انسان صلح طلب و مصلح جهانی
یکی از اعتقادات راسخ ادیان آسمانی، اعتقاد به وجود منجی آسمانی و الهی است. در بین عالمان مسلمان نیز اتفاق نظر بر وجود منجی جهانی از نسل پیامبر اکرم(ص) وجود دارد هرچند اختلافات جزئی در این باره هست. یکی از مهمترین کارویژه های مصلح جهانی، ایجاد «صلح جهانی» است. «صلح جهانی» در پرتو تکامل «عقول انسانی» رخ میدهد و «عقول انسانی» با «ظهور» تکاملی می یابد چنان که در روایت آمده است: «إذا قام قائمنا وضع الله یده علی رئوس العباد، فجمع بها عقولهم و کملت به أحلامهم؛[1] وقتی حضرت قائم(ع) ظهور کنند، دستشان را بر سر مردم می گذارند و عقلها و آرزوها و خلاصه اخلاقشان کمال می یابد.». به برکت تکامل عقل دیگر ریشه «جنگ و خشونت» که خودخواهی و زراندوزی و به دست آوردن بیشتر مطامع دنیوی است تا حد بسیاری بالایی در انسان ها فروکش می کند از این رو دیگر برای دستیابی به «مال» حقوق دیگران ضایع نمی گردد.[2] و به فرموده پیامبر اکرم(ص) «ذهبت الشّحناء والبغضاء؛[3] دیگر کینه توزی از بین مردم رخت برمی بندد.». تحقق «صلح جهانی» چنان فراگیر است که حتی از دایره صلح بین انسان ها فراتر رفته و حتی بین حیوانات نیز صلح و آشتی برقرار می گردد. بنا بر بعضی روایات حیوانات درنده و غیر درنده با هم صلح می کنند[4] و چوپان ها خیالشان از گرگ ها راحت است. حاکمیّت جهانی حضرت چنین تحوّلی جهانی را به دنبال دارد.
بنابراین و با تمرکز بر فرهنگ شیعی اگر انتظار ظهور چنین مصلح جهانی می رود باید انسان نیز خود را هم راستا با این مصلح نماید تا واژه «منتظِر» بر وی صدق نماید. اکنون که ضرورت صلح طلبی انسان معاصر به عنوان مقدمه ای برای ظهور مصلح صلح طلب مطرح گردید نیاز است نگاهی به وضعیت اندیشه ها و رفتارهای انسان معاصر در ابن باره بیفکنیم. در دوران معاصر بخشی از مردمان بر جنگ و خشونت دامن می زنند و سیاستمداران و حاکمانی نیز از آنها حمایت می کنند و شاید بهتر و صحیح تر آن است که حاکمان و سیاستمدارانی بر طبل جنگ و خشونت می کوبند و مردمانی و عناصر در میدان، پیاده نظام همین سیاست ها هستند. نمونه هایی از این خشونت و خونریزی در فلسطین، یمن، عراق، پاکستان، افغانستان و ...به وفور قابل مشاهده است. اما برخی مردمان «بی تفاوت» شده اند و با سیاست ها کاری ندارند و فقط به فکر تامین آسایش و آرامش و رفاه خود هستند. این گروه از انسان ها به وضوح می بینند سیاستمداران و دولت های آنان به اقصی نقاط دنیا لشگرکشی می نمایند و منابع نفت و ثروت کشورها را به یغما می برند و همان منابع به عنوان منابع مالی و اعتباری را در خدمت توسعه کشور خود قرار می دهند، لکن برای اینها تفاوتی نمی کند مهم این است که زندگی آنها آرام و مرفه باشد.
به یقین با نگاهی به تراث ارزشمند ادیان الهی به ویژه تراث گرانبهای اسلامی هردو گروه پیش گفته، انسان مطلوب و منتظر برای مصلح جهانی نیستند و در این تراز قابل تعریف نمی باشند. انسانی می تواند در تراز انتظار برای مصلح جهانی قرار گیرد که صلح طلب باشد. صلح طلبی مصادیق و نمودهای گوناگونی دارد از مقابله و اعتراض به سیاست های جنگ طلبانه گرفته است تا صلح طلبی در زندگی روزمره خود با همشهریان، اقوام و خانواده.
علیرغم پیشرفت های مادی بشر، ولی هم چنان «خود خواهی» جولان می دهد و «صلح طلبی» مغفول مانده است. در همین دوران ابتلای جهانی به کرونا، شاهد نمودهای بسیار زننده مخالف صلح طلبی و مصادیق بارز خودخواهی و خشونت بودیم. از «سرقت ماسک» گرفته تا «دعوا بر سر چند دستمال کاغذی»، «رها کردن سالمندان»، «تحریم دارو و تجهیزات پزشکی برای ایرانیان» و... همگی نمودهای از خشونت و جنگ بر علیه بشریت با قوت و ضعف بود. در این دوران حقیقت انسان معاصر بریده از خدا و دولت سکولار، از نقاب به ظاهر زیبای پیشرفت و تمدن، عیان گردید. اما در این میان جلوه هایی از صلح طلبی و کمک به هم نوع بروز و ظهور یافت. از حضور «طلاب و گروه های جهادی» در رسیدگی به بیماران کرونایی گرفته تا ارسال کمک های بشر دوستانه به دیگر کشورها. البته این جلوه ها فقط مخصوص ایرانیان نبود.برخی دولت ها و مردمان نیز کمک های بشر دوستانه فراوانی به دیگر کشورها داشتند از جمله چین که محموله های بهداشتی قابل توجهی به ایران ارسال کردند.
مطلب پایانی و قابل بررسی اینکه حاکميت صلح در جامعه نيازمند پنج عنصر اساسي است که در واقع دولت صلح و آسايش را محقق ميکند. اين پنچ عنصر: 1) امنيت، 2) عدالت فراگير، 3) فراواني غذا، 4) خالي شدن جامعه از فساد و در نهايت و بدنبال اين چهار عنصر مهم مدني و اجتماعي، عنصر 5) رضامندي عمومي معنا پيدا ميکند. از آنچه از خصوصیات صلح مهدوی و دوران حضور امام علیه السلام نقل شده است؛ این پنج عنصر بصورت برجسته و نهادینه ترسیم شده است.
1- امنيت: امنيت ابعاد و حوزههاي متفاوتي دارد. يکي از عرصههاي امنيت، امنيت معنوي است، شرايطي که افراد رعايت ضوابط اخلاقي را ميکنند. به يکديگر دروغ نميگويند، در غياب هم، حافظ عرض و آبروي يکديگر ميباشند و فضاي دلنشيني را بوجود ميآورند که فرد احساس خودي بودن و آرامش ميکند و از همه مهمتر سلطه را از جامعه ميزدايد. پيامبر گرامي اسلام دوران ظهور مهدي را دوراني ميداند که «خداوند بوسيله او دروغ را از لوح دل مردم بزدايد و سختي روزگار را از آنان برطرف گرداند و طوق بندگي را از گردنهاي شما بيرون آورد ».[5]
2- عدالت فراگير : عدالت در حق امراء بدون توجه به ساير طبقات اجتماعي و اساساً اصل وجود طبقه اجتماعي منعکس کننده شکل نگرفتن عدالت در جامعه است. امام در يک روند فراگير همه اجزاء جامعه را بر مبناي عدالت تنظيم ميکند. در دعاي افتتاح آمده است که امام را عدل فراگير خطاب ميکنند. «السلام علي العدل المشتهر و اللهم صلي علي ولي امرک القائم المومل العدل المنتظر.»[6] عدل فراگیر؛ عدلی است همه انسانها را قطع نظر از تفاوتهای جنسی، سنی، قومی، دینی و فرهنگی در بر میگیرد.
3- خالي شدن زمين از فساد: فساد از يک خصيصه توسعهاي برخوردار است که عناصر آن به همه جامعه سرايت ميکند. دوران ظهور به دوران اوج فساد تعبير شده است و دوران حکومت مهدوي به «زمين بدون فساد» مشخص گرديده است. دورانی که فساد از زمین دور میشود و مردم جهان از لذت جامعه بدون فساد بهرهمند میشوند. در روایت است که رسول خدا فرمودند: مهدی شخصیتی است از فرزندان من که ... زمین را پراز عدل میکند همانطور که سراسر فساد بود و در پرتو حکومت او اهل آسمان و پرندگان و موجودات جو در سلامت و رضایت زندگی میکنند .
4- فراواني غذا: فراواني نعمت در دوران امام، از روايت متعددي بدست ميآيد و در روايت است که پيامبر فرمودند: آسمان براي او باران ببارد و زمين بذرهاي خود را بيرون دهد، او هم زمين را پر از عدل و داد کند چونانکه پر از ظلم و ستم شده باشد .
5- رضايت عمومي: رضايت از يک احساس فردی و اجتماعي بدست ميآيد. احساس رضايت يک خصيصه جمعي است که برخواسته از اعتماد و مشاهده و تجربه برقراری عدالت در جامعه است. از منظر فرهنگ مهدوي دوران مهدي دوراني است که اهل زمين و آسمان بدليل برقرار عدالت و از بين رفتن ظلم احساس آرامش ميکنند. اين احساس پرندگان و حتي طبيعت را نير با خود همراه ميکند .
نتیجه بحث
تحقق صلح و امنیت فراگیر و پایدار، متوقف بر یک سری شرایط اساسی است که این شرایط اگر محقق شود، نتیجه مطلوب را به دنبال خواهد داشت و در غیر این صورت، به تناسب ضعف و یا نبود آن شرایط، نتیجه آن نیز که صلح و امنیت است، کم رنگ و یا متزلزل خواهد بود. به تعبیری میتوان این شرایط و شاخصهها را به مهرههای یک پازل تشبیه نمود که تصویر زیبای صلح و امنیت وقتی در جامعه متصور خواهد بود که هر یک از این شاخصهها آنگونه که باید به آن پرداخته شده و تحقق یافته باشند، اما هر چه این شاخصهها کم رنگتر باشند، آن هدف -که عبارت است از انعکاس تصویر زیبای صلح و امنیت_ مبهمتر و متزلزلتر خواهد بود. این شاخصهها برخی _ همچون علم، عصمت، توانایی و صبر و شکیبایی_ مربوط به شخص حضرت حجت(عج) است و برخی دیگر _ وحدت دین، وحدت حاکمیت، اجرای عدالت در ابعاد مختلف آن، مربوط به نحوه حکومت و مدیریت و همچنین اولویتهای ایشان در مقام اجراست و برخی شاخصهها _ همچون آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی، اخلاص و توانمندی یاران و اصحاب_ مربوط به جامعه و مردم عصر ظهور است. با وجود این شاخصهها، بدون تردید صلح و امنیت تحقق خواهد یافت و این منحصر به عصر و دوران خاصی نیست اما از آنجا که تمام این شرایط به طور کامل تنها در عصر ظهور اتفاق خواهد افتاد، صلح و امنیت به معنای واقعی نیز دستاورد همان دوره است، اما این بدان معنا نیست که ما به طور کامل در عصر پیشاظهور از صلح و امنیت محروم هستیم، بلکه هرچه ما در جهت تحقق این شاخصهها بیشتر تلاش کنیم و در رسیدن به آنها موفقتر باشیم به همان اندازه نیز از امنیت و صلح برخوردار خواهیم بود و هرچه از این شاخصهها دورتر شویم، صلح و امنیت نیز کم رنگتر و ضعیفتر خواهد بود. به عبارت دیگر صلح و امنیت یک مقوله تشکیکی است که مصداق اکمل و اتمّ آن در عصر ظهور تحقق خواهد یافت، چون تنها در این عصر تمام این شاخصهها به طور کامل و جامع تحقق خواهند یافت، اما در عصر غیبت نیز به میزان تلاش و موفقیتمان در تحقق این شاخصهها، به صلح و امنیت دست خواهیم یافت.
[1] -محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص328.
[2] - چنان تحوّلی در افراد به وجود می آورند که وقتی اعلام می کنند، هر کس پول و جواهرات می خواهد، بیاید بگیرد، جز یک نفر بلند نمی شود که او هم بعداً از کرده خود پشیمان می شود. جامع احادیث الشیعه، ج1، ص34.
[3] -سیدبن طاووس، الملاحم والفتن، ص152 به نقل از: نجم الدّین طبسی، چشم اندازی به حکومت مهدی(ع)، ص184.
[4]-محمّدبن الحسن الحرالعاملی، اثبات الهداه، ج3، ص542، ح521.
[5] - عیون اخبار الرضا(ع)
[6] -فرازی از دعای افتتاح.
نویسنده: حجت الاسلام حسین عندلیب، استاد حوزه و دانشگاه