مدیریت رسانهای دستگاه عدالت
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از قدس آنلاین، پیش از این تصور میشد، مدیریت رسانه به معنای توانایی اداره یک سازمان رسانهای است. بتدریج با فراگیر شدن رسانهها و تبدیل شدن عرصه عمومی به یک دنیای رسانهای بزرگ و شکل گیری جامعه سایبری که متشکل از کنشگران عصر ارتباطات یعنی تقریباً همه آدمهاست، مشخص شد که یکی از معناهای ضمنی این عصر، وابستگی همه ابعاد سازمان اجتماع به دانش شناخت و کنترل و هدایت رسانههاست.
به عبارتی در سازمان کلان اجتماع و ذیل آن مانند حکومت و اجزای آن هیچ فرد و یا گروهی نیست که بتواند در امر مؤثری به توفیق برسد و این توفیق او به شکلگیری جریان مفیدی در زندگی آن جامعه و یا خود کنشگر منجر گردد، مگر اینکه برای آن برنامه رسانهای داشته باشد و یا ابعاد رسانهای آن را بسنجد. یکی از مهمترین این عرصهها که ادعا میشود در آن «آزادی» از طریق رسانهای شدن زندگی به کمک اجتماع آمدهاست، همین مسئله مهم «عدالت» است.
جهان رسانهای در همه جای جهان یاریگر بهتری برای دستگاه قضایی از طریق ایجاد شفافیت است و دستگاه عدالت نیز به یاری رسانهها از طریق ایجاد آگاهی همگانی جامعه را در مقابل رشد فساد و ضربه خوردن از سالوسهای تباهی بیمه مینماید. همچنین سازمان عدالت میتواند، مانند سایر دستگاهها از طریق جامعه رسانهای شده، راحتتر صدای تظلم مظلوم را بشنود و بر خودش نیز نظارت کافی داشته باشد.
این جلوه همان نگرش مهدوی ما درباره جامعه آرمانی است که در آن به دلیل شکل گیری امکان سخن گفتن(گزارش دادن) از زمین و زمان، شکل گیری جرم و جنایت بسیار دشوار است.
اما در عالم واقع رویدادهایی که در این روزها در زمینه رسانهای شدن، رویدادهایی که طرف آن به دستگاه عدالت باز میگردد، نشاندهنده آن است که در کشور عدالت، رسانه ندارد.
نظام جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تأسیس با وجود همه مشکلات سیستمی و توطئههای دشمنان و باز با همه ضعفهایی که از رهبر انقلاب تا سایر مسئولان به آن اذعان دارند همواره به دنبال رفع ناعدالتی و برخورد با فساد بوده و در این راه با وجود همه جنجالها، کمتر کسی توانسته به دلیل انتساب به کسی یا پارتی بازی و غوغای جناحی از چشمان دستگاه قضایی دور بماند. بزرگان قضایی ما از صدر انقلاب در محاکمه و نظارت بر اطرافیان خودشان پیشتاز بودهاند و هیچ نظامی به یاد ندارد که چون جمهوری اسلامی پدران، بی ملاحظه پسران خود را محکوم و معاقبت کنند.
از مظلومیتهای بزرگ نظام ما عدم توجه به این افتخارات آن هم به وسیله رسانههایی است که هژمونی اداره آن در دست نظام سلطه است و چه در خارج و چه در داخل، هر کسی که توانایی رسانهای بیشتری دارد، توانسته با شکل دادن «واقعیتهای رسانه ای» واضحات بزرگ عرصه عدالت را نادیده گرفته و حتی همانند برخی دروغهای حقوق بشری امثال «احمد شهید» گزارشگر پیشین حقوق بشر سازمان ملل، وارونه جلوه دهد. تنها راه خروج از چنین وضعیتی بویژه از سوی دستگاه عدالت، که میتواند تا حد زیادی دست عدالت را برای برخورد بیدغدغه با جنبههای فساد گشوده و افکار عمومی را نیز به همراهی خود وا دارد، شاید رسیدن به همین دیدگاه رسانهای و پذیرفتن این مطلب است که گرچه امر عدالت به هیاهو یا خدای نخواسته هتک مجرمان قبل از اثبات جرایم آنها نیست، اما باید با توجه به «سیاستگذاری رسانهای» برای قوه قضائیه کاری کرد که امکان بازیهای رسانهای و غوغایی که میتواند حق و مشروعیت عملکرد این قوه را تحت تأثیر دروغ گفتن و کتمان و قلب واقعیت قرار دهد، تا حد امکان کاسته شود.
وجود این برنامه و پیوست علمی، میتواند تا حد امکان از مظلومیت مسئله عدالت بکاهد و چون بسیاری از کشورهای توسعه یافته با از بین بردن امکان بندبازی مفسدین و حامیان آن روی موج رسانهها، این بار آزادی و دستاورد آن یعنی رسانهها را به خدمت دادگری و جلوگیری از فساد و تباهی و سوءاستفاده فراخواند تا نظارت مردمی از طریق رسانهها به ملجأ درست آن راه پیدا کند و اخلاق اجتماعی از طریق تقویت اطمینان و اعتماد عمومی بهبود یابد./۱۳۲۵//۱۰۳/خ