خانهای در مسیر طوفان
به گزارش خبرگزاری رسا، درحالیکه انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس همزمان با هفتادمین سالروز تشکیل رژیم منحوس صهیونیستی، آتش خشم فلسطینیها را برافروخت و 59 شهید و بیش از دو هزار نفر را در طول راهپیماییهای «بازگشت» بر جای گذاشت، مقامات کاخ سفید با گستاخی تمام، مسئولیت این توحش تمامعیار را متوجه حماس دانسته و حتی خویشتنداری بیمثال ! رژیم صهیونیستی را به رخ دیگر کشورها کشیدهاند !! «نیکی هیلی»، نماینده آمریکا در سازمان ملل در نشست روز سهشنبه شورای امنیت در دفاع از رژیم جعلی اسرائیل، ضمن مردود دانستن مسئله انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس با سبعیت صهیونیستها گفت: «کدام کشور در میان ما این نوع اقدامات را در نزدیکی مرزش تحمل میکند؟ هیچکس تحمل نمیکند.
هیچ کشور حاضر در این جلسه، بیش ازآنچه اسرائیل خویشتنداری نشان داده، خویشتنداری نشان نخواهد داد»! «راج شاه» معاون سخنگوی کاخ سفید نیز در واکنش به کشتار بیرحمانه مردم فلسطین به دست نظامیان رژیم صهیونیستی بهجای محکوم کردن این اقدام، در ادعایی گزاف، جنبش حماس را مسئول این واقعه دانست!
وارونه جلوه دادن واقعیتهای منطقه از جانب سیاستمداران کاخ سفید بهخصوص آنچه در فلسطین اشغالی میگذرد، البته امر حادثی نیست اما باید پرسید که آمریکای مدعی حقوق بشر، با چه معیار و شاخصی، چشم خود را به روی این جنایات بسته و نهتنها کشتار فلسطینیهای بیدفاع و غیرمسلح را – هرچند در ظاهر – محکوم نمیکند، بلکه این اقدام را با وقاحتی بینظیر زیر چتر حمایت خود قرار میدهد ؟
چگونه است که آمریکا در قبال چپ نگاه کردن فلسطینیها به سربازان اسرائیلی، سراسیمه از امنیت صهیونیستها سخن به میان میآورند و دفاع آنها را – بخوانید حمله در هر زمانی، به هر بهانهای و با هر روشی - حق مسلم تلآویو میداند، حالآنکه هفتههاست که به خاک و خون کشیده شدن تظاهرات مسالمتآمیز فلسطینیها را میبینند و دم برنمیآورد ؟
آیا انحطاط به اصطلاح «ارزشهای آمریکایی» و جانبداری بی چون و چرای مستاجرین کاخ سفید از خونریزی هر روزه صهیونیستها را نباید نشانه اتفاقی جدید در خصوص آرمان قدس شریف دانست ؟ برای این سؤال، حال و روز رژیم صهیونیستی و شرایط حاد و بحرانی آنها را مورد واکاوی و بررسی قرار میدهیم.
یکم: کاخ سفید با آن همه ادعا در باب حقوق بشر، به خاک و خون کشیده شدن زنان و کودکان غزه را توجیه میکند و هر هزینهای که لازم باشد به پای حفظ موجودیت اسرائیل میریزد، به این جهت که از نظر ترامپ و همپالکیهایش، هر سه رکن حل و فصل مسئله فلسطین (آوارگان، مرزها و پایتخت) در حال فروپاشی است.
چرایی ماهیت رژیم صهیونیستی در تأمین منافع دائمی آمریکا در منطقه تعریف شده ولی با خیزش انتفاضه چهارم، بنا شد که با تکرار ترجیعبند «گفتگوهای صلح»، سهم فلسطینیها را بالا کشیده و بخش بسیار ناچیزی از حقوق آنها را با منت واگذار کنند تا غائله فیصله یابد و تنشها از میان برود، چراکه درگیری به منفعت کاخ سفید نیست و برای خالی کردن جیب فلسطینیها، باید به اصطلاح، با پنبه سر آنها را برید. اما سناریوی صلح جواب نداد زیرا مشروعیت مقاومت عیانتر از گذشته شده است و افکار عمومی منطقه، هر روز به خسران مذاکره و عزت مبارزه و نبرد در برابر اشغالگران واقفتر شدهاند. از این رو، استراتژیست های آمریکایی بهترین راه برای جبران شکستهای فوق العاده سنگین کاخ سفید در غرب آسیا را فرار رو به جلوی او در مؤلفه سوم (پایتخت) میدانند. به تعبیر دیگر، در نتیجه این اقبال گسترده و شکست طرحهای سازش، آمریکا در صدد اثبات نظریه خود برای حل مسئله فلسطین به روش خود است!
دوم: در گفتگوهای به اصطلاح صلح، سردمداران خائن مرتجع منطقه توافق کردند که آوارگان در کشورهایی که به آنها پناهنده شدهاند، باقی بمانند و در عوض، کمکهای مالی دریافت کنند.
قضیه مرزها هم که به طور کلی با مخالفت صهیونیستها مواجه شد و در مسئله پایتخت، وفق تعهدی که آمریکا در مذاکرات اسلو داده بود، بنا شد که این موضوع با گفتگو و مذاکره نهایی به نتیجه برسد اما ترامپ، یکطرفه، بیتالمقدس را به عنوان پایتخت صهیونیستها به رسمیت شناخت تا نشان دهد که اسرائیل با وجود ناکامی در مسئله آوارگان و مرزها، هنوز برگ برنده پایتخت را در دست دارد.
سوم: مردم فلسطین برای به شکست کشاندن منویات ترامپ، هوشمندی عجیبی به خرج دادند و با کلید زدن بازگشت به سرزمین آبا و اجدادیشان، آمریکا را رسوای عالم و آدم کردند. این بازگشت، فقط به آوارگان یا ساکنان نوار غزه محدود نشد و اعراب داخل سرزمینهای اشغالی و ساکنان کرانه باختری نیز ساز بازگشت را کوک کردند، چون آنها هم از سال 1948 به این سو، از مأوای اصلی خود رانده و طرد شده و به اجبار در نقطهای دیگر ساکن شده بودند. گفتنی است که بر اساس قطعنامه 194مجمع عمومی سازمان ملل، حق بازگشت فلسطینیها به سرزمینشان به رسمیت شناخته شده و کاملاً قانونی است و از همه مهمتر اینکه، رژیم جعلی اسرائیل به شرط پذیرش این قطعنامه بود که به عضویت سازمان ملل در آمد.
چهارم: راهپیمایی بازگشت، اساس مشروعیت رژیم صهیونیستی در سازمان ملل را زیر سؤال برده و لذا آمریکا حاضر شد که با پرداخت دو هزینه سنگین،- یکی انتقال سفارتش به بیتالمقدس که مورد مخالفت قریب به اتفاق کشورهای دنیا قرار گرفت و بعدی، هواخواهی بیمنطق و ضد حقوق بشری از هدف قرار دادن و کشتار کودکان، زنان و تظاهرکنندگان غیرمسلح – به پیکر نیمهجان صهیونیستها نفس مصنوعی بدهد. اینکه خانم «هیلی» موضوع انتقال سفارت آمریکا را با قتل عام فلسطینیهایی که خواستار بازگشت به سرزمینشان هستند، بی ارتباط میانگارد و به راحتی آب خوردن چشم خود را به روی فجایع ضد انسانی در روزها و هفتههای اخیر میبندد، دقیقاً به دلیل وقوف او نسبت به بسامد بلند راهپیمایی بازگشت بر متزلزل شدن خانهای است که صهیونیستها در مسیر طوفان بنا کردهاند.
صهیونیستهایی که روزی در برابر ارتشهای عربی به تنهایی برنده شدند، از سال 2006 به این سو، هیچ جنگی را در مصاف با گروههای مقاومت نبرده و به درجهای از ضعف و سستی رسیدهاند که افزون بر ناتوانی نظامی، حتی در برابر شعارها و مشتهای گره کرده فلسطینیهای غیرمسلح، رمقی برای مقاومت ندارند و این یعنی نوید پیروزی بزرگی که در قرآن کریم نوید آن داده شده است: «اراده ما بر این است که بر مستضعفان روی زمین منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثین زمین قرار دهیم، و حکومت آنها را در زمین پابرجا بسازیم.» (سوره مبارکه قصص – آیه 5)./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: حمایت