تأثیر اعتماد به نفس ملی در سال "رونق تولید"
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، آنهنگام که مطابَق خارجی ویژگیها و خصیصهها، نه فقط بعُد فردی که عرصه اجتماع و بُعد ملی باشد قابلیت طرح و بحث در مقوله فرهنگ مییابند و میتوان بدانها بهعنوان عنصری از عناصر فرهنگ حاکم و به مثابه روح حاکم بر جامعه و هویت آن نگریست. شناخت این صفات و خصیصهها در مطالعه و تعریف فرهنگ جامعه موثر بلکه متوقف است، به این معنا که مطالعه بر روی فرهنگ حاکم به مثابه یک کل، متوقف بر شناخت ماهیت اجزای تشکیل دهندهی آن است کما اینکه اصلاح و تغییر در ساختارهای خرد و کلان آن نیز ملزوم شناختی صحیح از آن ساختارهاست.
اعتماد به نفس ملی به مثابه یک آرمان
خودباوری یا اعتمادبهنفس یکی از همین خصیصههاست که مقام معظم رهبری از آن تعبیر به «آرمان» کردهاند.[1] نگریستن به خصیصه اعتمادبهنفس به عنوان یک آرمان بدین جهت است که اگر این عنصر بعد ملی پیدا کند و تبدیل به «روحیه اعتمادبهنفس ملی» شود، جزئی از فرهنگ و بخشی از هویت و روح حاکم بر کالبد جامعه میگردد و سبب جوشش و باروری استعدادها و نیز تکیه بر دارارییهای خود است. حال این داراییها چه از سنخ اندیشه و فکر، و یا از صنف صنعت و تولید باشند نزد جامعهای که عنصر اعتمادبهنفس بخشی از هویت و روحش شده ارزش محسوب میشوند، از اینرو برای حفظ و رشد آن داراییها تلاش و حتی از خودگذشتگی بهخرج میدهد.
اعتمادبهنفس ملی، حصهای از ماهیت اقتصاد مقاومتی
مقام معظم رهبری در سالهای متوالی خصوصا سالهای اخیر ابرام ویژه و بهحقی بر مقوله «اقتصاد مقاومتی» داشتهاند و این تاکید و پافشاری در نامگذاری سالهای اخیر که به منزله یک سیاستگذاری کلان است خود گواه بر اهمیت بسیار بالای مسئله است. سیر منطقی این سیاستگذاری خود شایسته یک مبحث مفصل و امعان و مداقّه است که برای نمونه میتوان به سال پیش و امسال اشاره نمود.
سال 97 از طرف مقام معظم رهبری عنوان «حمایت از کالای ایرانی» به خود گرفت، و سال 98 را سال «رونق تولید» نامیدند. هر دو شعار بخش اساسی از پازل اقتصاد مقاومتی به حساب میآیند. بدیهی است که تا آرمان «حمایت از کالای ایرانی» در جامعه فعلیت نیابد و از حد شعار به منصه ظهور نرسد، سخن گفتن از بحث رونق یافتن تولید بیهوده است. بر این اساس مقام معظم رهبری ابتدا با درایتی تحسین برانگیز جامعه هدف را به سمت تحقق مقدمهی «رونق تولید» برمیانگیزند و پس از تحقق نسبی مقدمه به تبیین ذیالمقدمه اهتمام میورزند.
«اعتمادبهنفس» گرچه داخل در منطوق عنوان سالهای 97 و 98 نیست اما رکن رکین و حصه اصیلی از ماهیت این شعارها به حساب میآید به گونهای که عناوین «حمایت از کالای ایرانی» و «رونق تولید» با صرف نظر از عنصر اعتماد به نفس قابلیت تحقق ندارند.
تحقق نسبی شعار «حمایت از کالای ایرانی» در سال گذشته نشان از فراگیری نسبی روحیه اعتماد به نفس و بعد ملی پیدا کردن آن است و این خود گواه آن است که جامعه قابلیت تحقق ذیالمقدمه یعنی «رونق تولید» را در سال جدید یافته است.
دو روی سکه اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی و اجزای تشکیل دهنده این مقوله - که شعار سال پیش و امسال یکی از آن اجزا هستند – سکهای دو رو است که در یک سوی آن نگرش و عملکرد جامعه نخبگانی، مسئولین و سیاست گذاریهای آنان قرار دارد و در سوی دیگر آن نگرش و کنش عموم جامعه نسبت به تواناییها و داراییهای خویش و بحث تولید است، و اعتماد به نفس، عنصر قوامبخش به هر دو روی این سکه محسوب میشود.
عدم پیوست این عنصر با فرهنگ حاکم بر جامعه و مبدل نشدن آن به یک خصیصهی ملی سبب میگردد تا در بعد نخبگانی، همواره نگاهها به غیر خود و در حالت انتظار و دستگیری بیگانه از وی باشد. روحیه اعتمادبهنفس ملی باید در نخبگان کشور ظهور کند، که مهمترین تاثیرش از بین بردن حالت انتظار کمک و دستگیری و چشم به بیگانه داشتن است[2]. در واقع پدید آمدن طبقه کدخدا محور و غربگرا در جامعه نخبگانی و مسئولین، محصول عدم اعتمادبهنفس و نبود خودباوری در این لایه اجتماعی است که سبب میگردد تا همواره مبنای سیاست گزاریها و کنشهای آنان نه بر اساس درونزایی و درونگرایی و تکیه بر پتانسیلهای داخلی که بر مبنای غربگرایی و بروننگری تنظیم شود. نتیجه این نوع نگرش و کنش، اقتصادی سست، به شدت شکننده، ناپایدار و متزلزل، تعطیلی خطوط تولید و بالا رفتن واردات به صورت غیر منطقی و نامعقول و بهطور کلی عدم رونق اقتصادی است.
روی دیگر این سکه عبارت است از؛ نگرش و کنش عموم جامعه نسبت به تواناییها و داراییهای خویش. مادامی که خصیصه اعتماد به نفس به یک صفت ملی مبدل نگردد و با روح جمعی پیوند نخورد و جزئی از فرهنگ حاکم نشود اصل استراتژیک «اقتصاد مقاومتی» و شعار «رونق تولید» ابتر خواهد ماند.
«اعتماد به نفس» آنهنگام که از یک ویژگی فردی به یک صفت ملی ارتقاء یابد سبب میگردد تا مردم همانگونه که نسبت به داراییها و تواناییهای خود در بعد فردی عِرق و تعصب دارند، به صنایع و تولیدات داخلی نیز به دیده دارایی و سرمایه خویش بنگرند، همچنین کار ایرانی را بهعنوان توانایی و ارزش خویش محسوب کنند، از اینرو به تولیدات داخلی به عنوان توانایی و دارایی خود نظر کرده، اطمینان و اعتماد دارد هر چند در مقایسه با برخی برندها ضعیفتر باشد، اما این باعث نمیشود که توانایی و دارایی خویش را نادیده گرفته و حتی با روی گرداندن از آن به نابودیشان کمک کند، بلکه سعی میکند تا با حمایت از آن توانایی و داراییها به رفع نقایص آنها کمک کند.
در واقع هنگامی که خودباوری از یک خصیصه شخصی به یک ویژگی جمعی ارتقاء مییابد سبب میگردد تا ثمرات شخصی آن نیز به بعد اجتماعی تسری یابد. بر این اساس رسانهها، مطبوعات، تریبونها، نخبگان و صاحبان قلم و بیان پیش از هر چیزی باید برای تحقق این شعار استراتژیک، به ایجاد و تقویت روحیه خودباوری و اعتمادبهنفس ملی اهتمام ورزند و آسیبها و موانع آنرا شناسایی و بررسی کنند.
سه مانع عمده در راه رسیدن به روحیه اعتمادبهنفس و خودباوری ملی
یأس پراکنی و تیره کردن افقها: یکی از موانع در راه تحقق اعتمادبهنفس ملی تیره کردن افقها و به رخ کشیدن و بزرگنمایی فاصلههای علمی است.[3] این بزرگنمایی و یأس پراکنی در فضای جامعه، مراکز علمی و دانشگاهی و حوزوی و لایه نخبگانی باعث از بین رفتن روحیه خودباری و اعتماد به نفس میشود. روحیهای که تخریب آن، پایههای تحقق حمایت از تولیدات داخلی و رونق یافتن تولید را منهدم میکند.
نقدهای غیر منطقی: عامل دیگر، از بین بردن اعتمادبهنفس بهواسطه اشکالات، خردهگیریها و نقدهای بیاساس و غیرمنطقی است.[4] این خصیصه سیره ثابت برخی افراد در جناحهای مختلف شده و بیشتر یک بازی سیاسی بر مبنای قبیلهگرایی است که حاصل آن تنها خردشدن اعتمادبهنفس در جامعه است.
پروپاگاندای مطبوعات و رسانهها: در جنگهای رسانهای، تبلیغاتی و حملات جنگ نرم و جنگ روانی آنچه که سیبل تیرهای این نوع از جنگها است همین روحیه اعتماد به نفس ملی است تا حدی که یا بهطور کامل از میان برود و یا تا حدی تضعیف و متزلزل شود که کارایی نداشته باشد.[5]/918/ی702/س
داود موذنیان
[1] - مقام معظم رهبری؛ 20/4/1394 و 13/10/1386
[2] - مقام معظم رهبری؛ 13/10/1386 و 1/1/1397
[3] - برگرفته از فرمایشات مقام معظم رهبری؛ 13/10/1386
[4] - همان.
[5] - همان.