«تغییر ماهیت انقلاب» موازی با برجام!
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، «ماهیت انقلابیگری ایران در دوره 15 ساله برجام تغییر میکند». این جدیدترین اظهارات یک مقام بلند پایه غربی درباره تاثیرات برجام بر قدرت و ماهیت جمهوری اسلامی ایران است.
«جان ساورز» رئیس پیشین سرویس اطلاعات خارجی انگلیس در مصاحبه با شبکه سیانان و در پاسخ به سؤال فرید زکریا، مجری برنامه جیپیاس درباره برجام میگوید: «من فکر میکنم آنچه ما داریم میبینیم کشوری است که در حال دوران گذار و انتقال از یک پایه و اساس انقلابیگری به یک کشور عادیتر و نرمالتر است.»
وی در ادامه مدعی میشود که مردم ایران از انقلاب رویگردان شده و از مبانیای نظیر استکبار ستیزی خسته شدهاند: « البته تنشها و درگیریهایی در داخل کشور(ایران) وجود دارد. صادقانه بگویم من وقتی به عنوان تیم مذاکرهکننده به تهران رفتم، در آنجا این حس را از مردم ایران به ویژه جوانان دریافت کردم که آنها احترام زیادی برای مفهوم انقلاب و دولت انقلابی در ایران قائل نیستند. آنها خواهان داشتن یک زندگی عادی هستند. آنها خواهان قادر بودن به تجارت، سفر، استفاده از آیفونهایشان و دسترسی به اینترنت شبیه آنچه در دیگر کشورهاست، هستند.»
ساورز همچنین ضمن تکرار سخنان تهدید آمیز علیه کشورمان میگوید که ماهیت انقلاب در حال تغییرات بنیادین است: «من فکر میکنم ما نیاز به قدری صبر استراتژیک در قبال ایران داریم تا به آن، زمان برای توسعه و تکامل ظرف 10 تا 15 سال پیش رو بدهیم. البته اگر ایران سعی به گریز هستهای بکند، ما همچنان یک ضامن نهایی که همان حمله محتمل نظامی است، داریم. اما من فکر میکنم این احتمال وجود دارد که ایران طی 10 تا 15 سال آینده به کشوری عادیتر و نرمالتر تبدیل شود و ما باید این احتمال را تقویت کنیم.»
تغییر ماهیت انقلاب، گزینهای همیشگی
رفتارشناسی نظام سلطه در مواجهه با انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، یعنی جمهوری اسلامی ایران، حکایت از وحشت و نگرانیهای عمیق غربیها از انقلاب اسلامی و پیامدهای آن دارد. طی 36 سال انقلاب سیاستها، راهبردها و مجموعه اقدامات کشورهای غربی جنبه خصمانه داشته و بر این محور شکل گرفته تا نخست فروپاشی انقلاب اسلامی را عملیاتی کرده یا ماهیت و محتوای اصلی انقلاب را دستخوش تغییر و تحول بنیادین قرار دهند. به بیانی بهتر نظام سلطه به موازات دهها و حتی صدها برنامه پیچیده و مدون خود برای پیشبرد سیاستهایش در مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران، طرحی همیشگی و هدفمند را روی میز نگه داشته و آن «تغییر ماهیت انقلاب» است؛ طرحی که هیچ گاه از دستور غربیها خارج نشده و همچنان با قوت آن را دنبال میکنند.
بخشی از راهبرد مورد اشاره نظام سلطه بدون تردید در بعد «تخاصم با استکبار، یاری رساندن به مظلوم و ایستادگی در مقابل ظالم» معنا پیدا میکند و یقیناً حذف گام به گام چنین مولفهای از گفتمان انقلاب اسلامی به معنای تن دادن به نظامی اسلامی است که خاصیت و مولفههای اساسی خود را از دست داده و چیزی جز پوسته آن باقی نمانده است. چنین هدفی در دو سال اخیر شکل جدیتری به خود گرفته و طی 24 ماه مذاکرات هستهای ایران و 1+5 مصادیق فراوانی را میتوان برای آن پیدا کرد.
نظریهپردازان غربی این طرح را حاوی تأثیرات چشمگیر و خیرهکنندهای بر آینده نظام جمهوری اسلامی ایران میدانند که میتواند کارکرد انقلاب ایران را طی سالهای آتی، به پایینترین درجه ممکن برساند، به گونهای که میزان اثرگذاری ایران روی بسیاری از تحولات و رویدادهای منطقهای و فرامنطقهای در حد یک کشور دسته سوم قاره آفریقا تنزل پیدا کند؛ کشوری که نمیخواهد و بهتر بگوییم نخواهد توانست در مواجهه با کشورهای قدرتمند غرب و شرق تقابلی را صورت دهد و منافع و خواستههای بینالمللی خود را تنها در صورت موافقت مثبت ایالات متحده میتواند پیگیری نماید.
سهم ویژه تجدیدنظرطلبان از ماهیت انقلاب
در این میان نباید فراموش کرد که نظام سلطه سهم ویژهای را برای جماعت تجدیدنظرطلب در نظر گرفته است، آنگونه که بارها مقامات بلند پایه غربی از جمله رئیسجمهور و زیر امور خارجه این کشور از ضرورت روی کارآمدن عناصر این جریان در ایران سخن به میان آوردهاند.
حال با مرور رفتارها و موضعگیری برخی از چهرهها و رسانههای جماعت تجدیدنظرطلب میتوان این نکته کمتر دیده شده را به خوبی مشاهده کرد که تلاشهای جدی صورت میگیرد تا جامعه ایرانی به باورهای خاصی برسد؛ باورهایی نظیر «میشود با کارگزاران غربی هم کنار آمد»، «اگر امتیازی به امریکاییها داده شود آنها هم منطقی و اصولی امتیاز هم وزنی را به طرف مقابل میدهند»، «اهل مذاکره و تعامل دوسویه و منطقی هستند» یا اینکه «مقامات ایالاتمتحدهامریکا و همپیمانانشان آنچنان که تصور میکردیم، خونریز و جنگطلب و چپاولگر نیستند.» البته تلاش برای تغییر باور و ذائقه مردم درباره غرب تنها به لفظ و سخنرانیهای جهتدار خلاصه نشده بلکه رفتارهای موازی و منطبق بر چنین هدفی هم صورت گرفت.
به بیان بهتر «تقلیل روحیه استکبار ستیزی» و جایگزین کردن «تفکر سازشکارانه» به جای آن را باید یکی از خطوط مهم حرکت طیف مورد نظر برای تحریف اصول انقلاب اسلامی دانست، به طوری که طی سالهای اخیر چهرههای اصلی این جریان به شکلی هدفمند و فراگیر در تریبونهای مختلف تأکید کردهاند که اساساً مبارزه و رویارویی با استکبار جزو مبانی انقلاب اسلامی نبوده و پس از شکلگیری انقلاب و بر اساس مقتضیات زمانی و مکانی در دستور کار حضرت امام قرار گرفته است.
در سوی دیگر روزنامههای متعدد و پرشمار این طیف هم در مجموعه گزارشها و گفتوگوها از لزوم تعامل با امریکا و متحدانش و اتخاذ رویکرد واپسگرایانه در مقابله با غرب برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم سخن به میان میآورند.
تخطئه انقلابیگری
این جریان همچنین در ادامه به کمک رسانههای وابسته به خود تلاش کرده با به کارگیری ابزارهای عملیات روانی روحیه «انقلابیگری» را مساوی با تندروی و افراطیگری القا کند و نگرشهای مبتنی بر ایستادگی در مقابل نظام سلطه را تقبیح کند و ضد ارزش جا بیندازد. نکته دیگری که مورد توجه این جریان قرار دارد، این نکته است که آنها تلاش میکنند افکار عمومی داخلی به این نتیجه برسد که غرب به سردمداری امریکاییها آنقدر هم ترسناک و خطرناک نیست که طی 36سال اخیر برای مردم جا انداختهایم!
برجام بهانهای برای تقلیل روحیه استکبارستیزی نباشد
همین تلاش بیوقفه و پرحجم نظام سلطه و جریانی خاص در داخل با هدف « تغییر هویت انقلاب اسلامی» باعث شد که رهبر معظم انقلاب تیر ماه و در جمع دانشجویان کشور با اشاره به لزوم حفظ مبانی انقلاب اسلامی بیان فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه، براساس مبانی قرآنی، هیچگاه تعطیل پذیر نیست و امروز امریکا کاملترین مصداق استکبار است. . . مبارزه با استکبار جزو مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین، خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.»
تأکید چندباره رهبری در این باره آن هم در قالب هوشمندی جامعه در مقابل سناریوی تحریف اصول انقلاب اسلامی و تلاش برای تغییر ماهیت انقلاب نشان میدهد که مبارزه با نظام سلطه و توجه ویژه به استکبارستیزی تاریخ انقضا ندارد و تمرکز جماعت نشانهدار برای حرکت در این مسیر نمیتواند حاوی دستاوردی باشد.
«حفظ هویت انقلاب» دغدغه همیشگی رهبر انقلاب
اما تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر مسئله حفظ هویت انقلاب را باید یکی از دغدغههای مهم رهبری طی سالهای پس از زعامت ایشان دانست؛ آنچنان که آن را باید یکی از موضوعات ثابت مطالبات ایشان دانست، به عنوان نمونه معظمله در دانشگاه علم و صنعت در آذرماه سال 87 بیان میفرمایند: اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود، اگر رودربایستیها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بینالمللی مسئولان کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلىِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهرىِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمیکند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا، مجلس شورای اسلامی، دولت جمهوری اسلامی، به تنهایی کاری صورت نمیدهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. رهبری در پایان تأکید میکنند: تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، به تدریج و خیلی آرام حاصل میشود. توجه بعضیها به این، غالبا جلب نمیشود. . . چشم بینای دانشجویان باید این مسئولیت را همیشه برای خودش قائل باشد./998/102/ب1
منبع : روزنامه جوان