از فرجام کار باید ترسید؛
قتل همسر نجفی از زاویهای دیگر
منصبها هر چه بالاتر باشد سقوط سهمگینتر است؛ و اینجاست که نیروی توکل و مراقبه و خودسازی می تواند افراد را در حتی بلندترین جایگاه های دنیایی و معنوی حراست کند.
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، جریان قتل همسر محمدعلی نجفی این روزها در صدر خبرهاست و رسانههای مختلف هم بسیار جدی به آن میپردازند که گویا جزء اصلیترین خبرهای کشور است. با توجه به اینکه قتلهایی از این دست کم و بیش رخ میدهد، ولی طبیعتا پررنگ شدن این خبر تا حدی عادی است؛ چرا که قاتل، پستهای مهمی از جمله وزیری آموزش و پرورش و مرد اول شهرداری تهران را در سابقه کاری خود داشته و از فعالان سیاسی بوده است.
میزان اهمیت پرداختن به این حادثه
نکته این است که اهمیت این حادثه چقدر است؟ آیا آنقدر مهم است که مثلا شهادت امام جمعه کازرون را تحت الشعاع قرار دهد. اگر حداقل از نظر امنیتی به این مسئله نگاه کنیم قطعا اهمیت جنایتی که در حق امام جمعه کازرون واقع شد به مراتب بدتر از قتل همسر نجفی است و جا دارد که بیشتر به این مقوله پرداخته شود؛ به خصوص بعد از شهادت طلبه همدانی که اخیرا اتفاق افتاد.
نکته دیگری که اهمیت پرداختن به شهادت حجت الاسلام والمسلمین خرسند را برجسته میکند انگیزه قاتل است که ریشه در یک تفکر انحرافی پیرامون مهدویت دارد؛ چرا که قاتل نه خصومت شخصی با این مرحوم داشته و نه فاقد تعادل روحی روانی بوده؛ بلکه ظاهرا با این تفکر که روحانیت مانعی در ظهور امام عصر(عج) است دست به چنین جنایتی زده است؛ از این رو جا دارد که به صورت جدی به این مقوله پرداخته شود، روشنگری گردد و با اینگونه انحرافات مبارزه شود.
زاویهای دیگر از واقعه قتل همسر نجفی
از این مسئله که بگذریم، در مورد قتل همسر نجفی تحلیلها و اظهار نظرهای مختلفی وجود دارد که علت قتل صرفا خانودگی بوده یا پشت پرده دیگری داشته و یا اینکه این سرنوشت، تقاص برخی اعمال یا تفکرات این شخص است و مسائلی دیگر... .
جدای از این مسائل میشود نکات دیگری نیز از این حادثه برداشت کرد که شاید مهمترین نکته این باشد که انسان همواره باید در خوف و رجاء باشد و از عاقبت کار خویش بترسد و به داشتهها و مناصبی که دارد دل نبندد و بدتر از آن به این چیزها غره نشود.
همچنانکه ذکر شد و واضح نیز هست، اتفاقاتی از این دست کم و بیش در همه جای دنیا اتفاق میافتد؛ ولی وقتی کسی که اسم و رسمی داشته و زمانی نه چندان دور سمتهایی اساسی در کشور داشته است به چنین سرنوشتی مبتلا شود، طبیعتا با یک آبرو ریزی وسیع مواجه میشود و دیگر رویی برای فرد باقی نمیماند. حالا این فقط یک سوی سکه و جنبه دنیوی ماجرا است؛ مصیبت اینجا بیشتر میشود که چنین کسی آخرت ویرانی هم داشته باشد که " خسر الدنیا و الآخره" میشود.
چنین حوادثی برای همگان عبرت آموز است؛ به خصوص زنگ خطری برای مسئولانی است که حریص بر پست و مقام و منصب هستند و برای رسیدن به این امور از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند و حتی بعضی اوقات با انواع و اقسام تخریبها و تهمتها و به هر قیمتی که شده سعی دارند که به این مناصب زودگذر برسند.
البته ما در مقام قضاوت شخصی مثل نجفی نیستیم؛ سخن در این است که مسئولان باید مراقب باشند و فکر نکنند که اگر به پست و مقامی رسیدند همیشه و الزاما وجهه مثبتی دارند و همیشه در اوج عزت هستند. بالاخره دنیا پستی و بلندی دارد و اگر کسی که در اوج قدرت و منصب است سقوط کند به مراتب بیشتر از یک شخص عادی به ذلت و بیآبرویی میرسد.
میزان اهمیت پرداختن به این حادثه
نکته این است که اهمیت این حادثه چقدر است؟ آیا آنقدر مهم است که مثلا شهادت امام جمعه کازرون را تحت الشعاع قرار دهد. اگر حداقل از نظر امنیتی به این مسئله نگاه کنیم قطعا اهمیت جنایتی که در حق امام جمعه کازرون واقع شد به مراتب بدتر از قتل همسر نجفی است و جا دارد که بیشتر به این مقوله پرداخته شود؛ به خصوص بعد از شهادت طلبه همدانی که اخیرا اتفاق افتاد.
نکته دیگری که اهمیت پرداختن به شهادت حجت الاسلام والمسلمین خرسند را برجسته میکند انگیزه قاتل است که ریشه در یک تفکر انحرافی پیرامون مهدویت دارد؛ چرا که قاتل نه خصومت شخصی با این مرحوم داشته و نه فاقد تعادل روحی روانی بوده؛ بلکه ظاهرا با این تفکر که روحانیت مانعی در ظهور امام عصر(عج) است دست به چنین جنایتی زده است؛ از این رو جا دارد که به صورت جدی به این مقوله پرداخته شود، روشنگری گردد و با اینگونه انحرافات مبارزه شود.
زاویهای دیگر از واقعه قتل همسر نجفی
از این مسئله که بگذریم، در مورد قتل همسر نجفی تحلیلها و اظهار نظرهای مختلفی وجود دارد که علت قتل صرفا خانودگی بوده یا پشت پرده دیگری داشته و یا اینکه این سرنوشت، تقاص برخی اعمال یا تفکرات این شخص است و مسائلی دیگر... .
جدای از این مسائل میشود نکات دیگری نیز از این حادثه برداشت کرد که شاید مهمترین نکته این باشد که انسان همواره باید در خوف و رجاء باشد و از عاقبت کار خویش بترسد و به داشتهها و مناصبی که دارد دل نبندد و بدتر از آن به این چیزها غره نشود.
همچنانکه ذکر شد و واضح نیز هست، اتفاقاتی از این دست کم و بیش در همه جای دنیا اتفاق میافتد؛ ولی وقتی کسی که اسم و رسمی داشته و زمانی نه چندان دور سمتهایی اساسی در کشور داشته است به چنین سرنوشتی مبتلا شود، طبیعتا با یک آبرو ریزی وسیع مواجه میشود و دیگر رویی برای فرد باقی نمیماند. حالا این فقط یک سوی سکه و جنبه دنیوی ماجرا است؛ مصیبت اینجا بیشتر میشود که چنین کسی آخرت ویرانی هم داشته باشد که " خسر الدنیا و الآخره" میشود.
چنین حوادثی برای همگان عبرت آموز است؛ به خصوص زنگ خطری برای مسئولانی است که حریص بر پست و مقام و منصب هستند و برای رسیدن به این امور از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند و حتی بعضی اوقات با انواع و اقسام تخریبها و تهمتها و به هر قیمتی که شده سعی دارند که به این مناصب زودگذر برسند.
البته ما در مقام قضاوت شخصی مثل نجفی نیستیم؛ سخن در این است که مسئولان باید مراقب باشند و فکر نکنند که اگر به پست و مقامی رسیدند همیشه و الزاما وجهه مثبتی دارند و همیشه در اوج عزت هستند. بالاخره دنیا پستی و بلندی دارد و اگر کسی که در اوج قدرت و منصب است سقوط کند به مراتب بیشتر از یک شخص عادی به ذلت و بیآبرویی میرسد.
با وجود این، شایسته است که انسان از عاقبت کار خویش بهراسد، چون منصبها هر چه بالاتر باشد سقوط سهمگین تر است؛ و اینجاست که نیروی توکل و مراقبه و خودسازی می تواند افراد را در حتی بلندترین جایگاه های دنیایی و معنوی حراست کند. اینجاست که در لحظه لحظه های زندگی و خوشی و ناخوشی نباید از دعای "عاقبت بخیری" چشم پوشید.
امروزه با توجه به التهابات دوران مدرنیته و حاکم شدن آثار آن بر سبک زندگی بیش از پیش جامعه نیازمند معنویت و خودسازی است./۹۹۹/ی702/س
بابک شکورزاده
بابک شکورزاده
ارسال نظرات