۰۸ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۲:۱۲
کد خبر: ۶۱۸۳۶۷

جایگاه سیاست خارجی حکومت دینی از منظر امام علی

جایگاه سیاست خارجی حکومت دینی از منظر امام علی
بزرگ‌ترین آسیبی که منجر به انفعال در برابر بیگانگان می‌شود، وابستگی به آنان در تأمین نیاز‌های ضروری است.

به گزارش خبرگزاری رسا، صلح و امنیت پایدار در جهان، خواست حکومت دینی است. در این راستا سیاست خارجی نظام، بایستی با اتخاذ یک دیپلماسی فعال و با تقویت عوامل مؤثر در قدرت ملی، قدرت بازدارندگی نظام را بالا ببرد.

بنابراین، مهم ترین و بزرگترین آسیبی که قدرت ملی را تهدید می نماید، انزوا و انفعال در سیاست خارجی است که این انفعال خود زاییده برخی دیگر از آسیب ها می باشد که در این بخش به بررسی این آسیب ها می پردازیم.

انزوا و انفعال سیاست خارجی

در سیاست انفعالی همواره حکومت ها از موضع ضعف وارد می شوند و در صحنه بین المللی به دیگران باج می دهند و تسلیم خواسته های نامشروع مستکبران می شوند. دستگاه دیپلماسی باید به گونه ای فعال باشد که قدرت بازدارندگی کشور را افزایش دهد و مانع افزون خواهی و گستاخی دشمنان گردد. بازدارندگی عبارت است از «واداشتن شخص از کاری یا منصرف کردن کسی از اقدامی با ایجاد ترس یا تردید در او.»[1]

على(ع) از انفعال و وارفتگی کوفیان در برابر دسیسه های معاویه چنین شکوه می نمایند: تكادون و لا تکيدون، و تنتقض أطرافکم قلا تمتعضون، لا ينام عنکم و أنتم في غفلة ساهون، غلب و الله المتخاذلون؛[2]

نقشه ها برای شما می کشند، اما شما مرد کشیدن نقشه ای بر ضد آنان نیستید، دشمن به شما حمله می کند و شهرها را از دست‌تان خارج می سازد و شما به خشم نمی آیید، دیده دشمن برای حمله به شما خواب ندارد، ولی شما در غفلت و بی خبری به سرمی برید، شکست از آن آنانی است که دست از پاری یکدیگر بر می دارند.

دیپلماسی منفعل باعث گستاخی و طمع دشمنان و خفت و خواری ملت می گردد، از این رو امام علی(ع) می فرمایند: أيها الناس، لو لم تتخاذلوا عن نصر الحق، ولم تهنوا عن توهین الباطل لم يطمع فيكم من ليس مثلكم، و لم يقو من قوي عليكم؛[3]

ای مردم! اگر دست از حمایت یکدیگر در یاری حق برنمی داشتید و برای تضعیف و زبون ساختن باطل سستی نمی کردید، هیچ گاه آنان که در پایه شما نیستند، در نابودی شما طمع نمی ورزیدند و هیچ نیرومندی بر شما قدرت پیدا نمی کرد.

امام(ع) مسلط نمودن دشمن را بر جان و مال خویش نشانه ضعف و زبونی دانسته، می فرمایند: و الله! إن امرأ يمکن عدوه من نفسه یعرق لحمه، و يهشم عظمه، و يفري جلده لعظيم عجزه، ضعيف ما ضمت عليه جوانح صدره، أنت فكن ذاك إن شئت، فأما أنا فوالله! دون أن أعطي ذلك ضرب بالمشرفية تطير منه فراش الهام، و تطيح السواعد و الأقدام. و يفعل الله بعد ذلك ما يشاء؛[4]

به خدا سوگند! کسی که دشمن را بر جان خویش مسلط گرداند که گوشتش را بخورد، استخوانش را بشکند و پوستش را جدا سازد، عجز و ناتوانی او بسیار بزرگ و قلب او بسیار کوچک و ناتوان است. ای شنونده! اگر تو هم می خواهی در زبونی و ناتوانی مانند این چنین کسی باشی، باش، اما من به خدا سوگند! از پای ننشینم و قبل از آنکه به دشمن فرصت دهم، با شمشیر آبدار چنان ضربه ای بر پیکر او وارد سازم که ریزه های استخوان سر او بپرد و بازوها و قدم هایش جدا گردد، پس از آن، آنچه خداوند خواهد می شود.

در اندیشه علوی در سیاست خارجی مقابله به مثل یک اصل است. بنابراین به جای اینکه فقط به دفع ناقص تهاجمات دشمن بپردازیم، باید ابتكار عمل را در دست گرفت و حمله را با حمله پاسخ داد، چراکه بهترین دفاع، خوب حمله کردن است. امام على(ع) در این مورد می فرمایند: ردوا الحجر من حيث جاء، فإن الشر لا يدفعه إلا الشر؛[5] سنگ را از همان جا که آمده باز گردانید، چراکه شر و بدی را جز با بدی نمی توان رفع نمود. 

آسیب ها و آفاتی که سیاست خارجی را به انفعال می کشاند عبارت اند از:

  1. وابستگی

بزرگ ترین آسیبی که منجر به انفعال در برابر بیگانگان می گردد، وابستگی به آنان در تأمین نیازهای ضروری است. وابستگی به بیگانگان عزت و اقتدار ملت را خدشه دار ساخته، امنیت و استقلال ملی را به خطر می اندازد و بیگانگان را در باج خواهی و افزون طلبی با استفاده از حربه تحریم گستاخ تر می نماید.

در اندیشه علوی باید عزت و شرافت مسلمانان با قطع وابستگی به بیگانگان محفوظ بماند و در این راه باید سختی کار را به جان خرید، چراکه سختی شرافتمندانه بر راحتی زبون ساز، ترجيح دارد. امام علی(ع) می فرمایند:  ساعة ذل لاتفي بعزّ الدهر؛[6] ساعتی خواری، با عزت دوران روزگار برابری نکند.

و نیز می فرمایند: مقاساة الأقلال و لا ملاقاة الأذلال ؛[7] تحمل رنج درویشی و نداری، آری، دیدار ذلت و خواری، نه. المنية لا الدنية و التجلد لا التبلد؛[8] مرگ و نه خواری، استقامت و نه تحیر و سرگردانی.

امام علی(ع) وابستگی به بیگانگان را سرآغاز ذلت و خواری مسلمانان می دانند: لا تزال هذه الأمة بخير ما لم يلبسوا لباس العجم، و يطعموا أطعمة العجم، فإذا فعلوا ذلك ضربهم الله بالذل؛[9] مادامی که این امت لباس بیگانه نپوشند و از غذاهای آنان استفاده نکنند، در خیر و نیکی خواهند بود و هنگامی که چنین کنند، خداوند آنان را ذلیل خواهد کرد.

لفظ «الأمة» که مراد امت رسول الله(ص) می باشد، بیانگر این است که در این روایت مراد از عجم، غیر مسلمانان و بیگانگان هستند و حضرت وابستگی به بیگانگان را موجب ذلت مسلمانان دانسته اند.

از نظر امام علی(ع) نیازمندی های ضروری جامعه بایستی در درون جامعه تولید و تأمین گردد. اگر حضرت فقط خوراک و پوشاک را به عنوان نیازهای ضروری بر شمردند، به این جهت است که در آن روز این دو مهم ترین نیاز جامعه بوده است. در روزگار ما که به جز خوراک و پوشاک بسیاری از کالاهای دیگر نیز در زمره نیازهای اساسی جامعه می باشد، بایستی در رفع وابستگی به بیگانگان در همه زمینه ها تلاش شود.

در اندیشه علوی دل بستن به بیگانگان به امید تأمین نیازها و پیشرفت و ترقی خیالی واهی بیش نیست، زیرا مستکبرانی که منافع خود را در استضعاف ملت ها و وابستگی دولت ها تعریف می نمایند، هیچ گاه حاضر نمی شوند قدمی در راه پیش رفت، ترقی و رفع وابستگی آنان بردارند. از این رو امام(ع) می فرمایند: من استعان بعدوه على حاجته ازداد بُعدا منها؛[10] کسی که برای رسیدن به نیاز و حاجت خود از دشمن کمک خواهد، دوری خود را از آن حاجت افزون کند.

به دوستی بیگانگان و چهره خندان دیپلماسی بیگانگان نباید اعتماد نمود، زیرا در میدان دیپلماسی هر کشور به دنبال منافع خود می باشد و آنجا که منافع آنان اقتضا نماید دوست و همسایه نمی شناسند. حضرت امیر(ع) می فرمایند: ودُ أبناء الدنيا ينقطة لإنقطاع أسبابه؛[11] دوستی فرزندان دنیا رو دنیاپرستان با بریده شدن اسباب آن بریده شود. الملوك لا قوة له؛ [12] پادشاهان دوستی ندارند [و هر گاه احساس خطر برای سلطنت خود کردند دوستی از میان می رود].

برخی روشنفکر مآبان خودباخته، هر گونه پیشرفت و ترقی را منوط به غلتیدن در دامان بیگانگان می دانند، غافل از اینکه پناه بردن و استمداد از آنان از چاله به چاه افتادن است و به فرموده امام علی(ع): الناس من خوف الذل متعجلوا الذل؛[13] مردم برای ترس از خواری به سوی خواری شتاب کننده هستند. 

  1. پیمان شکنی

از دیگر آسیب های سیاست خارجی، پایبند نبودن به تعهدات و پیمان های بین المللی است. حضرت علی(ع) پیمان شکنی را آفت عهد و پیمان ها دانسته[14] و بر رعایت عهد و پیمان در نامه مالک تأكيد فراوانی دارند: و إن عقدت بينك و بين عدو لك عقدة، أو ألبستة منك ذمة فحط عهدك بالوفاء، و ارع ذمتك بالأمانة، و اجعل نفسك جنة دون ما أعطيت، فإنه ليس من فرائض الله الناس أشد عليه اجتماعا مع تفرق أهوائهم، و تشتت آرائهم من تعظيم الوفاء بالعهود.

و قد لزم ذلك المشركون فيما بينهم دون المسلمين لما استوبلوا من عواقب الغدر، فلا تغدرن بذمتك، ولا تخسين بعهدك، ولا تخلن عدوک، فإنه لا يجترئ على الله إلا جاهل شقي، وقد جعل الله عهده و ذمته أمنا أفضاه بين العباد برحمته، و حربما يسكنون إلى منعته، و يستفيضون إلى جواره، فلا إدغال و لا مدالسة و لا خداع فيه.[15]

اگر پیمانی بین تو و دشمنت بسته شد و با تعهد پناه دادن را به او دادی، جامه وفا را بر عهد خویش بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و جان خود را سپر تعهدات خویش قرار ده، زیرا هیچ یک از فرائض الهی نیست که همچون وفای به عهد و پیمان، مردم جهان با تمام اختلافاتی که دارند، نسبت به آن این چنین اتفاق نظر داشته باشند.

حتی مشركان زمان جاهلیت، علاوه بر مسلمانان، آن را مراعات می کردند، چراکه عواقب پیمان شکنی را آزموده بودند. بنابراین، هرگز پیمان شکنی مکن و در عهد خود خیانت روا مدار و دشمنت را مفریب، زیرا غیر از شخص جاهل و شقی، کسی گستاخی بر خداوند را روا نمی دارد. خداوند عهد و پیمانی را که با نام او منعقد می شود، با رحمت خود مایه آسایش بندگان و حریم امنی برای‌شان قرار داده تا به آن پناه برند و برای انجام کارهای خود به جوار او متمسک می شوند. بنابراین، فساد، خیانت و فریب در عهد و پیمان راه ندارد.

حضرت امیر(ع) بر این عقیده اند که پیمان‌های بین المللی باید از شفافیت لازم برخوردار باشند تا در آینده موجب بروز اختلاف و ایجاد تنش در روابط نگردد. به همین جهت به مالک سفارش می نمایند که از به کار بردن عبارات سست و دو پهلو در تعهدات بین المللی بپرهیزد: و لا تعقد عقدة تجوز فيه العلل، و لا تعولن على لحن قول بعد التأكيد و التوثقة؛[16] هرگز پیمانی را مبند که در تعبیرات آن جای گفت‌وگو باقی بماند و بعد از تأکید و عبارات محکم، عبارات سست و قابل توجیه به کار مبر که اثر آن را خنثی می کند.

در اندیشه علوی به هیچ بهانه ای پیمان شکنی مجاز نمی باشد و حتی در شرایط بحرانی که عمل به تعهدات دشوار می نماید، باز باید به تعهدات عمل نمود: و لا يدعونك ضيق أمر لزمك فيه عهد الله إلى طلب انفساخه بغير الحق، فإن صبرك على ضيق أمر ترجو انفراجه و فضل عاقبته خیر من غدر تخاف تبعته، و أن تحيط بك من الله فيه طلبة لا تستقيل فيها دنياک و آخرتك؛[17]

هرگز نباید قرار گرفتن در تنگنا به خاطر الزام های الهی پیمان ها، تو را وادار سازد که برای فسخ آن از راه ناحق اقدام کنی، زیرا شکیبایی تو در تنگنای پیمان ها که امید گشایش و پیروزی در عاقبت آن داری، بهتر است از پیمان شکنی و خیانتی که از مجازات آن می ترسی، همان پیمان شکنی که موجب مسئولیتی از ناحیه خداوند می گردد که نه در دنیا و نه در آخرت نتوانی پاسخگوی آن باشی.

همان گونه که گفته شد مقابله به مثل، از اصول سیاست خارجی اسلام است و در صورتی که طرف مقابل نسبت به تعهداتش بی تفاوت باشد و پیمان شکنی نماید، دیگر وفای به آن تعهد لزومی ندارد، بلکه زیر پا نهادن آن تعهد لازم می باشد. حضرت امیر(ع) در این مورد می فرمایند: الوفاء لأهل القدر غدر عند الله سبحانه؛[18] وفاداری نسبت به بی وفایان در پیشگاه خدای سبحان بی وفایی است» و «الغدر لأهل الغدر وفاء عند الله سبحانه؛[19] بی وفایی با بی وفایان در پیشگاه خدای سبحان وفاداری است.

  1. تشنج آفرینی

تشنج آفرینی یکی دیگر از آسیب هایی است که سیاست خارجی را منفعل و منزوی می نماید. اسلام دین صلح و آشتی است؛ از این رو با هر گونه جنگ طلبی و ناامنی مخالف می باشد. سیره عملی حکومت علوی گواه این مطلب است که هیچ گاه امام علی(ع) آغازگر جنگ نبوده اند. ایشان به امام حسن(ع) چنین سفارش می نمایند: لا تدعون  إلى مبارة و إن دعيت إليها، فأجب فان الداعي باغ، و الباغي مصروع؛[20] کسی را به مبارزه دعوت مکن و اگر تو را به مبارزه بطلبند، اجابت کن، چراکه دعوت کننده به مبارزه باغی و ستم کار است و باغی و ستم کار در هر حال مغلوب است.

در منطق علوی تشنج آفرینی نشان بی خردی است. ایشان حکومتی را که بر پایه خرد و عقلانیت، روابط خود را تنظیم می نماید، به خویشاوندی تشبیه نمودند که خواهان پیوند و گسترش روابط است: دولة العائل كالنسيب، يحنّ إلى الوصلة؛[21] دولت عاقل، مانند خویشاوندی است که اشتیاق به پیوند دارد.

تشنج آفرینی موجب انزوای سیاسی و تنفر بین المللی می گردد و در مقابل، صلح و آشتی باعث افزایش محبوبیت جهانی، افزایش هم پیمانان بین المللی و کاهش دشمنان می گردد: من سالم الناس كثر أصدقاؤه، و قل أعداؤه ؛[22] کسی که با مردم با مسالمت رفتار کند دوستانش بسیار و دشمنانش اندک شوند.

بر این اساس، امام(ع) به مالک سفارش می نمایند که همواره از صلح و آشتی استقبال کن: و لآ تدفعن صلحا دعاك إليه عدوک لله فيه رضا، فان في الصلح دعة لجنودک، و راحة من همولك، و امنا لبلادك؛ هرگز صلحی را که از جانب دشمن پیشنهاد می شود و رضای خدا در آن است رد مکن، که در صلح برای سپاهت، آسایش و تجدید نیرو و برای خودت، آرامش از هم و غم ها و برای ملتت امنیت است.

حضرت على (ع) بهترین راه حل منازعات و مناقشات بین المللی را گفت‌وگو می دانند و بر این عقیده اند که حل و فصل مسائل از طریق دیپلماتیک بسی آسان تر از برخورد فیزیکی است. الاستصلاح للأعداء بحسن المقال و جميل الأفعال أهون من ملاقاتهم و مغالبتهم بمضیض القتال؛[23] به صلاح آوردن و اصلاح دشمنان با گفتار نیک و کردار زیبا، آسان تر است از برخورد و پیروز شدن بر آنها به وسیله پیکارهای مصیبت بار.

در صحنه بین المللی باید بر اساس عزت، حکمت و مصلحت حرکت نمود و هرگونه اقدام نابخردانه و نسنجیده ای از منظر امام علی(ع) محکوم می باشد، زیرا زمینه تعرض دشمنان را فراهم می نماید: خفت عقولكم و سفهت حلومكم فأنتم غرض لنابل و أكلة لآكل، و فريسة لصائل؛[24] عقل هایتان سبک و افکار شما سفيهانه است، پس هدف خوبی برای تیر اندازید و لقمه چربی برای مفتخواران و صیدی برای صیادان.

این سخنان خطاب به مردم بصره می باشد، هنگامی که فریب طلحه و زبیر را خوردند و زمینه ساز جنگ جمل شدند. کم خردی و سبک مغزی در درک مصالح و منافع ملی موجب می گردد که دشمنان به شکار منابع و ثروت های خدادادی آنان بپردازند و همواره آنان را در کمند توطئه های خود اسیر نمایند.

  1. ضعف نظامی

ضعف قدرت و توان نظامی از جمله آسیب هایی است که موجب تضعیف دیپلماسی فعال و کاهش قدرت بازدارندگی می گردد.

در اندیشه علوی ضعف توان نظامی موجب سلب امنیت می گردد، چرا که « لا یمنع الضيم الذليل؛[25] بدانید افراد ضعیف و ناتوان هرگز نمی توانند ظلم را از خود دور کنند.»

نیروهای نظامی حصار و دژهای مستحکم مردم و زمامداران هستند[26] و مایه عزت و شوکت دین می باشند.[27] بنابراین، باید به پیشرفته ترین تجهیزات دفاعی مجهز باشند و همواره در اوج آمادگی برای دفاع از عزت و اقتدار نظام اسلامی باشند.

از دیدگاه امام على(ع) تضعیف نیروهای مسلح، موجب تقویت دشمن و یاری نمودن دشمن می باشد:

من خذل جنده  نصر أضداده؛[28]

کسی که لشکرش را خوار کند دشمنانش را یاری کرده است. در اندیشه علوی نباید به گونه ای عمل نمود که از نظر توان و قدرت نظامی از دشمنان عقب بمانیم و اجازه بدهیم که دشمنان با تکیه بر قدرت برتر نظامی منافع مان را به تاراج برند. امام علی (ع) در نامه ای به یکی از کارگزارانش چنین می نگارند:

و لا تبيعن الناس في الخراج کسوة شتاء و لا صيف، و لا دابة يعتملون عليها، و لا عبدا، و لا تضربن أحد  سو طا لمكان درهم، و لا تمسن مال أحد من الناس مصل و لا معاهد  إلا أن تجدوا فرسا  أو سلاحا يعدی به على أهل الإسلام، فإنه لا ينبغي للمسلم أن يدع ذلك في أيدي أعداء الإسلام فيکون شوكة عليه؛[29] و به خاطر گرفتن خراج از بدهکار، لباس تابستانی یا زمستانی و مرکبی را که با آن به کارهایش می رسد و نیز برده اش را بفروش نرسانید و نیز به خاطر گرفتن درهمی کسی را تازیانه نزنید، همچنین برای حق جمع آوری بیت المال به مال احدی چه مسلمان و چه غیر مسلمانی که در پناه اسلام است دست نزنید، مگر این که اسب یا اسلحه ای باشد که برای تجاوز به مسلمانان به کار گرفته می شود، چرا که برای مسلمان درست نیست بگذارد چنین اسلحه ای در اختیار دشمنان اسلام باشد و در نتیجه، آنها نیرومندتر از سپاه اسلام گردند.

  1. مرعوب شدن

از دیگر آسیب های سیاست خارجی مرعوب شدن در مقابل تهدیدها، امکانات و جنگ روانی دشمن می باشد. چه بسا ملتی که توان مقابله با تهدیدهای دشمن را دارا می باشد، اما به خاطر ضعف ایمان و فقدان روحیه شهادت طلبی از ترس ذلت و خواری شکست، خود، داوطلبانه به استقبال ذلت می رود و به فرموده امام علی(ع): الناس من خوف الذل متعجلو الذل؛[30] مردم برای ترس از خواری، شتاب کننده هستند به سوی خواری.

مکتبی که در آن روحیه شهادت طلبی حکم فرما باشد و به «احدى الحسنيين» [31] ایمان داشته باشند، از هیچ تهدیدی نمی هراسد. در اندیشه علوی جهاد و شهادت مایه عزت او سربلندی یک ملت است و ترک جهاد مایه زبونی و خواری است. امام على(ع) در خطبه جهاد چنین می فرمایند:

أما بعد، فإن الجهاد باب من أبواب الجنة فتحه الله لخاصة أوليائه، و هو لباس التقوی، و درع الله الحصينة، و جنته الوثيقة، فمن تركه رغبة عنه البسه الله ثوب الذل، و شملة البلاء، و ديث بالصغار و القماءة، و ضرب على قلبه بالاسهاب، و أديل الحق منه بتضييع الجهاد، و سيم الخسف، و منع النصف[32]

أما بعد، جهاد دری است از درهای بهشت، خداوند آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد لباس تقوا، زره محکم و سپر مطمئن خداوند است. مردمی که از جهاد روی برگردانند خداوند لباس ذلت بر تن آنها می پوشاند و بلا به آنان هجوم می آورد، حقیر و ذلیل می شوند، عقل و فهم‌شان تباه می گردد و به خاطر تضييع جهاد، حق آنها پایمال می شود و نشانه های ذلت در آنها آشکار می گردد و از عدالت محروم می شوند.

خلیفه دوم که گویا از قدرت و شوکت نظامی ایرانیان در هراس افتاده بود، در مورد چگونگی رویارویی با دشمن با امام بلا مشورت نمود. امام(ع) فرمودند:

إن هذا الأمر لم يکن نصره و لا خذلانه بكثرة و لا بقلة، و هو دين الله الذي أظهره و جنده الذي أعده و أمدة حتى بلغ ما بلغ و طلع، حيثما طلع و نحن على موعود من الله و الله منجز وعده، و ناصر جنده. . . فأما ما ذكرت من مسير القوم إلى قتال المسلمين، فإن الله سبحانه هو أكره لمسيرهم منك، و هو أقدر على تغيير ما يکره و أما ما ذکرت من عددهم، فانا لم نكن نقاتل فيما مضى بالكثرة، و إنما كنا نقاتل بالنصر و المعونة؛[33]

پیروزی و شکست اسلام، به فراوانی و کمی طرفداران آن نبود. اسلام دین خداست که آن را پیروز ساخت و سپاه اوست که آن را آماده و یاری فرمود و رسید تا آنجا که باید برسد، در هر جا که لازم بود طلوع کرد و ما بر وعده پروردگار خود امیدواریم که او به وعده خود وفا می کند و سپاه خود را یاری خواهد کرد... و اینکه یادآور شدی آنها به جنگ مسلمانان آمده اند و ناراحت هستی، خداوند سبحان بیش از تو این کار را مکروه می دارد و او بر تغییر آنچه نمی پسندد تواناتر است و اما یادآوری ات در  مورد تعداد زیاد سربازان دشمن، بدان که ما در گذشته در نبرد، روی تعداد تکیه نمی کردیم، بلکه به یاری و کمک خداوند دست به مبارزه می زدیم و پیروز می شدیم.

  1. غفلت از دشمن

از دیگر آفاتی که امنیت ملی را به مخاطره می اندازد غفلت از دشمن است. امنیت، میوه و ثمره ترس است[34] و کسی که وجود دشمن را توهم بداند و از دشمن غفلت نماید، فریب می خورد. امام علی(ع) می فرمایند: جماع الغرور في الاستنامة إلى العدو"[35] مجموعه فریب خوردن در آرامش خاطر از دشمن است. و نیز می فرمایند: من نام عن عدوه أنبهته المكائد؛[36] کسی که از توطئه دشمن خود آسوده و راحت بخوابد و اطمینان یابد مكرها و توطئه ها او را بیدار کند.

امام علی(ع) هیچ گاه از دشمن و توطئه های دشمنان غفلت ننمودند. هنگامی که برخی از یاران به او پیشنهاد نمودند که دست از طلحه و زبیر بردارد و به جنگ آنان نرود، ایشان در جواب فرمودند: و الله! لا أكون كالضبع تنام على طول الدم حتى يصل إليها طالبها و يختلها راصدها و لكني أضرب بالمقبل إلى الحق المدبر عنه و بالسامع المطيع العاصى المريب ابدا حتى يأتي على يومی؛[37]

به خدا سوگند! من همچون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم بر در لانه اش به خواب رود و ناگهان دستگیرش سازند، نه (من کاملا مراقب مخالفان هستم و با شمشیر برنده علاقه مندان به حق، کار آنان را که به حق پشت کرده اند خواهم ساخت و با دستیاری فرمانبرداران مطيع، عاصیان و تردیدکنندگان در حق را برای همیشه کنار خواهم زد.

از این سخن استفاده می شود که همان گونه که بایستی در برابر دشمنان خارجی هشیار بود، لازم است که مواظب توطئه های دشمنان داخلی نیز بود، زیرا خطر توطئه های دشمنان داخلی و جریان نفاق، نه تنها کمتر از خطر دشمنان خارجی نیست، بلکه گاهی بیشتر هم هست.

در اندیشه علوی، خوش بینی به دشمن جایگاهی ندارد. ایشان به مالک سفارش می نمایند که در حالت صلح و آشتی سخت مراقب دشمنان خویش باش، چراکه گاهی دشمن برای ضربه زدن رابطه برقرار می نماید: و لكن الحذر كل الحذر من عدوك بعد صلحه فان العدو بما قارب ليتغقل فخذ بالحزم و اتهم في ذلك حسن الظن؛[38] اما زنهار، زنهار، سخت از دشمنت پس از بستن پیمان صلح بر حذر باش، چراکه دشمن، گاهی نزدیک می شود که غافل گیر سازد. بنابراین، دوراندیشی را به کار گیر و در این موارد روح خوش بینی را کنار بگذار.

امید به اینکه با عمل نمودن به رهنمودهای امیر مؤمنان على(ع) حکومت دینی را از خطر ناکارآمدی نجات داده و آسیب هایی را که مانع از رسیدن به اهداف می گردد، با استعانت به سیره و اندیشه علوی از سر راه برداریم. و به سرعت هر چه بیشتر پله های ترقی و پیشرفت را تا فتح قله های علم و دانش و انسانیت بپیماییم، ان شاء الله./829/د101/س

علی علوی

منابع

[1] -  حسین دری نوگورانی، «استراتژی بازدارندگی در سیره علوی»، آینه پژوهش، شماره ۶۶ سال ۱۳۷۹، ص 40.

[2] - نهج البلاغه، خ 34.

[3] - همان، خ 166.

[4] - همان، خ 34.

[5] - همان، ک 314.

[6] - آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، مترجم: سید هاشم رسولی محلاتی، چاپ دوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1378ش، ج1، ص 423.

[7] - همان، ص 433.

[8] - ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۰۷ و علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۴۷.

[9] - احمد بن محمد، برقي، المحاسن، چاپ دوم، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1371ش، ج ۲، ص ۴۱۰ و ۴۴۰؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۳ ص ۳۲۳ و شيخ حرعاملی، محمد بن حسن،  وسائل الشیعه، چاپ اول، موسسه ال البیت لاحیاء التراث، قم، 1409ق،  ج ۲۴، ص ۳۷۴

[10] - عبد الواحد آمدی، همان، ج2، ص 99.

[11] - همان، ج1، ص 221.

[12] - همان، ص 429.

[13] - همان، 431.

[14] - همان، ج 2، ص 255.

[15] - نهج البلاغه ،ن 53.

[16] - همان.

[17] - همان.

[18] - عبدالواحد آمدی، همان، ج ۲، ص ۲۳۵.

[19] - همان.

[20] - نهج البلاغه، ک 233.

[21] - عبدالواحد آمدی، همان، ص 150.

[22] -همان، ج1، ص 540.

[23] - عبدالواحد آمدی، همان، ص 96.

[24] - نهج البلاغه، خ 14.

[25] - نهج البلاغه، خ29.

[26] - عبدالواحد امدی، همان، ج 1، ص 190.

[27] - همان.

[28] - همان.

[29] - نهج البلاغه، ن 51.

[30] - عبدالواحد آمدی، همان، ج1، ص 431.

[31] - توبه آیه 52.

[32] - نهج البلاغه، خ27.

[33] - همان، خ146.

[34] - عبدالواحد آمدی، همان، ج 1، ص 342.

[35] - همان، ج 2، ص 238.

[36] - همان، ص 98.

[37] - نهج البلاغه، خ 66.

[38] - همان، خ 6.

محمد مهدی مرادی
ارسال نظرات