عرفان و سياست در انديشه امام روح الله
دکتر فراتی: امام خمینی(ره) در ورای اخلاق و عرفان سخنی از سیاست به میان نیاورده است؛ به عبارت دیگر نقطه شروع و ورود ایشان به عرصه سیاست، اخلاق و عرفان به حساب میآید.
به گزارش خبرگزاری رسا، رابطه عرفان وسیاست در میان متفکران اسلامی همواره دارای رویکردها و روشهای متعددی بوده است. دراین میان دو دیدگاه مخالفان و موافقان رابطه عرفان و سیاست بیشتر به نظر میآید اگر چه گروه سومی نیز هستند که عنایت به ظاهر و باطن را از ملزومات حیات بشر برمی شمارند و معتقدند این توجه به ظاهر نباید باعث غفلت از معرفت درون شود و به تعمق در باطن «دین» حالت ایستایی و بازدارندگی ببخشد و از سویی، توجه به معنا و درون نباید سبب رها کردن ظواهر و بی توجهی به مناسک دینی شود.
برخی از مخالفان، چون عرفان را منحصر در حیطههای فردی میدانند با پیوند این دو مخالفت میکنند از جمله آن عبدالکریم سروش که در کتاب «تجربه نبوی» مخالفت اش با این رابطه را این گونه توضیح میدهد که «نباید ولایت عرفانی و باطنی را به امر ظاهری و سیاسی توسعه داد؛ زیرا در ولایت عرفانی، رابطه مرید و مرادی و اطاعت محض حاکم است در حالی که حوزه ولایت سیاسی، با اعتقاد به لزوم بسته شدن باب انتقاد و اطاعت صرف، نتایج وحشتناکی به همراه میآورد.» امام خمینی (ره) بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی سرسلسله عارفان متعهدی است که به عنوان مصلحی انقلابی این مهم را در اندیشه و عمل به اثبات رساند که ساحت «عرفان» تنها حوزههای فردی را در برنمی گیرد، بلکه ترکیب عرفان و سیاست به مثابه الگویی است که جز «عمل صالح» قلمداد نمیشود.
آن چه در ادامه میآید گفت وگویی است با دکتر «عبدالوهاب فراتی» مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی دفتر تبلیغات اسلامی. او که در این موضوع دارای پژوهشهای متعددی است، ابتدا به تبیین اندیشه عرفای پیشین میپردازد و سپس ساحت عرفان و سیاست را در اندیشه و رفتار امام خمینی (ره) مورد بررسی قرار میدهد. وی دارای مدرک دکترای علوم سیاسی است و هم اکنون مشغول تحصیل دروس خارج فقه و اصول است. «فراتی» این گونه آغاز میکند:برای برداشت و تحلیل روایت حضرت امام (ره) از سیاست ابتدا بحث را باید از اخلاق و عرفان آغاز کرد. اساسا امام خمینی (ره) در ورای اخلاق و عرفان سخنی از سیاست به میان نیاورده است به عبارت دیگر نقطه شروع و ورود ایشان به عرصه سیاست، اخلاق و عرفان به حساب میآید. دکتر «فراتی» برای تبیین این بحث ابتدا مقدمهای را مطرح میکند و میگوید: ما در سنت عرفانی پیشینیان با رویکرد غالبی مواجه ایم مبنی بر این که عرفا کسانی اند که از جامعه و سیاست فاصله گرفته اند، در جهان فردی و شخصی شان فرو رفته اند.
مسیری که امام خمینی (ره) برمی گزیند
وی به مسیر امام خمینی اشاره میکند و میافزاید: در این باره رویکرد و سنت قدرتمندی وجود دارد که امام خمینی (ره) نیز به این رویکرد تعلق دارد که این رویکرد راه نجات را فقط بازگشت به نفس و قهر بادیگران نمیداند بلکه معتقد است انسان برای این که بتواند به استکمال نفس دسترسی یابد باید مسیر این استکمال را از جمع دیگران انتخاب و آغاز کند. گمان میکنم این سنت جدید عرفانی که امام آن را برمی گزیند آموزهای است که ایشان آن را در محضر استاد خود مرحوم آیت ا... شاه آبادی دریافته است. آیت ا... شاه آبادی در کتاب «شجرة المعارف» سخن قابل تاملی دارد که میگوید عارف آن گاه که سعی میکند بر نیروهای شر درونی اش غلبه و خیر خود را حاکم کند اگرچه ممکن است در مجادلهای نفسانی نیروهای شر را مغلوب نیروهای خیر کند، اما این تمام راه نیست زیرا که عارف در پس این پیروزی فردی وقتی وارد جمع دیگران شود و در میان انسانها زیست کند ممکن است در میان دولتی حضور یابد که آن دولت مقهور نیروهای شر باشد، به عبارت دیگر انسان عارف ممکن است در مرحله اول و در حوزه فردی پیروز باشد، اما در حوزه «جمعی» گرفتار و در ذیل نیروهای شر آدمیان و دولتها قرار گیرد.
مسیری که امام خمینی (ره) برمی گزیند
وی به مسیر امام خمینی اشاره میکند و میافزاید: در این باره رویکرد و سنت قدرتمندی وجود دارد که امام خمینی (ره) نیز به این رویکرد تعلق دارد که این رویکرد راه نجات را فقط بازگشت به نفس و قهر بادیگران نمیداند بلکه معتقد است انسان برای این که بتواند به استکمال نفس دسترسی یابد باید مسیر این استکمال را از جمع دیگران انتخاب و آغاز کند. گمان میکنم این سنت جدید عرفانی که امام آن را برمی گزیند آموزهای است که ایشان آن را در محضر استاد خود مرحوم آیت ا... شاه آبادی دریافته است. آیت ا... شاه آبادی در کتاب «شجرة المعارف» سخن قابل تاملی دارد که میگوید عارف آن گاه که سعی میکند بر نیروهای شر درونی اش غلبه و خیر خود را حاکم کند اگرچه ممکن است در مجادلهای نفسانی نیروهای شر را مغلوب نیروهای خیر کند، اما این تمام راه نیست زیرا که عارف در پس این پیروزی فردی وقتی وارد جمع دیگران شود و در میان انسانها زیست کند ممکن است در میان دولتی حضور یابد که آن دولت مقهور نیروهای شر باشد، به عبارت دیگر انسان عارف ممکن است در مرحله اول و در حوزه فردی پیروز باشد، اما در حوزه «جمعی» گرفتار و در ذیل نیروهای شر آدمیان و دولتها قرار گیرد.
این استاد حوزه و دانشگاه میافزاید: برای این که عارف این مرحله استکمال نفس خودش را کامل کند باید نیروهای شری را که بر کلیت جامعه حکمرانی میکنند از میان بردارد تا بتواند در کنار دیگران به استکمال نفس نائل شود. این مفهوم و رویکرد که مرحوم شاه آبادی در «شجرة المعارف» بدان اشاره میکند در حقیقت مسیر حرکت امام خمینی (ره) از اخلاق به سیاست را تبیین میکند یعنی یک عارف و انسان اخلاقی ممکن است در مرحله فردی و نفسانی بر نیروهای شر درونش غلبه یابد، اما وقتی در اجتماع قرار میگیرد و میبیند فردی هم، چون «رضاخان» بر جامعه او حکومت میکند که این حاکمیت مظهر نیروهای شر بر کلیت جامعه است، از این رو عارف برای این که خود و دیگران را به سوی حق سوق دهد چارهای جز مبارزه با «شرجمعی» ندارد. به همین دلیل اگر در علم اخلاق «عمل صالح» غلبه بر نیروهای شر درون است، در این دیدگاه «عمل صالح» در عرصه سیاست «انقلاب»، «طغیان» و شورش علیه نیروهای «شرجمعی» است که در قالب دولتهای دیکتاتور و استبدادمنش تبلور پیدا کرده است.
«فراتی» این گونه نتیجه میگیرد که طبق این الگو وجه مشترک علم اخلاق و علم سیاست در اندیشه امام خمینی (ره) «عمل صالح» به شمار میآید که در علم اخلاق صبغه فردی و درحوزه سیاست صبغه جمعی به خود میگیرد. به همین دلیل است که موضوع علم سیاست و اخلاق نزد عارف سیاست مداری هم، چون امام راحل (ره) موضوع مشترک یا همان عمل صالح تلقی میشود. از این رو هیچ تفسیری درباره نسبت اخلاق و سیاست نزد هیچ عارفی هم، چون امام خمینی (ره) مشاهده نمیکنیم و به نظر این مسئله اتفاق پیچیدهای است که در تعامل علم اخلاق و عرفان با علم سیاست نزدمتفکری مثل حضرت امام (ره) روی داده است.
این عرفان که امام (ره) آن را به حوزه سیاست و جامعه بسط میدهد به «قلب معنا» دچار نشده است در حقیقت همان اتفاقی که در عرفان اسلامی در حوزه فردی روی داده است نزد امام (ره) ظهور و بروز بیشتری یافته است. تفاوت عرفانی که امام (ره) مطرح میکند این است که به جای این که خودش را بر اثر ریاضتهای نفسانی و مبارزه با نیروهای شر به خدا برساند علاقهمند است همگان و جمع را هم به این مسیر رهنمون کند. این مفهوم و با ابعاد زیباشناختی که در عرفان وجود دارد نزد امام (ره) حوزه و گستره فراتری مییابد، بالطبع این رویکرد موضوع سختی است که به نظر بسیاری با ذات قدرت سازگاری و همخوانی ندارد، اما ایشان تلاش میکند این ناسازگاری را که به ظاهر مانع جمع بین عرفان و سیاست است، حداقل در حوزه رفتاری به عنوان حاکم اسلامی به سازگاری تبدیل کند و به نظر میآید که نقطه برجسته تفکر حضرت امام (ره) که برای دیگران جذابیت دارد همین ترکیب و امتزاج عرفان و سیاست است. از سویی دیگر اگر این ترکیب مطرح نبود همان دیدگاه دنیای مدرن میشد که دعوا بر سر تصاحب قدرت و برد و باخت در قدرت را اصل میداند.
دکتر «عبدالوهاب فراتی» در ادامه این گفتگو و در تبیین اندیشه و روش بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی در جمع عرفان و سیاست به یک خاطره و نمونهای از ایشان اشاره و این گونه عنوان میکند: امام (ره) اواسط دهه شصت در جمع فرمانداران تعبیرات عجیبی را بیان میکنند. در آن سخنرانی پس از بیان مقدماتی تاکید میکنند کهای کاش به جای عبارات «فرمانداران»، «استانداران» و «حکمرانان» الفاظ دیگری میبود که استعمال میکردم، اساسا من از واژگانی که مفاهیم و رابطه فرماندهی و فرمانبری و سلطه در آن باشد بدم میآید. چنان چه میبینیم در این فرمایشات و دیدگاه حضرت امام (ره) نکات ظریفی وجود دارد که خیلی از الفاظی که در زندگی ما و در ذهنیت اجتماع معانی و مفاهیم احترام آمیز دارد وقتی وارد فضای معنایی ایشان میشود وجه منفی به خود میگیرد چرا که اساسا رابطه نابرابر میان افراد را بر نمیتابد.
تعریف سیاست در سایه اخلاق
«فراتی» درباره این سوال که اساسا «سیاست» در دیدگاه امام (ره) با دیدگاه معاصران خود در جهان چه تفاوتی دارد، این گونه ابراز میدارد: سیاست در دوره امام خمینی (ره) مقولهای مقدم بر همه حوزههای بشری و عرفی است. در دوره ایشان اخلاق و عدالت فی حد نفسه تعریفی ندارند و به نوعی این عبارات و مفاهیم متاخر از سیاست تعریف میشود. در آن دوره این مارکسیسمها و لیبرالیست هایند که اخلاق و عدالت را تعریف میکنند. وی ادامه میدهد:، اما سیاست در اندیشه امام راحل (ره) در سایه «اخلاق» تعریف و نمود پیدا میکند به طوری که اخلاق مقدم بر سیاست و سیاست موخر از اخلاق است و سیاست وسیله و ابزاری برای رسیدن به فضائل انسانی شمرده میشود. از این رو و به همین سبب نمیتواند فراتر از چارچوبهای اخلاقی، عمل کند و اخلاق را زیر پا گذارد.
تعریف سیاست در سایه اخلاق
«فراتی» درباره این سوال که اساسا «سیاست» در دیدگاه امام (ره) با دیدگاه معاصران خود در جهان چه تفاوتی دارد، این گونه ابراز میدارد: سیاست در دوره امام خمینی (ره) مقولهای مقدم بر همه حوزههای بشری و عرفی است. در دوره ایشان اخلاق و عدالت فی حد نفسه تعریفی ندارند و به نوعی این عبارات و مفاهیم متاخر از سیاست تعریف میشود. در آن دوره این مارکسیسمها و لیبرالیست هایند که اخلاق و عدالت را تعریف میکنند. وی ادامه میدهد:، اما سیاست در اندیشه امام راحل (ره) در سایه «اخلاق» تعریف و نمود پیدا میکند به طوری که اخلاق مقدم بر سیاست و سیاست موخر از اخلاق است و سیاست وسیله و ابزاری برای رسیدن به فضائل انسانی شمرده میشود. از این رو و به همین سبب نمیتواند فراتر از چارچوبهای اخلاقی، عمل کند و اخلاق را زیر پا گذارد.
به نظر میرسد مهمترین تمایز این دیدگاهها تقدم اخلاق و تاخر سیاست در اندیشه حضرت امام (ره) تعامل و امتزاج این حوزهها در دوره معاصر به شمار میرود. این استاد حوزه و دانشگاه درباره این نکته که نگاه جهان به روش و رویکرد امام خمینی (ره) درباره اخلاق، عرفان و سیاست چگونه است؟ اظهار میدارد: اساسا آن چه درباره حضرت امام (ره) برای جهان و غرب جذابیت یافت به واقع همین مسئله نوع رفتار و دیدگاه ایشان نسبت به اخلاق و سیاست بود. آنها مشاهده کردند که نوع جدیدی از سیاست در دنیا در حال اجراست که هدفش بی شک بردن و باختن به حساب نمیآید و استفاده ابزاری از قدرت را در سر نمیپروراند. بی شک این معنویت و اخلاق است که در رفتار و تفکر امام خمینی (ره) تبدیل به ویژگی برجستهای میشود که دیگران را با خود همراه میکند. دکتر فراتی در این باره به نظریههای دیگر متفکران اشاره و عنوان میدارد: اگر به آثار برخی متفکران از جمله «میشل فوکو»، «اسکاچ پوی» و یا مسلمانانی هم، چون پروفسور «حامد الگار» نگاهی بیندازیم، آنها به دنبال کشف عواملی هستند که چگونه نزد امام خمینی (ره) سیاست از مدار غایب انگاری انسان مدرن خارج و اخلاق و عرفان به اصل و کانون توجه تبدیل میشود.
دکتر عبدالوهاب فراتی، در بخش پایانی گفتگو به یک آسیب اشاره میکند و میگوید: این که گاهی در جامعه با مشکلاتی مواجه میشویم ریشه در غیراخلاقی شدن فضای سیاسی دارد که یا به دلیل بی توجهی به اخلاق است یا این که به اخلاق فقط به عنوان ابزار و وسیله نگاه میشود. گمان میکنم در شرایط کنونی یکی از راهکارهای فرهنگی رفع مشکلات، بازگشت به نگاه امام خمینی (ره) به سیاست است. اگر این روش و طراوت عرفان، اخلاق و سیاست از دیدگاه امام (ره) در ذهنیت سیاست مداران برجسته شود شک نکنید که در آینده پیش رو دچار مشکلات و آسیبها نخواهیم شد. /۹۹۹/د101/س
منبع:سایت گذرستان
منبع:سایت گذرستان
ارسال نظرات