حقوق فرد و اجتماع از منظر امام سجاد
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، انسان موجودی است جوینده و بالنده میخواهد خویشتن را به قلهٔ کمال انسانیت برساند اما از کدام راه باید برود و چگونه میتواند این راه آر بپیماید؟ او برای رسیدن به این هدف به طور یقین نیاز به یک الگو و مرشد دارد ما بر این باوریم که امامان شیعه بهترین الگو در تمامی زمینهها برای جویندگان کمال محسوب میشوند.
امامان شیعه بهترین الگو برای انسانهای جوینده کمال هستند، خواه در زمینه فکری خواه در زمینه عبادی و یا در زمینه اجتماعی و سیاسی. شیوه آنان نیز شیوهای متفکرانه، سیاستمدارانه و انسان دوستانه است زیرا این امامان، معصوم و به دور از خطا هستند.
نوشتاری که پیش روست در مورد حقوق فرد و اجتماع از منظر امام سجاد (ع) است این اثر در هشت عنوان تنظیم شده است که در آنها موضوعاتی مرتبط با اجتماع و برخورد فرد با محیط اجتماعی است. حال این سؤال مطرح میشود که از منظر امام سجاد (ع) حقوق فرد و اجتماع چیست؟ که در پاسخ باید گفت حقوق متعددی ازجمله حق رعیت است که با دادگری و عدالت میتوان به آن رسیدگی کرد.
نوشتاری که پیش روست در مورد حقوق فرد و اجتماع از منظر امام سجاد (ع) است این اثر در هشت عنوان تنظیم شده است که در آنها موضوعاتی مرتبط با اجتماع و برخورد فرد با محیط اجتماعی است.
حال این سؤال مطرح میشود که از منظر امام سجاد (ع) حقوق فرد و اجتماع چیست؟ که در پاسخ باید گفت با توجه به مطالب بیان شده دارای حقوق متعددی ازجمله حق رعیت است که با دادگری و عدالت میتوان به آن رسیدگی کرد و همچنین با نظر به روایات، تمام افراد مسلمان نسبت به یکدیگر نوعی تعهد و مسئولیت مشترک دارند که عفو و گذشت یکی از ارکان آن به شمار میرود.
معنای حق، فرد، اجتماع
حق؛ راست، درست، صدق، مقابل باطل. (1) یکی از اسمای خداوند است دلیلش هم روشن است زیرا خداوند تعالی ثبوت ذات و صفاتش طوری است که هرگز قابل زوال و دگرگونی و انتقال نیست. (2) حق در اصل به معنای مطابقت و موافقت است. (3)
الحق (حق) [مصدر، ج: حقوق]: حقیقت این واژه ضد باطل است، موجود ثابت که از نامهای خداوند متعال است، خرم و دوراندیشی و یقین. (4)
حق، امتیازم نفعی است متعلق به شخص که حقوق (قوانین) هر کشور، در مقام اجرای عدالت، از آن حمایت میکند و به او توان تصرف در موضوع حق و منع دیگران از تجاوز به آن را میدهد. (5)
فرد: تنها، یگانه، مجرد، آنکه یار و همدمی نداشته باشد، تک و تنها، بیهمتا و یگانه، دور شده، جدا مانده. (6) فرد: تنها، راغب گفته فرد آن است که دیگری با آن مخلوط نیست آن از «وتر»، اعم و از «واحد»، اخص است. (7)
اجتماع: گرد آمدن، جمع شدن، تجمع، انجمن شدن، فراهم آمدن. (8)
حق رعیت (مردم)
«وَ أَمّا حَقُّ رَعیّتکَ بِالسُّلطانِ فَأَن تَعلَم أَنَّهُم صَاروا رَعیّتکَ لِضَعفِهِم وَ قُوَّتِکَ فَیجبُ أَن تَعدِلَ فیهِم وَ تَکُونَ لَهُم کالوالِدِ الرَحیم وَ تَغفِرَ لَهُم جَهلَهُم وَلا تُعاجِلهم بالعُقوبَهٔ فَتشکُر اللهَ عَزَّوَجلَّ عَلی ما آتاکَ مِنَ القُوَّۀِ عَلَیهِم»(9)
اما حق زیردستان تحت سلطه و حکومت تو این است که بدانی آنها به خاطر ضعف خود و نیرومندی تو رعیت گشتهاند پس بر تو واجب است که دربارهٔ آنان به دادگری عمل کنی و بری آنان همچون پدری دلسوز باشی و خطاهای آنان را که از روی نادانی انجام دادهاند ببخشی و در مقابل کیفر اعمال بد آنها شتاب نکرده و خداوند را به خاطر توانایی که به تو داده سپاسگزار باشی.
در حدیث شریف «لَعَلِّکُم رَاعٍ وَ لَعَلَّکُم مَسئُولٌ عَن رَعیَتِهِ» پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «تمام افراد شما مسلمانان به منزلهٔ حافظ و نگهبان و شبان دیگران هستید و تمام شما نسبت به تمام خودتان مسئولید.» تعبیری از این بالاتر نمیتوان کرد یعنی ایجاد نوعی تعهد و مسئولیت مشترک میان افراد مسلمان برای حفظ و نگهداری جامعه اسلامی بر مبنای تعلیمات اسلامی، چنین وظیفهٔ سنگینی اولاً آگاهی و اطلاع زیاد میخواهد یعنی هر فرد و اجتماع ناآگاهی نمیتواند این وظیفه را به خوبی انجام دهد و ثانیاً قدرت و امکان میطلبد. انجام دادن چنین مسئولیت بزرگ و چنین تکلیف بسیار بزرگی احتیاج به قدرت و نیرو دارد و ما قدرت و نیروی لازم را برای این موضوع کسب نکردهایم، نیرو را بالقوه داریم ولی این نیرو را جمع نمیکنیم که قضای الهی و ارادهٔ باری تعالی در این است که تو آزاد باشی. بدبختانه در قرون گذشته مردمانی خودخواه و زورگو وجود داشتهاند که مردم را برده و بنده خود میگرفتند و مورد انواع تحقیر و اهانتشان قرار میدادند و در عصر حاضر نیز این قبیل خودخواهان حتی در کشورهای پیشرفته بسیارند. یکی از خدمات بزرگ پیامبران الهی، نجات دادن انسانها از این ذلت و اسارت بود در قرآن شریف و در روایات اولیای گرامی اسلام مکرر این امر مهم ذکر شده است. (10)
محیط اجتماعی و عزت نفس
احترام به شرافت و شخصیت افراد در محیط اجتماعی از علائم بارز رشد عمومی و یکی از ارکان سعادت و خوشبختی اجتماع است و بیاحترامی به شخصیت و هتک حرمت افراد جامعه نشانه انحطاط و عقبماندگی عمومی و مایه سیهروزی و بدبختی اجتماع است. کشوری که مقررات عادلانهاش حقوق مردم و اعضای حکومت را در کمال صراحت تعیین نموده و به احدی اجازه نمیدهد از مرز خود تجاوز کند در آنجا مردم بدون اضطراب و نگرانی و دور از ذلت و زبونی زندگی میکنند و به اتکای قانون پیوسته از آرامش خاطر و امینان نفس برخوردارند. برعکس کشوری که با رژیم و حاکمیت استبدادی و خودسر یا ملوکالطوایفی اداره میشود و مقررات عادلانه ثابتی در آن حکمفرما نیست هیچ کس در آن احساس ایمنی و آرامش نمیکند. در چنین محیط فاسدی عزت نفس و مناعت طبع و شرف و فضیلت، معنی و مفهومی ندارد. پیامبر اکرم (ص) در چهارده قرن قبل به وحی الهی، کشور نو بنیاد اسلام را بر اساس قوانین عادلانه پایهگذاری کرد. حدود و اختیارات حکومت و همچنین حقوق تمام طبقات مردم را در جمیع شئون مختلف زندگی با وضع مقررات حکیمانه معین نمود. (11)
رعایت حقوق مردم با توجه به نتایج بسیار ارزنده آن در جامعه علوی چنان از اهمیت والایی برخوردار است که آن را از سایر حقوق متمایز مینماید و لذا حضرت علی (ع) میفرمایند: «وَ أَعظَمُ ما افتَرَضَ مِن تلکَ الحُقوقِ حَقُّ الوالی عَلی الرعیّۀِ وَ حَقُّ الرَعیۀِ عَلی الوالی فَریضَه فَرَضَها الله لَکلِّ عَلی کُلِّ فَجَعَلَها نِظاماً لأُلفَتِهم و عِزاً لِدینِهم. فَلیست تصلح الرَعیۀُ الّا بِصَلاحِ الوُلاۀِ وَ لا تصلحُ الولاۀُ الّا بالستِقامَهٔ الرعیۀِ.»(12)
«در میان حقوق الهی بزرگترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است. حق واجبی که خدای سبحان بر هر دو گروه لازم شمرد و آن را عامل پایداری پیوند ملت و رهبر و عزت دین قرار داد. پس رعیت اصلاح نمیشود جز آنکه زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمیشوند جز با درستکاری رعیت.»
اهمیت رعایت این حقوق از آنجاست که خداوند این حقوق را مایه انتظام روابط مردم و عزت دین آنان قرار داده است. مردم هرگز روی صلاح و شایستگی نخواهند دید مگر حکومتشان صالح باشد، هرگز به صلاح نخواهند آمد مگر توده مردم استوار و با استقامت شوند. (13)
آیین اسلام و عزت نفس
پیشوای گرامی اسلام از آغاز دین به تمام مسلمین درس عزت نفس و علو طبع داد و آنان را با شرافت و فضیلت روحانی تربیت کرد. این موضوع به قدری مهم و ارزنده وانمود شده است که خداوند در قرآن شریف عزت مؤمنین را در ردیف عزت خود و عزت پیغمبر گرامی خود به حساب آورده است. (14) در آیین مقدس اسلام تمام افراد مسلمین از زن و مرد، فقیر و غنی و خلاصه هرکس از هر طبقه اجتماعی و در هر مقام به قدری عزت و شرفش محترم است که به موجب روایات بسیاری خداوند اهانت هر یک از آنان را مخالف و محاربه با خود شناخته است. امام صادق (ع) فرمود: «جبرئیل به حضور رسول اکرم (ص) شرفیاب شد، عرض کرد: خدایت میگوید هر کس بنده مؤمن مرا اهانت نماید با ستیز و جنگ به استقبال من آمده است.» (15)
بنابراین؛ رعایت عزت مؤمن ازجمله حقوقی است که بر گردن تمامی افراد جامعه است که امام صادق (ع) نیز به آن تصریح کرده است.
مبارزه با فساد
اگر مبارزه با فساد و نبرد با مفسدان در زمین از مهمترین تکلیفها، بهویژه تکلیف الهی انسان مصلح باشد، امام زینالعابدین (ع) نقش ارزندهای را در ادای این تکلیف و وظیفه ایفا کرده است. تفاوت دوران امام با دوران دیگر این بود که دوران او مشکلات اجتماعی ویژهای داشت هر چند این مشکلات ممکن است در بسیاری از عصرها باشد، لیک بروز آنها در دوران او، بسیار روشن و بهصورت انبوه بوده است چنانکه اما با شیوهای خاص به حل این مشکلات پرداخت، امری که به این راهحل، رنگ ویژهای میبخشد و آن را در تاریخ مبارزات امام برجسته میکند. مهمترین مشکلات دوران امام از این قرارند:
الف) مشکل تعصب و نژادپرستی
ب) مشکل فقر عمومی
ج) مشکل بردهداری و بردگان. (16)
این امام همام در این عرصه با تلاشهای بینظیر خود توانستند جامعه را از مشکلات اجتماعی رهایی بخشیده و آرامش را به افراد برسانند.
حق کسی که به تو بدی کرده
ازجمله دعاهای امام سجاد (ع): «یا مَنْ لَا یخْفَی عَلَیهِ أَنْبَاءُ الْمُتَظَلِّمِینَ وَ یا مَنْ لَا یحْتَاجُ فِی قَصَصِهِمْ إِلَی شَهَادَاتِ الشَّاهِدِینَ. وَ یا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِینَ وَ یا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظَّالِمِینَ ... اللَّهُمَّ وَ صَلِّ علیمحمد وَ آلِهِ، وَ لَا تُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمِی، وَ أَحْسِنْ عَلَیهِ عَوْنِی» (17)
«ای آنکه اخبار دادخواهان بر تو پوشیده نیست و ای آنکه در باز گفت ستمی که ستمدیدگان کشیدهاند نیازمند به گواهی گواهان نیستی و ای آنکه یاری تو در دسترس ستمدیدگان است و یاوریات دور از ستم بارگان است... . بار خدایا! بر محمد (ص) و خاندان او درود بفرست و روا مدار که دشمنم بر من ستم کند و در برابر او به من، نیک یاوری کن.»
امام سجاد (ع) در این دعا به یاری خداوند از دادخواه و عدم یاری او از ستم کننده پرداخته است و اینکه این موضوع در این دعا نهفته است که ظلم و ستم در تمامی دوران بوده و خواهد بود لیکن افرادی وجود دارند که مورد ستم ستم کننده قرار میگیرند ولی امام سجاد (ع) با برجای گذاشتن این دعا به ما آموخته است که تنها یاری کننده خداست.
«و اما حق من ساءک القضاء علی یَدیه بِقَول او فعلٍ کانَ تَعَمُّدَها کانَ العَفوُ أَولی بِکَ لِما فیه لَه مِنَ القمع وحُسنُ الأَدَبِ مَعَ کثیر امثالِهِ مِنَ الخَلقِ فَانَّ الله یقولُ: وَ لَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُوْلَئک مَا عَلَیهِْم مِّن سَبِیلٍ إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلی الَّذِینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یبْغُونَ فی الْأَرْضِ بِغَیرْ الْحَقِّ أُوْلَئک لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ وَ لَمَن صَبرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذَالِک لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (18) وَقال عزوجلَّ: وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَ لَئنِ صَبرَتمُْ لَهُوَ خَیرْ لِّلصَّبرِینَ (19) هذا فی العمدِ فَان لم یَکن عَمداً لَم تظلمه بِتَعمُّد الانتصار مِنهُ فَتَکونَ قَدکا فأته فی تَعَمُّد عَلی خَطاءٍ وَ رَفَقتَ بِهِ و رَدَدتَهُ بأَلطَفِ ما تَقدِر علیه و لا قُوَّهٔ الّا بالله.»
«و اما حق کسی که از قضا به تو بدی کرده این است که اگر عمداً چنین کاری کرده است بهتر است از او درگذری تا کدورت ریشهکن گردد و اینگونه با مردم با ادب رفتار کرده باشی، زیرا خداوند میفرماید: و هر آینه کسی که به او ستم شده و انتقام جوید مسئولیتی ندارد... تا آنجایی که میفرماید: این از کارهای پابرجا و درست است و خداوند عزوجل فرمود اگر کیفر دادید به همان اندازه باشد که زخم خوردید و اگر صبر کنید و بگذارید برای صابران بهتر است. این در عمد است و اما اگر بدی او بهصورت تعمد نباشد با تعمد در انتقام به او ستم نکن تا عمداً او را به بدی عوض داده باشی بر کار خطا و با او تا میتوانی به نرمی و ملاطفت رفتار کن.»
دعوت به عفو و گذشت
کمتر کسی است که از خطا و اشتباه و حتی تعهد در اضافه حقوق دیگران مصون باشد و اگر بنا باشد هر کس طبق انتقام به هنگام قدرت عمل کند برخوردهای اجتماعی بهصورت یک رشته تسلسل پیش میرود و بلکه روزبهروز شدیدتر میگردد زیرا اولاً حملات انتقامی از نظر کمیت و کیفیت قابل کنترل نیست و غالباً بهصورت شدیدتری خواهد بود ثانیاً به فرض اینکه قابل کنترل و اندازهگیری باشد هرگز میزان یقینی جنایت نخستین از دریچه چشم جانی و مجنی علیه یکسان و برابر نیست تنها چیزی که میتواند آتش فتنه را خاموش سازد روح گذشت، عفو و اغماض است. قال علی (ع): «لا یَحیفُ عَلی مَن یُبغِضُ و لایُأثِمُ فیمَن یُحِبُّ» (20) علی (ع) فرمود: «پرهیزگار بر کسی که با او دشمنی دارد ظلم روا نمیدارد به خاطر کسی که دوستش دارد گناه نمیکند.» علی (ع) در این دو فراز اشاره به دو مطلب همه میکند یکی اینکه پرهیزگار اگر به واسطه معیارهای انسانی اسلامی با کسی عداوت و دشمنی پیدا کرده ظلمی بر او روا نمیدارد با اینکه زمینه و انگیزه ظلم که بغض و عداوت است موجود است و دیگر اینکه اگر برحسب همان معیارها با کسی دوستی ورزیدند به خاطر دوستی مرتکب گناه نمیشود. (21) پس در روایات و قرآن کریم به این موضوع اشاره ویژهای کرده و تأکید میکنند که انسان با گذشت و عفو میتواند به قرب الهی نزدیک شود.
عفو از دیدگاه اسلام
خداوند سبحان در قرآن کریم خود را به این خصلت ستوده است: «إِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَفُوًّا غَفُورًا، (22) خداوند بخشنده آمرزنده است.» «َإِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَفُوًّا قَدِیرًا، (23) خداوند آمرزنده و تواناست.»
خداوند در عین قدرت کامل اهل گذشت و اغماض است، عفو در جایی معنا و مفهوم پیدا میکند که فرد قادر بر انتقام باشد اما اغماض و گذشت کند. قال علی (ع): «مَن عَفَی عَن الجَرائِم فَقَد أَخَذَ بِجَوامِعِ الفَضل، (24) کسی که زشتیهای دیگران را ببخشد به همه فضیلتها دست یافته است.» یعنی خصلت اغماض و گذشت، خصلتی اخلاقی است که بسیاری از ملکات اخلاقی در آن نهفته است.
«العَفو أَحسَنُ الاحسانِ، (25) عفو زیباترین چهره احسان است.»
امام سجاد (ع) در این باره دعایی دارد که فرموده: «اللَّهُمَّ وَ أَیمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّی مَا حَظَرْتَ عَلَیهِ، وَ انْتَهَک مِنِّی مَا حَجَزْتَ عَلَیهِ، فَمَضَی بِظُلَامَتِی مَیتاً، أَوْ حَصَلَتْ لِی قِبَلَهُ حَیاً فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّی، وَ اعْفُ لَهُ عَمَّا أَدْبَرَ بِهِ عَنِّی، وَ لَا تَقِفْهُ عَلَی مَا ارْتَکبَ فِی، وَ لَا تَکشِفْهُ عَمَّا اکتَسَبَ بِی، وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَیهِمْ أَزْکی صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِینَ، وَ أَعْلَی صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِینَ وَ عَوِّضْنِی مِنْ عَفْوِی عَنْهُمْ عَفْوَک، وَ مِنْ دُعَائِی لَهُمْ رَحْمَتَک حَتَّی یسْعَدَ کلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِک، وَ ینْجُوَ کلٌّ مِنَّا بِمَنِّک.» (26) با خدایا از هر بنده اگر به من ناروای رسید که تو بر او حرام کردهای و یا آبرویی از من برده است که تو او را از آن باز داشتهای، پس با مظلمه من مرده یا زنده است اما حق من نزد او پابرجاست او را با ستمی که به من کرده، بیامرز و از حقی که از من برده، در گذر و او را بر آنچه با من کرده سرزنش نکن و برای آنچه با من انجام داده رسوا مگردان. بخشش و گذشتی که از چنین کسان کردم و صدقهای را که به آنان بی پاداش ارزانی داشتم، پاکیزهترین بخشش بندگان و فرازمندترین عطای تقرب جویان قرار ده و به جای گذشت من از آنان، گذشت خود را از من، جایگزین فرما و به جای من برای آنان، رحمتت را به من ارزانی دار تا هر یک از ما به فضل تو، نیکبخت شویم و با احسان تو رهایی یابیم.»
آثار عفو
عفو و اغماض سه اثر به همراه دارد برخی از این آثار برای جامعه است، برخی دیگر برای فردی است که عفو میکند و برخی دیگر متوجه کسی است که عفو میشود اما آثاری که بر عفو کننده به همراه دارد؛ قال الصادق (ع): «المُبادِرَۀُ اِلی العَفوِ مِن أَخلاقِ الکِرامِ، (27) سرعت گرفتن و اغماض از خصلت افراد کریم و بلند مرتبه است.»
در حدیث دیگری از امام صادق (ع) سؤال میکنند مکارم اخلاق چیست؟ حضرت میفرماید: «العَفوُ عَمَّن ظَلَمَک، (28) گذشت و اغماض نسبت به کسی که به تو ستم روا داشته است.»
انسان وقتی اهل عفو و گذشت باشد، از منافع برادری و اخوت کسانی که به او بدی کردهاند بهرهمند میشود، یعنی وقتی کسی به انسان بدی میکند ببیند بدی او را جبران نکرد، شرمسار میشود.
قال علیّ (ع): «تَجاوَز عَن الزلل وَأَقِلِ العَثَراتِ تُرفَع لَکَ الدَرجات، (29) از لغزشها درگذر و اشتباهات را نادیده انگار تا منزلت بلندی بیابی.» این اثر وضعی گذشت و اغماض است که فر در دنیا صاحب رتبههای اجتماعی میشود.
همانطور که دوست داریم خداوند متعال گناهان و جرائم ما را ببخشد ما نیز باید در برابر خطاهای یکدیگر بگذریم و صبر پیشه کنیم که صبر برای صابران بهتر است و مورد رضایت پروردگار نیز است.
امام صادق (ع) فرمود: «امام چهارم (ع) هنگامی که ماه رمضان داخل میشد غلام و کنیز خود را نمیزند، هر وقت هر یک خلافی انجام میداد پیش خود مینوشت فلان غلام یا کنیز فلان روز چنین و چنان کرد. هیچ مجازات نمیکرد تا همه موارد را جمع میکرد وقتی که آخرین شب ماه مبارک رمضان میشد همه را صدا میکرد و اطراف خود جمع میکرد و بعد نوشتهها را رو میکرد و بعد میفرمود: فلانی چنین و چنان کردی ولی من تنبیه نکردم آیا یادت هست؟ طرف میگفت: آری تا اینکه به آخرین نفر آنان میرسید و از همه اقرار میگرفت بعد در میان آنها میایستاد و میفرمود: صدای خودتان را بلند کنید و بگویید ای علی بن الحسین! خداوند هر کاری را که انجام دادی نوشته همانطور که کارهای خلاف ما را نوشتی و پیش خدا کتاب و نوشتهای هست که علیه تو به حق سخن گوید و آن چیز کوچک یا درشتی را فروگذاری نکرده مگر اینکه آنها را نوشته است و هرچه کردی پیش خدا حاضر و روشن است همانطور که کارهای ما پیش تو حاضر است پس گذشت کن و بیامرز همانطور که از خداوند امید عفو و گذشت داری و همانطور که دوست داری خدا از تو بگذرد پس خودت هم گذشت کن تا از تو بگذرد.» (30)
امام چهارم در این دعا به انسان روح بلندی را که همان عفو و گذشت است آموخته و انسان با داشتن چنین روحیهای میتواند به همانندسازی خود و سرلوحه گرفتن از معصومین بپردازد باشد که ما نیز از این دسته افراد باشیم.
نتیجهگیری
حقوق مفهومی عام است که شامل مجموعه مقررات، قواعد و اصولی میشود که روابط و مناسبات میان اجتماعات و افراد جامعه را به نحوه متقابل تنظیم میکند. نظام حقوقی در مکتب انبیا (ع) بهویژه در اسلام، جامعه را بر اساس کرامت انسان استوار دانسته و بر مبنای معارف و عقاید صحیح بازسازی میکند و با نفی ارزشهای کاذب نژادی و قومی، همه مؤمنین را از قبایل و طوایف و نژادهای گوناگون، سفید و سیاه و عرب و عجم را به عنوان جامعه واحدی میشناسد. قوانین اسلام هماهنگ با فطرت است و نیازها و تمایلات انسان را در مسیری معتدل مورد توجه قرار میدهد. از زمانهای بسیار قدیم کتابهای اخلاقی و حقوقی فراوانی تدوین یافته ولی کمتر نویسنده و صاحب مکتبی را سراغ داریم که نمونه کامل عمل و نمود عینی گفتهها و اندیشههای خود باشد مگر انبیاء عظام و ائمه معصومین (ع). امام سجاد (ع) یکی از این انسانهای شاخصی است که حقوق مبتنی بر کرامت انسانی را علماً و عملاً ارائه فرموده است و با به کار بستن این حقوق میتوان در جهت کمال انسان قدم برداشت.
راهکارها و پیشنهادات
1-صحیفه سجادیه و رساله حقوق امام سجاد (ع) خورشیدی است که رایحه وحی الهی از آن استشمام میشود و همچون قرآن دربرگیرنده عالیترین دستورالعمل زندگی است و باید توسط گروهی از دانشمندان خبره، همه ابعاد و موضوعات این کتاب مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا کتابهایی که از این منبع پرنور منتشر میشود جامعترین برنامهها و عالیترین دستورالعملها را برای زندگی بشر به عرصه عمل درآورد.
2- توجه بیشتر مسئولان به تدریس این کتاب در مراکز علمی و آموزشی که میتواند مفید باشد./9314/ی702/س
نگارش: سمانه دهقانی، فارغالتحصیل سطح دو از حوزه علمیه فاطمه الزهراء (س)
فهرست ارجاعات (پینوشت)
1-علیاکبر دهخدا، فرهنگ متوسط دهخدا، ج ۲، ص ۱034.
2-محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۷، ص ۱۸۸.
3-اکبر دهقان و مجتبی کلباسی، واژههای نور، ص ۳۳ و حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات راغب اصفهانی، ج 1، ص ۲۴۶.
4-رضا مهیار، فرهنگ ابجد عربی_ فارسی، ص ۳۳۷.
5-محمدعلی طهرانی، کارتوزیان، ص ۳۷۴.
6-علیاکبر دهخدا، فرهنگ متوسط دهخدا، ج 2، ص ۲۱۰۲.
7-علیاکبر قرشی، قاموس قرآن، ج 5-6-7، ص ۱۵۸.
8-علیاکبر دهخدا، فرهنگ متوسط دهخدا، ج ۱، ص ۹۲.
9-علیمحمد حیدری نراقی، رساله حقوق امام سجاد (ع) ص ۲۴۱.
10-محمدتقی فلسفی، شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۲۱۸.
11-علیمحمد حیدری نراقی، رساله حقوق امام سجاد (ع)، صص ۲۴۲ و ۲۴۱.
12- نهجالبلاغه، ترجمه: محمد دشتی، ص ۳۱۵، خطبه ۲۱۶.
13- صبحی صالح، نهجالبلاغه، خطبه ۲۱۶.
14- ناصر مکارم شیرازی، قرآن حکیم و شرح آیات منتخب.
15-میرزا حسن محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۲.
16- محمدرضا حسینی جلالی، جهاد امام سجاد (ع)، ص ۱۵۳.
17- صحیفه سجادیه، ترجمه: علی موسوی گرمارودی، نیایش چهاردهم، ص ۱۱۶.
18- سوره شوری/ 43-41، ترجمه: ناصر مکارم شیرازی.
19- سوره نحل/ ۱۲۶، ترجمه: ناصر مکارم شیرازی.
20- نهجالبلاغه، ترجمه: محمد دشتی، خطبه متقین.
21- علیمحمد حیدری نراقی، رساله حقوق امام سجاد (ع) ص ۵۷۶.
22- سوره نساء/ ۴۳، ترجمه: ناصر مکارم شیرازی.
23- سوره نساء/ ۱۴۹، ترجمه: ناصر مکارم شیرازی.
24- عبدالواحد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم، ص 245، ح 50183.
25- عبدالواحد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم، ص 244، ح 5004.
26- صحیفه سجادیه، ترجمه: علی موسوی گرمارودی، نیایش 39.
27- عبدالواحد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم، ص 245، ح 5018.
28- محمد بن یعقوب کلینی رازی، الکافی، ج ۲، ص ۱۰۷.
29- عبدالواحد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم، ص ۴۲۱، ح ۹۶۴۴.
30-محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۶، ص 103.
فهرست منابع
*قرآن حکیم و شرح آیات منتخب، ترجمه: ناصر مکارم شیرازی، انتشارات نشتا، قم، 1388.
*نهجالبلاغه، ترجمه: محمد دشتی، اشکذر، تهران، بیتا.
*نهجالبلاغه، صبحی صالح.
*صحیفه سجادیه، ترجمه: علی موسوی گرمارودی، هرمس، تهران،1387.
1- آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم، اعلمی، بیجا، 1381 ق.
2- حسینی جلالی، محمدرضا، جهاد امام سجاد (ع)، بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد،1382.
3- حیدری نراقی، علیمحمد، رساله حقوق امام سجاد (ع)
4- دهخدا، علیاکبر، فرهنگ متوسط دهخدا، دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول،1385.
5- دهقان، اکبر، واژههای نور، روح، قم،1384.
6- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات راغب اصفهانی، نوید اسلام، قم، 1387.
7- طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، بیتا.
8- طهرانی، محمدعلی، کارتوزیان، یلدا، بیجا،1377.
9- فلسفی، محمدتقی، شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق، فرهنگ اسلامی، تهران،1370.
10- قرشی، علیاکبر، قاموس قرآن، دارالکتب الاسلامیه، تهران.
11- کلینی رازی، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران،1365.
12- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بیروت_لبنان،1404.
13- محدث نوری، حسن، مستدرک الوسائل، موسسه آل بیت، بیروت_ لبنان 1408 ق.
14- مهیار، رضا، فرهنگ ابجد عربی_ فارسی، دانشیار،1393.