ملیگرایی نقشه استعمار است/ خدمات مردم افغان به انقلاب اسلامی دیده نمیشود
اشاره: از آنجا که یکی از شاخصههای اصلی انقلاب اسلامی ایران مسأله اسلام گرایی و تأکید بر وحدت امت اسلامی است و هدف امام خمینی(ره) ایجاد وحدت میان کشورهای اسلامی همسایه با تأکید بر مشترکات دینی مردم منطقه بوده است امروزه ما شاهد این هستیم که غرب بیش از هر زمان دیگری بر ملی گرایی در کشورهای مسلمان تأکید و برای تفرقه میان مسلمانان تلاش میکند.
باید به این مسأله توجه داشت که مرزهای امروزی و ایجاد ملیتهای متفاوت از نقشههای استعماری غرب بوده است که با این طراحی، منافع ملیتها را در مقابل هم تعریف کرده است تا بتواند از اختلاف و برخورد منافع کشورهای اسلامی بهره ببرد و با ظاهری مصلحانه ثروت مسلمانان را به یغما ببرد.
از این جهت لازم دانستیم به مسأله خدمات متقابل انقلاب اسلامی و برادران افغان بپردازیم و علل گرایش افغانها به مهاجرت به ایران را از نگاه دینی بررسی کنیم.
در همین راستا خبرنگار خبرگزاری رسا، در گفتوگوی تفصیلی با حجت الاسلام سید وحید حسینی، از روحانیون روشندل افغان، که حافظ پانزده جزء قرآن و دکترای فقه و اصول حوزه علمیه و به مدت 7 سال در رشته فقه سیاسی در مرکز جامع علوم اسلامی تحصیل داشتهاند و دغدغه وحدت مسلمانان را دارند؛ در مورد این مسأله سؤالاتی مطح کرده است که حاصل این گفتوگو را تقدیم خوانندگان میکنیم.
رسا ـ درباره وحدت امت اسلامی چه می توان گفت؟
باید عرض کنم که حضرت امام خمینی(ره) ملی گرایی را منشأ همه بدبختیها میدانستند زیرا ملتهای مسلمان را از هم جدا میکند و امت واحد اسلامی خودش یک هویت مستقلی است که هم عرض ندارد و ما نمی توانیم دو هویتی باشیم یعنی هم ملی گرا باشیم و هم اسلام گرا باشیم.
شما وقتی چیزی را در عرض اسلام قرار دادید در حقیقت در عرض توحید قرار داده اید چون اسلام چیزی جز توحید و یگانه پرستی نیست و همه احکامش برپایه توحید است و وقتی بگویید« خدا و.. » این میشود شرک.
جامعه شناسی که به عنوان چهره ماندگار هم مطرح شد در همان مراسم چهره های ماندگار گفت حرفم دو تا است، خدا و ایران و این یک نگاه اسلامی نیست و بویی از شرک دارد زیرا ما هیچ چیز در عرض خدا نداریم و حتی شهدای جنگ تحمیلی هم همه برای دفاع از اسلام رفتند و نه برای دفاع از وطن زیرا در دفاع از وطن خدا دیگر مطرح نیست و این انگیزه اصلاٌ مشروع نیست؛ مقام معظم رهبری هم فرمودند که« لعنت بر کسانی که ملت اسلامی را از ذهنها دور کردند و ملی گرایی را مطرح کردند».
رسا ـ کمی درباره مهاجران افغان برای ما بگویید؟
در باب مهاجرین افغانی و ایران بحث زیاد است و هم نقطه قوت های وجود دارد و هم نقطه ضعف هایی و در این 35سال آنچه که بر افغانی ها در ایران گذشت یک اثر روانی بر هر دو جامعه داشته است و امروز شما شاهد این هستید که جوانهای افغانی میروند در سوریه و شهید می شوند و هیچ وقت نمیگویند که چه مقدار از افغانیها در جنگ با عراق برای ایران جنگیدند و شهید شدند.
طبق آماری که آقای سعیدی که نویسنده افغان است در برنامه خندوانه داد، افغانستان بیش از سه هزار شهید در جنگ تحمیلی ایران داشته است؛ اما این گفته نمیشود و کسی از این اطلاع ندارد و این نشان دهنده جاذبه انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) است که این گونه جوانان افغانی را برای دفاع از اسلام به جبهه های جنگ کشاند که در زمانی که خود افغانستان در گیر با کفر محض که شوروی است بود و 14 سال با شوروی در حال جنگ بود در همان وضعیت به کمک اسلام در ایران آمدند.
سلحشوری ذات مردم افغانستان است اما این فتخاری برای افغانستان نیست بلکه افغانستان هم خطه ای از اسلام است و اگر افتخاری وجود دارد برای اسلام است ولی از این جهت که به خطه ای از اسلام دارد اجحاف میشود انسان را به این مرزبندی ها وادار میکند و خدمات این خطه را یاد آوری کنیم.
افغانستان در حال حاضر هم در جنگ علیه سوریه شرکت دارد و هم در جنگ داخلی برای خودش مقابل امریکا و طالبان میایستد و واقعاٌ از عجایب روزگار است که ملت افغانستان با هیچ ملتی به اندازه ملت ایران زندگی نکرده است واز سال 57 که نظام کمونیستی در افغانستان روی کار آمد و شیعه کشی رواج پیدا کرد یک طیف عظیمی از افغانیها به سمت ایران که حکومت شیعی داشت مهاجرت کردند اما ایرانیها به اندازه 5 درصد شناخت نسبت به افغانیها ندارند و این از عجایب است.
ما در مدارس ایرانیها درس خواندیم و در دانشگاه و حوزه با آنها بودیم اما نگاه ملت ایران نسبت به افغانستان نگاهی از سر نا آگاهی است.
رسا ـ به نظر شم این نا آگاهی از کجا شکل گرفته است؟ آیا این نا آگاهی عامدانه است و یا این که چه چیزی باعث این نا آگاهی شده است؟
دستهایی در کار بود که این دو ملتی که دارند در یک خانه زندگی میکنند را از هم جدا نگه دارند و آمچه که ما دیدیم رسانههای عمومی مانند روزنامه ها و صدا و سیما در این قضیه تقصیر زیادی دارند و از افغانیها یک چهره بسیار خشن و بی فرهنگ نشان دادهاند و در ذهن ایرانیها با این مشخصات به افغانیها نگاه میکنند.
خود من که در دبیرستان تحصیل میکردم و از دانشآموزان ممتاز بودم و در سال 79 در مسابقات قرآنی دانشآموزان کشوری رتبه اول را کسب کردم، اما هیچ گاه به عنوان یک افغانی مطرح نمیشدم.
به هر حال ما بودیم و زندگی کردیم اما دیده نشدیم و الآن هم در سوریه چون خارج از خاک ایران است، افغانیها دیده میشوند در حالی که اگر حضور افغانیها در جنگ تحمیلی مطرح شود و رسانه ها به این موضوع بپردازند این یک مدال افتخار برای انقلاب است که تا این حد جاذبه داشته که افغانیها هم برای دفاع از اسلام در جنگ شرکت داشتهاند.
همانطور که نپرداختن رسانهها به این مطلب سبب عدم آگاهی مردم نسبت به این موضوع شده است، همین رسانهها میتوانند این آگاهی را به مردم بدهند و این گونه نباشد که از افغانیها به عنوان یک عنصر طنز در فیلمها استفاده کنند و یک نقش سخیف به افغانیها بدهند تا باعث خنده دیگران بشود.
رسا ـ شاید برخوردهایی ناآگاهانه در ایران مشاهده شده است؛ اما نمی توان حمایت اصل نظام اسلامی از مردم مظلوم افغانستان را نادیده بگیریم. آیا به نظر نمی رسد باید خدمات فرهنگی و دینی افغان بیشتر گفته شود؟
از حجت الاسلام هادی، شخصیت برجسته افغانستان شنیدم که وقتی سیل مهاجران افغانی در دهه 60 به ایران آمدند برخی از سران ایران دست پاچه شدند و خدمت امام این مسأله را مطرح کردند که امام بسیار ناراحت شدند و با طعنه گفتند یک چاله بکنید و همه را بسوزانید، مگر چه فرقی میان افغانی و ایرانی است یا میان کرد و لر و تهرانی و ترک؟
اگر بخواهم در یک جمله مظلومیت مردم افغانستان در ایران را بیان کنم میگویم ملتی که بودند ولی دیده نشدند؛ در حالی که در بسیاری از موارد خود من در مقابل هم کلاسیهای خود از اسلام و ولایت فقیه دفاع میکردم و حتی در دانشگاه به شدت با استادی که ولایت فقیه را زیر سؤال برد برخورد کردم.
همانطور که شهید مطهری کتاب نوشت باعنوان خدمات متقابل ایران و اسلام بنده هم به حجت الاسلام قریشی که از فعالان جهادی افغانستان هستند گفتم باید کتابی هم نوشته شود در رابطه با خدمات متقابل افغانستان و انقلاب اسلامی که انقلاب چه خدماتی به افغانستان کرد و افغانیها چه خدمتی به انقلاب کردند چه در داخل ایران و چه در خارج ایران.
بخشی از صدور پیام انقلاب به وسیله افغانیها انجام شد و همچنین همانطور که افغانیها در سوریه میجنگند در ایران هم جنگیدند ولی در اینجا دیده نشدند.
رسا ـ ظرفیتهایی که در افغانستان هست برای فعالیت فرهنگی چیست؟ و چگونه ایران میتواند به افغانستان خدمات فرهنگی ارائه کند؟
بیش از این که به این موضوع بپردازیم که ایران چگونه باید به افغانستان خدمات بدهد باید کاری بکنیم که خود افغانیهایی که در ایران هستند سفیران ایران بشوند در افغانستان و کشور های دیگر و این احتیاج به اصلاح نگاه مردم و مسؤولان نسبت به افغانیها دارد و کسی نمیتواند این کار را انجام دهد مگر رسانهها.
افغانیها در ایران جرأت این که بگویند ما افغانیهستیم را ندارند و همین باعث شده که ایرانیها اگرچه که با آنها زندگی میکنند و خوبیهای زیادی را هم میبینند دیدشان نسبت به افغانیها بد است در حالی که اگر یک افغانی که در ایران زندگی میکند اندیشه متعالی دارد از امتیازات انقلاب اسلامی است.
اختلاف میان افغانستان و ایران نقشه دشمن است و اگر در ایران یک نگاه بد نسبت به افغانیها وجود دارد مطمئناٌ دستهایی در پشت پرده است و باید دید که چه کسانی از این اختلاف سود میبرند و به نفع آنها است.
رسا ـ به نظر شما شبکههای ماهواره ای که مسائل اختلافزا میان دوکشور ایران و افغانستان را برجسته میکنند به دنبال چه هستند؟
امیر مؤمنان در نهج البلاغه میفرمایند« احدی به اندازه من حریصتر به وحدت اسلامی نیست» و ما میبینیم که غصب حکومت اتفاق میافتد اما به خاطر حفظ وحدت سکوت میکنند و این وحدت یک اصل است که برنامه اسلام بر پایه این تنظیم شده است و مثلاص امام صادق(ع) میفرمایند اگر پشت سر اهل سنت نماز بخوانید اجر نماز پشت سر پیامبر(ص) را به شما خواهیم داد و این به خاطر حفظ وحدت است.
وقتی وحدت میشود محکمترین و مؤثر ترین حلقه قوام اسلام، دشمن به دنبال شکستن این حلقه خواهد بود و آنجایی که حربه مذهب به کار میآید بین سنی و شیعه این حربه را به کار میبرند و آنجایی هم که مذهب کارایی ندارد بین شیعیان ملیت و نژاد را به کار میبرند و از ابزار های فرهنگی مانن شبکههای ماهواره ای و ساختن کلیپهای جعلی استفاده میکنند./843/گ402/س