یادداشت؛
تحول مدیریتی با جوانان متعهد
جوانان حزباللهی اهل محافظهکاری و مصلحتاندیشی نیستند و تکلیف خود را هر جا بر زمینمانده ببینند، بدون ملاحظه انجام میدهند.
به گزارش خبرگزاری رسا، بیانیه گام دوم انقلاب در حقیقت مانیفست دومین مرحله تمدن سازی با هدف آمادگی برای طلوع ولایت حضرت بقیهالله (ارواحنا فداه) به شمار میآید و خطاب اصلی آن «جوان مؤمن ایرانی» است. در این بیانیه بهصراحت، عمده بار مسئولیت به سرانجام رساندن این مأموریت تاریخی، متوجه جوانان است، چراکه برای ترسیم افقهای جدید، نیروهای تازهنفس باید نقش اصلی را در کنار نسل اول انقلاب بازی کنند و «شانههای خود را به زیر بار مسؤولیت دهند.» برای ترسیم دقیقتر مؤلفههای ضرورت حضور جوانان در پیشرانهای گام دوم انقلاب اسلامی میتوان به نکات ذیل اشاره کرد.
یکم: هر گوشه از تاریخ انقلاب را که بنگریم، نمیتوانیم گوشهای از موفقیتهای آن را بدون حضور و ظهور جوانان تصویر کنیم. در عرصههای جنگ تحمیلی که یکی از سختترین برهههای کشور بود، تقریباً همه فرماندهان جوانانی بودند که هیچ دوره نظامی یا چریکی را بهصورت آکادمیک ندیده بودند و هر آنچه از مهارتهای رزمی در معرکه بکار بستند، حاصل نبوغ و مشورت جمعی آنها بود. نتایج یک تحقیق حاکی از آن است که سن فرماندهان دفاع مقدس غالباً بین ۱۹ تا ۲۶ سال بوده است.
در انقلاب علمی که موفق به فتح قلههای آن در کلاس جهانی شدیم نیز جوانان پای کار بوده و هستند، بهنحویکه بهعنوانمثال، در صنعت هوا - فضا جزء ۱۰ کشور صاحب این فناوری هستیم. در شاخههای دیگر علمی نیز نظیر پزشکی، هستهای و نانو تکنولوژی و نظامی نیز صاحب رتبههای برتر بین المللی شدهایم.
مجاهد شهید «حسن طهرانی مقدم» که یکی از تأثیرگذارترین و ماندگارترین چهرههای انقلاب اسلامی بود، در زمان کلید زدن صنعت موشکی که امروز به یکی از ارکان قدرت نظام و خار چشم دشمنان تبدیلشده، حداکثر ۳۰ سال داشت. شهید حججی که اگر وی را محبوبترین شهید پساانقلاب بنامیم که باعث انقلابهای فکری و عقیدتی در بسیاری از جوانان شد، سخن بهگزاف نگفتهایم نیز ۲۶ ساله بود.
در مدیریتهای بحران و در بلایای طبیعی، این جوانان و گروههای جهادی جوان بودند که حتی پیش از نیروهای امدادی پای کار آمدند و با گریز از خودنمایی، هنوز هم به خدمت مشغولاند. بهبیاندیگر، هر جا گرهای به کار انقلاب افتاده یا هر شتابی که در کشور مشاهده میشود، به برکت حضور نیروهای «مؤمن و حزباللهی» بوده و «کارآمدی» آنها موجب سبکبار شدن قطار انقلاب و سرعت گرفتن آن بهسوی آرمانهای نظام شده است.
دوم: جوانان حزباللهی اهل محافظهکاری و مصلحتاندیشی نیستند و تکلیف خود را هر جا بر زمینمانده ببینند، بدون ملاحظه انجام میدهند. این البته به مفهوم کار بدون فکر، شتابزده و هیجانی نیست. در موارد بسیاری دیدهشده که مفاد قانونی و اصول شرعی و انقلابی، ضرورت یک اقدام را مثلاً در بخش فرهنگی یا اجتماعی مشخص کردهاند، ولی به دلیل عاقبتاندیشی و برخی ملاحظات سیاسی، مسئولین دست روی دست گذاشته و بیتحرک نشستهاند، درحالیکه اگر در بخش اجرا، جوانان متصدی امور و از مجوزهای قانونی برخوردار بودند، با روشهای خلاقانه و شیوههای جذاب، بدون فوت وقت آنچه را که باید، انجام میدادند.
نکته اینجاست که این فرمول، به مفهوم مرتبط بودن تشدید محافظهکاری با افزایش سن نیست، چراکه نمونههای فراوانی را میتوان آدرس داد که سالخوردگان و معمرین، پا بهپای جوانان در میادین و بزنگاهها حاضر و در کسوت الگوی آنان ظاهر شدهاند، اما آنچه مسلم و به تجربه ثابتشده، اینکه میانگین آرمانخواهی و پافشاری بر اصول و موازین نظام در جوانان بیش از سالخوردگان است.
ماهیت انقلاب اسلامی نیز عاری از محافظهکاری و سیاسیکاریهای رایج در دنیا و فرو غلتیدن در دام پراگماتیسم است، ضمن اینکه اصرار بر آن، اثربخشی انقلاب را کمرنگ کرده و از طرفی آرمانخواهی زمانی معنا دارد که با حضور جوانان در عرصههای گوناگون همراه شود.
سوم. حضور جوانان در حوزههای مدیریتی کشور یک امر مستحب نیست، بلکه واجبی غیرقابلاجتناب است، چراکه در صورت تداوم حضور مدیران ناکارآمد، ممکن است به برخی نارضایتیها دامن زده شود و بهانه به دست بدخواهانی بیفتد که میخواهند ناکارآمدی پارهای از مدیران فرسوده را به پای کلیت نظام بنویسند و از این رهگذر، مردم را در مقابل حاکمیت قرار دهند.
افزون بر این، در اینکه جمهوری اسلامی علیرغم شاخصهای رو به رشد و حرکت سریع در همه عرصهها، با جماعتی از مدیران مواجه است که میز و ریاست را ملک طلق خود میدانند، شکی نیست، لذا اگر بخواهیم که اولاً به دامنه مشروعیت نظام بیفزایم و ثانیاً در جنگ اقتصادی سرافراز شویم، باید مطالبهای در میان جامعه شکل بگیرد که مدیران رخوت زده از مناصب کنار بروند و با حضور جوانان، امید به جامعه تزریق و حرکت سریع در راستای رفع مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهسرعت آغاز شود. بنابراین، تحول در مدیریتها بیش از آنکه مرهون تکنیکها و فنون مدیریتی باشد – که آن هم در جای خود حائز اهمیت است – نیازمند روی کار آمدن نیروهای تازهنفس انقلابی و جوانگرایی است.
تأکید بر شاخص انقلابی بودن نیز به این دلیل است که ضعفها و کاستیها، خسارتها و عقبماندگیهایی که موجب ایجاد طیفی از مشکلات در کشورمان شده، همگی ناشی از بیتوجهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی، فقدان روحیه و عمل جهادی، پایبند نبودن به ارزشهای دینی و الهی و تن ندادن به راهحلهای داخلی و استفاده از ظرفیتهای داخلی است.
این فراز از رهنمودهای رهبر حکیم انقلاب در بیانه گام دوم انقلاب در خاتمه خواندنی است: «دنباله این مسیر (انقلاب) که به گمان زیاد، به دشواری گذشتهها نیست، باید با همت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعالان جوان، در همه میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه انقلابی و عمل جهادی را بکار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی بسازند.» /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: حمایت
ارسال نظرات