مانور قهرمانانه و آشکارسازی عملیات فریب
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، امام حسن(ع) پس از آنکه بیوفایی لشکریان و یاران خود را مشاهده کرد، برای حفظ و بقای جامعۀ مسلمین و همچنین بقای سلسلۀ امامت و عصمت به خوردن جامِ زهر صلح با معاویه تن داد. در ادبیات راهبردی، صلح، رویهای معقول و عقلپسند است که حاکمان بزرگ جهان برای بهدست آوردن هدفهای عالی و متعالیتر و نیز تأمین نسبی خواستههای خود به آن تن میدهند.
صلح امام حسن(ع) در شرایطی رخ داد که معاویه توانسته بود ذهنهای مردمان جامعه را دربارۀ خاندان پیامبر اکرم(ص) شستوشو بدهد و آنها را با تهدید، فریب و تطمیع در برابر علویان بشوراند. ازاینرو، معاویه -باتوجه به فضایی که از زمان حکومت خود بر شام درست کرده بود و همچنین با علم به اینکه فکر افراد جامعه دچار تزلزل و انحطاط عقیدتی شده است- به مقابله با امام حسن(ع) برخاست. در مقابل، امام با استفاده از استراتژی صلح در برابر تاکتیکهای معاویه، به استفاده از عنصر تکنیکال و بهعبارتی ضد تاکتیکی صلح تن داد و توانست با بیان مفاد صلحنامه، مبارزه با امویان را در سطح دیگری دنبال کنند.
مقام معظم رهبری در جلد چهارم کتاب «حدیث ولایت» در مورد صلح امام حسن(ع) اینگونه میفرمایند: «اگر امام مجتبی(ع) این صلح را انجام نمیداد، آن اسلام ارزشی نهضتی باقی نمیماند و ازبین میرفت؛ چون معاویه بالأخره غلبه پیدا میکرد... اگر امام حسن(ع) صلح نمیکرد، تمام ارکان خاندان پیامبر(ص) را از بین میبردند و کسی را باقی نمیگذاشتند که حافظ نظام ارزشی اصیل اسلام باشد. همهچیز بهکلی از بین میرفت و ذکر اسلام بر میافتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمیرسید... . صلح امام مجتبی(ع) همان قدر ارزش داشت که شهادت برادر بزرگوارش، امام حسین(ع) ارزش داشت و همانقدر که آن شهادت به اسلام خدمت کرد، آن صلح هم همان قدر، یا بیشتر به اسلام خدمت کرد».
در مقالهای با عنوان «صلح یا صلاح...؟» دربارۀ صلحنامه چنین آمده است: «صلح حسن[ع] یا به عبارتی متارکه و آتشبس وی با معاویه را شاید بتوان یکی از دشوارترین مراحل سیر امامت در دنیای اسلام نامید. این انقلابیترین نرمش تاریخ، و تحمل رنج طاقتفرسای آن، که هیچکس جز پسر علی[ع] آن هم توسط درک عالیترین درجات ایمان قادر به انجامش نبوده و نخواهد بود... . امامان همگی مظهر تقوا و روش هستند، تقوا در همگیشان مشترک و روش در تمامیشان متفاوت است. روش علی[ع] در دو مرحلۀ سکوت و خروش، راهگشای امت میگردد. شیوۀ حسن[ع] در مرحلۀ اول پدر [بود]...» (1).
طبق بیان فوق، میتوان از صلح امام حسن(ع) بهعنوان انقلابیترین نرمش قهرمانانه دوران یاد کرد. رهبر معظم انقلاب دربارۀ معنای نرمش قهرمانانه میفرمایند: «نرمش قهرمانانه بهمعنای مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است»(2) بنابراین، با عنایت به این فرمایش و بیانات پیشین، صلح امام حسن(ع) نوعی نرمش قهرمانانه و مانوری هنرمندانه برای دست یافتن ایشان به مقصود و بهترین تکنیک در مقابل تاکتیکهای روانی معاویه بود. این صلحنامه، خصوصیتها و ویژگیهای تکنیکی بسیاری داشت که هرکدام نقش ضد تاکتیکیِ خود را بهنحو احسن ایفا میکرد. یکی از آن ویژگیها تکنیک سکوت است.
نویسندۀ مقالۀ فوق با بررسی روش ائمه در مواجهه با مسائل مختلف، روش حضرت علی(ع) در مواجهه با مسائل را سکوت و خروش و روش امام مجتبی(ع) را مرحلۀ اول روش پدر خویش میداند. سکوت را میتوان مهمترین و بلکه حیاتیترین اتفاق پس از امضای صلحنامه دانست. امام حسن(ع) با توجه به اوضاع پیچیدۀ جامعه، با انجام صلح، اهداف خاصی، مانند آمادهسازی جامعه برای قیام ضد حکومت اموی را را دنبال میکرد. بههمین منظور، حضرت توانست با امضای صلحنامه به مردم فرصت دهد تا با اندیشۀ خود به اوضاع و نوع زمامداری حکومت اموی پی ببرند.
بهگواه تاریخ، پس از انعقاد صلحنامه، معاویه در مسجد کوفه خطبهای خواند که طی آن، تمام شروط مفاد صلح را زیر پا میگذاشت. از آن پس بود که حکومت معاویه روی دیگر خود را بهخصوص به مردم عراق نشان داد؛ چنانکه معاویه کوشید تا بیش از پیش سبّ و لعن امیرمؤمنان را گسترش دهد؛ بسیاری از یاران و شیعیان حضرت را به قتل برساند و آنها را شکنجه و اسیر کند. همچنین بهدستور وی، خراج «دارابگرد» نیز به بیتالمال تحویل داده نشد.
علاوه بر آن، بهدستور معاویه، برنامه تهدید و گرسنگی علیه مردم عراق اجرا شد و همین مسئله توانست مردم آن دیار را از زندگی ساقط کند. همچنین او «زیاد بن سمیة» را که روزی در صف یاران حضرت علی(ع) بود، بهعنوان حاکم کوفه منصوب کرد. همین امر باعث شد تا شیعیان بیش از گذشته، تعقیب و آزار و اذیت شوند.
حال با توجه به این مسائل، مردمی که روزی با فریبهای معاویه به تبلیغات و وعدههای او مبنی بر صلح و سازش میان مسلمانان و زندگی راحت دل بسته بودند، خفقان بیشتری را احساس میکردند؛ بهگونهای که اوضاع مردمان عراق و بهخصوص کوفه که مرکز شیعیان بود، به حدی رسید که آرزوی یک لحظه زندگی در حکومت علی(ع) و در زیر سایۀ حکومت علوی را در سر میپروراندند. این وضعیت آن قدر ادامه یافت تا مردم یکدیگر را بهخاطر سستیِ خود در جنگ با معاویه در زمان حضرت علی و امام حسن -علیهما السلام- سخت مذمت میکردند و از کردۀ خود، پشیمان بودند.
بنابراین، تمسک به استراتژی ضد تاکتیکال سکوت، تنها راهحل امام حسن(ع) و یاران ایشان پس از امضای صلحنامه بود. این استراتژی کمک کرد که پردۀ واقعیات از چشم مردمِ سرکش جامعه کنار برود و هویت اصلی حکومت اموی بر همگان آشکار شود. استراتژی سکوت توانست اولاً بنیهاشمهراسی در زمان معاویه را به امیههراسی و معاویهستیزی تبدیل کند و ثانیاً آرامآرام، زمینه برای قیام ضد حکومت اموی را در دل مردم شکل دهد. ازاینرو، صلح امام حسن(ع) گرچه ظاهری شکستگونه داشت، دارای باطنی سراسر علم، حکمت و تقوا بود؛ باطنی که همگی از علم امامت حضرت نشئت میگرفت./918/ی702/س
محمدمهدی حکیمیان
پی نوشت
(1) کتاب سیره پیشوایان؛ ذیل زندگینامه امام حسن(ع).
(2) بیانات دیدار با پنجاههزار نفر فرمانده بسیج سراسر کشور.