طهرانی مقدم؛ شهیدی که در عمل خواستار محو اسرائیل شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، 21 آبان سالگرد شهادت شهیدی که پدر موشکی ایران است و بهانه ای شد تا یادی از شهید طهرانی مقدم کنیم و نوشته پیش رو را تقدیم خوانندگان خبرگزاری رسا می کنیم.
ششم آبان ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران متولد شد؛ به علت شغل پدرش (محمود طهرانی مقدم)، که به پیشه خیاطی مشغول بود، به محله شکوفه و سپس به محله بهارستان نقل مکان کرد و مقاطع ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق گذراند.
در مسجد زینب کبرای سرچشمه، زیر نظر آیتالله سیدعلی لواسانی امام جماعت و مدیر مسجد، تعلیمات دینی و مقدمات آشنایی با اسلام را فرا گرفت و به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعالیت کرد؛ این گروه سرود، هسته اصلی گروه سرودی بود که در روز 12 بهمن 57 در فرودگاه مهرآباد و در مراسم استقبال از امام(ره) به اجرای برنامه پرداخت.
روایت آیتالله لواسانی از آن دوران: «محل ما خیابان امیرکبیر، کوچه آمیز محمود وزیر است. آنجا یک مسجد و یک حوزه علمیه داریم و خانه ما هم کنار مسجد است. وقتی میرفتیم برای نماز، کارهای دیگری هم میکردیم. مثلا با نوجوانان کارمیکردیم و برایشان نامه داشتیم؛ یک گروه سرود هم درست کرده بودیم که در روزهای انقلاب برای خودش، برو بیایی داشت».
او در 21 سالگی و در ابتدای شکلگیری رسمی سپاه پاسداران، به عنوان مسؤول اطلاعات منطقه3 سپاه شمال، مشغول به فعالیت شد و تا 59/7/31 در این سمت باقی ماند.
در زمان بروز ناآرامیها در نقاط مرزی که مهمترین آنها حوادث تجزیه طلبانه در کردستان بود، سپاه را در 15 ماه اول عمر خود متوجه ضرورت تقویت صبغه نظامی کرد.
با این رویکرد تا شهریور 1359 که کشور در آستانه هجوم رژیم بعث عراق قرار گرفت، حداکثر توان رزمی سپاه، تعداد معدودی گردانهای رزمی بود که با روشهای چریکی و غیر کلاسیک، درگیر مبارزه با اشرار وضد انقلابیون مسلح در کردستان شدند.
سنگینترین سلاحی که در آن دوران در اختیار سپاه بود، تعدادی خمپارهانداز و آرپیجی و تیربار بود، در حالی که در همین وضعیت، ضد انقلابیون در کردستان، حتی به توپخانه نیز مجهز بودند؛ شاید آمار کل سلاحهای سپاه در آن مقطع از چند هزار تفنگG3، کلت، آر پیجی و دهها قبضه خمپارهانداز تجاوز نمیکرد.
بعد از عملیات ثامنالائمه که منجر به رفع محاصره آبادان شد، از جمله غنائم به دست آمده از عراق، یک آتشبار توپخانه 155 میلیمتری کششی بود که از جانب دشمن در شمال آبادان، بین دارخوین و پل مارد مستقر بود.
این آتشبار توپخانه بلافاصله تعمیر و عملیاتی شد و در همان منطقه، علیه دشمن به کار گرفته شد. سه ماه بعد در عملیات فتح بستان، مجددا یک گردان توپخانه 130 میلیمتری و یک آتشبار 105 میلیمتری پرتغالی ارتش عراق از سوی رزمندگان تیپ 14 امام حسین(ع) اصفهان به غنیمت گرفته شد که این گردان به دستور حسین خرازی(فرمانده تیپ) سازماندهی شده و در عملیات فتحالمبین در پشتیبانی از گردانهای مانوری بسیجی مبادرت به اجرای آتش کرد.
این دو اتفاق، مبدا شکلگیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
شهادت برادر؛ عاشورای 59
علی طهرانیمقدم، ظهر عاشورای سال 59 در اوایل جنگ و در محاصره سوسنگرد به شهادت رسید.
مسؤولیت تطبیق آتش خمپارهای سپاه در قرارگاه کربلا در عملیات طریقالقدس؛ آذر 1360
حاج حسن بعد از عملیات ثامنالائمه، متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد، مدتها روی این موضوع فکر کرد و سرانجام در پاییز 1360 طرح ساماندهی آتش پشتیبانی(خمپارهاندازها) را به صورت سنجیده و مدون تقدیم حسن باقری کرد.
نامه را محسن رضایی(فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) امضا کرد و تحویل حسن باقری داد و حسن باقری آن را به حسن مقدم داد.
حاج حسن نامه تایپ شده را خواند و دید طرح خودش درباره ساماندهی خمپارهاندازها به منظور پشتیبانی از نیروهای پیاده است.
در نامه خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجر و فتح سپاه در جبهههای جنوب آمده بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتیبانیکننده آتشهای خمپارهای سپاه معرفی میشوند؛ لازم است با او همکاری کنید».
اسفندماه 1363 اولین موشک ایران به کرکوک شلیک شد، دومین موشک هم در بامداد 1364/12/23 به بانک 18 طبقه رافدین بغداد اصابت کرد و موشک بعدی در باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد فرود آمد و حدود 200 نفر از فرماندهان عراقی را به هلاکت رساند.
روایت سردار زهدی از این اتفاق به این شکل است: «وقتی که بنا شد اولین موشک را خود برادران سپاه به سمت بغداد شلیک کنند، با هم به کرمانشاه رفتیم. مقدمات کار فراهم شد و باشگاه افسران بغداد را هدف گرفتیم. مرحوم شهید مقدم پیشنهاد کرد اول دعای توسل بخوانیم و بعد از دعا به زبان فارسی با خدا صحبت کرد و گفت: «خدایا ما نمیخواهیم مردم عراق را بکشیم. ما میخواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقیها را میکُشند، خدایا این موشک را به باشگاه افسران بزن». موشک شلیک شد و همه پای رادیو نشستیم. پس از چند دقیقه رادیو بیبیسی اعلام کرد «یک موشک، باشگاه افسران بغداد را منهدم کرده و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شدهاند». من پیشانی شهید مقدم را بوسیدم و گفتم این به هدف خوردن موشک نتیجه اخلاص و پاکی تو بود».
به افتخارات این شهید والامقام اشاره میکنیم: انتصاب به عنوان فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه؛ شهریور 1364، تلاش برای استقلال در صنعت موشکی؛ 1365، راهاندازی یگان موشکی حزبالله در لبنان به روایت برادر؛ 1366-65، دستیابی به «نازعات» اولین موشک ایرانی؛ 1366، شرکت در عملیات مرصاد؛ مرداد 1367، موفقیت در ساخت شهاب3 ؛ 1377، ساماندهی صعود بزرگ به قله دماوند؛ 1381، جانشین نیروی هوا فضای سپاه؛ 1384، رییس سازمان جهاد خودکفایی سپاه؛ آذر 1385
و سر انجام سردار حسن طهرانیمقدم تا روز آخر عمر نیز به عنوان مسؤول این سازمان در ایجاد یک توان علمی و دانشی پایه و زیر بنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بود و در روز شهادتش(21 آبان 1390) در پادگان امیرالمؤمنان(ع) شهرستان ملارد در حالی که برای آزمایش موشکی، آماده میشد، بر اثر انفجار زاغه مهمات، به یاران شهیدش(احمد کاظمی، حسن شفیع زاده، حسن غازی، غلامرضا یزدانی، علیرضا ناهیدی، مصطفی تقیخواه و...) پیوست./978/ت۳۰۲/ی