ساختار آمریکایی تولید ایدههای حکمرانی
به گزارش خبرگزاري رسا، امروز به توزیع جهانی اندیشکدهها و بهطور خاص جهتگیری، اهداف و ایدئولوژیهای اندیشکدههای ایالات متحده آمریکا خواهیم پرداخت؛ کشوری که رکورد بیشترین تعداد اندیشکده را با بالاترین سطح اثرگذاری بهنام خود ثبت کرده است.
توزیع جهانی اندیشکدهها
براساس آخرین آمار ارائهشده توسط TTCSP، که درواقع یک شاخص و گزارش جهانی معتبر برای ارزیابی اندیشکدههای سراسر جهان محسوب میشود؛ اگرچه کشورهای مختلف دنیا به ضرورت تشکیل اتاق فکرها پی برده و طی دهههای اخیر به تعداد اندیشکدهها در دنیا افزوده شده ولی دراینمیان ایالات متحده با تعداد بیشماری از اتاق فکرها با اختلاف بالا صدرنشین است و درمیان شاخصهای ارزیابی نیز اندیشکدههای ایالات متحده گوی سبقت را از دیگر اندیشکدهها ربودهاند. آخرین آمار جهانی در ارزیابی سالانه عملکرد و تعداد اندیشکدهها در پایان سال 2019 (27 ژانویه 2020؛ هفتم بهمن 1398) منتشر شده است. برایناساس تعداد کل اندیشکدهها در جهان، هشت هزار و 248 اندیشکده است که ازاینمیان، 1872 اندیشکده به ایالات متحده تعلق دارد و هند و چین بهترتیب با 509 و 507 اندیشکده در رتبههای دوم و سوم قرار دارند که همین آمار نیز حکایت از اختلاف فاحش و سهم بیشتر ایالات متحده در اتاق فکرهای جهان دارد. نکته قابلتامل اینکه نام جمهوری اسلامی ایران نیز میان 25 کشور با بیشترین تعداد اندیشکده در سطح جهان، اگرچه در رنک پایین ولی به چشم میخورد، براساس این آمار ایران تنها دارای 64 اندیشکده است.
«بحران»؛ مهمترین علت شکلگیری اندیشکدهها
اندیشکدهها در ایالات متحده براساس اهدافی که تعریف میکنند و درجه دوری و نزدیکی به محور قدرت از اهمیت برخوردارند. اما با اینحال مهمترین عامل برای شکلگیری هریک از آنها برخی اتفاقات و حوادث خاص بوده است.
برای مثال اندیشکدههایی که روی مسائل اقتصادی متمرکز بودهاند، معمولا بعد از بحرانهای بزرگ اقتصادی به وجود آمدهاند، اندیشکدههایی که روی مسائل امنیتی متمرکز بودهاند، بعد از دست به گریبان شدن ایالات متحده با بحرانهای مربوط به مسائل سیاسی و امنیتی به وجود آمدهاند.
بهعبارتی دیگر مهمترین اتاقهای فکر در ایالات متحده زمانی به وجود آمدهاند که یک بحران و مساله خاص به وجود آمده است. برای مثال بحرانهایی شبیه رکود شدید اقتصادی منتج از بحران اقتصادی سال 1929 سبب بهوجود آمدن موسساتی بهمنظور سیاستگذاری اقتصادی شده است، ازجمله میتوان به انجمن برنامهریزی ملی (National Planning Association) اشاره کرد که در سال 1934 و تنها چند سال بعد از رکود ناشی از بحران اقتصادی 1929 به وجود آمد.
همچنین بنیاد مالیات (Tax Foundation) در سال 1937، ازجمله موسساتی است که بعد از اعمال سیاستهای اقتصادی حمایتگرایانه روزولت و مشاور اقتصادی او یعنی جان میناردکینز بهمنظور مداخله دولت در اقتصاد و حمایت از بنگاههای اقتصادی به وجود آمد؛ سیاستهایی که سبب شده بود دولتی که نقش آن تبدیل به مداخلهگر و حمایتگر شده بود، حالا برای دریافت مالیات از مردم به مشکل برخورد.
کمیته توسعه اقتصادی (Committee for Economic Development) هم در سال 1943 به وجود آمد، زمانی که ایالات متحده بهعنوان تنها پیروز جنگ دوم جهانی درحال سر برآوردن از دل نظام بحرانزده بینالملل بود؛ جهانی که تمام قدرتمندان سابق خود را بهدلیل جنگ فرسایشی از دست داده بود و حال ایالات متحده خود را آماده میکرد تا با بیرون آمدن از سیاستهای انزواطلبانه مونروئه، وارد یکهتازی در آن شود و ترتیبات سیاسی و اقتصادی آینده آن را صورت دهد. سرمشقهای همین کمیته توسعه اقتصادی سبب شد ایالات متحده طرح مارشال را به کشورهای اروپایی بحرانزده پیشنهاد دهد و خود را بهعنوان برادر بزرگتر همه این کشورها معرفی کند و به این ترتیب آینده نظام بینالملل را متاثر از سیاستهای خود کند.
در همین زمینه میتوان به ضرورتهایی اشاره کرد که شرکت هواپیمایی داگلاس و نیروی هوایی ایالات متحده را به این نتیجه رساند شرکت رند (RAND Corporation) را در سال 1946 تاسیس کنند تا فناوری تسلیحاتی و تحلیلهای دفاعی استراتژیک را برای جهان روبهجلوی ایالات متحده خصوصا در دوره جنگ سرد متحول کند. همین روند در سالهای منتهی به دهه 1980 و به دلیل ایجاد بحرانها، نیازها و فوریتهای جدید برای ایالات متحده آمریکا، سبب شد تا اتاقهای فکر جدید براساس الگوهای جهانی شدن به وجود آیند، اتاقهای فکری که دیدگاه لیبرال، جهانی شدن، محیطزیستگرایانه، مبارزه با تروریسم و جرائم سازمانیافته بینالمللی را تجویز میکردند که ازجمله مهمترین آنها میتوان به مرکز پیشرفت آمریکا (Center for American Progress) و مرکز تحقیقات در زمینه دسترسی و رهبری آموزشی (Center for Research on Educational Access and Leadership) اشاره کرد. همین سازمان اخیر با دموکراتهای ایالات متحده و با رئیسجمهور پیشین این کشور باراک اوباما رابطه بسیار خوبی داشته است.
اولین اندیشکدهها در ایالات متحده
بنیاد اوقاف برای صلح بینالمللی کارنگی(Carnegie Endowment for International Peace)، قدیمیترین اتاق فکر ایالات متحده آمریکا محسوب میشود که در سال 1910 بهوجود آمده است. موسسه تحقیق صلح ایالات متحده آمریکا (Institute for Government Research) که بعدها با دو سازمان ترکیب شد تا موسسه بروکینگز را تاسیس کند نیز در سال 1916 ایجاد شد. دیگر سازمانهایی که در اوائل قرن بیستم تاکنون بهعنوان اتاقهای فکر تاثیرگذار به رسمیت شناخته شدهاند، ازجمله موسسه هوور (Hoover Institution) که در سال 1919 تاسیس شد، صندوق قرن بیستم (Twentieth Century Fund) که در سال 1919 ایجاد شد و اکنون بهعنوان موسسه قرن شناخته میشود، دفتر کلی تحقیقات اقتصادی (National Bureau of Economic Research) در سال 1920، شورای روابط خارجی (Council on Foreign Relations) در سال 1921 و شورای تحقیقات علوم اجتماعی (Social Science Research Council) که در سال 1923 به وجود آمد، همه و همه از نخستین اندیشکدههایی هستند که با رسالتهای عمومی و مسائل مربوط به حکمرانی در ایالات متحده به وجود آمدند.
رسالتهای اندیشکدههای آمریکایی و تعداد پراکندگی در ایالات
اتاقهای فکر در ایالات متحده هم رویکرد داخلی دارند و هم رویکرد کاملا خارجی. تا سال 2013، 21 اتاق فکر بزرگ در ایالات متحده بیش از یک میلیارد دلار در سال هزینه کرده بودند. خصوصا بعد از دهه 1990 رویکرد اندیشکدهها بهسمت مسائل جهانی معطوف شده و بهدنبال رسالتها و اهداف جهانی رفتهاند، به همین دلیل است که توجه نسبت به بهداشت همگانی جهانی، محیطزیست، گرمایش زمین و مبارزه با جرائم سازمانیافته بینالمللی، تروریسم بینالمللی، موادمخدر و... بهعنوان موضوعات جهانی موردتوجه اندیشکدهها قرار گرفته است. بااینحال کم نیستند اندیشکدههایی که همچنان تمرکز بیشتر روی رویکردهای داخلی و حتی محلی و ایالتی دارند.
براساس آخرین گزارش جهانی از اندیشکدههای جهان که در اواخر ژانویه 2020 منتشر شده، با توجه به استقرار 408 اندیشکده در واشنگتندیسی، پایتخت ایالات متحده را میتوان به پایتخت اتاق فکرهای این کشور نیز تعبیر کرد. ایالت ماساچوست با 176 اندیشکده و کالیفرنیا با 172 اندیشکده در رتبههای بعدی قرار دارند. نیویورک نیز 150 اندیشکده را در خود ثبت کرده و بعد از این ایالت ویرجینیا با توجه به 107 اندیشکدهای که دارد، پیشتاز است. اگرچه ایالتهای بعدی اختلافشان فاحش میشود، بهطوریکه ایالت ایلینوی با 64 اندیشکده در رتبه بعدی قرار دارد و درنهایت آلاسکا با دو اندیشکده در انتهای این لیست 1872 اندیشکده ایالات متحده قرار دارد.
رویکردهای ایدئولوژیک اندیشکدههای ایالات متحده آمریکا
درمیان اندیشکدههای ایالات متحده 37درصد رویکرد ایدئولوژیک محافظهکار، 47درصد رویکرد مرکزگرا یا رویکرد دولت فدرال و تنها 16درصد آنها رویکرد لیبرال داشتند. گزارش مفصلی توسط موسسه بروکینگز درخصوص اندیشکدهها و حکمرانی در ایالات متحده (Think Tanks and Governance in the United States) منتشر شده است که توجه به برخی دادههای آن به طبقهبندی ایدئولوژیک، مالی، سیاسی و هویتی اندیشکدهها در ایالات متحده آمریکا کمککننده است. جدول زیر بخشی از این گزارش است که میتواند درخصوص شناخت این طبقهبندی موردتوجه قرار گیرد.
اطلاعات بهدستآمده از تحلیل اندیشکدههای ایالات متحده نشاندهنده این است که موسسه بروکینگز پراستنادترین اندیشکده ایالات متحده آمریکا به شمار میرود و پس از آن شورای روابطخارجی، موسسه امریکن اینترپرایز، بنیاد هریتیج، مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (Center for Strategic and International Studies) قرار دارند.
تعیین جهتگیری سیاسی اندیشکدههای آمریکایی
یکی از چالشهای بررسی اندیشکدهها، تشخیص جهتگیری سیاسی برای هر یک از این نهادها است. جهتگیری سیاسی اندیشکدهها را براساس ارزیابی و تحلیلی که وبسایت FAIR درخصوص آثار این اندیشکدهها، نیروی انسانی آنها، تفسیر رسانهای از آثار آنها و... به دست داده است، میتوان بررسی و تحلیل کرد.
الف. جهتگیری محافظهکار
اندیشکدههای محافظهکار عموما کمتر به تنظیم مقررات مربوط به تجارت و مالیاتهای کمتر راغب هستند. این اندیشکدهها همچنین بیشتر متمایل به حمایت از بودجههای نظامی بیشتر و پیدا کردن راهحلهای نظامی برای مسائل سیاست خارجی خود هستند.
اندیشکدههایی که با جهتگیری راست تشکیل شدهاند، عموما از اهداف محافظهکارانه پشتیبانی میکنند، اما ممکن است در جنبههای مهم خط محافظهکاری با آنها تفاوتهایی داشته باشند. برای مثال موسسه کیتو (Cato Institute)، ضمن ترویج سیاستهای محافظهکارانه ازجمله خصوصیسازی تامین اجتماعی و کاهش شدید مالیات، نگاه انتقادی نسبت به مداخله نظامی و جنگ عراق داشت. با این حال رسانهها به احتمال زیاد به مواضع محافظهکارانه، طرفداری از صادرات و مخالفتهای این موسسه با آزادیهای مدنی یا مخالفتش با مداخلهگرایی دولت استناد میکنند، بنابراین بهطور کلی این اندیشکده را بهعنوان یک اندیشکده راستگرا طبقهبندی میکنند.
ب. جهتگیری ترقیخواه
درعینحال اتاقهای فکر ترقیخواه (progressive) معمولا از نقش فعالتر دولت در ارتقای برابری و رفاه عمومی حمایت میکنند. مراقبتهای بهداشتی– سلامتی فراگیر، دسترسی بیشتر و بزرگتر به آموزشوپرورش و تحریک اقتصاد ازطریق برنامههای شغلی و نه کاهش مالیات نمونههایی از مواضع اساسی اندیشکدههای ترقیخواه است. ترقیخواهان شدیدا متمایل به حمایت از قواعد محیطزیستی محکم ازجمله اقداماتی برای مقابله با گرم شدن کره زمین هستند و از این قواعد حمایت میکنند و متعاقبا نسبت به راهحلهای نظامی برای مسائل بینالمللی مردد هستند.
ج. جهتگیری چپ
اندیشکدههای با جهتگیری چپ مخالف با رویکردهای رقبای محافظهکار خود درخصوص مسائلی شبیه به مالیات و مقررات هستند، اما در مسیر رسیدن به هدف با اندیشکدههایی که رویکرد ترقیخواه دارند نیز متفاوت هستند و آنها راهحلهایی را که با پذیرش وضع موجود ترسیم میشوند، نمیپذیرند. برای نمونه، اندیشکدههای با جهتگیری چپ میتوانند پوشش بیمه خصوصی درمانی را برای افراد بیشتری قائل باشند، اما با این حال از نظام پرداختهای مالیاتی حمایت نمیکنند. این اندیشکدهها متمایل هستند تا از اقدامات نظامی حمایت کنند، اما از مواضع بینالمللگرایانهتری نسبت به اندیشکدههای محافظهکار برخوردارند، همانطور که مرکز پیشرفت آمریکا (Center for American Progress) چنین رویکردی را اتخاذ کرده و برای جابهجایی نیروهای نظامی و سربازان ایالات متحدهآمریکا از عراق با نیروهای عضو ناتو قائل بود، نه اینکه ایالات متحده بهطور کلی نیروهای خود را از عراق فراخواند. اندیشکدههای با گرایش چپ، راحتتر از اندیشکدههای دیگر میتوانند پشتوانه شرکتهای مختلف را به خود جذب کنند.
در همین راستا وبسایت موسسه FAIR، که ارزیابی و تجزیه و تحلیل موسسات جهان را برعهده دارد تاکید میکند، اندیشکدههای مرکزگرا که رویکردهایشان بهنفع دولت فدرال ایالات متحده آمریکاست، عموما وضعیت سیاسی حفظ وضع موجود را دنبال میکنند و به دنبال پیشنهادهایی هستند که بتوانند حمایتهای دوجانبه احزاب ایالات متحده آمریکا یا رویکردهای رقیب را به خود جذب کنند. آنها عموما تبدیل به محفلی میشوند که مقامات سابق هر دو حزب ایالات متحده آمریکا در آنجا رفتوآمد کنند. البته مرکزگرایی این اندیشکدهها مربوط به طیف عمومی نظام سیاسی در ایالات متحده آمریکا یا مواضع رسانهای که در عقاید عموم مردم در جامعه آمریکا وجود دارد، نیست. مثلا کاهش مزایای بازنشستگی (اصلاح حقوق) یک موضع محبوب در میان مرکزگرایانی است که خود را مرکزگرا مینامند، با این حال در نظرسنجیهای مربوط به افکار عمومی حمایت بسیار کمی نسبت به این مسائل به وجود میآید.
جهتگیری سیاسی اندیشکدهها گهگاهی مجددا باید موردارزیابی قرار گیرد تا مشخص شود که آیا این اندیشکدهها در طول یک دوره تاریخی جهتگیری خود را تغییر دادهاند یا خیر. گاهی اوقات پس از آنکه اندیشکدهها دستهبندی شدند، مواضعی را اتخاذ میکنند که مواضع قبلی آنها را زیرسوال میبرد و بنابراین ضرورت دارد تا جهتگیری سیاسی آنها مجددا تجزیه و تحلیل شود. حتی مواضع آنها نسبت به تغییرات در تنظیمات سیاسی نیز دستخوش تحولات میشود. بهعنوان مثال موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک (Washington Institute for Near East Policy) پیش از این به دلیل ارتباط دوطرفهای که با جمهوریخواهان و جناح محافظهکار این حزب و جناح محافظهکارتر حزب دموکرات داشت، در طبقهبندی راست قرار میگرفت. با این حال، با توجه به تعداد تحلیلگران نومحافظهکار موسسه WINEP خصوصا در سالهای حکومت جرج بوش و تغییر آن به سمت سیاستهای حزب دستراستی لیکود (حزب بنیامین نتانیاهو در اسرائیل)، جهتگیری خود را به سمت محافظهکاری داد.
این جدول توسط وبسایت موسسه FAIR منتشر شده است، موسسهای که همانطور که اشاره شد ارزیابی و تجزیهوتحلیل اندیشکدههای جهان را انجام میدهد. در جدول رتبهبندی اندیشکدهها، جهتگیری سیاسی، و... مورد ارزیابی قرار گرفته است.
موثرترین اندیشکدههای آمریکا
وبسایت The Best Schools که منبع آنلاینی در محیط آکادمیک و برای آموزش آنلاین است، بهتازگی رتبهبندی از 50 اندیشکده تاثیرگذار را در ایالات متحده آمریکا منتشر کرده است. علت تمرکز بر ایالات متحده این است که مهمترین اندیشکدههای بینالمللی در این کشور مستقر هستند. تنها برخی از اندیشکدهها شبیه موسسه صلح و امنیت مستقر در سوئد یا SIPRI هستند که دارای نفوذی مساوی با برخی از اندیشکدههای آمریکایی هستند.
این رتبهبندی شبیه به سایر رتبهبندیها، با «اندیشکدهها بهعنوان مشاغلی برای فروش ایدههایشان» برخورد میکند. اما این رتبهبندی بیشتر از رتبهبندی قبلی در رسانههای اجتماعی متمرکز بوده است. بسیاری از نویسندهها، استدلال میکنند که در «عصر اینترنت، که در آن هر اتاق فکری یک وبسایت دارد» ما «میتوانیم اندیشکدهها را مانند مشاغل بازاریابی موتور جستوجوگر قلمداد کنیم، یعنی تلاش برای بازاریابی ایدههای خود از طریق اینترنت و بهخصوص از طریق وبسایتهای خودشان».
اوایل هرسال، آماری درخصوص تاثیر اندیشکدههای محافظهکار و آزادیخواه در رسانههای اجتماعی منتشر میشود. 14 گروه در این فهرست مشخص هستند. اگرچه درخصوص تاثیر رسانههای اجتماعی از مقیاسهای متعددی استفاده شده، با این حال معیارها و مقیاسهای TheBestSchools.org بیشتر مورد استناد قرار گرفته است. این معیارها درخصوص این چهار گروه بیشتر شباهت دارند: بنیاد هریتیج، کیتو، موسسه میزز و موسسه آمریکن اینترپرایز. موسسه میزز یکی از کمبودجهترین موسسات (چهار تا پنجمیلیون دلار) را در اختیار دارد. با این حال تاثیر آنها در رسانههای اجتماعی یا استناد بیشتری که به آنها میشود، سبب شده جایگاه آنها در این مورد ارتقا یابد.
با این حال علیرغم اینکه عنوان شده است که «50 اندیشکده موثر جهان در ایالات متحده مستقر هستند» برخی منابع درخصوص آن تردید کرده و گفتهاند در بسیاری از تحلیلها درخصوص رتبهبندی اندیشکدهها «ارزش و شایستگی ذاتی اندیشکدهها و برنامه فکری آنها» را در نظر نمیگیرند و صرفا به ارزش مالی و پولی آنها بسنده میکنند. با این حال محبوبیت وبسایت یک اندیشکده، در رتبهبندی آن اندیشکده در برابر تمام اندیشکدههای دیگر از اهمیت برخوردار است. با توجه به میانگین تعداد بازدیدکنندگان ماهانه (بهطور خاص، ترافیک در جستوجوی وبسایت آن)، تعداد کلمات کلیدی/یا عبارات آن اندیشکده که جستوجو شده است، ارزش پولی آن ترافیک و... رتبهبندیها صورت گرفته است.
گرچه وبسایتهایی شبیه The Best Schools تمایل دارند تا اظهار کنند در رتبهبندی متوسط درآمد سالانه را در نظر میگیرند، تعداد متوسط مراجعات یا استنادات رسانهای در هرسال توسط موسسات خارجی، تعداد دستهبندیهایی که یک اندیشکده توسط وبسایت GoTo Think-Tank Index کسب کرده و... رتبهبندیها و مقیاسهای دقیقی برای اندازهگیری آنها به وجود آمده است. با این حال به دلیل اینکه اطلاعات برخی از این موسسات ناقص یا غلط است، نمیتوان روی این موضوع تمرکز کرد که دقیقا جایگاه اندیشکدهها، همانی است که این موسسات تعریف کردهاند. مشکل دیگر در رتبهبندیها این است که اطلاعاتی درباره نحوه گردآوری دادهها ارائه نمیشود و بسیاری از اندیشکدهها مثل موسسه هادسون را نمیتوان در این رتبهبندیها قرار داد.
هم رتبهبندیای که The Best Schools را ارائه داده است و هم رتبهبندیای که در GoTo Think-Tank Index بهصورت سالانه منتشر میشود (و اتفاقا در گزارشهای مفصل درخصوص تمام مقیاسهای اندیشکدهها چه غیرآمریکایی و چه آمریکایی توصیفاتی بیان کرده است) و هم رتبهبندیای که در SEMrush آمده است، همگی با استناد به برخی از مقیاسهای خاص موردتوجه خود رتبهبندیها را انجام دادهاند، اما با این حال قید «استناد بیشتر» توسط هر سه اینها مورد توجه بوده است.
اندیشکدههای برتر در زمینه ایدههای نوآورانه
موسسه کیتو (Cato Institute)؛ مواضع آزادیخواهانه کیتو که زمانی بهعنوان حاشیهای در نظر گرفته میشد، اکنون شدیدا مورد توجه قرار گرفته است. کیتو با برخورد ضدخشونتآمیز و ضدواشنگتنمحور، با لیبرالها با فشار خود مبنیبر خصوصیسازی تامین اجتماعی و همچنین با محافظهکاران با در جنگ عراق مخالفت کرده است.
موسسه بروکینگز (Brookings Institution)؛ از اصلاحات روی مراقبتهای بهداشتی گرفته تا توصیههایی مربوط به بستن زندانها در خلیج گوانتانامو، بروکینگز دارای وسعت تخصصی است که به آن این امکان را میدهد تا تقریبا برای هر مساله مهم پیشروی ایالات متحده، اصلاحات ابتکاری را ارائه دهد.
بنیاد اوقاف صلح بینالمللی کارنگی (Carnegie Endowment for International Peace)؛ نقش کارنگی در مخالفت با حمله به عراق و ارائه تحقیقات انتقادی درمورد موضوعاتی ازجمله برنامههای هستهای ایران و کره شمالی، آن را در مرکز توجهات و مباحثات سیاسی در واشنگتن قرار داد.
بهترین اندیشکدههای جدید (از 5 سال پیش)
شورای اروپایی روابط خارجی (European Council on Foreign Relations)؛ شورای اروپایی روابط خارجی متشکل از وزنههای سنگین اروپا مانند برندههای ممتاز و برجسته صلح نوبل، ازجمله مارتی آتیساری و وزیر خارجه سابق آلمان یوشکا فیشر، قصد دارند سیاست خارجی مشترکی را در اروپای یکپارچه اتخاذ کنند.
بروگل (Bruegel)؛ بروگل با تامین مالی کشورهای عضو اتحادیه اروپا و واقع در بروکسل ایجاد شده است و در زمینه رشد اقتصادی اروپا و رقابتیتر شدن این قاره در اقتصاد جهانی تخصص دارد.
مرکز پیشرفت آمریکا (Center for American Progress)؛ این مرکز بهعنوان مرکز فکری دموکراتهای واشنگتن دیسی فعالیت میکند و از افراد برجستهای در حوزههای تخصصی مختلف بهرهمند است.
بیشترین تاثیر در مباحثات مربوط به سیاستگذاری عمومی
موسسه بروکینگز (Brookings Institution)؛ وقتی مناظرات و بحثهای مهمی در واشنگتن اتفاق میافتد، در زمینه صلح در خاورمیانه، تامین مالی جهانی یا استراتژی شهری، بروکینگز درحال گفتوگو درخصوص آن موضوع است و این نشان میدهد که این موسسه نقش بسیار فعالی در مباحثات و مجادلات مربوط به سیاستگذاری عمومی دارد.
بنیاد هریتیج (Heritage Fundation)؛ یک رویکرد حزبی، وسواس در مورد آخرین تحولات و موضوعات سیاسی، یک استراتژی موثر در بازاریابی و نزدیک شدن به صندلی قدرت بنیاد هریتیج را تبدیل به یک عنصر تاثیرگذار کرده است./1360/