چرا میرزا کوچک جنگلی با شرق و غرب سازش نکرد؟
به گزارش خبرگزاری رسا، میرزاکوچک جنگلی نام مبارز نستوه و مرد بزرگی است که برای حق و عدالت و بازپسگیری عزت مردم از خطه ولایتمدار گیلان علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی قیام کرد و در این حرکت بزرگ الهی حتی تا وقتی که دشمن عرصه را بر او و یارانش تنگ کرد دست از مبارزه نکشید و با قدرتهای شرق و غرب سازش نکرد.
اهداف و نحوه شکلگیری قیام میرزا تا زمانی که وی به شهادت رسید همه و همه مملو از حرکتها و حوادثی بود که نشان میداد این بزرگمرد وطن که از دیار گیلان به پا خاسته، برای پیشبرد نهضت جنگل نه تکیهای بر قوای شرق داشت و نه قوای غرب اما بدخواهان او همواره چه در گذشته و چه در حال علیهاش شایعه پراکنی کرده و میکنند.
کسانی که میرزاکوچک جنگلی را با وجود شعارهای شفاف نهضت جنگل، شیوه و منش قیام و تصمیمات سرنوشتسازی که برای عزت و شرف ملت و وطن خود به صرف نامه نوشتن به لنین، مارکسیست میدانند، چرا از خود نمیپرسند که مگر امام راحل هم به گورباچوف نامه ننوشت، آیا خدای ناکرده پیرو مارکسیست بود؟!
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به کنگره بزرگداشت میرزاکوچک جنگلی با اشاره به اینکه منشاء حرکت میرزا کوچک جنگلی در حقیقت یک منشاء صد در صد دینی و اعتقادی است تاکید کردند: «ایشان یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی را در همان محدوده خاص خود یعنی در گیلان ایجاد کرد».
در بخشی دیگر از بیانات مقام معظم رهبری درباره میرزا کوچک جنگلی آمده است که "نماد شجاعت و مجاهدت مردم استان گیلان، به حق شهید بزرگوار، میرزا کوچک جنگلی است که برای اسلام، قرآن، اقامه دین و در مقابله با بیگانگان و متجاوزان، در دوران غربت قیام کرد و یاد او هرگز نباید فراموش شود هرچند که در دوران انقلاب اسلامی، نیز از این مجاهدتها بسیار دیدیم".
میرزا کوچک جنگلی انسانی وارسته با روحیهای لطیف و شاعر منش و بسیار حساس و عاطفی که با وسواس تمام با انسانها برخورد میکرد بود او تا آخرین لحظات زندگی پرفراز و نشیب خود علاوه بر مجاهدت در برابر دشمنان داخلی و خارجی با تمام وجود پای اعتقادات دینی و باورهای مذهبی خود ایستادگی کرد.
تولد و خصوصیات شخصی شهید میرزاکوچک جنگلی
یونس معروف به میرزا کوچک جنگلی فرزند میرزا بزرگ در سال 1257 هجری شمسی در شهرستان رشت محله استادسرا در خانوادهای متوسط چشم به جهان گشود؛ وی سنین نخستین عمر خود را در مدرسه حاجی حسن واقع در محله صالح آباد رشت و مدرسه جامع به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی سپری کرد.
میرزا کوچک با سطح تعلیماتی که در حوزههای مختلف فراگرفته بود میتوانست بهعنوان یک امام جماعت یا یک مجتهد در سطح جامعه مطرح شود اما حوادث عجیب، خودکامگیها، اتفاقات گوناگون و تلاطمهای پی در پی سیاسی موجود در کشور مسیر افکار این بزرگمرد تاریخ را تغییر داده و او را به سمت راهی دیگر هدایت کرد.
میرزا کوچک جنگلی در واقعه مشروطیت به انقلابیون ملحق شد و در فتح قزوین شرکت کرد او بانی جنبش جنگل محسوب میشود به طوریکه در تاریخ 1293 هجری شمسی شروع به مبارزه مسلحانه بر ضد ارتش خارجی داخل خاک ایران و بریکاد قزاق که زیردست افسران روسی تعلیم و تربیت شده بودند زد.
جنگلیها هدف خود را اخراج نیروهای بیگانه، رفع بیعدالتی، مبارزه با خودکامگیها و استبداد داخلی و برقراری دولتی مردمی میدانستند و در همین راستا در تاریخ 16 خرداد سال 1299 هجری شمسی قوای جنگل با انتشار بیانیهای تشکیل کمیته انقلاب سرخ ایران و الغاء اصول سلطنت و تأسیس حکومت جمهوری را اعلام کردند.
تنها یک روز بعد از آن کمیته انقلاب هیئت دولت جمهوری را معرفی کرده که میرزا عنوان سرکمیسر و کمیسر جنگ را بر عهده داشت؛ اما هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که با حمایت بلشویکهای روس، اغتشاش انقلابیهای سرخ طرفدار شوروی آغاز شد که نهایتاً در 18 تیر سال 1299 میرزا بهعنوان اعتراض از رشت به فومن رفت.
او قبل از حرکت 2 نفر نماینده با نامه مفصلی به مسکو فرستاد که در آن ذکر شده بود: در موقع، خود به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملت ایران حاضر نیست پروگرام بلشویکها را قبول کند اما در روز 9 مرداد سال 1299 طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضد میرزا کودتا کردند.
در این کودتا همه طرفداران میرزا هرکه و هرجا بود دستگیر و بازداشت شدند؛ با فرمان شاه قاجار قوای دولتی بریکاد قزاق به سرکردگی سردار سپه برای سرکوبی قوای سرخ وارد رشت شد که پس از ایجاد برخورد جنگی بین دو قوا در نهایت امر با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت و انزلی را ترک کردند.
قزاق ها به سرکردگی سردار سپه سعی در مذاکره با میرزا و قانع کردن او که به مرکز بیاید و نیابت استقلال طلبان خود را از مرکز شروع کند کردند که بنا به دلایل عدیدهای مذاکرات شکست خورد در نهایت قوای قزاق از فرصت استفاده و با شبیخونهای فراوان، نیروهای جنگل را وادار به عقبنشینی کرده و بعضی از سران آن را کشتند.
میرزا به اتفاق تنها یار وفادارش کائوک آلمانی معروف به هوشنگ جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو که همیشه از میرزا حمایت میکرد به کوهای خلخال عظیمت کردند اما دچار بوران، برف و طوفان بزرگی شدند و سرانجام زیر ضربات خرد کننده سرما و برف به تاریخ 11 آذر سال 1300 از پای در آمدند.
خبر فوت میرزا که دوستان را متأثر و دشمنان را شاد کرده بود به سرعت همه جا پیچید و محمد خان سالار شجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود با عدهای تفنگچی به خانقاه رفته و اهالی را از دفن اجساد منع کرد سپس بهمنظور انتقامجوئی و کینه دیرینه که با جنگلیها داشت دستور داد سر میرزا را از بدنش جدا کنند.
یکی دیگر از مزدوران سر میرزا کوچک جنگلی را از تن این مبارز وطن، استقلال و آزادی جدا و تحویل خان داد نامبرده سر را ابتدا نزد برادرش امیر مقتدر به ماسال و سپس فاتحانه به رشت برد و تسلیم فرماندهان نظامی کرد و بعد فاتحانه سر این سردار رشید را در مجاورت سربازخانه رشت مدتها در معرض تماشا قرار دادند.
پس از این وقایع بود که یکی از یاران سابق میرزا کوچک جنگلی که خودش را به سردار سپه فروخته و درجه سرهنگی گرفته بود سر این مبارز نستوه و عدالتخواه را به تهران برده و تسلیم سردار سپه کرد و سر میرزا به دستور سردار سپه در گورستان حسن آباد دفن شد.
به گواه تاریخ بعدها یکی از یاران قدیمی میرزا کوچک جنگلی به نام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلی موسوم به سلیمان داراب به خاک سپرد.
در شهریور 1320 و با فرار رضاشاه خائن، آزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد میرزا (تن بی سر) را با تشریفات شایسته از خانقاه طالش به رشت حمل کنند ولی مأموران جلوگیری کردند و در نتیجه به جهت پیشگیری از برخورد، جسد میرزا را به طور عادی به رشت حمل و در جوار سر دفن کردند.
علاوه بر برگزاری کنگره میرزا، چندسالی است که در روز 11 آذر و به همت نهاد نمایندگی ولیفقیه در سپاه قدس گیلان یادوارهای با نام پاسداشت 152 شهید طلبه و روحانی گیلان همزمان با مراسم سالروز شهادت این مبارز نستوه در شهر رشت برگزار میشود که به موجب آن خیل عظیمی از مردم ولایتمدار و شهیدپرور و شخصیتهای استانی و کشوری در آن شرکت میکنند./1350/د102/ب1