۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۹
کد خبر: ۴۲۶۶۶۷

امت‌اسلامی با ریسمان دشمن در چاه افتاده است

ضرورت شناسایی و گزینش راهکار صحیح، نخستین گام تدبیر و برنامه‌ریزی است، راه صحیح را باید به کمک فکر و عقل و مشورت با خیرخواهان و بهره‌گیری از تجربیات، شناسایی کرد.
ایران و آمریکا

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، ضرورت شناسایی و گزینش راهکار صحیح، اولین گام تدبیر و برنامه‌ریزی است، راه صحیح را باید به کمک فکر و عقل و مشورت با خیرخواهان و بهره‌گیری از تجربیات، شناسایی کرد!

 

اقدام بدون دلیل و ره‌سپردن در راهی که شناخته شده نیست، سرانجام، گم‌شدن و نصیب گرگ‌گشتن است.

 

حضرت علی(ع) می‌فرماید: «هر کس از دلیل و راهنمای روشن‌کننده راه، منحرف شود، در تنگنای حیرت و سرگردانی می‌ماند

 

وای بر مردمی که بخواهند در راهی که دشمن نشان می‌دهد، گام بردارند و سرنوشت خودشان را به او بسپارند، یعنی در حقیقت با ریسمان دشمن به چاه بروند!

پیشوایان و خردمندان می‌گویند؛ «از راهی که بیم‌داری به گمراهی انجامد  خودداری کن»،با احتمال خطر سفر حرام می‌شود، تا چه رسد به راهی که یقین دارید دشمن به نفع خود ترسیم کرده است!

 

هدف ما در این مقاله آن است که روشن کنیم، حاکمان آمریکا برای پیشرفت در سیاست نفوذ و عملی کردن مقاصد شوم سلطه‌جویی‌شان، بنا گذاشتند که در نشان دادن راه به مردم، فضولی کنند!

 

به راستی این، امت اسلامی را به اندیشه فرو نمی‌برد که آیا حاکمان آمریکا، می‌خواهند امت اسلامی را راهنمایی کنند؟ یا می‌خواهند به چالش و چاهی بکشانند که راه برون‌رفت نداشته باشد!

خیرخواهی پیغمبر(ص) را ارج نهیم

 

خدایا مباد آن روزی که مردم نفرین‌کننده بر آن یاران علی(ع) که از توطئه معاویه و عمروعاص فریب خوردند، خودشان رهنمود پیغمبر(ع) را نادیده انگارند و فریب شیطان بزرگ را بخورند!

 

پیغمبر(ع) در بیانی زیبا فرمود: «همچنان که از بوته خار انگور نمی‌توان چید، نمی‌توان انتظار داشت راهی که فاجران و نابکاران ارائه می‌کنند، به مقصد و هدف نیکان بینجامد! (به راستی این چه انتظار بی‌جایی است!) راه آن‌ها از راه نیکان جداست هر کدام را در پیش گرفتید به اهل همان را می‌پیوندید

 

جریانی که می‌خواهد جاده نفوذ و سلطه شیطان بزرگ را صاف کند، با تبلیغات گسترده و راه‌های گوناگون، پیوسته بر طبل مشکلات می‌کوبد و به افکار عمومی القا می‌کند مشکلات، مشکلات و به علاوه چنین القا می‌کنند که تمام مشکلات ما به خاطر تحریم آمریکاست، گویا او همان دجالی است که (طبق روایات) ادعای خدایی می‌کند و می‌گوید؛ هر کس از من اطاعت کند، به او نان و امکانات می‌دهم!

 

دوراهی آمریکایی: دستگاه تبلیغاتی استکبار جهانی و همگامان غربی او به شنوندگان و افکار عمومی به اصطلاح، راه حل را هم ارائه می‌کنند و آن این است که با آمریکا کنار بیایند و با سران شیطان بزرگ به میز مذاکره بنشینند و به دلخواه آن‌ها مذاکره کنند! وگرنه برای همیشه باید تحت فشار و تحمل مشکلات تحریم باشند!

 

سؤال افکار عمومی

قبل از توضیح سرانجام شوم و ذلت‌بار این پیشنهاد، باید برای افکار عمومی جامعه‌مان روشن کنیم که آیا این پیشنهاد راهی برای انجات مردم ما است، یا راه رسیدن دشمن به مقاصد پلید کوتاه‌مدت و بلندمدت خود؟

 

مقام معظم رهبری در بیانات حکیمانه خود در آغاز سال 1395 توجه دادند که «در این مقطع زمانی سیاست‌های استکبار و به خصوص سیاست‌های آمریکا این است که (برخلاف واقعیت‌های جامعه ما) چنین وانمود کنند که ملت ایران بر سر یک دوراهی قرار گرفته که ناچار باید یکی از این دو راه را انتخاب کند؛ و آن دو راه اینکه یا باید با آمریکا کنار بیاید، یا باید به طور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کند؟

 

امت اسلامی باید بداند که این چیزی است که آن‌ها می‌خواهند باشد و آن را القا می‌کنند، ولی واقعیت‌های جامعه ما چیز دیگر است که باید به آنها بپردازیم.

 

لزوم رفع اشتباه

در اینجا بعضی از سطحی‌نگران و سیاست‌مدارانی که چشمشان را بر واقعیات می‌بندند، می‌گویند؛ خب چه اشکالی دارد، با آمریکا کنار بیاییم و مشکلاتمان برطرف شود؟

 

مقام معظم رهبری با تحلیل عمیق و منطق مستحکم توجه دادند که کنار آمدن با آمریکا معنای خاص خودش را دارد، نه این که مثل کنارآمدن با دیگر دولت‌ها باشد!

 

معنای کنار آمدن

«البته کنارآمدن با آمریکا به معنای کنارآمدن با هیچ دولت دیگری نیست. چون دولت آمریکا دارای ثروت، دارای دستگاه‌های تبلیغاتی وسیع، دارای سلاح‌های خطرناک و دارای امکانات بسیاری است.

 

کنارآمدن با دولت آمریکا، ناگزیر به معنای قبول کردن تحمیل‌های آن دولت است. طبیعت توافق با آمریکا همین است. همه‌جا همین‌جور است؛ کشورهای دیگر هم که در هر مسئله‌ای با آمریکا توافق می‌کنند، معنایش این است که از مواضع خودشان به نفع طرف مقابل عقب‌نشینی می‌کنند، بدون این که طرف مقابل به نفع آن‌ها یک عقب‌نشینی قابل توجهی انجام بدهد. در همین توافق اخیر هسته‌ای هم اگرچه این توافق را ما تأیید کردیم و برگزارکنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آنها را، لکن اینجا هم همین‌جور بود؛ وزیر خارجه محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما ]مثلا[ اینجا را یا این خط قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم. معنای این همین است؛ یعنی وقتی طرف مقابل یک دولتی مثل آمریکا است که وسایل تبلیغ دارد، امکانات دارد، پول دارد، دیپلماسی فعال دارد، عوامل گوناگونی در اطراف دنیا دارد، دولتهایی که به آنها فشار می‌آورد در اختیارش هستند، کنار آمدن بااو به معنای صرف‌نظر کردن از برخی از چیزهایی است که انسان بر آنها پای می‌فشرد. این یک دوراهی است که طبق سیاست‌های آمریکا که می‌خواهند در ذهن ملت ما تزریق بکنند، یک دوراهی ناگزیر است؛ یک دوگانه‌ای اجتناب‌ناپذیر است: یا باید در مقابل آمریکا و خواستهای او در موارد بسیاری کوتاه بیاییم، یا باید فشارهای آمریکا را، تهدیدهای آمریکا را، ضررهای ناشی از مخالفت با آمریکا را تحمل کنیم. اینها می‌خواهند این را به صورت یک گفتمانی در بین نخبگان جامعه ترویج کنند و به تدریج آن را در میان مردم و افکار عمومی سرریز کنند. در داخل کشور و خارج کشور، این فکر را دارند ترویج می‌کنند و به شکل‌های گوناگونی، با بیان‌های مختلفی، در وسایل ارتباط جمعی دنیا دارند گسترش می‌دهند؛ کسانی را می‌گمارند برای اینکه بتوانند این فکر را در میان ملت ما گسترش بدهند. البته در داخل هم همین‌طور که عرض کردیم، کسانی هستند که این فکر را قبول دارند و قبول کرده‌اند و تلاش می‌کنند که آن را به دیگران هم بقبولانند

 

پرسشی به نفع ملت ایران

در مسئله کنار آمدن با آمریکا، حق ملت ایران است که سؤال کنند که این کنار آمدن پایانش کجاست؟ آیا حدی دارد یا خیر؟

 

آمریکا آن گونه که بارها سیاست‌مدارانش اظهار داشته‌اند به چیزی جز نابودی جمهوری اسلامی و سلطه کامل خودش بر کشور راضی نمی‌شود!

 

به حافظ اسد (رئیس‌جمهور سابق سوریه پدر بشار اسد) گفتند، در مقابل آمریکا کوتاه بیا! گفت تا کجا؟ او تا کجا راضی می‌شود؟ او وقتی راضی می‌شود که در مقابلش خم شویم و به خاک بیفتیم و از روی نعش ما بگذرد! آری نهایت کوتاه آمدن و کنار آمدن با آمریکا چیزی جز این نمی‌تواند باشد!

 

در تاریخ ایران قبل از پیروزی انقلاب و در زمان حاکمیت شاهان بی‌کفایت، کسانی بودند که تحت فشار دشمن، مملکت فروشی کردند و از مردم پنهان می‌داشتند، اما شخصیت‌های با صداقت به مردم می‌گویند که پایان مذاکره با آمریکا چه خواهد شد!

 

جریان تبلیغاتی فکرساز، مقاصد شوم را در الفاظی بزک کرده القا می‌کند، می‌گوید:

«ایران دارای ظرفیت اقتصادی فراوان است، توافق هسته‌ای برای این بود که این کشور، از این امکانات استفاده کند (با صرف نظر از اینکه، استفاده یک کشور از امکانات خودش باید با اجازه دشمن باشد، یا با هنر خودش؟) حالا توافق انجام گرفت! این کافی نیست، گام‌های دیگر هم هست، دولت ایران، مسئولین ایران باید بردارند. این جریان (بدون آن که به روی خود آورد که همه مشکلات منطقه را آمریکا طراحی می‌کند) می‌گوید، ایران سعی کند آشفتگی منطقه فرو نشیند! تا راحت زندگی کنند! چگونه فرونشانند؟ با آمریکا مذاکره کنند... و خلاصه برای همه منطقه یک مدلی طبق میل آمریکا انتخاب کنند و عمل کنند

 

پذیرش ولایت طاغوت

حقیقت این‌گونه کنار آمدن چیست؟

این‌گونه کنار آمدن، یعنی همه کشورهای منطقه زیرنظر آمریکا عمل کنند! یعنی تمام این کشورهای اسلامی ولایت آمریکا (که بزرگ‌ترین طاغوت است) را بپذیرند، رسماً ولایت طاغوت را بر خود هموار کنند!

 

یعنی همان کفری که قرآن اعلام کرده و منع کرده است بپذیرند و به ولایت خدا پیغمبر(ص) پشت کنند!!

 

در صورتی که قرآن می‌گوید: «در تمام امت‌ها پیامبری فرستادیم که به مردم اعلام کنند تا از خدا اطاعت کنند و به طاغوت‌ها کافر شوند»،و هم می‌فرماید؛ «هر کس به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد، به ریسمان محکم چنگ آویخته است که گسستنی نخواهد بود»،نه آن که به ریسمان کفر بچسبند!

 

به امام حسین(ع) گفتند، تسلیم شو، کاری با تو نداریم!!

 

حضرت فرمود: اینها جان مرا می‌خواهند، ذلت مرا می‌خواهند و نپذیرفت! حال آیا مسلمان می‌تواند زیر بار ذلت کفر برود؟

 

علاوه بر این‌ها، آن جریان تبلیغاتی فکرساز می‌گوید؛غیر از آشفتگی‌های منطقه، اختلافات زیاد دیگری هم داریم. اینها را حل کنیم، تمام بشود! چگونه؟

 

از اصول خود صرف‌نظر کنیم، از خط قرمزها بگذریم، در صورتی که طرف از اصول خود به هیچ وجه کوتاه نمی‌آید.

 

پس همان‌طور که در برنامه هسته‌ای توافق شد (از خط قرمز گذشتیم) و اسم آن را برجام گذاشتیم، برجام دیگری هم در قضایای منطقه، برجام دیگری هم در قانون اساسی کشور، برجام 2 و 3 و 4 و الی غیر ذلک بایستی به وجود بیاید، که ما راحت زندگی کنیم!

 

معنای این حرف چیست؟

معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی که به حکم اسلام و به حکم برجستگی‌های نظام جمهوری پایبند به آنها است صرف‌نظر کند؛ از مسئله فلسطین، از حمایت از مقاومت، از مظلومان مثل غزه و یمن و بحرین، پشتیبانی سیاسی و حمایت نکند.

 

یعنی نظام جمهوری اسلامی با تعدیل خواسته‌ها، خود را به آنچه آمریکا می‌خواهد نزدیک کند.

 

مقام معظم رهبری فرمود: «معنای این حرف این است که همچنان که امروز بعضی از کشورهای منطقه و دولت‌های منطقه، علی‌رغم حکم اسلام و علی‌رغم خواست ملت‌هایشان با رژیم صهیونیستی کنار آمده‌اند و مسئله فلسطین را تحت‌الشعاع مسائل دیگر قرار داده‌اند، جمهوری اسلامی هم به همین ترتیب عمل کند؛ معنایش این است که همچنان که امروز بعضی از دولت‌های عربی با کمال وقاحت، دست به سمت دشمن صهیونیستی دراز می‌کنند، جمهوری اسلامی هم با دشمن صهیونیستی کنار بیاید و آشتی کند.

 

البته قضیه به اینجاها ختم نمی‌شود؛ معنای آنچه در آن تحلیل سیاسی دشمن ادعا می‌شود، این است که اگر میل آمریکا است، جمهوری اسلامی حتی از ابزارهای دفاعی خود هم صرف‌نظر کند. می‌بینید که برروی مسئله موشک‌ها چه جنجالی در دنیا به راه انداخته‌اند که چرا جمهوری اسلامی موشک دارد، چرا موشک دوربرد دارد، چرا موشک‌های جمهوری اسلامی هدف را دقیق می‌زنند و هدف قرار می‌دهند، چرا آزمایش کردید، چرا تمرین نظامی می‌کنید، و چرا و چرا و چرا. حالا آمریکایی‌ها در منطقه خلیج‌فارس که چند هزار کیلومتر با کشور آنها فاصله دارد، هرچند وقت یک بار با یکی از کشورهای منطقه رزمایش به راه می‌اندازند- درحالی که آنها در اینجا هیچ مسئولیتی ندارند- [اما] جمهوری اسلامی که در خانه خود، در محیط خود و در حریم امنیت خود رزمایش می‌کند، جنجال اینها بلند می‌شود که چرا رزمایش کردید، چرا اقدام کردید، چرا نیروی دریایی شما یا نیروی هوایی شما این اقدام‌ها را کردند. معنای آن تحلیل دشمن این است که از همه اینها بایستی صرف‌نظر بکنیم. قضیه از این هم بالاتر است؛ تدریجاً موضوع را به این خواهند کشاند که اصلاً چرا نیروی قدس تشکیل شده است، چرا سپاه تشکیل شده، چرا سیاستهای داخلی جمهوری اسلامی طبق قانون‌اساسی، باید با اسلام تطبیق داده بشود؛ مطلب به اینجاها می‌رسد. شما وقتی در مقابل دشمن، در حالی که می‌توانید ایستادگی کنید - که بعدا عرض خواهم کرد - عقب‌نشینی کردید، دشمن جلو می‌آید - دشمن متوقف نمی‌شود - و کم‌کم کار را به اینجا می‌رسانند که اینکه شما می‌گویید دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه باید بر طبق احکام اسلام و شریعت اسلامی باشد، اینها برخلاف آزادی است و لیبرالیسم اینها را قبول ندارد؛ کم‌کم به اینجاها می‌رسد. اگر عقب‌نشینی کردیم، عقب‌نشینی به این نقطه‌ها منتهی خواهد شد که [بگویند] شورای نگهبان چه نقش در جامعه دارد و چرا باید شورای نگهبان به خاطر مخالفت با شرع قوانین را بردارد؟ حرف اینجا است. این همان چیزی است که بنده بارها عرض کرده‌ام که این، تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت جمهوری اسلامی محفوظ بماند اما از محتوای خود به کلی تهی بشود؛ دشمن این را می‌خواهد. بنابراین تحلیل دشمن خواسته و بنابراین تحلیلی که آنها دارند در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملت تزریق می‌کنند، اگر جمهوری اسلامی و ملت ایران می‌خواهد از شر آمریکا راحت‌ بشود، باید از محتوای جمهوری اسلامی دست بردارد، از اسلام دست بردارد، از مفاهم اسلامی دست بردارد، از امنیت خود دست بردارد».

 

راحتی یا در اسارت دشمن

پس روشن است که زندگی راحتی که از طرف دشمن پیشنهاد می‌شود، یعنی تن دادن به ذلت زندگی زیر سلطه آمریکا.

این همان است که پیغمبر گرامی حضرت‌محمد(ص) فرمود «من احب الحیوه ذل، هرکس بخواهد در هر شرایطی، هرگونه که شد حتما زندگی کند ذلیل خواهد شد

همان‌طور که شاعر ایرانی می‌گویند:

«اندر طبیعت است که باید شود ذلیل - هر ملتی که راحتی و عشق خو کند

این درست ضد آموزه‌های آسمانی اسلام است. همان‌طور که خدای مهربان به پیغمبر(ص) می‌فرماید «ان مع العسر یسرا»در پرتو تحمل سختی‌ها است که انسان به راحتی عزتمندانه می‌رسد. خداوند شخصیت‌های بزرگ و پیغمبران اولوالعزم را در شرایط سختی و دشواری بار آورد تا پیروان آن‌ها بیاموزند!

حضرت علی(ع) در نامه‌اش به فرماندار خود، عثمان بن حنیف، بعد از توجه دادن به نقش سختی‌ها در تکامل می‌فرماید:

«درختان جنگلی که زیر ناز دست باغبان بار نیامده‌اند، دارای چوب سخت و آتش مقاوم‌تری هستند. اما درختان باغ ظریف‌‌اند و با یک صدمه از پا در می‌آیند

راحتی ارزشمند آن است که یک ملت در اثر کار و تلاش و خوداتکایی، همه نیازمندی‌های خود را تامین کنند و از بیگانه بی‌نیاز باشند.

امار راحتی که بلندگوهای دشمنی چون آمریکا وعده می‌دهند همان چاهی است که برای امت کنده‌اند. این راحتی، درست همان اسیری و خواری است که حضرت علی(ع) توجه داده است!

آن حضرت رهنمود بسیار زیبا و بلندی دارند که مردم در کار و کوشش و تلاششان و به طور کلی در زندگی‌شان، اگر به گونه‌ای رفتار کنند که همیشه محتاج دیگران باشند و دست نیاز آن‌ها به سوی دیگران گشوده باشد، به همان نسبت اسیر خواهند بود، فرمود:

«احتج الی من شئت تکن اسره

 

استغن عمن شئت تکن نظیره

 

و احسن الی من شئت تکن امیره

 

* به هرکس که می‌خواهی محتاج باش، در آ‌ن صورت اسیر او خواهی بود

.

* و از هر کس که می‌خواهی بی‌نیازی ورز، در آن صورت همسان و نظیر او خواهی بود.

 

و به هرکس که می‌خواهی احسان کن، او را کمک کن، در آن صورت امیر او خواهی بود.»به حقیقت امت غیور اسلامی ما، کدام را برخود می‌پسندد؟ واقعیتهای راستین چه اقتضائی دارد؟

می‌دانیم که سیاستمداران پلید آمریکا می‌خواهند موقعیت قدرت و عظمت ملت ما را با تبلیغات دروغین بپوشانند!

 

ملتی که درموقعیت برخورداری یک دهم قدرت کنونی، در مقابل تمام قدرت‌های همگام آمریکا ایستادند و پیش بردند، اکنون که (با توجه به واقعیتهای موجود) تبدیل به قدرتی بین‌المللی شده‌اند! و دشمن با وحشت می‌خواهد همین را از یادها ببرد و بپوشاند.

 

واقعیت‌های مهم قابل درک این است که مشکل اصلی جز تحریم است که جریان فکرساز برای دشمن، می‌خواهد به آن توجه نشود،‌و نیز راههای پیش روی ملت، دو راهی نیست، بلکه راه سومی وجود دارد که امت اسلامی طی کرده و باید از همان راه برود و دشمن از بیداری نسبت به آن در هراس است102/ب3/998/!

 

منبع: روزنامه کیهان

ارسال نظرات