به گزارش خبرگزاری رسا، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کشورهای معاند با انقلاب بهدنبال بهانههایی برای تقابل با نظام نوپای جمهوری اسلامی بودند. جنگ تحمیلی، تحریمهای اقتصادی، تروریسم، حقوق بشر و برنامۀ هستهای همهوهمه برای سنگاندازی در مسیر این نظام، از سوی غرب مطرح شدند که در بُعد خارجی کشوقوسهای زیادی در روابط ایران با غرب پدید آوردند. این موضوع در داخل هم به ابزاری برای تبلیغات انتخاباتی و وعدهووعید به افکار عمومی تبدیل شد. در این میان، برنامۀ هستهای ایران موقعیت ویژهای داشت. اتهامزنی به ایران مبنی بر تلاش برای دستیابی به تسلیحات هستهای، ائتلافی از کشورهای حامی ایالاتمتحده و ضدایران را پدید آورد که در نتیجۀ آن، قطعنامههای متعددی از سوی سازمان ملل صادر شد و تحریمهای اقتصادی پیچیدهتری با نام تحریمهای هوشمند1 ضد ایران تصویب شدند تا بتوان نهایت تأثیر را بر کل مردم ایران گذاشت.قطعنامۀ 1929 شورای امنیت 9 ژوئن 2010 در این راستا بود. شرایط سخت اقتصادی در صدور نفت، واردات کالا و مبادلات مالی از یکسو و نزدیکی انتخابات ریاستجمهوری از سوی دیگر، این بحث را در انتخابات برجسته کرد تا حل مسئلۀ هستهای و حذف تحریمها در تبلیغات انتخاباتی برجسته شود. بیموامیدهایی در میان مردم پدید آمد که آیا میتوان از طریق «با کدخدا بستن»2 از تحریمها رهایی یافت؟ راه پیشرو این گمانه را در ذهنمان ایجاد کرد که آیا ایالاتمتحده، بهعنوان طرف اصلی ماجرای هستهای ایران، قابل اعتماد است و با حل بحران، مشکلات ما حل خواهد شد یا اینکه دشمن همچنان بر خصومت خود مصر است و چیزی تغییر نخواهد کرد؟ توافق 14 ژوئیه 2015 موسوم به برجام، امید را در دلها شعلهور کرد که روزهای خوبی پیشروست. سایۀ سنگین انتظار برای اجرای تعهدات از سوی غرب بر مردم سنگینی کرد، اما ظاهراً دوران قبل از برجام به بعد از آن منتقل شد و انگار اتفاقی رخ نداده است، جز تکرار تجربهای که از گذشته نیز با خود داشتیم. حال نوک پیکان انتقادات قبل از برجام و بعد از آن بهسوی چهکسانی بود؟ و قبل و بعد این توافق چه شرایطی وجود داشت؟
انتقادات دوران قبل از برجام
تا پیش از روی کار آمدن حسن روحانی، مذاکرات متعددی در کشورهای مختلف برای پایان دادن به مناقشۀ هستهای ایران در جریان بود، اما پروندۀ این مذاکرات هرگز بسته نشد. مذاکرهکنندگان ایرانی معتقد بودند که آنچه از سوی غرب داده میشود و آنچه ستانده میشود، هموزن نیست.
همین امر سبب شد تا مذاکرات بدون نتیجه بماند.
حسن روحانی، کاندیدای ریاستجمهوری دورۀ یازدهم، در مبارزات انتخاباتی، حل برنامۀ هستهای ایران و رفع تحریمها را منوط به مذاکرۀ مستقیم با آمریکا دانست. پس از پیروزی، در دولت یازدهم مذاکره با آمریکا بر سر مسئلۀ هستهای عملی شد و در داخل ایران انتقادات نسبتبه مذاکرات و نتایج حاصل از آن شروع شد. یکی از انتقادات این بود که آمریکاییها غیرقابل اعتمادند. سعید جلیلی قبل از برجام معتقد بود ایالاتمتحده نمیتواند اهرم دشمنی خود با ایران را به کار گیرد و همزمان از دوستی صحبت کند. جلیلی قبل از برجام با اشاره به مذاکرات جاری هستهای و تمدید توافق «ضعیف» ژنو، اظهار داشته بود که حفظ رژیم تحریمها نشانۀ تداوم دشمنی با ملت ایران است و پاسخ متناسب خود را میطلبد.6 بااینحال مهمترین انتقادات از سوی «دلواپسان» ابراز شد که در همایش خود در 13 اردیبهشت 1393 در محل سفارت سابق آمریکا، توافق هستهای احتمالی را مورد نقد قرار دادند. حدود چهل چهرۀ شاخص، اعم از نمایندۀ مجلس و استاد دانشگاه، در این طیف دیده میشد. برخی نمایندگان مجلس نهم نیز از منتقدان شدید مذاکره و توافق هستهای بودند. آنها کاهش غنیسازی از بیست درصد به پنج درصد را نه برد، که یک شکست میدانستند.7 بااینحال سرانجام مذاکرات هستهای به برنامۀ جامع اقدام مشترک یا برجام در 14 ژوئیۀ 2015 رسید.
نتایج مذاکرات هستهای
براساس برجام، ایران توافق کرده است که زیر چتر نظارت کنترل صادرات گروه تولیدکنندۀ صنعت هستهای قرار گیرد و واردات و صادرات کلیۀ مواد، تجهیزات و تکنولوژیهایی که در فهرست کنترلی این گروه آمده است، کنترل شود. براساس پذیرش چنین دستورالعملی، تمام اطلاعات فروشندۀ چنین اقلامی باید گزارش شود و فراتر از این، کشور صادرکننده «باید کاربر نهایی را شناسایی کرده و راستیآزمایی کند و کل این فرایند باید قبل از صادرات انجام شود.»8 براساس برجام، ایران مجبور است دسترسی به تمام اماکنی را که مواد مورد نظر باشگاه نامبرده به آن وارد شده است نیز فراهم نماید. قابل ذکر است این اقلام در کل صنایع کشور کاربرد دارند.
در برابر تعهدات ایران، آنگونه که در مادۀ 14 مقدمۀ برجام آمده است، تمامی هفت قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل دربارۀ برنامۀ هستهای ایران لغو میشود و در مقابل قطعنامۀ جدیدی وضع خواهد شد. براساس مادۀ 26 برجام، آمریکا هیچ تعهد جدیای مبنی بر لغو تحریمها به ایران نداده است و همۀ مسائل موکول به روابط حقوق داخلی دولت و کنگرۀ این کشور شده است. نهایت اقدام آمریکا، تلاش این کشور در جهت اجرای برجام است. در ارتباط با این موضوع در توافق آمده است: «ایالاتمتحده با حسن نیت، نهایت تلاش خود را برای دوام این برجام و پیشگیری از ایجاد تداخل در تحقق متمتع شدن ایران از لغو تحریمهای مشخصشده در پیوست دو به عمل خواهد آورد. دولت ایالاتمتحده، در چارچوب اختیارات قانونی رئیسجمهور و کنگره، از بازگرداندن یا تحمیل مجدد تحریمهای مشخصشده در پیوست دو که اعمال آنها را وفق این برجام متوقف کرده است، خودداری مینماید، فارغ از فرایند حلوفصل اختلافات پیشبینیشده در این برجام. دولت ایالاتمتحده، در چارچوب اختیارات قانونی رئیسجمهور و کنگره، از اعمال تحریمهای جدید مرتبط با هستهای خودداری خواهد کرد.»9
بهطور کلی برنامۀ جامع اقدام مشترک متضمن برداشته شدن تمامی تحریمهای مالی و اقتصادی مرتبط با برنامۀ هستهای سازمان ملل متحد، اتحادیۀ اروپا و تحریمهای ثانویۀ ایالاتمتحدۀ آمریکاست. در ارتباط با برداشتن تحریمهای اتحادیۀ اروپا، قرار بر ایجاد روابط بانکی، شامل ایجاد روابط کارگزاری بانکی جدید و همچنین شعب بانکهای ایرانی و نیز بانکهای تابعۀ بانکهای ایرانی در سرزمین دولتهای عضو اتحادیۀ اروپا شد. تحویل اسکناسها و مسکوکات ایرانی نیز مورد توجه بود. براساس آنچه در برجام و پیوستهای آن قید شده است، بخش اعظم تحریمهای وضعشده علیه نظام اقتصادی کشور و از آن جمله بانکها و مؤسسات اعتباری، در روز اجرا برداشته خواهند شد. بااینحال دستۀ دیگری از تحریمها وجود دارند که در روز انتقال برداشته خواهند شد.10
کشورهای گروه 1+5 برای اطمینانبخشی به ایران در جهت جامع بودن رفع تحریمها و عدم بازگشت آنها، تضمینهایی نیز دادند و متعهد شدند درصورتیکه تحریمی از قلم افتاده باشد، جهت رفع آن با ایران همکاری میکنند و تحریمهای لغوشده بهشکل دیگری بازنخواهد گشت و در رفتار خود با ایران تبعیضی قائل نخواهند شد.11 اینها همه تعهداتی بود که روی کاغذ بیان شد، اما در عمل گویی روزشمار بازگشت به دوران قبل از برجام آغاز شده بود.
اظهارات برخی مقامهای داخل ایران و اختلافات کنگرۀ آمریکا و رئیسجمهوری حکایت از آن داشت چیزی رخ نداده جز همان تجربۀ گذشته که غیرقابل اعتماد بودن طرف غربی را نشان میدهد. ولیالله سیف، رئیس بانک مرکزی، در آمریکا اذعان کرد که برجام تاکنون تقریباً هیچ دستاوردی نداشته است. سیف بیان کرده بود با آنکه قرار است سپردههای ایران در بانکهای خارج از کشور قابل دسترس باشند، بانکهای اروپایی کماکان نگران نقض قوانین آمریکا و مواجه شدن با جریمههای سنگین این کشور هستند.12 بعد از برجام، تحریمهای ضد برنامۀ موشکی ایران از سوی آمریکا اعمال شد. بدعهدی طرف غربی بهگونهای بود که بعد از برجام جسورتر شده بود.
ایران در حالی به تعهدات خود در برجام عمل میکرد که دو میلیارد دلار از دارایی این کشور در آمریکا توقیف شد. قرارداد خرید هواپیما از ایرباس فرانسه روی کاغذ ماند و مقامات فرانسوی اجازۀ آمریکا را پیششرط قرارداد کردند. حتی بوئینگ آمریکا از سوی سنای آمریکا از فروش هواپیما به ایران منع شد،13 درحالیکه رفع تحریمهای حملونقل هوایی از دستاوردهای برجام بود. مصداق دیگر این بدعهدی در روابط بانکی دیده میشود. هنوز بانکهای بزرگ غربی با ایران همکاری نمیکنند و تنها تعدادی مؤسسۀ مالی کوچک خارجی هستند که با ایران همکاری دارند. وزارت خزانهداری درخواستهای مکرر بانکهای بینالمللی برای صدور دستورالعمل کتبیو رفع موارد ابهام دربارۀ ازسرگیری روابط با ایران را رد کرده است. در واقع تحریمها فقط روی کاغذ لغو شدهاند.14 بدینترتیب اثبات مجدد غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، از دستاوردهای برجام بوده است.
نتایج توافق در اجرا با آنچه روی کاغذ تعهدشده، قابل قیاس نیست. بسیاری از نکاتی که منتقدین قبل از برجام نسبتبه این مذاکرات و توافق بیان میکردند، اکنون جنبۀ واقعی یافتهاند. اما گویی بدعهدی طرف غربی در برجام بهحدی بوده است که منتقدین را در برابر عمل انجامشده قرار داده است که اکنون مهر سکوت بر لب نهادهاند. حالا که توافق حاصل شده، ولی در عمل تعهدات طرف مقابل آنگونه که در متن برجام امضا کرده، اجرا نشده، چگونه است که موج انتقادات نسبتبه دورۀ قبل از توافق کاهش یافته است؟ آیا غیر از این است که ایالاتمتحده اگرچه برخی تحریمها را برداشته است، اما در خفا به کشورهای اروپایی و بهویژه بانکهای بزرگ فشار میآورد که با ایران همکاری نکنند؟
برجام مرتبط با حیثیت ملی مردم ایران است و نمیتوان آن و تعهدات دو طرف در آن را بهعنوان حربهای برای تبلیغات انتخاباتی، برضد یکی و به نفع خود به کار برد. اگر قبل از برجام این توجیه وجود داشت که مشق نانوشته است و نباید به انتقاد از رویۀ دولت در پروندۀ هستهای پرداخت، اما اکنون توافق صورت گرفته و با توجه به نتایج آن، دیگر سکوت معنایی ندارد. لازم است تا بیاعتمادی به غرب تبیین شود. لازم است نشان داده شود که هرآنچه منتقدین درباب هرگونه توافق احتمالی با غرب میگفتند، تا چهمیزان منطبق بر واقعیت بوده است. آیا لازم بود تا مسیر رفته را یک بار دیگر بپیماییم و همچنان از تاریخ نیاموزیم؟ امروز بر همۀ رسانههای جبهۀ انقلاب واجب است تا تکرار تجربۀ گذشته و افتادن در چاهی که پیش از این نیز در آن افتاده بودیم را برای مردم تبیین کنند. شاید اینبار بیاموزیم که از تاریخ باید میآموختیم. امروز دیگر سکوت جایز نیست./۸۷۶/د۱۰۳/س
منبع:برهان