دانشآموختگان ما کنشگران فرهنگی و اجتماعی هستند
به گزارش خبرگزاری رسا، مدیرکل دانشآموختگان حوزههای علمیه خواهران دانشآموختگان یک مجموعه آموزشی ثمرات آن مجموعه هستند که پس از سالها تحصیل باید از نتایج آن به خوبی استفاده شود، اداره کل دانشآموختگان حوزههای علمیه خواهران برای ظرفیتسنجی و استفاده هرچه بیشتر از ظرفیت دانشآموختگان این نهاد آموزشی راهاندازی شده است. پیرامون فعالیتهای صورت گرفته در عرصه دانشآموختگی با آقای مرتضی برگستان مدیرکل دانشآموختگان حوزههای علمیه خواهران گفتوگو کردیم که متن کامل آن به مخاطبان گرامی تقدیم میشود.
متن کامل این گفتوگو به شرح زیر است:
پیرامون جایگاه ادارهکل دانشآموختگان در حوزههای علمیه خواهران توضیحاتی ارائه دهید.
برای اینکه ادارهکل دانشآموختگان را تعریف و جایگاه آن در حوزههای علمیه خواهران را مشخص کنیم ابتدا باید تعریف دانشآموخته را بدانیم، دانشآموخته شخصی است که در هرکدام از مقاطع دو، سه و چهار حوزههای علمیه خواهران واحدهای آموزشی را گذرانده و از پایاننامه دفاع کرده و مدرک خود را گرفته است.
البته طلاب سطح یک نیز در تعریف جدید دانشآموخته در نظر گرفته شده است، تمهیداتی در نظر گرفته شده تا به خواهران طلبهای که تعداد مشخصی از واحدهای آموزشی را میگذارنند اما به دلایلی نمیتوانند به تحصیل در مدارس علمیه خواهران ادامه دهند نیز مدرک سطح یک اعطا شود.
در مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران معاونتها و مراکز مختلفی وجود دارد. یکی از معاونتهای محتوایی مرکز، معاونت فرهنگی تبلیغی است که چهار اداره کل بهعنوان زیر مجموعه این معاونت فعالیت میکنند و یکی از آنها اداره کل دانشآموختگان است. اداره کل دانشآموختگان حدود دو سال است که به سبک و سیاق فعلی تأسیس شده و فعالیت میکند و پیش از این اداره کل نبود بلکه بهعنوان یک مجموعه زیر نظر اداره کل تبلیغ فعالیت میکرد.
وضعیت دانشآموختگی حوزههای علمیه خواهران در سالهای گذشته چگونه بوده است؟
متاسفانه در رابطه با حوزه دانشآموختگی در حوزههای علمیه خواهران در بیست سال گذشته فعالیتهای زیادی صورت نگرفته و این امر چالشهای جدی و هویتی برای دانشآموختگان حوزههای علمیه خواهران ایجاد کرده است.
برای اشتغال فرهنگی این دانشآموختگان و به کارگیری آنها در مجموعههایی که میتوانستند در آن فعالیت کنند چارهای اندیشیده نشده و این امر بر روی ورودیهای حوزههای علمیه خواهران نیز اثرگذار بوده است، چند معیار میتواند بر روی ورودیها تأثیر بگذارد که یکی از آنها همین مسئله است، یعنی فرد برای ورود و ثبتنام در ابتدا با خود میاندیشد که پس از چند سال تحصیل در این مجموعه آموزشی چه آیندهای خواهد داشت، متأسفانه این مسئله شفاف نبوده و هنوز شفافیت لازم صورت نگرفته است و کار و تلاش ما نیز در راستای بیشتر کردن این جایگاه و هویت خواهد بود.
بر اساس آماری که توسط خود اظهاری تعیین شده و آماری که پیش از این به صورت جسته و گریخته داشتیم پیشبینی ما این است که حدود 45 هزار نفر طلبه خواهر دانشآموخته در کشور وجود دارد، اینکه این آمار به صورت تقریبی داده میشود به این دلیل است که تا کنون یک سامانه که خروجیهای طلاب را در هر سطح آموزشی به صورت شفاف و دقیق به ما ارائه دهد وجود نداشته است.
حدود چهار سال پیش سامانه سمتاز برای دانشآموختگان راهاندازی شد اما این سامانه در بحث دانشآموختگان و سپس تبلیغ نتوانست کارایی لازم را داشته باشد که شاید یکی از دلایل این عدم کارایی سخت بودن کار با این سامانه توسط کاربران بود، سامانههای آموزش حوزههای علمیه خواهران نیز کاملاً بهروز نیست چراکه در گذشته کارها به صورت دستی انجام میشده و بخشی از اطلاعات دیگر بارگزاری نشده است.
مجموعاً از دو سال پیش با حضور دکتر اسحاقی که اولین مدیرکل دانشآموختگان بودند به مدارس اعلام کردیم که یک خود اظهاری انجام دهند تا بر اساس آمار مدارس تعداد خواهران دانشآموخته را تخمین بزنیم و بر اساس این خود اظهاری حدود 43 تا 45 هزار دانشآموخته حوزه علمیه خواهران احصا شد، البته این آمار نیز دقیق نیست چراکه برخی از دانشآموختههای سطح سه، دومرتبه حسابشدهاند و بهعنوان مثال مدرسه سطح دو و مدرسه سطح سه اسم یک شخص را به ما اعلام کرده است، در آمار دانشآموختگان سطح چهار نیز همین مشکل وجود دارد.
همچنین بر روی سایت دانشآموختگان فرم خود اظهاری را بارگذاری کردیم تا دانشآموختگانی که احصا نشدهاند اطلاعات خود را وارد کنند که حدود 15 هزار نفر تا کنون ثبت اطلاعات کردند و تا حدی ظرفیتها و قابلیتهای این دانشآموختگان مشخص شده است، از سوی دیگر سامانه معاونت فرهنگی در حال آمادهسازی است که یک بخش از آن به دانشآموختگان اختصاص پیدا میکند.
راهکار و برنامه شما برای سازماندهی صحیح دانشآموختگان در حوزههای علمیه خواهران چیست؟
سهگام اساسی میتوان در عرصه دانشآموختگان تصور کرد که در اسناد بالادستی سیاستها و اهداف مرکز مدیریت و شرح وظایف معاونت فرهنگی نیز به این سهگام اشارهشده است، وقتی دانشآموخته از یک مجموعه آموزشی فارغالتحصیل میشود سه کار میتوان برای وی انجام داد که اولین کار شناسایی، سازماندهی، شبکهسازی، ارزشیابی و یافتن ظرفیت دانشی و مهارتی دانشآموختگان است.
گام دوم درزمینهٔ دانشآموختگان این است که بر اساس داشتههای موجود که بر اساس شناسایی و سازماندهی احصا شدهاند در کشور ظرفیت سنجی و ظرفیتسازی صورت بگیرد که این افراد در چه بخشهایی میتوانند فعالیت کنند، این ظرفیت سنجی میتواند در ارگانهای دولتی، عمومی و یا حتی مؤسسات فرهنگی و سازمانهای مردمنهاد باشد، این ظرفیت سنجی و ظرفیتسازی میتواند سبب منشأ اثر شدن دانشآموختگان در عرصههای اجتماعی و فرهنگی کشور شود.
ما در این مسیر با دو مسئله روبرو میشویم، یکی این است که سیستمهای آموزشی بهقدری بهروز نیست که خود را با سیر تحولات اجتماعی تطبیق دهد، بهعنوان مثال امسال در حوزه آسیبهای اجتماعی و طلاق کشور با مشکلات زیادی روبرو است، معاونت آموزشی که نمیتواند بلافاصله یک سرفصل تحت عنوان مسئله پیشگیری از طلاق به دروس اضافه کند.
مسئله دوم این است که از فارغالتحصیلی برخی از دانشآموختگان ما تا کنون زمان زیادی گذشته و بخشی از آموزشهایی که در گذشته دیدهاند دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرد، بر این اساس دانشآموختگان ما نیاز به ارتقا در زمینههای مختلف دانشی و مهارتی دارند، مشکل دیگری که وجود دارد این است که سیستمهای آموزشی ما مهارتی نیست و این یک ضعف و مشکل بزرگ است، یعنی خواهران فارغالتحصیل شده در حوزههای علمیه خواهران بخش زیادی از مدت تحصیل خود را صرف مسائل تئوریک میکنند، تمام این مسائل سبب میشود تا گام سومی تحت عنوان ارتقای دانشی و مهارتی دانشآموختگان داشته باشیم.
بر اساس همین سه گامی که برای سازماندهی دانشآموختگان حوزههای علمیه خواهران تعریف شد سه اداره زیر نظر ادارهکل دانشآموختگان تشکیل شده است که عبارتاند از اداره شناسایی و سازماندهی، اداره حمایت از بهکارگیری که ظرفیت سنجی و ظرفیتسازی را به عهده دارد و اداره ارتقا که به دنبال ارتقای دانشی و مهارتی دانشآموختگان است.
نقش ستادی شما با نقش مدارس علمیه خواهران در استفاده از ظرفیت دانشآموختگان چه تفاوتهایی دارد؟
دانشآموختگان حوزههای علمیه خواهران دارای ظرفیتهای بسیار خوبی هستند، چراکه ذات و نوع فعالیت طلبگی یک نوع وقف کردن خود در راه دین است و غالباً خواهران مخلص و فهیم و فعالی در این عرصه حضور پیدا میکنند اما این خواهران نیاز به ساماندهی و یک مجموعه پشتیبان دارند که نقش خود را درست ایفا کند، بخشی از مجموعههای ما در ستاد نقش صفی به خود میگیرند اما ما نباید بهعنوان صف فعال باشیم و تعیین تکلیف کنیم، چراکه این کار سبب ضعیفتر شدن این افراد خواهد شد.
ما باید نقش ستادی داشته باشیم و به دنبال تسهیلگری و تسریعگری باشیم و افرادی که در صف حضور دارند ظرفیتها را بسنجند و شرایط و کاستیها را مورد ارزیابی قرار دهند و سپس برنامهریزی داشته باشند، نقش ما نیز ایجاد زیرساخت برای این افراد در عرصههای ارتباطات سازمانی، کمکهای مالی و غیره است، پیشبینی من این است که اگر نقشآفرینی ما بهعنوان ستاد و نقشآفرینی صف بهخوبی صورت بگیرد، وضعیت بهتر و منظمتری درزمینهٔ دانشآموختگان خواهیم داشت.
بر این اساس ما دانشآموختگان را در کوچکترین مرکز صفی خود که مدرسه علمیه خواهران است فعال کردیم، این کار دو مزیت داشت که یکی از آنها احیا و توجه دانشآموختگان به هویت طلبگی است، حضور دانشآموختگان در مدارس سبب میشود تا این هویت تثبیت شود، چراکه برخی از دانشآموختگان پس از فارغالتحصیلی و دوری از مدرسه دیگر آن هویت طلبگی سابق را ندارند، مزیت دوم نیز این بود که مدرسه در این صورت میتواند از ظرفیتهای دانشآموختگان خود بهخوبی استفاده کند، وقتی دانشآموخته از مدرسه جدا شد دیگر مدرسه نمیتواند از ظرفیت فرهنگی، آموزشی و پژوهشی آن استفاده کند.
پیرامون شیوه عملکرد خود در جمعآوری و فعالیت دانشآموختگان در مدارس توضیح دهید.
برای فعال کردن دانشآموختگان در مدارس مدلهای مختلفی پیشنهاد شد که یکی از آنها فعال کردن دانشآموختگان بهعنوان یک مجموعه اداری بود اما ازآنجاییکه این مدل کارایی لازم را نخواهد داشت و بودجه زیادی را میطلبید موردتوجه ما قرار نگرفت، بهترین مدلی که برای جمع کردن دانشآموختگان مد نظر ما قرار گرفت فعالیت آنها تحت عنوان سازمانهای مردم نهاد بود تا دانشآموختگان ما به کنشگران اجتماعی تبدیل شوند.
دانشآموختگان ما تحت عنوان سازمانهای مردم نهاد بهعنوان گروههای کنشگر فرهنگی اجتماعی در دل یک مدرسه علمیه خواهران فعالیت کرده و از امکانات مدارس استفاده میکنند، این مدل ثمرات زیادی برای آن مناطق، دانشآموختگان و مدارس خواهد داشت.
نحوه فعالیت کانونهای دانشآموختگان بهعنوان سازمانهای مردم نهاد در مدارس چگونه است؟ تا کنون چند سازمان مردم نهاد ثبت شده است؟
در این مدلی که تعریف شده است هر سه گام شناسایی و ارزیابی، ظرفیتسنجی و ظرفیتسازی و سپس ارتقای دانشی و مهارتی در مدارس علمیه خواهران اتفاق میافتد، این کنشگران میتوانند در سطح استان نیز فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی داشته باشند، البته فعالیتهای سیاسی طلاب ما در سطح روشنگری و بصیرت افزایی است و در قالب احزاب و جناحهای سیاسی صورت نمیگیرد چراکه جایگاه روحانیت از روز اول جایگاه روشنگری بوده است.
در مراتبی بالاتر از کانونهای دانشآموختگان مدارس علمیه خواهران در کشور نیز رایزنیهایی انجام دادیم، مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران با وزارت کشور یک توافقنامه امضا کرد تا کانونهای دانشآموختگی بهعنوان یک سازمان مردم نهاد ثبت شده به فعالیتهای خود ادامه دهند و اساسنامهای نیز برای این کار تهیه شده است، تا کنون بیش از یکصد مدرسه علمیه در سراسر کشور کانونهای دانشآموختگی خود را تحت عنوان سازمانهای مردم نهاد ثبت کردهاند و مراحل دیگر آن نیز در حال طی شدن است.
برنامه دیگری که برای کانونهای دانشآموختگی داریم این است که تمام این کانونها را به یک شبکه سراسری تبدیل کنیم که خود این شبکه نیز یک شخصیت حقوقی خواهد داشت که میتوانند بسیار کارآمد باشد، یعنی شبکه مجمع دانشآموختگان حوزههای علمیه خواهران کشور تحت عنوان یک سمن فعالیت میکند که این یک کار بینظیر است و هیچ مجموعهای تاکنون نتوانسته است که چنین شبکهسازی در کل کشور انجام دهد، ما کلونیهای خواهران و بانوان انقلابی مذهبی و فرهنگی را در کشور خواهیم داشت که بهعنوان یک کنشگر در سطح محلات، شهرها و استان فعالیت کنند.
درزمینهٔ بهکارگیری دانشآموختگان حوزههای علمیه خواهران چه فعالیتهایی صورت گرفته است؟
ما برای بهکارگیری ظرفیت خواهران طلبه با مجموعههای مختلفی رایزنی کرده و در حال رایزنی هستیم که از جمله آنها میتوان به آموزش و پرورش، سازمان تبلیغات، کمیته امداد، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، سازمان بهزیستی، سازمان میراث فرهنگی، دانشکده دین و رسانه صدا و سیما، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، معاونت زن و امور بانوان ریاست جمهوری، دانشگاه فرهنگیان و مجموعههای دیگر اشاره کرد.
بهعنوان مثال شورای عالی انقلاب فرهنگی برای ارائه آموزشهای مذهبی به زوجهای جوان در زمان عقد به کارشناسان مذهبی نیاز داشت که ما خواهران دانشآموخته خود را معرفی کردیم تا پس از گذراندن آموزشهای لازم بهعنوان کارشناسان مذهبی فعالیت کنند، آموزش و پرورش نیز در عرصههای تبلیغ و تدریس به نیرو نیاز داشت که اطلاعرسانی لازم به دانشآموختگان صورت گرفت.
برخی از مؤسسات آموزشی نیز بهصورت غیرانتفاعی در حوزه آموزش و پرورش فعالیت میکنند مانند راهیان کوثر، رستگاران و موسسه صدرا که با این مؤسسات نیز ارتباط گرفتیم و طلاب خود را به این مؤسسات معرفی کردیم تا بهعنوان معلم، مربی و یا حتی کادر اجرایی در این مؤسسات فعالیت کنند.
درزمینهٔ مدرسه محوری که راهبرد اساسی مدیریت حوزههای علمیه خواهران بوده است چه فعالیتهایی انجام دادید؟
مدرسه محوری راهکار و ابتکار مدیریت حوزههای علمیه خواهران بوده است و از روز اول نیز رویکرد ما در این اداره کل همین راهبرد بوده است، از آنجایی که مدرسه پیشانی کار در حوزههای علمیه خواهران است ما دانشآموختگان خود را در مدارس فعال کردیم و مرکز فعالیت را در مدارس دانستیم تا همه اتفاقات فرهنگی، آموزشی و پژوهشی در مدرسه اتفاق بیافتد.
سیاست ما از روز اولی که فعالیت خود را در این اداره شروع کردیم نگاه جدی به مدرسه علمیه خواهران بوده است، کنشگران اصلی ما در مدارس علمیه خواهران هستند و اگر ما بخواهیم هویت این دانشآموختگان را بهعنوان یک کنشگر اجتماعی تثبیت کنیم باید آنها را در مدارس فعال کنیم، ما نمیتوانیم در ستاد این افراد را جمعآوری کرده و تنها با برگزاری همایشها به دنبال تأثیرگذاری باشیم، دانشآموختگان و کنشگران ما در مناطق، محلات، شهرها و استانهای خود میتوانند تأثیرگذاری خوبی داشته باشند و نقش ما در ستاد باید تنها تسهیل و شتابگری باشد./998/د101/ب1