سازوکارهای ورود فمینیسم به ایران
اشاره: فمینیسم امروز از شعار خود فاصله ۱۸۰ درجه ای گرفته است. یعنی ابتدا سخنشان به مردان این بود که چشمانت را پاک نگه دار و امروز می گویند به من نگاه کن. حجت الاسلام سلمان رضوانی نویسنده کتاب فمینیسم و رسانههای تصویری به بسط مطالب می پردازد. متن زیر بخش سوم گفت و گوی خبرگزاری رسا با حجت الاسلام رضوانی است که در چهار قسمت تقدیم خوانندگان محترم می شود.
رساـ اصلیترین فرقهای فمینیستی که در ایران مطرح شد با فمینیسمی که درغرب مطرح است را چه چیزی میتوانیم بدانیم؟ چون بالاخره این یک ترجمه از تفکر جدیدی است که نبود و تفکر ایرانی یا اسلامی هم نبود. این ترجمه چه تفاوتها و چه اشتراکهایی خصوصا با توجه به عرصه سینما با فمینیسم غربی داشت؟
در سینمای هالیوود و سینمای فمینیستی که در هالیوود شکل گرفت، به عنوان یک سینمای معترض مناسبات جنسی زن و مرد در آنجا کاملا مناسبات متفاوتی است یا تبیینهایی که از ظلم جنسی زن از طرف مرد دارند که تبیینهای متفاوتیاند.
یا پرداختن به فعال بودن در حوزه جنسیت زنان در فیلمهای هالیوودی و فمینیستی به چشم میخورد. اما ما این نوع نگاهها را در فیلمهای ایرانی نداریم یا اگر هم داریم مثل سینمای عادی خودمان رقیق شده از این نوع نگرشها است.
فمینیست ایرانی هم به تبعیت از فمینیستهای خارج از ایران به همین مولفهها فکر میکنند و هیچ بحثی نیست اما به دلیل اینکه در مورد موضوعات و نوع تبیین مجال آنها در نظام ما نیست، به خاطر فشار نظام ممیزی یا به خاطر فشار نظام دینی که در ایران هست.
افکار عمومی و مخاطب مجال بروز و ظهور اینها را نمیدهد. الان به نظر من تشدید شده، یعنی در فیلمهای اولیه فمینیستی ایرانی اگرچه بیان، بیانی رادیکال بود اما سعی میکردند در خیلی از همان دیالوگها این بحثها خلاصه شود.
الآن به نظرم خطرناکتر شده و به لایههای زیرین فیلم مثل روایت، شخصیت پردازی تسرّی پیدا کرده و به گفتمان رادیکالی و مانیفیستی در آمده و سعی کردند با ادبیات بومی ایران همان نگرشها را دنبال کنند ولی قطعا در بسیاری از موضوعات به دلیل اینکه فضای مخاطب آماده نیست، نمیتوانند بپردازند.
مثلا نگرشی که فمنیستها به مذهب دارند و دین را یک نهاد کاملا مردسالارانه میپندارند و به دنبال باز تعریف دین هستند و حتی به دنبال خدای مونث میگردند و قطعا نحوه نگاه فمینیستهای ما حتی اگر در تفکرشان باشد مجال بروز آن هنوز وجود ندارد و هنوز مخاطب ما آمادگی شنیدن خدای مونث را ندارد.
رساـ بعضی از مضامین فمینستی هست که اساسا در فرهنگ ایرانی و اسلامی مجال گفتگو از آن نیست. حال سینمایی که ادعا میکند، میخواهد پیام هایش را مستقیم به بیننده برساند سینمای فمینیستی در این عرصه چه تمهیداتی اندیشید تا ایران که بتواند حرفهایش را مطرح کند و در عین حال مخاطب داشته باشد؟
سینمای فمینیستی در ایران چون رویکردهای مختلفی به پرداختن مسایل فمینیستی دارد، آن فیلمهایی که در لایههای زیرین به موضوع فمینیسم میپردازدند و بیشتر در ناخودآگاه مخاطب تاثیر میگذارد و آنها خطرناکتر از آن فیلمهایی هستند که نگاه رادیکال به فمینیسم دارد و یک نگاه کاملا انقلابی به گزارههای فمنیسم دارند و به دنبال ترویج آن هستند.
مثلا آثار خانم رخشان بنی اعتماد را در فضای فمینیستی خیلی موثرتر نسبت به خانم میلانی میدانم. اگر چه به دلیل فضای رادیکالی که در خانم میلانی وجود دارد و شخصیتشان در کارگردانی و در مسائل شخصی دارای همین روحیات است.
شاید سروصداهای بیشتری دارد ولی به نظرم آنها از این همخوانی فضاهای سینمایی و فضای مدیریت سینمایی ایران استفاده کردند و سعی نمودند تا گفتههای فمینیستها را به لایههای بعدی ببرند، مثل روایت و شخصیتپردازی در سینمای ما و خیلی به ظواهر مورد توجه منتقدان و مخاطبین نپردازند زیرا آنها قطعا حاشیههایی به دنبال داشت که ممکن بود به فیلم و به دیده شدن فیلم ضربه بزند.
لذا در حوزه فراوانی فیلمهای فمینیستی در سالهای اخیر قطعا این فیلمها فراوانتر شده، فیلمهایی که پرسناژ آنان و پیش برنده داستان زنان هستند. حتی نگرش ضد مرد در بسیاری از فیلمهای سال های اخیر بیشتر شده است.
آنها سعی کردند بروند به سراغ تبیینهایی که از فمینیستهای رادیکال فاصله میگیرد و تبیینهای سوسیالیستی، فرهنگی و تبیینهای زیست شناختی را از زن ارائه بدهند تا دچار ممیزیهای کمتری بشوند ولی همچنان با رشد در سینمای ما فعالیت میکنند و آثار خودشان را میسازند و به مخاطب ارائه میدهند.
رساـ آیا سینمای فمنیستی ایران به رستگاری زن ایرانی انجامید یا اینکه وضعیت امروز جامعه ما نسبت به دیروز مشکلات بیشتری در ایران برای زن ایجاد کرده است؟
اساسا نتیجهای که میگیریم بر اساس مستندات خودمان است که فمینیسم در طول تاریخ جنبش خودش در کشورهای مختلف و جامعه جهانی توفیقی برای زنان در نهایت به دنبال نیاورد. حق رای را برای زنان به ارمغان آمورد اما به چه قیمتی؟
حق مالکیت را به رسمیت شناخت هر چند همه اینها را اسلام 1400 سال پیش به رسمیت شناخته بود و اگر هم به ظاهر تفاوتی بین احکام زن و مرد در اسلام بود که موضوع صحبت ما نیست، قطعا بر اساس حکمتهایی بوده است که بخشی از آن برای ما روشن است و بخشی از آن را به تعبد میسپاریم.
ولی به دلیل اینکه گفتمان ما متفاوت است و از دیدگاه اسلامی خودمان بررسی میکنیم، به ظاهر توفیقاتی برای زنان داشته است. اما آن چیزی که زنان در این مسیر از دست دادهاند بسیار ارزشمندتر از آن چیزی بود که به دست آوردند.
تضعیف ارتباط بین زن و مرد که الان به انحرافاتی رسیده و زنان را برای زنان و مردان را برای مردان میخواهد، بین این دو تا یک قهر تاریخی اتفاق افتاده و سالها طول میکشد که دوباره آشتی اتفاق بیافتد، از دست دادن پایگاههای مدیریت اصیلی که زنان در اجتماع داشتند، تضعیف شدن نهاد مادری به عنوان یک نهادی که در طول تاریخ یک ارزش کاملا تثبیت شده برای آنان بود.
اینها چیزهایی بود که زنان از دست دادند و در مقابل حق رای و به دست آوردن یک سری از مناصب بسیار، خسارت فراوانی زد. ضمن اینکه شما هم اگر نگاه متفاوتی داشته باشید، فمینیسم به همه ارزشهای مردسالارانه اصالت داد، یعنی فمینیستی که آرزویش حق مالکیت بود.
انگار که ناخواسته به دنبال ارزشی است که آنها به ظاهر میگفتند مردسالارانه است و اگر فمنیسم به دنبال اشتغال زنان بود در واقع اصالت دهنده به اشتغال بود که اشتغال و آن ارزش مردسالارانه بود.
ناخواسته آن اشتغال که ارزش زن و نقطه مرکزی زن یعنی مادری بود، کنار گذاشت و آرزوی آن به دست آوردن یک برابری با مرد و اشتغال بیرونی بود. یعنی جریان فمینیسم بیش از گذشته مردان را اصالت داد، اساسا جریان فمینیسم یعنی اصالت دادن به همه ارزشهای مردانه.
رساـ میشود گفت که اساسا قابل فهم است و فمینیستهای پست مدرن و سوسیالیست امروزی هم اشاره به آن دارند که فمینیسم اولیه و فمینیسم لیبرال و رادیکال، دنبال ضربه زدن به اکثر زنان و بالا بردن طبقه خاصی از زنان ثروتمند بود، این موضوع را سینماگران و هنرمندان در هالیوود یا در ایران متوجه نشدند، یا اینکه فعلا چون جو روزگار این است و به این سمت حرکت میکند یا اینکه پول بیشتری در اینجا هست و تاکید بیشتری بر پرسناژهای زنانه و جذابیتهای ظاهری بیشتری به فیلم میدهد؟
در طول تاریخ بعد از اینکه زنان فرصتی به متفکران فمینیسم دادند تا نظریات خودشان را ارائه بدهند، وقتی بازگشتی به عقب داشتند و دیدند که در چه جایگاهی بودند و الان در جایگاهی هستند.
بسیاری از زنان در بسیاری از کشورها علیه جنبش فمینیسم شروع به فعالیت کردند و ما خواستار برگرداندن همه آن حقوق گذشته خودمان هستیم، چون در طول این سالهای فعالیت جنبش فمینیسم دیدند که رهاورد آنان فقط برای طبقه خاصی از زنان آثار به ظاهر مثبتی داشته است.
برای زنان با سواد، زنان طبقه متوسط به بالا موثر واقع شد، طبقه متوسط و زیر متوسط معمولا در این جنبشها گم و اصلا له شدند و جایگاه خودشان را در خانواده حتی از دست دادند و در مناسبات دعواهای به ظاهر مردانه و زنانه اینها گم شدند.
لذا در بسیاری از کشورها دچار بازیابی بسیاری از حقوق خود شدند و اعلام کردند که این چند حقوقی را که فمینیسم دنبالشان است را به هر قیمتی حاضر نیستیم، آنها را به دست بیاوریم و جایگاه و پایگاه خودمان را ازدست بدهیم.
اگر فمینیسم قرار بود و میخواست واقعا به توفیقی برسد، الآن هم در واقع فمنیستهای کشور ما اگر میخواهند زن را به توفیق برسانند، باید زن را تعریف کنند و نه زن را از نگاه مردانه و ارزشهای مردانه تعریف کنند.
رساـ در حوزه یا دانشگاه ما اسیر یک جریاناتی شدیم که به یک معنا میشود گفت که یک نوع دیگر از فمینیسم را جایگزین نوعی دیگر از فمینیست میکنند؟
ما زمانی میتوانیم وارد حیطه حساسی مثل حوزه مطالعات زنان بشویم که اولا تکلیف خودمان را درحوزه علوم انسانی روشن کرده باشیم. ما وقتی وارد موضوعات مطالعات زنان میشویم عمده آن چیزی که در این آموزشها ارائه میشود.
مطالعات و نظریات غربی است و وقتی شما با آن دانشی که وامدار فلسفه غرب است، میروید سراغ ارائه شخصیتی از زن و اینجا برای اینکه مقداری آرامش پیدا کنیم آنها را با یک سری از آیات و روایات مستند میکنیم.
اما با آن مبانی فلسفی قطعا دچار یک اشتباه راهبردی میشویم و آن هم اینکه از پایگاه علوم انسانی با مستندات اسلامی به دنبال تعریف زن هستیم. در یک نگاه عمیقتر به یک دوگانگی و تناقضی میرسد که نه شتر و گاو پلنگی ازش در میآید که نه ما آن را بر اساس مبانی خودمان تعریف کردیم.
ولی مستند به مبانی، آیات، روایات و نگرشهای دینی کردیم. به نظر میرسد در حوزه علوم انسانی واقعا اگر میخواهیم تغییری ایجاد کنیم، در خیلی از این مطالعات حتما باید براساس پایگاه، مبانی و تفکرات دینی خودمان باشد.
البته بدین معنا نیست که ما نسبت به مکاتب فلسفی غرب آگاهی نداشته باشیم و از باب دیدگاه انتقادی آنها را باید مطالعه کنیم اما در ارائه روش، مدل و تعریف قطعا باید با مبانی خودمان سراغ این تعریفات برویم، والا دچار تناقض و دوگانگی میشویم و زن را از پایگاه غرب و پایگاه اسلامی تعریف کردهایم.
بعد از دل اینها فمینیسم اسلامی در میآید، در صورتی که ما در ارائه شخصیت و هویت زن از پایگاه دین اصلا نیازی به فمینیسم و نیاز به واژه فمینیسم نداریم و لذا به نظر میرسد این رویکرد خطرناکی است و متاسفانه در بسیاری از مراکز علمی و آموزشی ما هم به دلیل عدم توجه به این مسئله در دام علوم اسانی غربی میافتند که فعلا مثل سایر حیطهها در زمینه علوم انسانی متضرریم. /۸۸۱/ت۳۰۳/س