در ابتدا یک آسیبشناسیای داشته باشیم از انقلاب 40 سالهمان. جمهوریاسلامی با چه چالشها و آسیبهایی در این 40 ساله مواجه بودهاست؟
تمام انقلابها و از جمله انقلاب اسلامی ایران نیاز به آسیبشناسی دقیق دارند. بررسی این موضوع قطعاً نیازمند روزها و ماهها زمان است. اما آنچه که در این مجال میتوان گفت اهم اموری است که شناخت و اصلاح آنها، فوریت بیشتری دارد.
مهمترین مسأله حفظ باور مسوولان و مردم نسبت به اهداف بزرگ انقلاب اسلامی ایران است. به نظر میآید در نوساناتی که در طول این 40 سال داشتهایم گاهی باورها و آرمانهای اولیه_ لااقل در اقشاری از مردم و مسوولان_ ضعیف میشد. باید از ضعیف شدن و سستی این باورها جلوگیری کرد. مردم و مسوولان ما کماکان باید بر این عقیده استوار باشند که تنها نسخه شفابخش و راه نجات همان اهداف و آرمانهای اصلی انقلاب است. واقعاً آنچه که در انقلاب ما رخ داده است کار بزرگی در مقیاس تاریخ بشریت بودهاست. ظاهراً در همه تاریخ جهان غیر از نهضتهای پیامبران پدیدهای مثل انقلاب اسلامی با این وسعت و اهداف و عمق نداشتهایم.
دشمن سعی میکند که با تلقینات و شگردهایی که به کار میبندد، بزرگی انقلاب را محو کند تا آرمانهای بزرگ انقلاب مورد فراموشی قرار گیرد. مهم این است که ما بتوانیم در مقابل تبلیغات دشمن به یادآوری این اهداف بزرگ برسیم.
عدهای علت ضعف باورهای مردم و برخی مسوولان را در این میدانند که حوزه علمیه و نظام اسلامی کارآمدی لازم را در این 40 ساله نداشته است.
تحلیل حضرتعالی چیست؟
بهترین راه ارزیابی انقلاب در رسیدن به اهدافش، مقایسه با سایر انقلابهای جهان است و توجه به همه شرایط و معیارهایی که حاکم بر آنها بوده است. باید بررسی کنیم که
آیا انقلاب در همه اهداف سیاسی،اجتماعی،فرهنگی، اقتصادی و نظامی خود نسبت به سایر انقلابها پیشرفت لازم را داشته یا ضعیفتر عمل کرده؟
نتیجه این بررسی به نظر بنده اینگونه است: انقلاب اسلامی بهرغم تمام فشارهایی که تحمل کرده است، در بیشتر زمینهها از سایر انقلابهایی که در جهان رخ داده موفقتر عمل کرده است دشمنیهایی که علیه کشورمان رخ دادهاست اگر بر هر کشور دیگری تحمیل میشد، کمر آن کشور را میشکست و به زانو در میآورد. این که با وجود این مشکلات انقلاب توانسته است اهداف خود را جلو ببرد و دشمن را عقب براند دلیل بر کارایی و موفقیت نظام جمهوری اسلامی است.
وجه تمایز انقلابمان نسبت به سایر انقلابها چیست؟
انقلابهای دیگر عمدتاً یا سیاسی بوده، یا اقتصادی یا احیاناً فرهنگی بوده است و ابعاد مختلف را شامل نمیشود. اما انقلاب اسلامی در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میخواهد تحول ایجاد کند. این انقلاب ریشه در اعماق اعتقادات مردم داشته است. این انقلاب حاصل آرزوی نسلهای متوالی است که با عقاید صحیح اسلامی و مخصوصاً مکتب تشیع سر کرده بودند تا روزی حکومتی علوی تحقق یابد. این آرزوهای متراکم در انقلاب اسلامی متبلور شد و نظامی پدید آمد که هیچ نظامی هرگز چنین پشتوانهای و چنین اهداف بلندی نداشت.
در انقلاب اسلامی، صرفاً نمیخواستیم از جهت سیاسی وضعیت را تغییر بدهیم. بلکه هدفمان اصلاح انقلابی تمام عقبماندگیها در تمامی ابعاد بود. از سیاسی و اقتصادی گرفته تا علمی و نظامی و غیره... . این انقلابی بود که همه در آغاز به آن معتقد بودند. حتی کسانی که دین یا مذهب دیگری داشتند به این انقلاب و آرمانهایش باور داشتند. همانطور که در رفراندوم حدود 98 درصدی شاهد آن بودیم.
شما قانون اساسی کشورمان را با سایر کشورها مقایسه کنید. متوجه میشوید که چه قانون اساسی جامعنگر با اهداف بسیار والایی داریم. چنین انقلابی با چنین اهداف و قانون اساسی در هیچ کجای دنیا شناخته شده نیست. در طول تاریخ هم خبری از نمونه آن نیست. بله؛ شاید در طول تاریخ برخی حکومتها و نظامات به این نوع انقلاب نزدیک شده باشند ولی به این حد نرسیدهاند.
البته خب قانون اساسی کشورمان که در ابتدا از قانون اساسی فرانسه و کشوری دیگر وام گرفته شد.
نه خیر، اساس قانون اساسیمان از اسلام نشأت میگیرد؛ اما از آنجا که ولایت فقیه و نظام اسلامی از همه روشهای عقلائی که مفید و کارایی داشته باشد استفاده میکند، ممکن است در برخی موارد از قانون کشور دیگری وام گرفته باشیم. اگر برخی روشها در دنیای امروز مورد استفاده قرار میگیرد و سازگار با ارزشهای ما باشد چه اشکالی دارد ما هم از آنها استفاده کنیم؟ ممکن است که در ابتدا از برخی قوانین کشورها استفاده کرده باشند اما در ادامه توسط مجتهدین و دانشمندان بزرگ و درجه یک کاملاً اصلاح شد. نظیر چنین قانون اساسی در جای دیگر وجود ندارد. ملاحظه بفرمایید در قانون اساسی در عین اینکه ولایت فقیه در رأس است در عین حال تفکیک قوا هم وجود دارد،...
مسأله همین است که اصل تفکیک قوا هم از کشورهای دیگر وام گرفته شدهاست. و یک نوع مدل حکومتی است که قبل از جمهوری اسلامی ایران در کشورهای بسیاری حاکم بوده است.
اولاً اینطوری نیست که کلاً از خارج آمده باشد. ثانیاً ممکن است از برخی روشهای عقلائی که در سایر نقاط جهان موجود است استفاده کنیم. مهم این است طبق قانون اساسی
همه قوا تحت نظر ولایت فقیه باید کار کنند. ولی این سه قوه تا حدود بسیار زیادی مستقل هستند و در عین استقلال،
تحت نظارت رهبری یک هماهنگیای با یکدیگر دارند. این روش که یک عمود خیمهای تحت عنوان ولایت فقیه وجود داشته باشد و این سه قوه را انسجام دهد و مشکلاتشان را با درایت و صلابت و اختیاراتی که دارد حل کند، در قانون اساسی هیچ کشوری دیده نمیشود. حداقل ما نمیشناسیم.
کما اینکه در بسیاری از کشورهای دیگر میبینید که بر اثر ضعف قانون اساسی، به بنبست کشیده میشوند. همین درگیریهای اخیر آمریکا بین ریاست جمهوری و مجلس این کشور را ببینید. خب این نوع بنبستها در کشور ما وجود ندارد.
آسیبهای دیگری که انقلاب را تهدید میکنند چیست؟
مردم ما در حال حاضر به واسطه فاصله زمانی زیاد نسبت به رژیم سابق، نکات فراوانی را فراموش کردهاند. رژیمی که چهل سال پیش ویران و به جای آن جمهوری اسلامی برپا شد. و مردم کشورمان تنگناهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را که در سابق بود در موارد زیادی به فراموشی سپردهاند.
آن حساسیت قبلیای که به رژیم سابق داشتند الان دیگر ندارند. بالاخره انسان فراموشکار است. حتی کسانی که آن زمان را خودشان درک کردهاند با گذشت 40 سال که زمان زیادی است، ظلمها و سختیهای رژیم سابق را فراموش کردهاند؛ چه برسد به نسلهای جدید که اطلاعات دقیقی از فشارها و ظلمهای رژیم سابق ندارد و طبیعتاً درک آن سختیها برایشان ملموس نیست. اتفاق بزرگ انقلاب و شرایط جدید فرهنگی، سیاسی، اقتصادیای که حاکم شده است قابل مقایسه با قبل نیست.
پس یکی از آسیبهای ما منقطع شدن از گذشته است. اینکه ندانیم در کجا و در چه وضعیتی بودهایم و الان در چه وضعیتی قرار داریم یک آسیب تلقی میشود. قدر نعمت را کسی میداند که وضعیت سابق را بداند و درک کرده باشد و باید نهایت سعی را برای شناساندن وضعیت سابق و تغییرات فراوان مثبت انجام دهیم.
آسیب دیگری که در این 40 سال با آن مواجه بودیم، البته هر نظامی با این آسیب مواجه میشود این است که: افرادی که در مسند قدرت بودند خواسته یا ناخواسته در معرض وسوسههای شیطانی قرار گرفتهاند. متأسفانه بعضی از مسوولان نظام اسلامی ایران از ردههای بالا تا پائین، لااقل در برخی از برههها گرفتار این وسوسههای شیطانی شدهاند. حتی برای توجیه کجرویهای خودشان حاضر شدند از برخی ارزشهای انقلاب کوتاه بیایند و در برخی موارد هم دست به تحریف این ارزشها بزنند. این آسیب بزرگی است که در انقلابمان رخ دادهاست. این مسأله در تاریخ هم سابقه دارد. در طول تاریخ حتی برخی کسانی که خودشان دست به انقلاب زده بودند بعد از اینکه به قدرت رسیدند، به انحراف کشیده شدند.
مصداق این کجرویها را هم بیان بفرمایید.
میبینیم افرادی را که محکمات انقلاباسلامی، قانون اساسی و خون شهداء را زیر پا گذاشتهاند. و امکانات نامشروعی را در اختیار گرفتهاند و حرفهای ناپسندی را میزنند و حتی در برخی موارد همصدا با دشمنان اسلام و ملت شدند که البته از ملت و نظام جواب محکم گرفتند.
آسیب بعدی تأثیرپذیری از موجهای منفی تبلیغاتی است که دشمنان علیهمان به راه انداختهاند. حتی ممکن است از داخل کشور هم صورت بگیرد. متأسفانه این یکی از آسیبهایی است که اتفاق افتادهاست. گاهی در داخل است گاهی هم در خارج از کشور و گاهی هم تلفیقی از داخل و خارج است تا مسیرهای مردم و مسوولان را در تصمیمگیریهای اقتصادی سیاسی و فرهنگی تحت تأثیر قرار دهند. مثلاً در زمینه مسائل اقتصادی در ابتداء انقلاب جریاناتی با اعتقادات غلیظ سوسیالیسم اقتصادی وجود داشت که تحت تأثیر جو قبل از انقلاب قرار داشتند. سوسیالیستها در میان مردم عقایدشان را ترویج میکردند، حتی عدهای از مذهبیها هم فریب خوردند و از معیارهای اصیل اسلامی فاصله گرفتند.
بعدها گرایشهای اقتصادی لیبرالی در جامعه شکل گرفت. حتی کسانی که گرایشات سوسیالیستی داشتند، تبدیل شدند به لیبرالهای اقتصادی و به شدت در این زمینه رو به جلو حرکت کردند. در این زمینه به افراط روی آوردند و به خط اسلام حقیقی آسیب رساندند. بعدها شعار اعتدال میدادند، حتی گاهی به اسم اعتدال، اعتدال هم ذبح شد. در مسائل اجتماعی هم اینچنین شد و مثلاً در حوزه جمعیت و فرزندآوری دچار نوسانات و افراط شدیم و الان آسیبهایش در جامعه جاری است. آن اشتباهاتی که در خصوص مسأله کاهش جمعیت و فرزندآوری انجام دادیم الان در مسأله ازدواج و طلاق هم در جامعه مشکلاتی را به بار آورده است. بخشی از این اشتباهات به خاطر موجهای تبلیغاتی بود که حتی جنبه علمی به خود گرفته بود و باعث شد در حوزه جمعیت اشتباه تصمیم بگیریم. قطعاً باید در زمینه کاهش فرزندآوری هوشیاری به خرج میدادیم و در مورد تلقینات سازمانهای بینالمللی و غیر آنها چشم بسته عمل نمیکردیم. در مسائل سیاسی هم اینچنین است. نوسانات افراطی و تفریطی وجود دارد و الان در مسائل بینالمللی و سیاسی یک چالش داریم. یک چالش وادادگی و عدم اعتماد به نفس در برخی از مسوولان ما نسبت به دولتهای استکباری وجود دارد.
متأسفانه دشمن در برخی جاها کم یا زیاد تأثیرات منفی خودش را گذاشته است و تأسف بالاتر جایی است که عدهای متوجه نمیشوند که تحت تأثیر دشمن قرار گرفتهاند، هر چند ملت و نظام قویتر از آنها هستند.
در این 40 سال متأسفانه نسبت به مقولاتی چون عدالت، فساد مالی، ثبات اقتصادی و بحث حجاب پیشرفتهای مناسبی حاصل نشدهاست. علت ضعف ما در این حوزه چه بودهاست؟
برخی از این مواردی که اشاره کردید واقعیتهایی است که با آنها مواجه هستیم. البته همه این نقاط ضعف که اشاره کردید به طور متناوب در طول 40سال بوده که زمان زیادی است؛ با وجود فشارهای همهجانبهای که دشمنان قویپنجه ما علیه ما انجام دادند، باز جامعه، مقاومت کرده و انشاءالله کاستیها جبران خواهد شد.
در بحث فساد مالی و عدالت اجتماعی که خب دشمن تأثیری نداشته است. ضعف خودمان بودهاست.
اگر اهداف و آرمانهای انقلاب فراموش شود شاهد این کجرویها هم خواهیم بود. وقتی ارزشهای لیبرالی هدف برخی از مسوولان ما قرار میگیرد و از ارزشهای اسلام و انقلاباسلامی چشمپوشی میکنند شاهد نتایج منفی در اهداف انقلاب میشویم و نتیجه عکس حاصل میشود و آسیب وسوسههای شیطانی برای کسانی را که در معرض قدرت قرار میگیرند نیز نباید فراموش کرد. عواملی که ذکر کردم از فشار خارجی تا غفلت خودمان و فراموشی گذشته باعث میشود پیشرفت لازم حاصل نشود.
خب راهکار چیست؟
باید هوشیاری مسوولان و مردم را بالا ببریم. نظارت مردم بر مسوولان را بالا ببریم. یکی از آسیبهای مهم دیگر که در ذهنم بود و قصد داشتم عرض کنم این است که نهادهای نظارتی وظیفه خودشان را به نحو شایسته انجام نمیدهند. فرضاً مجلس شورای اسلامی قدرت بزرگی در نظارت و اجرا شدن قانون دارد؛ حق تحقیق و تفحص دارد، حق سؤال و استیضاح دارد که طبق اصل 90 قانون اساسی است. اما شاهد هستیم گاهی با مماشات و چشمپوشیها و رعایت برخی مصالح که معلوم نیست واقعاً مصلحت هست یا منفعت شخصی و گروهی اتفاقات لازم صورت نمیپذیرد.
نتیجه هم این میشود که در برهههایی از زمان و در بعضی موارد که لازم بود مجلس وارد شود، نشد. البته لازم هم نیست که حتماً با سر و صدا و جنجال وارد برخی مسائل شوند که سرو صدا و تنش در کشور ایجاد شود. خیلی آرام و با متانت میتوانستند به انجام وظایف خود بپردازند.
دیوان محاسبات در اختیار مجلس است. گزارش تفریغ بودجه مربوط به مجلس است. مجلس باید از مسوولین پاسخ بخواهد و همچنین، بازرسی کل کشور از قوهقضاییه باید برای حسن اجرای قوانین برتمامی نهادها نظارت داشته باشد و تقریباً نهادهایی که میبایست بر آنها نظارت صورت بگیرد استثناء ندارد. این همه فسادهایی که اتفاق افتاده است ناشی از عدم حسن اجرای قوانین است.
یک مسأله دیگر که از اول انقلاب تاکنون در بسیاری از موارد با آن مواجه بودهایم این است که دولتها و رؤسای جمهوری که ریاستشان بر اساس قانون اساسی مشروعیت پیدا میکند و آراء مردم و تنفیذ رهبری بر اساس قانون اساسی به آنان مشروعیت میدهد. در آن قالب و شرایطی که به آنها مشروعیت داده شده است، عمل نمیکنند.
متأسفانه بعد از اینکه به قدرت میرسند فکر میکنند صاحب اختیار مطلق هستند و حتی میتوانند آن پلهای را که با آن بالا آمدند_ یعنی قانون اساسی_ را نادیده بگیرند. در حالی که نباید اینگونه باشد. شما طبق قانون اساسی بالا آمدید و باید آن را حفظ کنید. نمایندگان مجلس باید طبق قانون اساسی و قوانین مجلس و تحت اشراف رهبری به وظایفشان عمل کنند ولی در بسیاری از موارد این قانونپذیری وجود ندارد. متأسفانه این قضایا ریشهدار شده است. موارد تخلف از قوانین کم نیست. شما قانون را باز کنید و ببینید که چه وظایفی به عهده رییسجمهوری و چه وظایفی به عهده نمایندگان مجلس هست؟و ببینید چه تعهداتی راجع به اسلام باید داشته باشند، چه تعهدی راجع به مذهب رسمی باید داشته باشند و چه تعهدی راجع به عدالت اجتماعی باید داشته باشند؟ با مردمی که دلسوزانه نه مزوّرانه انتقاد میکنند چه عکسالعملی انجام میدهند؟ در مسائل اسلامی آیا به وظیفه خودشان عمل میکنند؟ شاهد هستیم که گاهی حرفهایی را میزنند که ضد اسلام است و خودشان را صاحب نظر در اسلام هم میدانند.
طبق قانون اساسی احکامی که فقهای شورای نگهبان بیان میکنند باید مورد توجه و عمل قرار گیرد. اما برخی افراد خودشان را بالاتر از فقهای شورای نگهبان و بالاتر از قانون اساسی میدانند. حتی خودشان را بالاتر از امام خمینی؟ره؟ میدانند. اگر نکتهای از امام؟ره؟ به آنها گوشزد شود، میگویند امام؟ره؟ آن نکته را در آن برهه زمانی گفتهاست نه برای الان. سنگ امام؟ره؟ را به سینه میزنند اما فرمایشات امام؟ره؟ را یا تحریف میکنند یا ابتر میکنند.
برخی از گروههای سیاسی برای اینکه ضعف لیست انتخاباتیشان را پوشش دهند به انتقاد از نظارت استصوابی شورای نگهبان میپردازند.
این بهانه اختصاص به گروه خاصی ندارد. کسانی که نفس مهذب ندارند و حاضر نیستند تسلیم قانون و حق باشند این حرفها را میزنند. مقابل شورای نگهبان این سخنان را به میان میآورند یا مقابل قوه قضاییه یا حتی در مقابل رهبری سخنانی مطرح میکنند که از روی امیال شخصی و نداشتن تهذیب نفس است.
طبع بشر اینچنین است که در خیلی از موارد سرکش است مگر عدهای که مورد عنایت خداوند قرار گیرند و تقوا را رعایت کنند و از این سرکشی به دور باشند. وقتی که اهداف و امیال و هوسهایش محقق نشود به جای اینکه خود را مقصر بداند دیگران را مقصر میداند. قانون اساسی در مورد ریاست جمهوری تصریح دارد که طبق شروط حدود 11 گانه صلاحیت داوطلبان باید توسط شورای نگهبان تأیید شود. در مورد مجلس شورای اسلامی هم طبق قانون باید تأیید صلاحیت داوطلبان توسط شورای نگهبان صورت بگیرد.
البته عمده انتقاد معترضین به شورای نگهبان مربوط میشود به بحث نظارت استصوابی، علیالظاهر با اصل وجود نظارت مشکلی ندارند.
به هر حال هیچ کشور قانونمندی وجود ندارد که دروازه ریاست جمهوری بازی داشته باشد تا هر بیسواد و با سواد با هر گرایش و انگیزهای داوطلب شود. هیچ جای دنیا اینگونه نیست که در مجلس بر روی همه افراد باز باشد و بدون بررسی صلاحیت و داشتن شرایط بتوانند وارد انتخابات شوند.
آینده انقلاب رو به رشد خواهد بود یا رو به استحاله است؟
اگر مردم پای کار بمانند با این قانون اساسی و این نظام پرتوان و رهبریای که داریم، آینده روشنی را در پیش خواهیم داشت که دشمنان را خوار خواهد کرد. اما برای برخی که نمیتوانند در خصوص انقلاب آینده روشنی را پیشبینی کنند، کلامی از امیرالمؤمنین؟ع؟ در نهجالبلاغه برایشان میآورم. حضرت میفرمایند: اگر در حالتی قرار گرفتی که امور مشتبه میشود انتهاء و ابتدای آن امر را با یکدیگر مقایسه کن و انتها را مثل ابتدا ببین.
ببینید وقتی انقلاب به پیروزی رسید دشمنان انقلاب گفتند نهایتاً تا چند ماه دیگر انقلاب سقوط میکند و بعد مرتباً سالهای سقوط انقلاب را تمدید کردند و گفتند فلان سال یا فلان سال سقوط خواهد کرد و تا الان انقلاب با قدرت به راه خود ادامه داده است.
الحمدالله جمهوری اسلامی بهرغم همه دشمنیها با قدرت و صلابت پیش رفت و حتی دشمن را خارج از مرزهای خودمان عقب نشاند. طبق فرمایش امیرالمؤمنین؟ع؟ همین روندی که در گذشته داشتیم برای ادامه نیز میتوانیم تصور کنیم و انشاءالله با کسب تجربههایی که مردم و مسوولین داشتند، نقایص را جبران کنند و راههای خودشان را ادامه دهند و آینده بهتری را رقم بزنند.
باتوجه به اینکه عضو فقهای شورای نگهبان هستید، سؤالاتی در خصوص این شورا مطرح میکنیم، عدهای معتقدند برخی از بندهای FATF با مبانی فقهی ما مغایرت دارد. شورا چطور این بندها را مورد بررسی قرار داده است؟
تمام بندهای FATF در مجلس و شورای نگهبان مورد بررسی قرار نمیگیرد، تنها بعضی از بندها در شورا مورد بررسی قرار میگیرد. شورای نگهبان هم وظیفه خودش را انجام داده است و نتایج را اعلام کرده است. برخی از اشکالات رفع شده و برخی از اشکالات هم به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارسال شده است. اما آنچه که مربوط به قانونگذاری نمیشود و از طریق دولت انجام میشود متأسفانه شورای نگهبان یا حتی مجمع تشخیص مصلحت وظیفهای در این زمینه ندارد. این مسأله نیازمند هوشیاری و صلابت مسوولان است. اگر بر فرض قانون 100 درصد درست و دقیق باشد اما مسوولین ما هوشیار و با صلابت نباشند دشمن سوءاستفاده خودش را میکند و ما به مشکل بر میخوریم. اما اگر قانون ضعف هم داشته باشد و مجری قانون هوشیار و با صلابت باشد و با سوءظن به دشمن نگاه کند، دشمن موفق نمیشود.
نظر شورای نگهبان در خصوص استانی شدن انتخابات چیست؟
هر زمان که موعدش برسد اظهار نظرها صورت میگیرد. فعلاً وقتش نرسیده است.
آیا کارکرد هیأت نظارت در مجمع تشخیص با شورای نگهبان مغایرت دارد؟
برخی اختیارات به هیأت نظارت از سوی مقام معظم رهبری داده شدهاست. در جایی که هیأت نظارت اظهار نظر کند، معتبر است و شورا هم میتواند اظهار نظر هیأت نظارت را موضوع حکم خود قرار دهد.
رهبر انقلاب در ابلاغ سیاستهای کلی انتخابات وظایفی را برای شورا ابلاغ کردهاست. شورا چه اقداماتی را انجام داده است؟
بله اقداماتی صورت گرفته است و دستورالعملی هم مورد تصویب قرار گرفته است اما چون زمان زیادی از بررسیها گذشته است الان حضور ذهن ندارم ولی در وقت نیاز مورد استفاده قرار میگیرد، انشاءالله.