روایت مشکوک موسویخویینیها از امام موسی صدر
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حجتالاسلام سیدمحمد موسوی خویینیها از مشهورترین چهرههای سیاسی طیف موسوم به اصلاح طلبان است و هماکنون دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز را بر عهده دارد. او در دوران پیش از انقلاب نیز چند بار به جرم دوستی و همراهی با مبارزان دستگیر شد و همکاری او با سازمانهای مبارز دارای اندیشه غالب چپ در آن دوران مشهور است. موسوی خویینیها سابقه زندان در دوران پهلوی هم دارد که به سال ۱۳۵۶ باز میگردد؛ هرچند که در این دوران به دلیل اندک فضای باز سیاسی در زندانها به برخی از زندانیان چندان سخت نمیگرفتند.
اخیرا گفتوگویی با موسوی خویینیها در خبرگزاری ایرنا منتشر شده که در آن امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران به عنوان چهرههایی بیتفاوت به قیام انقلابی مردم ایران و دارای تمایلات و همکاری با رژیم پهلوی معرفی شدهاند. در باطل بودن عقیده عدم همراهی امام موسی صدر با انقلابیون ایران و نهضت امام خمینی، اسناد تاریخی بسیار وجود دارد و چندان نیازی به بیان دوباره آنها نیست، اما در اینکه چرا کسانی چون موسوی خویینیها با امام موسی صدر مشکل داشتند، این یادداشت سعی دارد نکاتی را در این باره روشن کند.
در تاریخ ثبت است که حجت الاسلام موسوی خویینیها از دهه ۵۰ با سازمان مجاهدین خلق ایران ارتباط داشت که البته در آن دوران هرچند رهبران این سازمان از جمله شخص محمد حنیف نژاد مارکسیسم را علم مبارزه میدانستند، اما پایبند به اسلام بودند. دستگیری او در سال ۵۰ به دلیل ارتباط عمدهاش با سازمان مجاهدین خلق بوده است. مسجد حجت الاسلام موسوی خویینیها یعنی مسجد جوزستان یا جوستان در تجریش پاتوق اعضای سازمان مجاهدین خلق بود و شخص موسوی خویینیها نیز در کلاسهای تفسیری خود در این مسجد از قرآن تفسیرهایی مارکسیستی ارائه میداد.
عمده روایتهای تاریخ معاصر همچنین از او به عنوان فعال در جنبشهای سوسیالیستی «جنبش مسلمانان مبارز» و «جاما» یاد کردهاند. در انتخابات مجلس اول نیز موسوی خویینیها در لیست حزب توده، جاما و جنبش مسلمانان مبارز قرار داشت.
مبارزان مسلمان سمپات جنبشهای مارکسیستی در دوران مبارزاتی خود بر علیه رژیم پهلوی ارتباط زیادی هم با چپهای لبنانی و فلسطینی داشتند و عمده آموزشهای نظامی خود را در پادگانهای این طیف در لبنان گذراندند. در این میان جنبش الفتح فلسطینی به رهبری یاسر عرفات عمده افرادش گرایشهای مارکسیستی داشتند و این طیف برای خود یک جمهوری در جنوب لبنان تشکیل داده و به شدت مزاحم دولت وقت لبنان و همچنین برنامههای اصلاحی امام موسی صدر بودند. هرچند که ارتباط امام موسی صدر با یاسر عرفات هیچگاه تیره نبود.
امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران با روش مبارزه پراکنده و بدون برنامه این سازمان را نمیپسندیدند. در نظر آنان این روش فقط باعث حملات پی در پی رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان و تخریب زیرساختها و در نتیجه محنت بیشتر مردم رنج دیده جنوب لبنان میشد. امام صدر اعتقاد داشت که پناهندگان فلسطینی باید به قوانین کشور لبنان احترام بگذراند که نمیگذاشتند.
امام موسی صدر در این ایام کلام بسیار مهمی را به یاسر عرفات به این شرح بیان میکند: «شرف قدس اجازه نمیدهد که این سرزمین به دست غیر مومنان آزاد شود.» این کلام بسیار مهمی است. به باور امام صدر نمیتوان اعتقادی به اسلام نداشت و در جهت آزادی قدس شریف مبارزه کرد. کاری که چپهای فلسطینی به خیال خود در حال انجام آن بودند.
در مقابل امام موسی صدر روش اثرگذاری را برای مبارزه با اسرائیل در پیش گرفت. امام صدر این رژیم را شر مطلق معرفی کرد که به هیچ عنوان نمیتوان با او مصالحه داشت. مصالحهایی که البته بعدها چپهای فلسطینی آن را انجام دادند. امام موسی صدر دست به تربیت نیروی مبارز معتقدی زد که بعدها در قالب حزب الله لبنان خود را نشان دادند. حزب اللهی که به رهبری سیدحسن نصرالله پیروزیهای مهمی در نبرد با اسرائیل داشته و باعث احیای غرور جهان اسلام شدند.
در این میان چپهای فلسطینی و لبنانی به رهبری زعیم خود معمر قذافی طرحی مبنی بر اسکان فلسطینیها در جنوب لبنان داشتند. در این طرح باید مسیحیان لبنانی جنوب از موطن خود اخراج شده و فلسطینیهای جای آنها را میگرفتند. مسلم بود که امام موسی صدر به عنوان یکی از سیاسیون معروف لبنان در مقابل این طرح غیرلبنانی بایستند.
در مقابل ایستادگی امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران در مقابل بیقانونیها و زیادهخواهیهای چپهای فلسطینی و لبنانی آنها به کمک معمر قذافی شروع به سنگ اندازی در مقابل امام صدر و برنامههایش کردند. سلاحهای اهدایی معمر قذافی به چپها باعث شروع جنگ داخلی لبنان شد. جنگی که با اعتصام امام موسی صدر میرفت به فراموشی سپرده شود که طرح جنایتکارانه قذافی در ربودن امام صدر باعث غیبت این چهره تابناک شیعه شد و بر آتش اختلافات داخلی در لبنان افزود.
در این میان بسیاری از مبارزان چپ ایرانی نیز ارتباطات گستردهای با چپهای لبنانی و فلسطینی داشتند و حس سرسپردگی خاصی نیز میان آنها با معمر قذافی دیده میشد. سمپاشیهای این طیف بر علیه امام موسی صدر و شهید چمران به جایی رسید که در ایران پس از انقلاب حتی شهید مظلوم مصطفی چمران به طرز حیرت آوری به عنوان عامل عملیات تل زعتر و کشتار فلسطینیها معرفی شد. همچنین در همین دوران همین انقلابیون به دروغ امام موسی صدر را مخالف حرکت انقلابی امام خمینی (ره) معرفی میکردند. این دروغ و افترا آنقدر ادامه پیدا کرد که امر بر آقایان از جمله آقای موسوی خویینیها مشتبه شد و اکنون نیز آن را به عنوان حقیقتی مسلم بیان میکنند.
چگونه است که امام موسی صدر با انقلاب ایران به رهبری امام خمینی(ره) موافقتی نشان نمیدهد، اما بنیانگذار انقلاب علاقهای به شدت عاطفی به امام موسی صدر دارد؟ چگونه است که همین ارادتمندان چپها در ابتدای انقلاب قصد دعوت قذافی به ایران را دارند و عبدالسلام جلود را با تصرف فرودگاه مهرآباد بدون تشریفات دیپلماتیک به ایران میآورند، اما امام خمینی(ره) دیدارها را به پس از معلوم شدن سرنوشت امام موسی صدر موکول میکند؟ البته مصاحبه آقای موسوی خویینیها از این جهت مهم است که این آقایان در آن دوران چه فکری درباره امام موسی صدر داشتند که باعث شد علیرغم اصرار حضرت امام(ره) پرونده ربودن ایشان پیگیری نشود؟
موسوی خویینیها در تازهترین مصاحبه خود اعلام میکند که در اوایل دهه ۵۰ که رهبری اولیه مجاهدین خلق و تعدادی دیگر از مبارزان در زندان بودند، بسیاری از مذهبیهای آن دوران تلاش داشتند تا افرادی را واسطه کنند که این طیف از زندان آزاد شوند، چرا که به هر حال مسلمان مبارز بودند. موسوی خویینیها در ادامه مصاحبه میگوید که نمیدانم چرا امام موسی صدر در این سال به ایران آمد؟
آقای موسوی خویینیها فراموش کرده که امام موسی صدر تا پیش از سال ۵۰ هم مدام برای دیدن خانواده و دوستان و پیگیری برخی برنامهها برای شیعیان لبنان به ایران مسافرت میکرد، اما مسافرت آن سال کمی تفاوت داشت، چرا که در آن سال امام صدر عنوان رییس مجلس اعلای شیعیان لبنان را هم داشت و چهرهای بین المللی بود و به دلیل همین شهرت هم محمدرضا پهلوی میل به ملاقات با او را داشت که عدهای از وابستگان دربار این میل را به امام موسی صدر انتقال میدهند.
در تاریخ ثبت است که شهید آیتالله بهشتی و شهید آیتالله مطهری و مرحوم مهدی بازرگان از امام موسی صدر میخواهند که با شاه ملاقات کرده و درخواست آزادی زندانیان را از شاه داشته باشد؟ همچنین در آن سال مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در زندان بود. در اسناد ساواک هم درج شده که خانواده آیت الله هاشمی هم به خانواده امام موسی صدر مراجعه کرده و درخواست میکنند که در ملاقات بین امام صدر و محمدرضا پهلوی درخواست آزادی شیخ اکبر هم داده شود.
امام موسی صدر هرچند به این ملاقات اصلا خوشبین نیست، اما به دلیل درخواستها آن را انجام داده و البته پس از ملاقات نیز گزارشی از آن را به درخواست کنندگان میدهد. عجیب آنکه موسوی خویینیها در این مصاحبه اعلام میکند در زمانهای که هیچکس حاضر به ملاقات با شاه نبود امام موسی صدر این کار را انجام داد. سوال اینجاست که مگر درخواستی از طرف شاه برای ملاقات با روحانیون وجود داشت؟ محمدرضا پهلوی پس از درگذشت آیتالله بروجردی دیگر اعتنایی به روحانیون ایران نداشت و پیام تسلیت برای درگذشت آیت الله بروجردی را به آیتالله سیدمحسن حکیم فرستاد تا نهاد مرجعیت به زعم خودش از ایران خارج شود. پهلوی دیدار با امام موسی صدر را نیز به دلیل مسئولیت امام صدر در مجلس اعلای شیعیان لبنان انجام داد.
موسوی خویینیها همچنین در این مصاحبه همچنین خاطرهای بسیار عجیب را از آیات هاشمی رفسنجانی، شهید بهشتی و شهید باهنر در تصمیم جمعی خودشان برای انتشار نشریهای در لبنان را مطرح میکند. نخست اینکه مضمون این خاطره را هیچکس دیگری نقل نکرده است و این مساله درباره آیتالله هاشمی که وسواس مهمی در نگارش خاطرات خود داشت، بسیار عجیب مینماید. دیگر اینکه چرا باید امام موسی صدر در جایگاه ریاست مجلس اعلای شیعیان لبنان برای انقلاب ایران نشریه دربیاورد؟ به نظر آقای موسوی خویینیها در بیان این خاطره صادق نیست و همه جزییات آن را نقل نمیکند./876/د101/س
مهر