۰۹ دی ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۰
کد خبر: ۵۴۴۵۹۹
خاطره؛

حافظه قوی آیت الله حائری در تدریس

مرحوم آیت الله حائری شیرازی تا آخر عمر در خط انقلاب، وفادار ماند و وفادار به انقلاب و رهبر از دنیا رفت.
مرحوم آیت الله حائری شیرازی

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، با ارتحال آیت الله حائری شیرازی جهان تشیع، حوزه‌های علمیه و مردم متدین و انقلابی، داغدار عالِمی عامل و مبارز شدند. شاگردان آن مرحوم، در سوگ استادی بزرگ، در ماتم فرو رفتند. آنها خاطرات شیرین و عبرت آموزی از استاد خود در ذهن دارند. آنچه می‌آید گزیده‌ای از این خاطرات است که توسط حجت الاسلام علی صداقت از استادان حوزه‌ علمیه کاشان و از شاگردان و همراهان آن عالم فقید، تقدیم می شود.

به یاد استادم

در مدرسه خان شیراز، افتخار شاگردی مرحوم آیت الله ملک حسینی را داشتم. حدود سال 1341 شمسی بود که با سفارش و نامه ایشان به قم رفتم. ایشان مرا به آیت الله حائری شیرازی معرفی کرده بود. در قم، پیش ایشان رفته و چند وقتی هم حجره‌ای ایشان شدم و از حضور ایشان بهره‌مند گردیدم. تا اینکه بعد از مدتی در کنار حجره ایشان، حجره‌ای به من دادند. قصد زود معمم شدن را نداشتم ولی با بیان محبت آمیزی که داشت مرا دعوت به معمم شدن کرد و به دست ایشان معمم شدم.

پس از قضایای فیضیه در سال 42 شمسی، به شیراز برگشتم. ایشان هم در شیراز بود. به خاطر صمیمیتی که با هم داشتیم چند روز در خانه ایشان ساکن شدم و در این چند روز در کنار فعالیت‌های ضد رژیم طاغوت، برای من تدریس داشت. رابطه من با ایشان، رابطه شاگرد و استادی بود و ایشان حق استادی بر گردن من دارد. ایشان بر دروس حوزوی مسلط بود؛ به گونه‌ای که گاهی بدون مطالعه، مطالب دروس حوزوی را بدون مشکلی، برایم تدریس می‌کرد. حافظه‌ای، قوی‌ داشت و در اخلاق، بسیار فوق العاده و نمونه بود.

ایشان مرا به انقلاب و مبارزه با رژیم طاغوت، دعوت می‌کرد. از اول شکل گیری مبارزات در خط انقلاب بود و توسط سازمان امنیت رژیم پهلوی، تحت کنترل بود.

در روستایمان زمینی برای گندم کاری داشتم که شخصی برایم کشاورزی آن زمین‌ را انجام می‌داد. در بعضی از سال‌ها، ایشان در هزینه کشت گندم با من شریک می‌شد. وقتی محصول گندم به دست می‌آمد ایشان می‌فرمود یا خود گندم را به فقرا بدهم یا تبدیل به پول کنم و پولش را به فقیرها بدهم. سفری یک هفته‌ای هم به روستایمان (بخش وحدتیه از توابع شهر برازجان) داشت.

پس از انقلاب هم رابطه ما در سنگر امام جمعه بودن در استان فارس ادامه یافت. من که امام جمعه‌ بخش خشت(از توابع کارزون) بودم به همراه دیگر ائمه جمعه استان، مدتی یک بار، با ایشان جلسه داشتیم و آن مرحوم، جلسات را اداره می‌کرد. ایشان برنامه ریزی کرده بود که ائمه جمعه استان، به صورت هفتگی به جبهه بروند که چند بار از این طریق، توفیق حضور در جبهه‌ها نصیبم شد.

ایشان تا آخر عمر در خط انقلاب، وفادار ماند و وفادار به انقلاب و رهبر از دنیا رفت.

روحش شاد و یادش گرامی باد./۸۴۱/پ۲۰۱/س

حجت الاسلام علی صداقت، استاد حوزه‌ علمیه کاشان

ارسال نظرات