قیام ۱۵ خرداد؛ سرآغاز انقلاب اسلامی
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، جایگاه روحانیت شیعه در جامعه ایران و پیروی مردم از آنها، در قیام 15 خرداد نقش بسیاری داشت. در طول یک صد سال اخیر، روحانیان مبارز انقلابی، مردم مسلمان ایران را علیه سیاست ها و برنامه های ضد اسلامی سلسله قاجار و خاندان پهلوی بسیج کردند.
در طول این سال ها درک شیعه از مسائل سیاسی، به تدریج دچار تحول شد و با سیاسی شدن افکار عمومی مردم، روحیه مبارزه جویی با نظام های طاغوتی سرلوحه حرکت های آنان قرار گرفت. نخست قیام تنباکو علیه سلطه اقتصادی بیگانگان شکل گرفت. سپس افکار عدالت جویانه و قانون خواهی، در انقلاب مشروطیت و قانون اساسی مشروطه تبلور یافت. جنبش ملی شدن نفت نیز مبارزه ای ضد بریتانیایی بود که ابعاد گسترده تری در مقایسه با قیام تنباکو داشت.
سرانجام، نهضت پانزده خرداد سال 1342، در کوران فعالیت های سلطه جویان امریکا به وقوع پیوست؛ فعالیت هایی که در پوشش اصلاحات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ـ حقوقی و اجتماعی صورت می گرفت. این قیام، پایه های رژیم سلطنت پهلوی را متزلزل کرد. قیام خونین 15 خرداد، سر آغاز تحوّلات و دگرگونیهای شگفت آوری شد که به حق می توان از آن به عنوان «یوم اللّه» نام برد. در زیر اتفاقات و رویدادهایی که در 15 خرداد به وقوع پیوست به صورت خلاصه در اختیار خوانندگان قرار میگیرد. امید آنکه بتوان با دانستن آن راهی هر چند کوتاه برای آشنایی هر چه بیشتر خوانندگان با سرآغاز انقلاب اسلامی صورت پذیرد.
1.دستگيری امام خمينی (ره)
در سحرگاه 15 خرداد 1342، عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بیآلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی (ره) که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبندهای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند، دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند.
2.قيام پانزدهم خرداد قم
پس از انتشار خبر دستگيری امام (ره ) در پانزدهم خرداد 1342، بسياری از مردم قم، به منزل ايشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی ، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خيابان های اطراف، لبريز از جمعيتي شد که شعار "يا مرگ يا خمينی" را با هيجان شديدی تکرار می کردند.
در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بيانيه هايی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره )شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نيروهای مسلّح برای تقويت نيروهای شهربانی قم، تيراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زيادی از مردم زخمی شده يا به شهادت رسيدند. شدّت تيراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهيدان نبود و اين کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه يافت.
3.حمام خون در تهران
در پانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون ساير شهرها، در اعتراض به دستگيری امام خمينی (ره ) به خيابان ها ريختند و قيام خونين خويش را آغاز کردند. سيل خروشان کشاورزان غيور و کفن پوش ورامين، دهقانان کن و نيز مردم جماران به سوی تهران سرازير شد. انبوه جمعيت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فريادهای رعد آسای "يا مرگ يا خمينی" و "مرگ برشاه" تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قيام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال می ديد، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبديل ساخت.
4.راهپيمايی در ساير شهرها
در روز پانزدهم خرداد 1342، در بيشتر شهرها، درگيری، راه پيمايی، برگزاری جلسات و نيز سخنرانی بر ضد رژيم و اعتراض به دستگيری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شيراز، تبريز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بيشتری برخوردار بود که در اثر اين حوادث، تعداد زيادی کشته، مجروج يا زندانی شدند. در روز 15 خرداد 1342، در بيشتر شهرها راهپيمايی در اعتراض به دستگيری امام صورت گرفت.
5.تلاش رژيم برای تغيير واقعيت
قيام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبيدن رژيم سلطنت و گرچه به سرعت نتيجه قطعی نداد، آثار بسيار باقی گذاشت. از اين رو، عوامل رژيم حاکم، به روش های گوناگون کوشيدند با استفاده از همه امکانات و ازجمله رسانه های گروهی، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگيرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فريب دهند. بنابراين رژيم مدعی شد که عده ای از مردم، برای به دست آوردن پول، به تهاجم بر ضد دولت دست زده اند و گفتند که اين پول ها را شخصی به نام "جمال عبدالناصر" فرستاده تا در ايران، توطئه هايی صورت گيرد. البته با همه اين تلاش ها و ادعاهای پوچ و بی اساس، شعله قيام پانزدهم خرداد 1342، روز به روز روشن تر می گرديد.
6.پانزدهم خرداد در مطبوعات جهان
پس از قيام پانزدهم خرداد 1342، مطبوعات خارجی به صورت های مختلف و با تيترهايی درشت، از اين روز نام بردند. برای مثال روزنامه "دی ولت" در شماره 129 خود نوشت:" در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمينی که عليه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد". يا روزنامه "الاهرام" در 16 خرداد نوشت: "ديروز تهران در آتش خشم شعله ور شد... اين، شديدترين تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دينی، روح الله خمينی و ياوران او دستگير گرديدند".
7.انعکاس نهضت پانزدهم خرداد
پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342، با وجود سانسورهای شديد دستگاه شاه، خبرهای دستگيری امام خمينی(ره) و قيام 15 خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش يافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزه های علميه نجف، کربلا و کاظمين، به حمايت از امام خمينی (ره)، تلگراف هايی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بين المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژيم را به شدٌت محکوم کردند. تمام اين جريان ها در حالی صورت می پذيرفت که در مطبوعات کشور هيچ خبری ازحقايق و وقايع منعکس نمیشد.
8.آزادی امام امٌت
جنبش پانزده خرداد، اگرچه واکنش طبيعی مردم مسلمان در برابر مصوٌبات خلاف اسلام رژيم و بازداشت امام خمينی(ره) بود، آزادی فوری ايشان را در برنداشت. از اين رو، اعتراض ها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوٌل کشور،برای چاره جويی، در تهران اجتماع کردند. رژيم حاکم که از يک پانزده خرداد ديگر بيمناک بود، کوشيد آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقليد، اعلاميه ای صادر کردند مبنی بر اين که امام خمينی (ره ) مجتهد جامع الشرايط و مرجع تقليد است و براساس قانون، از محاکمه و تعرٌض مصون است. سپس با انتشار اين مطلب، رژيم خود به خود مجبور شد برای فرو نشاندن نارضايتی های عمومی، امام خمينی را در هجدهم فروردين 1343 آزاد کند.
9. آثار قیام 15 خرداد
به طور کلی قیام 15 خرداد آثار عمدهای از خود برجای نهاد:
1- رهبری حرکتهای مخالف رژیم را به مذهبیها منتقل کرد و چپیها را به حاشیه راند.
2- کشتار مردم در قیام 15 خرداد، چهرة مزدورانه شاه را که تا آن زمان تقصیرها را به گردن نخست وزیران میانداخت افشا نمود و انقلابیون پس از آن به راههای اصلاح طلبانه پشت کرده سرنگونی نظام سلطنتی را خواستار شدند.
3- از آن پس طرد همه قدرتهای بیگانه از ایران مورد توجه قرار گرفت و سرانجام قیام 15 خرداد و نقطه آغاز نهضت بازگشت به خویشتن در کشور شد. از آن پس انجمنهای اسلامی در نقاط مختلف پدید آمدند و جو غیر اسلامی در دانشگاهها و دیگر مجامع به آرامی شکسته شد./826/د101/ف
سال 1359 از یکی از اساتید یهودی آلمان پرسیدند «استاد! چرا رسانههای شما نمیگویند امام خمینی؟؟؟»
خندهای کرد و گفت:
«آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!»
کیفش را باز کرد و یک کتاب درآورد.... ترجمهی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود...
گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد...
وقتی ما بگوییم "امام"،
ایشان بین کشورهای دنیا شاخص میشود...
چون کلمهی "امام" قابل ترجمه نیست...
ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد...
دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار میدهیم...
کلمهی "رهبر" به نفع ما و کلمهی "امام" به نفع آقای خمینی است...
از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد،
ما به ایشان میگوییم "آیتالله"،
اما "امام" یک بار معنوی دارد!
از طرفی ایشان آن طور میشود امام امت اسلامی که مسلمانهای دنیا را دور خودش جمع بکند!»
با این صراحت این را به من گفت....
یک رسانهی غربی یا شرقی را پیدا نمیکنید که گفته باشد «امام خمینی»...
رسانههای غربی حتی نپذیرفتند که یک آگهی بدهند به نام " امام خمینی"!!!!
حتی در ازای 60،000 مارک قبول نکردند که یک آگهی چاپ کنند !!!!
شهید بهشتی کلمهی امامت را در قانون اساسی گذاشت،
ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود....
امام خمینی گفتند شما نمیتوانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند....
وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است،
عده ای ناراحت شدند ....
بازرگان اعلام استعفای دستهجمعی دولت را کرد....
امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود....
آنها غافل از این نکته بودند که :
امامتمحوری،
امّتگرایی،
عدالتگستری،
و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود....
امام خمینی از دنیا رفتند....
« مانمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان "امام" بگوییم» !!!!
این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛
شهید بهشتی قربانی شد برای احیای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده،
امام این را از سال 48 مطرح کرده،
شما میگویی نمیخواهیم ؟؟؟
به اسم اِعزاز امام خمینی گفتند به جانشیناش نمیگوییم امام!!!
انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را میخواهم با شما دفن کنم!!!
جملهی دومشان این بود :
« خبرگان مرجع تعیین نکرده است»
یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام....
وقتی ایشان جای « امام» گذاشت « رهبر»،
«امّت» شد « ملّت»....
یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسیها را پذیرفتیم
و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم ...
وقتی « امّت» شد « ملّت»،
عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند
به عناصر ملت یعنی « شهروند» و « هموطن»
هر کاری که بکنیم، وصلهپینه کردن است...
✔️ شما هر کاری بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگویید
"امام خامنهای....تا موقعی که کلیدواژههای قرآنی امام خمینی –که رأس آنها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود،
هر کاری که بکنیم، وصلهپینه کردن است...
✔️ شما هر کاری بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگویید
"امام خامنهای....