«دروغ اکبر» با دروغهای دیگر پاک نمیشود
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از وطن امروز، «حسین قدیانی» در این روزنامه نوشت:
چگونه میتوان دامن خود را از ننگ یک دروغ پاک کرد؟ آدمی اگر عهد خود با خداوند را فراموش نکرده باشد، اولا سعی میکند اصلا و اساسا دروغ نگوید لیکن اگر جایی هم از سر غفلت، زبان به سخن کذب گشود، قطعا از مسیر جبران مافات میرود و طبعا از راه عذرخواهی و الا شک در آدمیت او باید کرد! معالاسف هستند افرادی که برای زدودن لکه ننگ یک دروغ، به وادی دروغهای دیگر میافتند! شگرد همیشگی و نخنمای این دسته از افراد، بیان دروغهایی دیگر برای مالهکشی روی دروغ اولی است، غافل از آنکه خورشید حقیقت، گیرم متاثر از این ترفندهای شیطانی، چند صباحی پشت ابرهای سیاه و متراکم بماند؛ همیشه که نمیماند! و تا ابد که اینگونه نمیماند! دروغهای بعد از دروغ اول و تهمتهای بعد از تهمت اول، شاید در یک بازه زمانی محدود جواب دهد اما دیوار مغلطه مگر چقدر بلند است که دروغگویان همیشگی و تهمتزنندگان همیشگی، همیشه از قضاوت صحیح، قسر در بروند؟
القصه! دوشنبه 6 شهریور 96 یکی از این زنجیرهایها در ستون سرمقاله خود که امضای «شورای نویسندگان» را هم در پیشانی داشت، برای بار چندم بر طبل این دروغ و رسوایی دمید که رقبای اصولگرای آقای روحانی، پیروزی رئیسجمهور را به ایشان تبریک نگفتند! نوشتم «برای بار چندم» چرا که جز این زنجیرهای، زنجیرهایهای دیگری هم، قبلا قلم را مکرر آلوده به این ادعای سراسر کذب کرده بودند! و با کمی تفاوت در لحن، همان را نوشته بودند که زنجیرهای فوقالذکر! بخوانید: «فرق اصلاحطلبان با برخی اصولگرایان در این است که آنان هنوز هم به آقای روحانی تبریک نگفتهاند ولی اینها در مراسم تجلیل آنان نیز شرکت میکنند». حال بررسی کنیم و ببینیم آیا سال 92 آقایان قالیباف و جلیلی، واقعا پیروزی جناب روحانی را به وی تبریک نگفتند؟! صدالبته به 96 هم خواهیم پرداخت!
* 25 خرداد 92 یعنی فقط یک روز بعد از روز رایگیری، محمدباقر قالیباف در پیامی، ضمن تشکر از مشارکت بینظیر مردم در انتخابات، خطاب به حسن روحانی نوشت: «بدینوسیله انتخاب شایسته جنابعالی به عنوان رئیسجمهور اسلامی ایران را صمیمانه تبریک عرض نموده و از خداوند متعال برای جنابعالی و دولت آینده، موفقیت و توفیق خدمت به ملت شریف ایران را مسألت میکنم».
* در همان روز و در شرایطی که هنوز مهر تایید شورای نگهبان بر انتخابات 24 خرداد 92 نخورده بود، دیگر نامزد جریان انقلابی هم، همان را نوشت که قالیباف! این، بخشی از پیام سعید جلیلی است: «با سپاس بیکران به درگاه الهی و با قدردانی از ملت بزرگ ایران که با حماسهای دیگر، پشتوانهای سترگ را برای اقتدار، سربلندی و پیشرفت نظام خلق کرد و با تشکر و تبریک به رهبر فرزانه انقلاب بهخاطر تمهید این حماسه بزرگ، برای رئیسجمهور منتخب مردم، برادر گرامی، جناب حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی در جهت دفاع از آرمانها و حقوق ملت ایران و اعتلا و سرافرازی نظام مقدس جمهوری اسلامی، آرزوی موفقیت میکنم و به ایشان برای کسب اعتماد ملت ایران، صمیمانه تبریک عرض میکنم».
لازم به ذکر است چندی بعد، هم دکتر جلیلی و هم دکتر قالیباف، در نمازی شرکت کردند که به امامت جناب روحانی برگزار شد. الحمدلله تصاویر این نماز، همچون مشروح پیامهای مورد اشاره، هم در آرشیو روزنامهها موجود است، هم در فضای مجازی. بیان این نکته نیز خالی از فایده نیست که ناظر بر رقیبهراسیهای متعدد نامزد پیروز، بعضیها را گمان بر این بود که اگر آقایان قالیباف و جلیلی، تنها و تنها به همان تبریک زودهنگام بسنده کنند و دعوت دیگری را اجابت نکنند، هرگز مستحق شماتت نیستند لیکن رقبای اصولگرای آقای روحانی در خرداد 92 در مقام عمل نشان دادند با «اصحاب توهم» و «اعوان فتنه» هم در استراتژی تفاوت بنیادین دارند و هم در ایدئولوژی! و هرگز اینگونه نیست که قواعد انتخابات را فقط به شرط پیروزی خود، رعایت کنند! و اگر شکست خوردند، با سوء بهره از احساسات ذاتا پاک طرفداران خود، کشور را به ورطه آشوب بکشانند! تا از 92 بیرون نرفتهایم، به این مهم دوست دارم اشاره کنم! چندی بعد از انتخابات، قالیباف یعنی شهردار وقت تهران، نامهای به روحانی مینویسد و منبعث از موضوع پیچیده آلودگی هوای پایتخت، از ایشان میخواهد که با دادن اختیارات و منابع کافی به شهرداری، حلوفصل موضوع مدنظر را از صدر تا ذیل به مدیریت شهری واگذار کنند! نامه شجاعانهای که متاسفانه تا آخرین روز حضور قالیباف در شهرداری تهران، از سوی جناب روحانی بیجواب ماند!
و اما 96:
* محمدباقر قالیباف با آنکه چند روز مانده به انتخابات، به نفع جناب رئیسی، از رقابت کنار کشید، در تاریخ 31 اردیبهشت 96 یعنی تنها 2 روز بعد از روز رایگیری، با انتشار پیامی، ضمن اشاره به «مشارکت بالای همه مردم» مینویسد: «بنده به نوبه خود، این حضور حماسی را به همه مردم، رهبری عزیز و رئیسجمهور منتخب تبریک میگویم».
* سیدابراهیم رئیسی اما یک روز قبل از پیام قالیباف، یعنی تنها روز بعد از انتخابات 29 اردیبهشت، در خلال پیامی، ضمن تبریک به «ملت عزیز و بزرگوار ایران» برای «رئیسجمهور منتخب»، «آرزوی موفقیت» میکند که مؤید 2 نکته مهم است؛ هم پذیرش انتخاب مردم و هم تمنای توفیق برای شخص منتخب.
با این همه، رئیسی به نتایج انتخابات معترض است اما اعتراضات خود را که مستند به «تخلفات گسترده» بود فقط و فقط از مجاری قانونی دنبال میکند. راقم این سطور در همین روزنامه «وطن امروز» در 2 متن مفصل به این مساله میپردازد که اگر بنا بر بهانهتراشی برای اعلام تقلب و فتنهآفرینیهای بعدش باشد، ناظر بر 6 تفاوت بسیار مهم، اتفاقا دست نامزد دوم 96 بسیار بازتر از نامزد دوم 88 بود لیکن عنصر انقلابی متعهد به قانون و قواعد انتخابات، برخلاف عناصر متوهم و صدالبته متوحش، هیچ بهانهای را برای سرپیچی از نظم و مقررات جاری کشور نمیپذیرد ولو آنکه اعتراضاتش مبتنی بر بیسابقهترین تخلفات انتخاباتی ممکن باشد!
یادآوری نکتهای مهم:
هم سال 92 و هم سال 96 رقبای اصولگرای آقای روحانی، علاوه بر مبحث تبریک و آرزوی موفقیت برای منتخب ملت، در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری ایشان شرکت کردند.
نتیجهگیری
از این متن اما نتیجهگیری کامل حاصل نمیآید الا به مرور دوباره دروغ بزرگ یکی از این زنجیرهایها، آنجا که مینویسد: «فرق اصلاحطلبان با برخی اصولگرایان در همین است که آنان هنوز هم به آقای روحانی تبریک نگفتهاند...» و این در حالی است که مستند به استنادات این متن، دگربار معلوم شد که از قضا هم «تبریک» گفته شد و هم بالاتر؛ «آرزوی موفقیت» شد، برای «رئیسجمهور منتخب».
حال برویم سروقت نتیجهگیری! این دروغ و این اتهام را علت چیست که این همه مغلطهکاران زنجیرهای، تکرار میکنند؟! آیا جز اینکه «دروغ اکبر» را که بزرگترین لکه ننگ کارنامه جماعت است، تحتالشعاع قرار دهند؟ آری! «تقلب» را میگویم که الحق و الانصاف، مایه خسران دنیوی و اخروی حضرات است! اگر دار و دسته دروغ اکبر تقلب توهم زدهاند که با بیان دروغهایی دیگر و تهمتهای دیگر میتوانند آن لکه سیاه را از دامن آلوده خود پاک کنند، سخت در اشتباهند! متاثر از قانونمداری جناح انقلابی، سال 92 مشخص شد و سال 96 الیالابد در تاریخ این مرز و بوم تثبیت شد که آدمی میتواند انتخابات را ببازد اما اخلاق و شرف و وجدان و قانون و حیثیت و احترام به رای مردم و سازوکار انتخابات را نه! از «اسب» خیلیها افتادهاند و دوباره بلند شدهاند لیکن نگونبخت، کسانی هستند که از «اصل» افتادهاند! که به جای ندامت از دروغ اکبر تقلب و جبران مافات، باز هم دروغ میبافند!
و باز هم تهمت میزنند و صدالبته که این جماعت «زنجیرهای» هستند و نه «روزنامهنگار»! اینان بزرگشدگان همان بزرگان قوم و قبیله خود هستند که در جلسات خصوصی مکرر گفتهاند «تقلب نشده!» و نه فقط این؛ عمومی هم اعتراف کردهاند که اصلا و اساسا «تقلب اسم رمز آشوب بود» و نه واقعیت! و نه فقط این؛ شعار دادند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است!» و نه فقط این؛ بدون کلامی عذرخواهی، از سر وقاحت تمام، خواهان بازگشت خود به حاکمیت هستند! و نه فقط این؛ با وجود دعوای خود بر سر پست و مسند، نظام را دعوت به «آشتی ملی» میکنند! و نه فقط این؛ با سوءاستفاده از کرامت و رواداری نظام «سلفی حقارت» را تکرار میکنند! و نه فقط این؛ با وجود کارنامه به این سیاهی، علیه گناهان بزرگی چون «دروغ» و «تهمت» فلسفهها میبافند! و نه فقط این؛ با وجود این همه سخن کذب و اتهام ناروا، از کرامت و اخلاق سخن میرانند! پس «فرق» میان ما و شما، آن دروغ مجدد و آن تهمت مشدد نیست که مرقوم داشتید! فرق این است؛ در تارک تاریک شما «دروغ اکبر» اگر نه تنهاترین چیز که لااقل بیشترین چیزی است که میدرخشد! آری! فرق این است؛ شما از «اصل» افتادهاید... و مادام که تهمت بزنید و دروغ بگویید، از اصلافتادگانید! همین و بس!/۱۳۲۵//۱۰۲/خ