یادداشت؛
داستان هزار و یک شب خصوصیسازی
جلسه پشت جلسه، اما حاصل هیچ، دقیقاً هیچ که اگر غیر از این بود، بعد از بیست و نهمین جلسه بررسی آخرین اقدامات صورت گرفته برای آمادهسازی باشگاههای فرهنگی ورزشی استقلال و پرسپولیس برای واگذاری به بخش خصوصی، وزیر ورزش ناچار به تکرار واضحاتی نمیشد که سالهای سال است رسانهها به اشکال مختلف فریاد میزنند و به گوش کسی نمیرود!
به گزارش خبرگزاري رسا، درست است، واگذاری پرسپولیس و استقلال به نفع ورزش کشور است. کوچکترین تردیدی در این راستا وجود ندارد. کمترین سودی که خصوصی شدن سرخابیهای پایتخت میتواند برای ورزش کشور و دولت و حتی مردم در پی داشته باشد کوتاه شدن دست آنها از بیتالمال و بسته شدن پروندههای بلندپروازانه و دلالیهای آقایانی است که هزینهاش از جیب مردم داده میشد، اما وقتی وزیر ورزش به این واضحات اشاره میکند که «کار واگذاری در مجموع هم به نفع پیشرفت ورزش کشور است و هم حل مسائل دو باشگاه» و مدعی میشود که تمرکز ویژه مسئولان وزارت ورزش و جوانان و سازمان خصوصیسازی و بورس به منظور برگزاری جلسات مستمر هفتگی، حتماً میتواند در کوتاهترین زمان، زمینه لازم برای خصوصیسازی را مهیا کند، آنچه به مردم مخابره میشود یک چیز است؛ شعار، شعار و باز هم شعار که همواره از نهایی شدن کار تا چند ماه آینده خبر میدهد. همان ماه سرنوشتسازی که البته سالهاست از راه نرسیده و همچنان وعدهاش داده میشود.
سالهاست که وزیران، مدیران، نمایندههای مجلس و حتی رؤسای جمهور از اهمیت و لزوم خصوصی شدن پرسپولیس و استقلال میگویند و منفعت این تصمیم مهم را برمیشمارند، اما هنوز هم سر خانه اول هستیم، وقتی سلطانیفر هم همان حرفهای تکراری را میزند و بعد از بیست و نهمین جلسه بررسی این موضوع تازه از اهمیت و فواید اجرایی شدن این طرح میگوید! فوایدی که مردم و رسانهها خیلی بهتر از سلطانیفری که چند سال است وزیر ورزش شده، میدانند و نمونههای آن را بارها و بارها از زبان او و امثال وزیر شنیدهاند و دیگر گوششان از این حرفها پر است و چشمانتظار اجرا شدن این طرح هستند، نه شنیدن منفعت یا اهمیت آن!
گوش مردم، رسانهها و جامعه فوتبال از طی شدن مراحل مختلف پر است؛ از جلسات پرتعدادی که رقم آن از روزهای یک ماه هم رد میشود، اما نتیجهای به دنبال ندارد. از مصوباتی که با حضور هیئت عالی واگذاری و افراد ذیصلاحی، چون وزرای اقتصاد و دارایی، ورزش، دادگستری و مسئولان اتاق بازرگانی ابلاغ میشود، اما به جایی نمیرسد. داستان واگذاری سرخابیها حتی تا پای فروش هم رفته و به مزایده هم گذاشته شده و خریدارانی نیز بودند که خواهان آنها شدند، اما این نهایت کار بوده، چراکه یا بدهیهای هنگفت آنها خریداران را پشیمان کرده و باعث شده پا پس بکشند یا آنکه اصلح بودن خریداران از سوی نهادهای ذیربط تأیید نشده که نتیجه در هر دو صورت یکی بوده و دیگر هیچ!
همان هیچی که امروز بار دیگر روی آن مانور میشود، اما با این تفاوت که دیگر حنای آقایان رنگی ندارد و کسی اهمیتی به این برشمردن مراحل و گزارشهای تکراری جلسات نمیدهد تا زمانی که این داستان به پایانی خوش منتهی شود. اتفاقی که البته بعید است رخ دهد و در این زمینه اذهان عمومی بیش از آنکه شعارها و وعدههای وزیر را باور کنند، حرفهای معاون سابق وزیر ورزش را باور میکند که صراحتاً میگوید سرخابیها قابل واگذاری نیستند.
بدون تردید پرسپولیس و استقلال باید به بخش خصوصی واگذار شوند تا دستشان از جیب مردم کوتاه شود، مسئلهای که در این بین نباید به دست فراموشی سپرده شود. فراهم شدن بستر لازم برای عملی کردن این مهم است اگر نخواهیم شاهد آن باشیم که سرنوشت این دو باشگاه مطرح ایران چیزی شبیه به راهآهن یا تراکتورسازی شود که با وجود داشتن مالکی متمول و پرمدعا باز هم رنگ آرامش و خوشبختی به خود ندیدند، چراکه در فوتبال ایران برخلاف فوتبال دنیا شرایط برای باشگاههای خصوصی مهیا نیست. شرایطی که از جمله آن حق پخش تلویزیونی است و درآمدزایی از تبلیغات محیطی و بلیتفروشی که اولی را فوتبال همچنان باید خوابش را ببیند و در دو مورد بعدی هم سالهاست که با وجود تهدیدهای AFC نتوانستهاند آن حل و فصل کنند. با این شرایط و صدالبته نبودن همت و عزمی راسخ برای خصوصی کردن باشگاههای فوتبال ایران، آیا میتوان به شعارهای خوشآب و رنگ وزرا و گزارشات پرطمطراقی که میدهند، دل بست و امید داشت؟ بیشک تجربه ثابت کرده که پاسخ این سؤال منفی است!/1360/
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات