود را به قرآن سپرده و قرآن راهبر و راهنمای اوست؛ هرجا قرآن و معارف گرانسنگ آن فرود آید، فرود میآید و هرجا که قرآن منزل کند، مؤمن هم منزل میکند. قرآن برای خیر و خوبی، هیچ هدفی را فراروی انسان قرار نمینهد، مگر آنکه مؤمن، دستیابی به آن را وجهه همت خود قرار دهد و هیچ منزلتی را ترسیم نمیکند، مگر آنکه آن را قصد کند.» کسی که میخواهد در راه سیر و سلوک گام بردارد و از آتش جهنم رهایی یابد و به بهشت وارد شود، باید عامل به قرآن باشد و در همة حرکات و سکنات خود آموزههای قرآن را نصبالعین قرار دهد.
امام جعفر صادق (ع) در بیان مراد آیة کریمة ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ﴾، از جمله بر تدبر در آیات و عمل به احکام آن انگشت تأکید میگذارد و میفرماید: «و مَصِیرُ الْعَالِمِ الْعَامِلِ بِهَا الْجَنةُ وَ الْمُخَالِفِ لَهَا النارُ»؛ «فرجام عامل به قرآن، بهشت است و عاقبت مخالف آن، آتش.» در بیانی دیگر میفرماید: «الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السفَرَةِ الْكرَامِ الْبَرَرَة». «حافظ قرآن در صورتی که عامل به آن باشد، با فرشتگان ارجمند و نیکوکار خواهد بود.»
التزام به شریعت، تنها با انجام واجبات و ترک محرمات، تحقق مییابد و آدمی را در زمرة «متقین» که در حقیقت عارفاناند، قرار نمیدهد، مگر آنکه برای پرهیز از درافتادن در آنچه از دیدگاه شریعت ممنوع است، حتی از اموری که ممنوع نیستند نیز بپرهیزد؛ چنانکه از رسول خدا نقل شده است: «لَا یبْلُغُ الْعَبْدُ أَنْ یكونَ مِنَ الْمُتقِینَ حَتى یدَعَ مَا لَا بَأْسَ بِهِ حَذَراً مِما بِهِ الْبَأْس». براساس آموزههای نبوی، کسی که در عمل به آموزههای قرآن ملتزم نیست و آنچه را قرآن حرام کرده، حلال میشمرد، اساساً به قرآن ایمان نیاورده است تا چه رسد به اینکه سالک و رهروِ کوی دوست بهشمار آید. امام علی (ع) در وصیتنامة اخلاقی ـ عرفانی خود به امام حسن مجتبی (ع) وی را به تقوا و ملتزم بودن به امر خدا و آباد کردن دل با ذکر خدا توصیه میفرماید: «أُوصِیك بِتَقْوَى اللهِ ای بُنَی وَ لُزُومِ أَمْرِهِ وَ عِمَارَةِ قَلْبِك بِذِكرِهِ... »
در آغاز دستورالعملی از فقیه عارف، ملاحسینقلی همدانی، بر التزام به شریعت تأکید شده و چنین آمده است: «مخفى نماناد بر برادران دینى که بهجز التزام به شرع شریف، در تمام حرکات و سکنات...، به قرب حضرت ملکالملوک ـ جلجلاله ـ راهی نیست، و... راه رفتن لایوجب الا بعدا؛ اگر ایمان به عصمت ائمة اطهار (ع) آورده باشد، باید بفهمد که از حضرت احدیت دور خواهد شد؛ هکذا در کیفیت ذکر، به غیر ما ورد عن السادة المعصومین (ع) عمل نماید. بناء علیهذا باید مقدم بدارد شرع شریف را و اهتمام نماید هرچه در شرع شریف اهتمام به آن شده است.»
امام خمینی نیز که شاگرد مکتب اهلبیت (ع) است، بر لزوم عمل بهظاهر شریعت و ابتنای سلوک بر شریعت تأکید کرده و فرموده است: «بدان که هیچ راهى در معارف الهیه پیموده نمىشود، مگر آنکه انسان از ظاهر شریعت شروع کند و تا انسان متأدب به آداب شریعت حقّه نشود، هیچیک از اخلاق حسنه براى او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهى در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت براى او منکشف شود و پس از انکشاف حقیقت و بروز انوار معارف در قلب نیز متأدب به آداب ظاهره خواهد بود و از این جهت دعوى بعضى باطل است که «به ترک ظاهر، علم باطن پیدا شود» یا «پس از پیدایش آن، به آداب ظاهره احتیاج نباشد» و این از جهل گوینده به مقامات عبادت و مدارج انسانیت است.»
اگر عارفان در سیر و سلوک، تابع شریعت و ولایت اهل بیت باشند و راه صحیح را طی کنند، گوشهای از علم شهودی انبیا و اولیا به آنها میرسد. اگر تهذیب و تزکیه برخلاف مسیر شرع باشد، ریاضتی باطل است. سیر و سلوک جز با بهجا آوردن واجبات و مستحبات از یکسو و ترک محرمات و مکروهات از سوی دیگر، پذیرفته نیست و بازدهی ندارد. یقین در آیة ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ﴾، یقین معرفتی است و تفسیر آن به مرگ، از باب جری و تطبیق است؛ تفسیر آن این است که یکی از منافع عبادت، یقین است و رسیدن به یقین جز از راه عبادت و بندگی امکان ندارد./د102/ف
منبع: عصر اندیشه