به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از برهان، یکی از مهمترین فضاهایی که دولت روی آن مانور میدهد و اصرار دارد خود را منحصراً دارندهی آن تلقی کند، سیاست خارجی است. دولت برآن است که در مدار عقلانیت در سیاست خارجی حرکت کرده و اشاره میکند که دستاوردهای بینظیری نیز در این خصوص داشته است. دستاوردهایی که دولت از آن یاد میکند، عمدتاً همان وعدههایی هستند که ادعا میشد به آنها دست خواهیم یافت. برای مثال، عزت به پاسپورت ایرانی، احترام به ایران در سطح بینالمللی، حل کردن پروندهی هستهای ایران، تغییر نگاه جامعهی بینالمللی به ایران و... از جمله وعدههایی بوده است که اینک دولت برآن است که تبدیل به دستاوردهای او در حوزهی سیاست خارجی شده است. در این یادداشت ابتدا به ادعاهای مطرحشدهی برخی از کارشناسان نسبتبه عملکرد این دولت در سیاست خارجی اشاره خواهیم کرد، سپس به بررسی ادعاها و دستاوردهای دولت در سیاست خارجی خواهیم پرداخت و به درستی و صحت این ادعاها و نهایتاً به معیارهای کارآمدی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توجه خواهد شد.
نگاه به سیاست خارجی دولت
برخی از کارشناسان عموماً وابسته به تفکر دولت برآن هستند که بزرگترین دستاوردهای این دولت در حوزهی سیاست خارجی بوده است؛ بهگونهای که هیچ دولتی در تاریخ جمهوری اسلامی به این سطح از دستاوردها دست نیافته است و این دولت بهتنهایی توانسته بار مشکلات سیاست خارجی ایران را به دوش بکشد. برای مثال، صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی، در گفتوگو با سایت دیپلماسی ایرانی برآن است «دولت روحانی در نگاه کلان دولت موفقی بوده است. دولت روحانی در شرایطی زمام امور کشور را در دست گرفت که فضای بینالمللی علیه ایران بود و فصل هفتم شورای امنیت سایهی جنگ را بر کشور افکنده بود. دولت روحانی با هوشمندی و با دستور عمل نرمش قهرمانانهی منجر به برجام، سایه جنگ را از ایران دور کرد. آرامش روانی حاصله از دولت روحانی خود بهتنهایی دستاورد بزرگی بوده و میباشد. اینکه مردم اعتقاد دارند دولتی بر سر کار است که ماجراجویی نکرده و بهدنبال تنشزدایی است، خود در آرامش روانی جامعهی ایرانی از اهمیت ویژه برخوردار است.»
وی برآن است که دولت توانسته آرامش در حوزهی سیاست خارجی را به ارمغان آورده و تنشزدایی کند، ماجراجویی نکرده و سایهی جنگ را از ایران دور کند. این چهار معیار مهمترین معیارهایی است که از این دیدگاه نسبتبه دولت مطرح شده است. همچنین بیان میشود: «در نگاه کلان عملکرد سیاست خارجی مثبت بوده و برجام مهمترین دستاورد آن بوده است. با این وجود، همهی سیاست خارجی برجام نبوده و نباید باشد.»[1] این تحلیلها با ماجراجویانه قلمداد کردن سیاست خارجی دولتهای دیگر و ایراد اتهامات نسبتبه عدم تحصیل منافع ملی توسط دولتهای دیگر، برآن هستند: «سیاست خارجی میدان سلحشوری نبوده و باید در مسیر اعتدال و تنشزدایی حرکت نماید. موقعیت و فرهنگ ایران بسترساز یک غربت تاریخی بوده است. سیاست خارجی ایران باید با تعامل با جهان و منطقهی پیرامونی، راه خروج از غربت تاریخی ایران را هموار نماید.»[2]
بدینترتیب سیاست خارجی ایران از منظر این طیف از کارشناسان سیاسی، مثبت بوده است؛ چراکه میدان سلحشوری را از کشور دور کرده و مسیر اعتدال را پیموده است. تعامل با جهان را مسیری برای خروج ایران از انزوا قرار داده است. بهطور کلی استدلالها بر این پایه استوار است که سیاست خارجی این دولت، ایران را از انزوا بیرون کرده، ماجراجویی نکرده و...
یکی دیگر از کارشناسان همعقیده با دولت درباب سیاست خارجی، یعنی محمود سریعالقلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی، برآن است که معیار تعیینکننده در سیاست خارجی، تغییر ذهنیت اطراف دیگر نسبتبه این موضوع است که در ایران افرادی بر مسند قدرت قرار گرفتهاند که بهدنبال تغییر سریع تصویر ایران در جامعهی بینالملل هستند. رویکرد وی به سیاست خارجی دولت بیشتر بر «تصحیح ذهنیت طرفهای دیگر» استوار است. وی بیان میدارد: «مهمترین اولویت دولت روحانی، تغییر سریع تصویر ایران در منطقه و جهان است.» وی این تغییر تصویر را اینگونه توضیح میدهد: «تصویری که نشان دهد افرادی مؤدب، با فرهنگ، اصیل، با دانش، مجهز به عفت کلام، خویشتندار و فهیم نسبتبه منافع و مصالح ملی در دستگاه دولتی مسئولیت پذیرفتهاند.»
سریعالقلم با تکرار گزارههای مورد استفادهی خود، که پیشتر در «اصول ثابت توسعه» به آنها پرداخته بود، درخصوص شاخصهای دولتمرد مطلوب خود که در دولت یازدهم مستقر است، بیان میدارد: «عدهای که قبلاً هواپیما سوار شدهاند، سیر هستند، غذای خوب خوردهاند، زندگی متعارفی داشتهاند و با جهان آشنایی دارند، منافع دیگران را نیز در نظر میگیرند و از همه مهمتر از ثبات فکری برخوردارند، قابل اتکا هستند و ظرفیت تغییر جهانبینی پنج بار در یک روز را ندارند.» نیز بیان میکند: «اصول فوق را که بنده شمردم، در همسایگی، دوستی و تجارت هم صدق میکند. روابط کشورها بیرون از این قواعد نیست. مبانیای که باعث اعتبار ژاپن و آلمان شده، تابع همین نکات است.»
وی برآن است که «نخست باید دنیا احساس کند و سپس به یقین برسد که ما در ایران دولتی متشکل از افراد فهیم و بااصالت داریم. دومین اولویت، رفع نگرانیهای دیگران نسبتبه سخنان و کارکرد ماست. اگر ما میخواهیم با عزت و احترام زندگی کنیم، چه لزومی دارد با سخنان بیهوده و کارهایی که نمیخواهیم انجام دهیم، دیگران را تحریک کنیم؟ ما سخنانی میگوییم و وارد موضوعاتی میشویم که به ما و مصالح ما هیچ ارتباطی ندارد. بعد دیگران تحریک و علیه ما بسیج میشوند و کارهایی انجام میدهند و ما را تحریم میکنند و با بیتدبیری، خودمان را گرفتار میکنیم. اولویت سوم، متمرکز شدن سیاست خارجی بر بهبود وضع اقتصادی است. بهجز کرهی شمالی و بلاروس، این هدف سیاست خارجی تمام کشورهای جهان است. هرچند وقت یکبار ما میشنویم که تعدادی ایرانی در کشتیهای قاچاق انسان از اندونزی به استرالیا، در دریا غرق شدهاند. این در شأن ایرانی نیست. کشور امارات با عملکرد مثبتی که دارد، هر سال سه تا پنج کشور را اقناع میکند که از شهروندان اماراتی روادید نخواهند و این رقم در حال افزایش است.»
وی در جای دیگری بیان میدارد: «سیاست خارجی جز تسهیل روابط اقتصادی، کار دیگری ندارد. ورود و دخالت در هر موضوعی که باعث خدشهدار شدن این اصل شود، قاعدتاً از اولویتهای سیاست خارجی خارج میشود.»[3] وی با تشریح عقلانیت در سیاست خارجی دولت یازدهم، در جایی اظهار داشته بود که «اطمینان دارم ماهیت دولت جدید، معتدل و عقلایی است، اما میزان موفقیت آن تابع صحنۀ سیاست داخلی و عملکرد جریانهای خارج از دولت است.»[4]
همچنین برخی منابع دیگر نیز در تمجید از شخصیتهای مستقر در این دولت، از جمله وزیر امور خارجه، دکتر ظریف، قبل از در دست گرفتن زعامت وزارت امور خارجه، بیان میکردند که «مسلماً با روی کار آمدن ظریف، سیاست خارجی ایران در عین تداوم دستخوش تغییراتی نیز خواهد شد. به نظر میرسد که صلحگرایی، تنشزدایی، اعتمادسازی، گفتوگو و چندجانبهگرایی در دستور کار سیاست خارجی قرار خواهد گرفت.»[5]
بهطور کلی آنچه درخصوص این دولت گفته میشود (که مختصری از آن در بالا مورد بررسی قرار گرفت)، به چند عنصر برمیگردد که عبارتاند از تغییر نگاه نظام بینالملل نسبتبه ایران، تصحیح ذهنیت مردم جهان از ایران، تغییر در اولویتها از ماجراجویی به عقلانیت، سیاست خارجی بهمثابهی عامل عزتبخش در صحنهی بینالمللی و انتفاع اقتصادی در پرتو سیاست خارجی. در زیر به برخی از این مسائل توجه خواهد شد.
آیا دولت در تحصیل این اهداف موفق بوده است؟
مسئلهای که در اینجا بایستی به آن دقت داشت، پاسخ به این سؤال است که آیا دولت در تحصیل همین اهداف اعلانی نیز موفق عمل کرده است و توانسته ایران را در رسیدن به آنها پیشگام نشان دهد یا خیر؟ در این خصوص، ضروری است ابتدا به ادعاهای مطرحشده در این زمینه توجه داشته باشیم تا بتوانیم به این مهم برسیم که آیا این دولت در تحصیل اهداف در حوزهی سیاست خارجی موفق بوده است یا خیر.
تغییر نگاه نظام بینالملل نسبتبه ایران
تقریباً همهی کارشناسان وابسته به دولت یا حامی دولت برآن هستند که این دولت توانسته است نگاه نظام بینالملل نسبتبه ایران را تغییر دهد. آنها معتقدند که این دولت توانسته با ایجاد روابط دوستانه با کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی، ایران را نزد جامعهی بینالمللی، کشوری پذیرفتنی نشان دهد و پیش از این چنین نبوده است. آنچه در این بین بیان نمیشود، این است که در نگاه نظام بینالملل، چهزمانی ایران کشوری پذیرفتنی نبوده است و اساساً نظام بینالملل چه نظامی است؛ نظامی مرکب از چند کشور اروپایی ساکن شورای امنیت و ایالاتمتحدهی آمریکا یا کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا، آسیای شرقی و... نیز جزء نظام بینالملل مورد ادعا محسوب میشوند.
سیاست خارجی دولت که به سیاست خارجی اروپای غربی و آمریکای شمالی تقلیل یافته است، بسیاری از حوزههای علاقهی جمهوری اسلامی را رها کرده و به عبارت شفافتر دستگاه سیاست خارجی و وزارت امور خارجهی ایران تبدیل به ادارهی اروپای غربی و آمریکای شمالی شده است. علیرغم این ایده که دولت تعاملگرا در حال تغییر نگرش نزد نظام بینالمللی است، این دولت بهطور کلی مناطقی شبیه به آمریکای جنوبی، آسیای شرقی، آسیای غربی، آسیای جنوب شرقی، شمال آفریقا، اروپای شرقی، آمریکای مرکزی، استرالیا و اقیانوسیه و... همه را تعطیل کرده است. بنابراین این دولت قطعاً در حوزهی سیاست خارجی به آنچه کارشناسانی شبیه به سریعالقلم یا صادق ملکی برآن هستند، نائل نیامده است و تنها موفق به جلب رضایت تعداد معدودی از کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی شده که آنها هم لزوماً نظام بینالمللی نیستند.
تصحیح ذهنیت مردم جهان نسبتبه ایران
اشاره میشود که با روی کار آمدن دولت روحانی، ذهنیت مردم جهان نسبتبه ایران تغییر کرده و بسیاری با ایران از ناحیهی عقلانیت در سیاست خارجی برخورد میکنند. عیوب این گزاره نیز شبیه به عیوب استدلال پیشین است. آیا ایران نزد ملل جهان ملتی منزوی بوده است و اینک به غیر آن تبدیل شده است. به نظر میرسد در هر دو سوی ماجرا، اشتباهاتی در تحلیلها وجود دارد. نه ایران پیشتر ملتی منزوی نزد کشورهای جهان بوده است و نه اینک مردم جهان برای داشتن مراوده با ایران سرودست میشکنند. این موضوع در حالی است که اساساً نوع نگاه این دولت به سیاست خارجی نگاه تکبعدی و توجه به تمرکز روابط با اروپا و آمریکای شمالی است. در همین مناظرههای انتخاباتی گذشته نیز بر سیاست خارجی بهعنوان دستاورد پویای دولت اشاره شده است. بیان میشود که نقطهی قوت این دولت در سیاست خارجی است. درحالیکه با تعمیق نسبتبه فرایند و برایند سیاست خارجی، صحت این استدلال مورد پذیرش قرار نمیگیرد.
تغییر در اولویتها به عقلانیت
در اینجا این عده برآن هستند که این دولت توانسته بازیگری ایران در حوزهی بینالمللی که ادعا میشود پیشتر ماجراجویانه بوده است را به بازیگری عقلانی تبدیل کرده و از ایران یک کشور عقلمحور نزد ملل جهان تصویرسازی کند. ایران پیشتر نگاه ماجراجویانهای داشته و اینک نگاه ایران تغییر کرده و عقلانی شده است. اما منظور از ماجراجویی که این عده بر آن پافشاری میکنند و معتقدند دولتهای جمهوری اسلامی متهم به آن هستند، چیست؟ به نظر میرسد منظور حضور ایران در منطقهی آمریکای لاتین و آفریقا و بیان اظهاراتی مثل هولوکاست یا امحای اسرائیل و... مصادیقی است که برای بیان ماجراجویی ایران در دولتهای پیش به آن استناد میشود و بیان میشود ایران بهدنبال تحصیل منافع ملی نبوده و صرفاً بهدنبال ایجاد دردسر در سیاست خارجی بوده است. این گزاره از این منظر معیوب است که نمیتواند درک صحیحی از پتانسیلهای سیاست خارجی ایران، گفتمان سیاست خارجی ایران، ماهیت انقلاب اسلامی و... ارائه دهد. بدون در نظر گرفتن محتوای گفتمان انقلاب اسلامی، اظهار این موضوع که «تهدید اسرائیل منافی با منافع ایران است»، نشاندهندهی عرفیسازی منافع ملی جمهوری اسلامی بوده و هست.
پی نوشت ها:
[1]. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1968186
[2]. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1968186
[3]. http://www.sariolghalam.com/?p=122
[4]. http://www.sariolghalam.com/?p=122
[5]. http://article.tebyan.net/255524
/۱۳۲۵//۱۰۲/خ