وقت کشی به سبک اروپایی!
به گزارش خبرگزاری رسا، با خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای ایران با گروه ۱+۵، اتحادیه اروپا نیز همرنگ جماعت شد و در مخالفت با تحریمهای جمهوری اسلامی داد سخن داد. اروپا یکی از طرفهای مهم توافق هستهای است که به دلیل فشار کشورمان بر انجام تعهداتش در برابر ایران وعده کرد تا ساز و کار مالی جدیدی منهای سوئیفت آمریکا که به «اس پی وی» (SPV) مشهور شده را عملیاتی کند.
تروئیکای اروپایی مهلت ششماههای از سوی ایران دریافت کرد تا این ساز و کار را به مرحله اجرا درآورد، اما با تعلل و امروز و فردا کردن، از انجام آن سر باز زد. اروپا تعهد کرده بود راهحلهایی را برای تأمین خواستههای ایران بهخصوص در حوزه نفت و امور بانکی پیگیری کند، ولی در بزنگاه دور دوم تحریمها مشخص شد که اروپاییهای بهاصطلاح متمدن وعده سرخرمن دادهاند و مکانیسمی برای اجرا در دست ندارند.
افزون بر این، وقتی با اعتراض مجدد ایران مواجه شدند، بهجای ارائه راهکارهای عملی، به صدور یک بیانیه بیپشتوانه اکتفا کرده و بار دیگر اعلام کردند که به برجام پایبند هستند.
در آن مقطع نیز وعدههایی برای روزهای منتهی به آذرماه داده شد، اما درنهایت، این وعدهها صرفاً به وقتکشی اروپا ختم شد و سازوکاری به سامان نرسید. این در حالی است که فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، چند هفته پیش اعلام کرده بود که قبل از پایان سال ۲۰۱۸، سازوکار ویژه اتحادیه اروپا برای تسهیل دادوستد با ایران اجرایی خواهد شد.
آخرین ماه میلادی گذشت و سال نو هم فرا رسید، اما با این فرصت سوزی، اصل سازوکار کذایی اروپا برای جبران خسارتهای خروج یکجانبه آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد.
اکنون نیز میگویند که «اس پی وی» بهطور حتم اجرایی خواهد شد، اما به نظر میرسد به دلیل وابستگی شدید و فوبیای مفرط اروپا از آمریکا «اس پی وی» چیزی جز مشتی اظهارات بیپشتوانه نیست و حتی در صورت عملیاتی شدن – همانگونه که ریچارد نفیو، عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای و معمار تحریمهای ایران تصریح کرد - زمینههای وسیع تجارت بین ایران و اروپا را فراهم نخواهد کرد.
دلایل ناکارآمدی «اس پی وی» و تعلل در اجرای آن، ریشه در رفتار استعماری و استکباری اروپا دارد و از برخی قرائن و شواهد، میتوان دریافت که این ساز و کار، به ابزاری برای وقتکشی اروپا بهمنظور کشاندن جمهوری اسلامی به گوشه رینگ و کسب امتیاز از کشورمان تبدیلشده است.
اولین قرینه این است که اروپاییها سابقه بدی در جریان گفتگوهای هستهای در دهه ۸۰ دارند و پیشتر ثابت کردهاند که نمیتوان به آنها بهعنوان یک شریک و متحد نگاه کرد و به عهد و وفای آنان امید داشت.
سؤال اینجاست که اگر اروپا آن چنانکه ادعا میکند قادر است بدون ترس از آمریکا ساز و کار مالی ویژه خود را کلید بزند چرا به وعده خود عمل نمیکند و چنانچه اساساً توانایی و جوهره این کار را ندارد – که ندارد – چرا عامدانه برگ دیگری بر فهرست بدعهدیهای خود میافزاید؟! ازاینرو، بدقولی و بدحسابی اروپاییها بزرگترین دلیل دلخوش نکردن به وعدههای آنهاست.
دوم اینکه تروئیکای اروپایی مسئول مستقیم خروج آمریکا از برجام است چراکه از همان روزهای نخست شانه خالی کردن واشنگتن از تعهداتش، دست روی دست گذاشتند و اعتراض که هیچ، حتی به اوباما و ترامپ هم اخم نکردند! اروپا پیش از خروج آمریکا از برجام سکوت پیشه کرد و امروز هم برای جبران مافات، جز وعده و وعید و انفعال و به عبارت دیگر، ادامه همان رویکرد قبلی کار خاصی انجام ندادهاند.
نکته سوم اینکه اروپاییها بهشدت پولپرست هستند و سیاست «اول آمریکای ترامپ» را بومی کرده و به دنبال تحقق آنند؛ لذا این تصور که آنها به دنبال کسب منافع برابر و یکسان در قبال جمهوری اسلامی باشند، کاملاً اشتباه است. اروپای بهاصطلاح واحد چه در قالب یک اتحادیه و چه در قالب کشورهای مستقل سالهاست که بیش از هر چیز، در راستای منافع خود عمل میکند و نه تنها ریسکپذیری آنها کم است، بلکه در مقابل، منفعتطلبیشان هم بسیار بالاست.
به بیان دیگر، این اتحادیه در تجارت، منافع اقتصادی خود را دنبال و از نظر سیاستهای توسعهطلبانه دقیقاً راه آمریکا را طی میکند و لذا دل بستن به توافقی برد – برد با اروپاییها و قرار گرفتن «اس پی وی» در ریل منافع جمهوری اسلامی مغایر با واقعیتهای موجود به شمار میرود.
چهارم، اروپا متعهد شده از همه ظرفیتهای خود برای انتفاع جمهوری اسلامی از منافع برجام استفاده کند و مسائلی که در برجام از آنها سخنی به میان نیامده را بهانه قرار ندهد؛ این در حالی است که علیالدوام بحث حضور منطقهای و توان موشکی را مطرح میکند. شکی نیست که نشان دادن در باغ سبز سوئیفت بدون دلار با قصد ایجاد محدودیت در مؤلفههای قدرت نظام اسلامی و در خوشبینانهترین حالت، اجرای قطرهچکانی «اس پی وی» صورت گرفته است.
بنابراین، عبور اروپاییها از خط قرمز کشورمان و بیاعتنایی به آن، نشان میدهد که این جماعت در نیت خود صادق نیستند و اهدافی منافی با امنیت ملی کشورمان را در سر میپرورانند.
پنجم، سوزن آمریکا در طول سه سال گذشته پس از اجرای برجام، بر نقض قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی جمهوری اسلامی گیر کرده و هر از گاهی آن را در بوق و کرنا میکند. اروپاییها اگر بر تضمین منافع ایران اصرار دارند، چرا قطعنامهای علیه آمریکا برای محکومیت این کشور در خصوص نقض این قطعنامه به شورای امنیت نمیبرند و اعتراض نمیکنند؟!
روشن است که اعتراض کلامی بدون اقدام عملی همچون آب در هاون کوبیدن، بیفایده است و نتیجهای در بر ندارد؛ و بالاخره اینکه اختلاف رویکرد آمریکا و اروپا درباره ایران، غیرواقعی و سادهانگارانه است. به عبارت سادهتر، در سیاستهای کلان آمریکا و اروپا در قبال کشورمان زاویه وجود ندارد و تفاوت نگاهها به منفعتطلبیها و رقابتهای دو طرف بستگی دارد.
انگلیس، فرانسه و آلمان برای تأمین منافع خود در خصوص ایران ملاحظات خاصی را مدنظر دارند و آمریکا نیز استراتژی ویژه خود را از طریق سیاستهای ضد ایرانی تعقیب میکند؛ لذا منطق حکم میکند که منتظر اقدام اروپاییها برای فتح باب اقتصادی نمانیم و مقدرات کشور را به وعدههای آنان گره نزنیم. /۱۰۱/۹۶۹/م