هرکس به خودش اجازه میدهد در حوزه دین نظر بدهد
به گزارش خبرگزاری رسا، درباره شهادت امام حسن مجتبی (ع) دو قول مشهور بین علما وجود دارد. اگرچه قول مشهورتر بین علما و حوزههای علمیه قول هفتم صفر است، اما تقویم رسمی سالهاست که ۲۸ صفر را به عنوان روز رسمی و اصلی شهادت امام حسن مجتبی (ع) اعلام کرده است. از طرفی چون برخی معتقدند روز هفتم صفر، روز ولادت امام کاظم (ع) است، این همزمانی را دقیق نمیدانند.
اخیرا اما علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در انتقاد به برگزاری مراسمی به مناسبت سالگرد شهادت امام حسن مجتبی (ع) در هفتم صفر نوشت: «صدا و سیما که اشتهایی سیریناپذیر برای عزاداری و مداحی دارد، روزی را که به مناسبت میلاد امام موسی کاظم (ع) باید روز شادی باشد به استناد یک روایت ضعیف تبدیل به روز عزا میکند.» اما حجتالاسلام سروش محلاتی خطاب به علی مطهری نوشت که ولادت امام کاظم هفتم صفر نیست و شهادت امام مجتبی در این روز است. برای تتبع در این موضوع به سراغ حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین مومنی، استاد سطح عالی حوزه علمیه قم و خطیب سرشناس کشور رفتیم و با وی در این زمینه گفتوگو کردیم.
مشروح گفتوگوی ما با حجتالاسلام مومنی به شرح زیر است:
درباره شهادت امام حسن مجتبی (ع) قولهای مختلفی وجود دارد و این مشکلی است که علما باید آن را حل کنند. چرا این مسأله تاکنون مسکوت مانده است؟
به عنوان مقدمه عرض کنم که با پیشرفت علم و تکنولوژی هر مطلبی در کشور ما تخصصی، بلکه فوق تخصصی شده است. قبلا اگر به یک پزشک عمومی مراجعه میکردند، امروزه به پزشک متخصص و فوقتخصص مراجعه میکنند. در هر زمینهای که شما تصور کنید، فوق تخصص آن علم و آن تخصص وجود دارد. بنده ممکن است دارای مدرک دکتری باشم، اما دکتری در رشته خودم است و زمانی که به کسالت مبتلا میشوم، عقل به من حکم میکند که حتما برای این بیماری به پزشک حاذق مراجعه کنم. اگرچه من دارای مدرک دکتری باشم، اما هیچ عقلی به من اجازه نمیدهد که در زمینهای غیر از تخصص خودم ورود کنم و سخن بگویم.
ولی جای تاسف و تاثر دارد که در زمینه دین هرکسی به خودش اجازه میدهد اظهار نظر بکند و این اظهار نظرها مبتنی بر مبانی ضعیفی است که کاشف بیسوادی آن افراد در این علم و این فن خاص است. من شاید به اندازه یک پزشک در رشته خودم درس خوانده باشم و مدرکم دکتری باشد، اما علم پزشکی اصطلاحات خاص خودش را دارد و یک پزشک میتواند متوجه شود که من سواد لازم را دارم یا ندارم. باعث تاسف است که در سالهای اخیر هر کس به خودش اجازه میدهد در حوزه دین نظر بدهد. در صورتی که ما در این زمینه فوقتخصصها داریم. افرادی داریم که جزو فحول هستند و در زمینه دین استخوان خرد کردهاند. با این حال جای تعجب دارد چرا برخی به خودشان اجازه میدهند این چنین بیپروا ورود کنند و سخن بگویند. جالب اینجاست افرادی که در این زمینه ورود پیدا میکنند، افرادی هستند که در حوزه کاری و تخصصی خودشان بسیار ضعیف و ناکارآمد هستند، اما در زمینه دین به خودشان اجازه میدهند سخن بگویند.
اما راجع شهادت امام حسن مجتبی (ع) در ماه چند قول است. ما راجع به ۲۸ صفر، یا آخر صفر یا کلا در ماه صفر، هشت منبع داریم. برخی از این منابع اشاره میکنند که امام حسن مجتبی (ع) در ۲۸ صفر به شهادت رسیدهاند، برخی میگویند امام حسن مجتبی (ع) در آخر صفر به شهادت رسیده و یکی ـ دو منبع هم روز را اشاره نمیکنند و فقط میگویند امام حسن مجتبی (ع) در ماه صفر به شهادت رسیدهاند.
قولهای ۲۸ صفر کدام است؟
شیخ کلینی میگوید روز آخر ماه صفر است. این قول را تنها ایشان ذکر کرده و قول منفردی است:
کافی: وُلِدَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی سَنَةِ بَدْرٍ- سَنَةِ اثْنَتَیْنِ بَعْدَ الْهِجْرَةِ وَ رُوِیَ أَنَّهُ وُلِدَ فِی سَنَةِ ثَلَاثٍ وَ مَضَى ع فِی شَهْرِ صَفَرٍ فِی آخِرِهِ مِنْ سَنَةِ تِسْعٍ وَ أَرْبَعِینَ وَ مَضَى وَ هُوَ ابْنُ سَبْعٍ وَ أَرْبَعِینَ سَنَةً وَ أَشْهُرٍ وَ أُمُّهُ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ (ص). (۱)
قول دوم علمایی که قائل به وقوع شهادت به نحو غیر معین در ماه صفر هستند:
۱. شیخ مفید در ارشاد: مَضَى ع لِسَبِیلِهِ فِی صَفَرٍ سَنَةَ خَمْسِینَ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ لَهُ یَوْمَئِذٍ ثَمَانٌ وَ أَرْبَعُونَ سَنَة. (۲)
۲. شیخ طوسی در تهذیب: الْإِمَامُ الزَّکِیُّ سَیِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وُلِدَ بِالْمَدِینَةِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ سَنَةَ اثْنَتَیْنِ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ قُبِضَ بِالْمَدِینَةِ مَسْمُوماً فِی صَفَرٍ سَنَةَ تِسْعٍ وَ أَرْبَعِینَ مِنَ الْهِجْرَة. (۳)
قول سوم راجع به ۲۸ صفر است:
۱. شیخ مفید در کتاب «مسارّ الشیعة» میباشد: و للیلتین بقیتا منه سنة ۱۱ إحدى عشرة من الهجرة کانت وفاة سیدنا رسول الله ص. و فی مثله سنة ۵۰ خمسین من الهجرة کانت وفاة سیدنا أبی محمد الحسن بن علی بن أبی طالب (ع). (۴)
۲. طبرسی: مضى (صلوات اللّه علیه) للیلتین بقیتا من صفر سنة خمسین من الهجرة. (۵)
خرج الحسن علیه السلام إلى المدینة و أقام بها عشر سنین، و مضى إلى رحمة اللّه تعالى للیلتین بقیتا من صفر سنة خمسین من الهجرة. (۶)
۳. ابن شهر آشوب: وَ مَضَى لِلَیْلَتَیْنِ بَقِیَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ خَمْسِینَ مِنَ الْهِجْرَةِ- وَ قِیلَ سَنَةَ تِسْعٍ وَ أَرْبَعِینَ. (۷)
اما ۱۲ منبع دیگر داریم که میگویند شهادت امام حسن مجتبی (ع) در هفتم ماه صفر به وقوع پیوسته و محقق شده است.
اول: «تثبیت الامامة»
قدیمیترین منبعی که در این زمینه تا به حال یافت شده کتاب «تثبیت الامامة» تالیف «سیدقاسم بن ابراهیم الرسی» است که در سال ۲۴۶ وفات یافته است. وی که خود از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است، از زهاد و عباد و علمای زمان خویش بود که دارای تألیفات فراوانی است. وی از روات احادیث هم بوده و بدون واسطه از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت نقل میکرده است. وی در کتاب خویش چنین آورده است.
«الامام الحسن علیه السلام ابوه الامام امیرالمومنین علی علیه السلام، امه فاطمه الزهراء سلام الله علیها، ولادته: ولد فی المدینه لیلة النصف من شهر رمضان فی السنة الثالثة للهجره، القابه: التقی، الزکی، السبط، وفاته: توفی فی السابع من شهر صفر سنة خمسین من الهجرة». (۸)
دوم: قول شهید اول
یکی دیگر از کسانی که قائل بودند شهادت سبط اکبر حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در هفتم ماه صفر واقع شده است، شهید اول (متوفای ۷۸۶) است. او در کتاب شریف «دروس» میگوید: الامام، الزکی، ابومحمد الحسن بن علی سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة اثنتین من الهجرة ... و قبض بها مسموما یوم الخمیس سابع صفر سنة تسع و اربعین من الهجرة. (۹)
سوم : «مرحوم کفعمی» م ۹۰۵هـ ق
یکی دیگر از کسانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی در هفتم ماه صفر شده است، مرحوم کفعمی صاحب کتاب شریف «مصباح» است. او در این کتاب چنین مینویسد:
«ولد فی یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة ثلاث من الهجرة و توفی یوم الخمیس سابع شهر صفر سنة خمسین من الهجرة. (۱۰)
چهارم: پدر بزرگوار شیخ بهایی م ۹۸۴هـ ق
مرحوم علامه شیخ حسین والد مکرم شیخ بهایی در کتاب «وصول الاخبار الی اصول الاخبار» میفرماید: «هو الامام الزکی ابومحمد سید شباب اهل الجنه ولد بالمدینه یوم الثلاثاء منتصف شهر رمضان سنة اثنتین من الهجرة مسموما فی المدینة یوم الخمیس سابع شهر صفر سنة تسع او ثمان و اربعین و قیل سنة خمسین من الهجره عن سبع و اربعین سنة. (۱۱)
پنجم: شیخ بهایی م ۱۰۳۱هـ ق
در کتاب توضیح المقاصد (۱۲) و جامع عباسی. قائل است شهادت امام حسن روز پنج شنبه هفتم صفر است.
ششم: علامه مجلسی (م ۱۱۱۱ هـ ق) در کتاب بحار (۱۳)
هفتم: شیخ عبدالله مامقانی (م ۱۱۳۰ هـ ق) در کتاب عوالم العلوم و المعارف. (۱۴)
هشتم: شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر م۱۲۶۶ هـ ق): در کتاب جواهر (۱۵)
نهم: شیخ جعفر کاشف الغطاء(م ۱۲۲۸ هـ ق): در کتاب کشف الغطاء (۱۶)
دهم: سید علی اصغر الجابقلی بروجردی (م ۱۳۱۳ هـ ق): در کتاب طرائف المقال (۱۷)
یازدهم: شیخ عباس قمی (م ۱۳۵۹ هـ ق): در کتاب الانوار البهیة (۱۸)
اینکه برخی معتقدند ولادت امام کاظم (ع) در روز هفت صفر واقع شده است، چه تکلیفی دارد؟
اینجا دو مناسبت وجود دارد. مناسبت اول شهادت امام حسن مجتبی (ع) است که به ظن معتبر میتوان به آن قائل شد. غرض ما این نیست بگوییم ایها الناس ۲۸ صفر شهادت امام حسن مجتبی (ع) نیست. ما عرض میکنیم که به قطع و یقین شهادت در یکی از این دو تاریخ محقق شده است. اما مناسبت دیگری که در این تاریخ وجود دارد، ولادت امام موسی بن جعفر (ع) است که با تتبع در تاریخ این بحث ولادت در ماه صفر از دوران قاجار و پهلوی به جهت اغراض و اهدافی که داشتند این مطلب را قرار دادند. ولادت موسی بن جعفر (ع) بر اساس تحقیق و تتبعی که متخصصان و حاذقان حوزه علمیه قم انجام دادند و خدمت مراجع هم تقدیم کردند، در نیمه دوم ماه ذیالحجه و به ظن معتبر در بیستم ماه ذیالحجه محقق شده است. از آن گذشته إذا دارَ الأمر بین الولادة و الشهادة، و اگر شما اسارت اهل بیت (ع) را در دهه اول صفر در شهر شام تصور کنید، آیا وجهی برای برگزاری ولادت وجود دارد؟ قطعا حضرات راضی بر این امر نیستند که ما بخواهیم در این ایام به برگزاری ولادت بپردازیم. آن هم اوج مصائب اهل بیت (ع) که در روز اول ماه صفر محقق شده است.
برخی از فضلا ممکن است اشکال بگیرند که بیست و هشتم یا آخر ماه صفر قویتر است. آن یک کار علمی است که ما در حوزه بحث میکنیم. بر اساس این ۱۲ منبعی که عرض شد، آیا میتوان گمان پیدا کرد که هفت صفر شهادت حضرت مجتبی (ع) است؟ قطعا میشود چنین استنتاجی کرد.
مطلب دیگری به نقل از آقای مطهری گفته میشود که «صداوسیما از روضه و عزاداری اشتهایی سیریناپذیر دارد.» من عرض میکنم که شما رصد کنید چه زمان این اتفاق افتاده که این شخص به خود اجازه میدهد اینطور راجع به صداوسیما با این تعبیرات اظهار نظر بکند. آیا برنامههای نشاط در صداوسیما بیشتر است یا برنامههای عزاداری. آیا برنامههایی که عزیزان در رسانهها زحمت میکشند و تولید میکنند بیشتر است یا عزاداری؟
اگر در طول روز ساعتی را با پخش سخنرانی و مداحی به بالا بردن معارف مردم اختصاص دهیم، باید این تعبیر راجع به صداوسیما استفاده شود؟ جناب آقای علی مطهری در رشته فلسفه درس خواندهاند. خب ایشان میتوانند صرفا در رشته فلسفه اظهار نظر کنند. جناب آقای مطهری! شما هرچه داری، نان پدرت را میخوری. حرمت و عزت پدر و خانواده محترمتان را بیشتر از این نبرید. من با برخی از آنها صحبت کردم و قرار شد به وی تذکر بدهند. آقای مطهری! شما در زمینههای مختلف دینی وارد میشوید و اظهار نظر میکنید. شما شهید مطهری نیستید، شما دکتر علی مطهری نماینده محترم مردم تهران هستید. به چه جرأتی به خودتان اجازه میدهید در حریم دین ورود بکنید که اصلا تخصصی ندارید.
ممکن است مطالعاتی داشته باشید و من منکر این امر نیستم. من به عنوان مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم، وقتی ادبیات گفتاری شما را نسبت به مبانی دین میبینم، میفهمم که شما در زمینه دین، سواد کافی ندارید و حتی کتابهای پدرتان را هم مطالعه نکردهاید. بنده تک تک کتابهای پدر شما را مطالعه کردهام و حاضرم مباحثه کنم. اما به قطع و یقین میگویم جناب آقای علی مطهری متاسفانه کتابهای پدرشان را هم مطالعه نکردهاند و اگر هم مطالعه کردهاند، خط فکری ایشان، خط فکری انحراف و نفاق است. آقای مطهری! شما که نماینده مردم هستید، در حوزه تخصصی خودتان صحبت کنید. کار مردم در مجلس شورای اسلامی لنگ است.
به جای حل مشکلات مردم، در زمینههای مختلف ورود میکنید و سخن میگویید. اگر حرمت شما تا الان حفظ شده، صرفا به جهت حرمت پدر بزرگوارتان است که قابل احترام است. پدر شما شخصی است که برای همه ایرانیها قابل احترام است. ما به طلبههای جوان ایشان را به عنوان یک اسوه و اسطوره معرفی میکنیم. ولی به چه مجوزی شما که دکترای فلسفه دارید به خودتان اجازه میدهید با این ادبیات بگوید «بر اساس یک روایت ضعیف شادی را برداشتهاند و به جایش غم گذاشتهاند.» کدام روایت ضعیف؟ کدام سند را بررسی کردهاید؟
جناب آقای علی مطهری! مگر شهرت بین علما یکی از ادلهای نیست که ما در فقه به آن استناد میکنیم؟ آیتالله العظمی سیستانی، آیتالله العظمی فاضل لنکرانی، آیتالله العظمی تبریزی، آیتالله العظمی شبیری زنجانی، آیتالله العظمی وحید خراسانی و دیگر بزرگانی که تصریح کردهاند به اقامه عزا برای امام حسن مجتبی (ع) در هفتم صفر، آیا مطلبی را که شما میگویید نمیدانستند و از آن بیخبر بودند؟
بنده که با شما گفتوگو میکنم به اصرار جمع زیادی از متدینین در حوزه و هیئات مختلف است. به عنوان یک مدرس سطح عالی حوزه میگویم که حرمت ایشان به پدر بزرگوارشان است. امیدواریم که در استخدام کلمات و بیاناتشان نسبت به این مباحث که با اعتقادات مردم بازی میکند، مواظبت کنند.
من چند روز خدمت آیتالله العظمی وحیدخراسانی بودم. حضرت آیتالله نظریمنفرد گزارش مبسوطی از پژوهشی که در حوزه راجع به هفت صفر و ۲۸ صفر و ولادت امام کاظم (ع) صورت گرفته است، تقدیم ایشان و سایر مراجع از جمله آیتالله العظمی علویگرگانی، آیتالله العظمی نوریهمدانی، آیتالله العظمی مکارمشیرازی کرد. اینها بزرگانی هستند که نسبت به هفتم صفر اعتنا کردند و تقویم رسمی مملکت هم این را لحاظ کرده است. من تعجب میکنم از ایشان که نماینده مجلس است. تقویم رسمی دو سال است که عوض شده است. در تقویم رسمی، دو سال است که هفتم صفر را شهادت امام حسن مجتبی (ع) و بیستم ماه ذیالحجه را ولادت امام کاظم (ع) مینویسد. ایشان در استخدام کلماتشان دقت بکنند؛ چون متدینین از ایشان به شدت ناراحتند.
من به نمایندگی از جمع کثیری از هیأتیها به ایشان تذکر جدی میدهم که نسبت به ورود به این مباحث جدا دقت کنند و در حوزه تخصصی خودشان سخن بگویند. اگر ایشان واقعا به فکر شادی و نشاط مردم هستند، به کف جامعه بروند و از نزدیک ببینند که به خاطر بیکفایتی برخی از نمایندگان مجلس، مردم در چه وضعیت اقتصادی و معیشتی سختی قرار گرفتهاند.
_____________________
پینوشتها:
۱. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۱، ص: ۴۶۱
۲ . الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج۲، ص: ۱۵
۳ . تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج۶، ص: ۳۹
۴ . مسار الشیعة، ص: ۴۷
۵ . تاج الموالید: ص۸۲.
۶ . اعلام الوری: ج۱ ص۴۰۳.
۷ . مناقب شهر آشوب: ج۴ ص۲۹.
۸. تثبیت الإمامة - قاسم بن إبراهیم الرسی - ص ۶۹
۹. شهید اول، دروس: ج۲، ص۷.
۱۰. کفعمی، المصباح: ص۵۰۹.
۱۱. وصول الاخبار:ص۴۲
۱۲. توضیح المقاصد: ص۶.
۱۳. بحار الانوار: ج۴۴ ص۱۳۴ و ج۹پ۷ ص۲۱۰.
۱۴. عوالم العلوم و المعارف: ج۱۶ ص۲۷۷.
۱۵. جواهر الکلام: ج۲۰ باب استحباب زیارة المجتبی.
۱۶. کشف الغطاء: ج۱ باب فی اصول العقائد
۱۷. طرائف المقال فی معرقة طبقات الرجال: ص۲۱۹.
۱۸. الانوار البهیة: ص۸۵ و ۸۹.
/۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: فارس