یادداشت؛
جنین نارس معامله قرن!
معامله قرن بر اساس راهحل دو دولتی به مفهوم تشکیل دولت فلسطین و دولت صهیونیستی بنا نشده و تعهدی برای عملی کردن این رویکرد ندارد.
به گزارش خبرگزاری رسا، توطئه «معامله قرن» یکی از طرحهای بلندپروازانه ترامپ برای حلوفصل دعوای قدیمی فلسطینیها و صهیونیستهاست تا یکبار، برای همیشه تکلیف این مسئله را معلوم و پرونده آن را بهاصطلاح مختومه کنند.
«جارد کوشنر»، داماد رئیسجمهور آمریکا که مشاور ترامپ و فرستاده ویژه وی در روند بهاصطلاح صلح خاورمیانه محسوب شده و مسئولیت مستقیم طراحی و عملیاتی کردن معامله قرن را بر عهده دارد، هفته گذشته در مصاحبه با شبکه «اسکای نیوز» به کلیات آن پرداخت و چهار اصل این طرح را «آزادی»، «امنیت»، «اقتصاد» و «سیاست ترسیم مرزها» برشمرد. کوشنر به نمایندگی از آمریکا در وهله نخست به دنبال آن است که تجربه پیمانهای ننگین «کمپ دیوید» و «اسلو» دوباره تکرار نشوند و افزون بر این، معامله قرن به تعبیر وی، چنان «مفصل» و «عمیق» باشد که رد کردن آن غیرممکن شود.
هرچند پس از دو سال از اولین اشاره ترامپ به این طرح، هنوز جزئیات آن اعلامنشده و بناست تا پس از انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی در ۲۰ فروردین سال آینده به اطلاع عموم برسد، اما مفاد آن بر پایه تحلیلها، اخبار و گزارشات معتبر به شرح ذیل است.
۱. معامله قرن بر اساس راهحل دو دولتی به مفهوم تشکیل دولت فلسطین و دولت صهیونیستی بنا نشده و تعهدی برای عملی کردن این رویکرد ندارد.
۲. دولت فلسطین در پسا معامله قرن در مساحتی به وسعت ۹۰ درصد کرانه باختری تشکیل میشود که پیشتر بین ۴۰ تا ۶۰ درصد متغیر بود.
۳. حومههای قدس شرقی و مشخصاً منطقه «ابو دیس» بهعنوان پایتخت فلسطین و تمام شهر قدس بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی معرفی میشوند.
۴. مدیریت تمام اماکن اسلامی تحت نظر اشغالگران انجام میشود و با نظارت اسرائیل، امکان واگذاری آن به کشورهای ترکیه، اردن و عربستان نیز وجود دارد.
۵. حق بازگشت آوارگان به سرزمینشان که بر اساس قطعنامه ۱۹۴ سازمان ملل به رسمیت شناختهشده، بهطور کامل منتفی شده و در عوض، از سازمانهای بینالمللی درخواست میشود که برای اسکان همیشگی آوارگان، مبالغی را اختصاص دهند.
۶. با هدف از بین بردن سیطره حماس بر غزه، معامله قرن طوری تدوینشده تا دولت اصلی تشکیلشده در کرانه باختری تا باریکه غزه امتداد یابد و برای تشویق ساکنان این منطقه، تلاش میشود تا از کشورهای ثروتمند مرتجع و مجامع جهانی برای رونق اقتصاد و بهبود معیشت آنها اعتبارات لازم دریافت شود.
۷. بهمنظور خلع سلاح مقاومت، دولت فلسطینی مدنظر، بدون سلاح و ارتش بوده و تنها نیروهای امنیتی بهمنظور حفظ امنیت داخلی میتوانند از سلاح استفاده کنند.
۸. شهرکهای صهیونیستی احداثشده در کرانه باختری که ساختوساز آنها با مخالفتهای گستردهای همراه بود، بهموجب معامله ننگین قرن به سرزمینهای اشغالی الحاق میشوند.
۹. به فلسطینیهای ساکن در کرانه باختری که بر اساس بند دوم، بناست مناطق مسکونی آنها به سرزمینهای تحت سیطره صهیونیستها منضم شود، تابعیت اسرائیلی اعطا میشود!
۱۰. حضور نظامی ارتش رژیم صهیونیستی در غرب رود اردن که سالهاست مورد مناقشه امان – تل آویو است، پس از اجرای معامله قرن لازمالاجرا و قطعی میشود.
۱۱. همه گروههای سیاسی بر اساس این توطئه باید رژیم صهیونیستی را بهعنوان یک دولت، به رسمیت بشناسند.
۱۲. کشورهای عربی ضامن اجرای معامله قرن باید تضمین بدهند که تا پایان اجرای آن، به تعهدات خود پایبند باشند.
این در حالی است که جارد کوشنر برای اجرای بیعیب و نقص این پروژه ننگین، همراهانی نیز دارد که ازجمله چهرههای شاخص آن میتوان به «جیسون گرینبلات»، نماینده ویژه ترامپ در امور اسرائیل، «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی آمریکا، «دیوید فریدمن»، سفیر آمریکا در سرزمینهای اشغالی و «مایک پمپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا اشاره کرد. علیرغم اینکه دولت ترامپ، برنامهریزی سنگینی برای به دنیا آوردن جنین نارس معامله قرن کرده است و حتی جزئیات آن را از ترس کارشکنی برخی طرفها بهصورت رسمی اعلام نکرده، به نظر میرسد که این سناریو، برای هدف قرار دادن اهداف مهمتری طراحیشده است.
به قول «نبیل شعث»، مشاور امور بینالملل رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، «ایده ترامپ (معامله قرن) در مخالفت با ایران است و هدفش کمک به مردم فلسطین نیست ... این تلاشی برای ساخت اتحادیه عرب — اسرائیل علیه ایران است و سعی و کوشش برای ایجاد صلح در منطقه و یا حل درگیری اسرائیل و فلسطین نیست.» بر این مبنا باید گفت که ترامپ به دنبال آن است که شائبه ایجاد بیثباتی در منطقه را از رژیم صهیونیستی دور کرده و با ایجاد این موج، همه تقصیرها را متوجه ایران اسلامی سازد.
به همین علت است که وی به دنبال افزایش هماهنگیها با کوتولههای منطقهای علیه جمهوری اسلامی است و تلاش دارد یکپارچگی ایجادشده ضد صهیونیستها را به هر ترتیب ممکن متوقف کند. بهبیاندیگر، کلیددار کاخ سفید به دنبال آن است که از این طریق، آرمان قدس را بهطور کامل از اولویت جهان اسلام خارج کرده و با ایران هراسی، انقلاب اسلامی را باعثوبانی همه مشکلات منطقه جلوه دهد.
از طرفی، معامله قرن برخلاف آنچه کوشنر تلاش میکند با دورهگردی آن را بزک کند، ایستگاه پایان مشکلات منطقه نیست، بلکه محملی است برای اجرای طرحهای بسیار خطرناک بعدی آمریکا و رژیم صهیونیستی در غرب آسیا. گام بعدی ترامپ، احیا و اجرای نقشه سلف جمهوری خواهش – جورج بوش – در خصوص «خاورمیانه جدید» است که مقصدی جز تجزیه کشورها بر اساس مؤلفههای مذهبی، طایفهای و قومی ندارد.
به عبارت گویاتر، معامله قرن قرار است مأموریت ناتمام رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ و گروههای تکفیری در سال ۲۰۱۱ را کامل کند و تجزیه منطقه در چارچوب ژئوپولتیک مدنظر ترامپ را به شیوهای جدید و با ظاهری فریبنده به نام «صلح»، به مرحله پایانی برساند؛ و بالاخره اینکه ذات جاهطلب و بلندپرواز ترامپ اینگونه اقتضا میکند که حلوفصل معضلات جهانی را به نام خود ثبت و ضبط کند.
ازاینرو میبینیم که درصدد است تا سند باز شدن گره شبهجزیره کره را به نام خود بزند که البته با ناکامی بزرگی روبهرو شد. از این قاعده میتوان دریافت که فرمول ترامپ برای چاره گشایی ازایندست مسائل، عقیم و ناکارآمد است و باید آن را در اصل، بهپای ایدئولوژی آمریکا نوشت، چراکه در پیمان اسلو و نشستهایی همچون شرمالشیخ نیز همین رویه ساری و جاری بود و از همین حالا باید فاتحه معامله قرن را خواند. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: حمایت
ارسال نظرات