اختلاف، مانع پیشرفت اسلام شد

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله حسین نوری همدانی، از مراجع تقلید، صبح دوشنبه 18 آبان 1394 در نوزدهمین جلسه درس خارج ولایت فقیه (کتاب البیع) که در مسجد اعظم قم برگزار شد، درباره سیاست اسلامی در برابر سیاست های دیگر گفت: باید خطوط اصلی سیاست اسلامی را بشناسیم و همینطور کادر سازی هائی که اسلام در برابر دشمنان دارد را باید بشناسیم.
وی افزود: باید در مقابل دشمنان، مجهز و آماده باشیم و قرآن کریم نیز با عباراتی به ما هشدار می دهد که دشمنان را بشناسیم و با آنها مقابله کنیم و سپس راههائی را به ما نشان می دهد.
در ادامه، مهم ترین فرازهای بیانات و استدلال های حضرت آیت الله نوری همدانی در این جلسه درس خارج فقه را مرور می کنیم.
سیاست اسلامی
بحثمان با توفیق پروردگار متعال درباره بیان سیاست اسلامی در برابر سیاست های دیگر می باشد، ما باید خطوط اصلی سیاست اسلامی را بشناسیم و همینطور کادر سازی هائی که اسلام در برابر دشمنان دارد را باید بشناسیم؛ چون باید توجه داشت که از اول خلقت حضرت آدم علیه السلام این جهان عرصه ی برخورد خیر و شر، ایمان و کفر، حق و باطل بوده و لحظه ای این تنش و چالش تعطیل نشده و همچنان تعطیل نخواهد شد تا روز قیامت. این حقیقت را ما باید بدانیم، در برابر درک این حقیقت باید مقابل کفروباطل مجهز باشیم و اسلام نیز همین را از ما می خواهد که مسلمانان بیدار و هوشیار باشند و جهان را به این ترتیب به عنوان یک فرهنگ تلقی کنند و بفهمند و دربرابر چنین جریانی مجهز و مصمم باشند.
دشمن شناسی
اسلام برای ما سه نوع دشمن معرفی می کند: اول هوای نفس است یعنی آن تمایلات نفسانی که در حد اعتدال نیستند بلکه در حد سرکشی و طغیان هستند و از غریزه ی غضب و شهوت و حب جاه و مال و نفس و امثال ذلک سرچشمه می گیرند این قبیل تمایلات باعث هلاکت انسان می شوند. امام صادق علیه السلام فرمودند:"إحذرو أهوائکم کما تحذرون أعدائکم" و همچنین پیغمبر صلوات الله علیه و آله نیز فرمودند:"أعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک".
دومین دشمن سه طائفه ای هستند که در قرآن نیز ذکر شده اند یعنی کفار و منافقین و یهودصهیونیست، اول کفار:﴿إِنَّ الْکَافِرِینَ کَانُواْ لَکُمْ عَدُوًّا مُّبِینًا﴾[1] ، دوم یهود:﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ﴾[2] ، سوم منافقین:﴿هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ﴾[3] .
سومین دشمن نیز شیطان می باشد که در هفت جای قرآن کریم به عنوان عدو مبین ذکر شده است
راه های مبارزه با دشمن
ما باید در مقابل دشمنانی که ذکر شد مجهز و آماده باشیم و قرآن کریم نیز با عباراتی به ما هشدار می دهد که دشمنان را بشناسیم و با آنها مقابله کنیم و سپس راههائی را به ما نشان می دهد. در جائی از قران ذکر شده:﴿وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ﴾[4] ، دفع با رفع فرق دارد، دفع اعدام الشیء قبل وجوده و رفع اعدام الشیء بعد وجوده می باشد و در اینجا دفع لازم است؛ یعنی خداوند می خواهد دشمن را دفع کند، منتهی بوسیله شما مسلمانان. مسلمانان باید منافقین را دفع کنید و اگر این کار را نکنید سطح زمین را فساد فرا می گیرد. باز در جای دیگر اینطور ذکر شده:﴿وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ﴾[5] ، صومعه محل عبادت عباد و زهاد بوده که در واقع محل تجلی ادیان می باشد، بیع محل عبادت یهود بوده، صلوات کلیسا می باشد و مساجد محل عبادت ما مسلمانان می باشد. اگر مردم دفاع نکنند و خودشان را برای دفاع آماده نکنند و در راه دفاع گام بر ندارند ادیان به طور کلی از بین می روند، بنابراین بر ما لازم است که راههای دفاع را بلد باشیم
راه های فریب شیطان
یکی از دشمنان ما هوای نفس بود که قرآن سفارش می کند مراقب باشید نفس شمارا از چارچوب حق و اسلام خارج نکند، روایات زیادی داریم که راههای فریب شیطان در آن ذکر شده اند، در سفینة البحار در ماده "بلس" به مناسبت ذکر ابلیس روایات فراوانی داریم که مکائد و کیدهای ابلیس را ذکر کرده اند که باید شما آنها را بشناسید و در برابر آنها مجهز باشید و دچار کیدها و مکرهای ابلیس نشوید، همچنین در بحار نیز روایاتی با همین مضمون ذکر شده است، در بحار خبری از اصول کافی (جلد 2 صفحه 314) نقل کرده است، خبر این است:﴿ومنه: عن علی بن إبراهیم عن محمد بن عیسى بن عبید عن یونس عن بعض أصحابه عن أبی عبد الله علیه السلام: قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم بینما موسى علیه السلام جالس إذ أقبل إبلیس وعلیه برنس(کلاه) ذو ألوان، فلما دنا من موسى خلع البرنس وقام إلى موسى فسلم علیه، فقال له موسى: من أنت؟ قال: أنا إبلیس، قال: أنت؟ فلا قرب الله دارک، قال: إنی إنما جئت لأسلم علیک لمکانک من الله، قال: فقال له موسى: فما هذا البرنس؟ قال: به أختطف قلوب بنی آدم، فقال له موسى: فأخبرنی عن الذنب الذی إذا أذنبه ابن آدم استحوذت علیه، قال: إذا أعجبته نفسه واستکثر عمله وصغر فی عینیه ذنبه﴾[6] ، بنابراین ما باید راههای نفوذ و دام های شیطان را بشناسیم تا بتوانیم خودمان را حفظ کنیم
دشمنی منافقان
درباره نفاق در نهج البلاغه مطالب جالبی وجود دارد، حضرت در خطبه 185 منافقین را توصیف می کند که بخشی از فرمایش ایشان این است:﴿أُوصِیکُمْ، عِبَادَ اللهِ، بِتَقْوَى اللهِ، وَأُحَذِّرُکُمْ أَهْلَ النِّفَاقِ، فَإِنَّهُمُ الضَّالُّونَ الْمُضِلُّونَ، وَالزَّالُّونَ الْمُزِلُّونَ، یَتَلَوَّنُونَ أَلْواناً، وَیَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً. وَیَعْمِدُونَکُمْ بِکُلِّ عِمَاد وَیَرْصُدُونَکُمْ (یسدّونکم) بِکُلِّ مِرْصَاد قُلُوبُهُمْ دَوِیَّةٌ، وَصِفَاحُهُمْ نَقِیَّةٌ. یَمْشُونَ الْخَفَاءَ، وَیَدِبُّونَ الضَّرَّاءَ. وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ، وَقَوْلُهُمْ شِفَاءٌ، وَفِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَیَاءُ. حَسَدَةُ الرَّخَاءِ، وَمُؤَکِّدُو (مولّدول) الْبَلاَءِ، وَمُقْنِطُوا الرَّجَاءِ﴾[7] .
این خطبه در شرح بحرانی جلد 3 صفحه 425 و در شرح خوئی جلد 12 صفحه 169 و در شرح ابن أبی الحدید جلد 10 صفحه 163 و در شرح فی ظلال جلد 3 صفحه 173 ذکر شده است.
در آخر نامه 27 نهج البلاغه که حضرت آن را به محمدبن أبی بکر نوشته است نیز اینطور ذکر شده است:﴿إِنِّی لاَ أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مُؤْمِناً وَلاَ مُشْرِکاً; أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللهُ بِإِیمَانِهِ، وَأَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اللهُ بِشِرْکِهِ. وَلکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ، عَالِمِ اللِّسَانِ، یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ، وَیَفْعَلُ مَا تُنْکِرُونَ﴾[8]
کلام علامه طباطبایی درباره منافقان
درباره نفاق مطلب زیاد است، آیت الله طباطبائی اعلی الله مقامه در جلد 19 تفسیر المیزان در شرح سوره منافقین مطلبی دارند، ایشان می فرمایند: "کلام حول النفاق فی صدر الاسلام: یهتم القرآن بأمر المنافقین اهتماما بالغا ویکر علیهم کرة عنیفة بذکر مساوی أخلاقهم وأکاذیبهم وخدائعهم ودسائسهم والفتن التی أقاموها على النبی صلى الله علیه وآله وسلم وعلى المسلمین، وقد تکرر ذکرهم فی السور القرآنیة کسورة البقرة وآل عمران والنساء والمائدة والأنفال والتوبة والعنکبوت والأحزاب والفتح والحدید والحشر والمنافقون والتحریم"[9] .
ایشان در ادامه می فرمایند مطلب دیگر این است که منافقین در زمان پیغمبر صلوات الله علیه وآله خیلی به اسلام ضرر زدند؛ اما چطور شد که وقتی حضرت از دنیا رفت و خلافت را غصب کردند دیگر هیچ اثری از منافقین در آثار اسلامی نمی بینیم؟! اگر بگوئیم منافقین ایمان آوردند که خیلی بعید است و اگر بگوئیم نابود شدند که باز بعید است؛ بالاخره ایشان بعد از بحث مفصل می فرماید هدفشان حاصل شد، هدف آنها این بود که ضربه ی قاطعی به اسلام بزنند و از رشد و بالندگی اسلام جلوگیری کنند؛ یعنی در نتیجه ی وضعی که در خلافت و حکومت بوجو آوردند به هدفشان رسیدند و بین مسلمانان نفاق و اختلاف و تفرقه ایجاد کردند و همین اختلاف مانع پیشرفت اسلام شد، اگر جریان غدیر خم عملی می شد و در همان راستا مسلمانان حرکت می کردند قطعا بسیار ترقی و کمال و عزت و پیشرفت داشتند ولی منافقین نگذاشتند.103/122/ش
پاورقی:
[1] نساء/سوره4، آیه101.
[2] مائده/سوره5، آیه82.
[3] منافقون/سوره63، آیه63.
[4] بقره/سوره2، آیه251.
[5] حج/سوره22، آیه40.
[6] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج60، ص259، ط دارالإحیاء التراث.
[7] نهج البلاغه، تنظیم مرحوم دشتی، خطبه 194، ص206.
[8] نهج البلاغه، تنظیم مرحوم دشتی، نامه 27، ص262.
[9] تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج19، ص287.
/836/د102/ل